عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
📖📚 📚 🗒🖋 #تیڪ_تاب 🖋🗒 زندگےنامہ و خاطره{📓} °•| علــــــــــــــــمدار |•° انتشارات{✍}
📖📚
📚
🗒🖋 #تیڪ_تاب 🖋🗒
سید چند تا انگشتر داشت. یکے از
آنها از بقیہ زیباتر بود. بعد مدتے
فهمـــــــــــــیدم کہ ظاهرا این انگشتر ،
هدیہ{🎁}ازدواج سید است.
آن انگشتر ڪہ سید، خیـــــــلے بہ آن
علاقہداشت،رفتہبود داخل حوض
حمام {😕} شدت آب آن را بہ چــاه
برده بود.دیگر کارے نمیشد ڪرد.
حتے ، با مسئول حمام هم صحبت
کردیم اما بےفایده بود.{😑}
بہ شوخے گفتم{😅}
این به دلیل دلبستـــگے تو بود ، تو
نباید بہ مال دنیا دل ببندے!
گفت{😓}
راست میگے.{👌} ولے این هـــدیہ
همس.{💞}ـرم بود؛خانمے کہ ذریہ
حضرتزهرا(س) است.اگر بفهمہ
همین اوایل زندگے ، هدیہ اش را
گم کردم بد میشہ{☹️}
خلاصہ روز بعد بہ همراه او براے
مرخصے راهے مازندران شدیم.در
حالے ڪہ ، جاے خالے انگشتر، در
دست سید کاملا مشخص بود.
هنوز ناراحتے را در چهرهاش حس
میکردم. او بہ منزلشان رفت و من
هم راهے بابلسر شدم{🚌}
دو روز مرخصے ما تمام شد. سوار
بر خودروے{🚗} سپاه راهے تهران
شدیم. خیــلے خستہ بودم. سرم را
گذاشتم روے شانہے سید. خواب
چشمانم را گرفتہ بود{😴}
چشمانم در حال بستہ شدن بود ،
ڪہ یڪباره نگاهم بہ دست سید
افتاد. خواب از سرم پرید{😧}
با چشمانے گرد شده از تعجب{😳}
گفتم:
این همون انگشتره!!
خیلے آهستہ گفت:
آروم باش{☺️}
دوباره بہ انگشتر خیره شدم ، خود
خودش بود.من دیده بودم، کہیکبار
سید بہ زمین خورد و گوشہے نگین
این انگشتر پرید.
بعد هم دیده بودم کہ همان انگشتر
بہ داخل فاضلاب حمام افتاد. هیچ
راهے هم براے پیداکردن مجدد آن
نبود{🙄}
حالا همان انگشتر در دستان سید!!
باتعجب گفتم{‼️}
تو رو خدا بگو چے شده؟!
هر چہ اصرار ڪردم بے فایده بود.
سید حرف نمےزد.
مرتب میخواست موضوع بحث را
عوض کند. اما این ، موضوعے نبود
کہبہسادگےبتوان از کنارشگذشت!
راهش را بلد بودم{☺️}.
وقتے رسیدیم تهـــــران ، و اطراف ما
خلوت شد،بہ چهره سید خیره شدم.
بعد سید را بہ حقمادرش قسمدادم.
کمے مڪث ڪرد{🙁}
بہ من نگاه کرد و گفت:
چیزے کہ میگویم را تا زندهام جایے
نقل نکن، حتی اگر توانستے، بعد من
هم بہ کسےنگو چون تو را بہ خرافہ
گویےو ... متهم میکنند{😑}
وقتے آن شب از هم جدا شدیم، من
با ناراحتے بہ خانہ رفتم.
مراقب بودم همسرم دستم را نبیند.
قبل خواب بہ مادرم متـــــوسل شدم.
گفتم:
مادر جان! بیا و آبروے مرا بخر{🙏}
بعد هم طبق معمول سوره واقعہ را
خواندم و خوابیدم.
نیمہشب بود کہ براے نمازشب بیدار
شدم. مفاتیح من بالاے سرم بود.
مسواک و تنها انگشتـــــرم را ، روے آن
گذاشتہ بودم.
موقع برخاستن مفاتیح را برداشتم و
بہ بیرون اتاق رفتم.
وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم .
قبل از نماز به سمت مفاتیح رفتم تا
انگشترم را در دست کنم.{📿}
یکباره با تعجب دیدم کہ دو انگشتر
روے مفاتیح است!!{😦}
وقتی با تعجب دیدم انگشترے ڪہ
در حمام دانشکده تهران گم شدهبود
روے مفاتیــــــــــح قرار داشت، با همان
نگینے کہ گوشه اش پریده بود؛
نمےدانے چہ حالے داشتم. {😇}
@Asheghaneh_Halal •{😎}•
📚
📖📚
💠🌀 #آقامونه 🌀💠
#رهبرے_در_ڪلام_شخصیتها{😉}
شهید آوینے در نامہاے{📜} بہ رهبر
انقلاب مےنویسد:{✍}
بسیارند ڪسانے کہ مےدانند شمشیر
زدن{🗡} در رکاب شما برای پیروزے
حــــق، از همان اجرے{😊} در پیشگاه
خدا برخوردار است، کہ شمشیر زدن
در رڪاب حضرت حـ{💗}ـجت(عج)
و نہ تنها آماده، ڪہ مشتاق بذل جان
هستند{😍}
سر ما و فرمان شما{✋}
ڪمترین مطیع شما{☺️}
🕊سید مرتضے آوینے🕊
پ.ن:
چشم{👀} من و امر ولے {😊}
جان {❤️} من و سیدعلے {😌}
🍃🌸 @Asheghaneh_halal 🍃
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°🎯| #غربالگرے |🎯°
دانش آمـــوزایے👁👁
ڪه پـــــول نـــــون نـــدارند🍞
ڪشــور انگــلیس👇👇
پــــول مےده 💶💶
به عــربستان به داعـــش🔨
تـــا اسلحه و لـــوازم 🔫
تسلیحــاتے تهیـــه ڪنــه⛏
بـــراے حمـــله به ڪشوراے
دیگـــــه ✊
یعنے بےعقلے هـــم نعمـــته👊
منــــبع📥
@Asheghaneh_Halal🎈
@Kharej2025🎈
دانـــــلود ڪنـــید 📥
و حقــــــایق را مشــاهده ڪنید📽
فــــرنگـ بــدون سانســـــور🙄👇
📡| @Asheghaneh_Halal
°🌙| #آقامونه |🌙°
°| تا نـــ{💫}ــور ولا
°\ به سيـنه ما تابيــ{⚡️}ــد
/° نفــ{😏}ــرتـ ز منافـــقـ
°\ به دلـ مـا روييـ{😁}ــد
/° ما جمــ{👥}ــله
°\ فدایے ولایـ{💚}ـتـ هستیمـ
/° تا ڪــ{😎}ــور شـود
°| هر آنڪه نتواند ديــ{👀}ــد
#سلامتے_امامخامنــهاے_صلوات 🍃
#شبنشینے_با_مقاممعظم_دلبرے😍✌️
#نگاره(214)📸
#ڪپے⛔️🙏
🍁| @Asheghaneh_Halal
°|🌹🍃🌹|°
#همسفرانه
(🌈) اتل متل یه جعبه پر از مدادِ رنگی
(👶) اتل متل یه بچه چه بچه زرنگی
(✏️) با یک مدادِ هاش_ب توی اتاق نشسته
(😓) فکر میکنه به باباش، جفتِ چشاشو بسته
(💕) قربون برم بابامو الان اگه زنده بود
(😊) صورت مهربونش حتما پر از خنده بود...
همسر شهید میگن:
وقتی تصاویر جنگــ💣 سوریه رو
از تلویزیون پخش میکرد 📺
می گفت: دیگه زنده موندن حرامه...‼️
گفتم: اگه بری محمدیاسا بی پدر میشه!😔
گفت: اگه برم یه محمدیاسا یتیم میشه،
اما اگه نروم چند تا محمدیاسا یتیم میشن؟؟؟؟😢😭
#زندگی_به_سبک_شہــدا 🌷
#به_روایت_همسر_شهید_سید_محمدحسین_میردوستی 🕊
ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇
•|•💔•|• @Asheghaneh_halal