eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
[• #قرار_عاشقی⏰ •] امام رضا(؏) گناهان ڪوچک، زمینه‌ے گناهان بزرگ است هر ڪه در گناه کوچڪ از خدا نترسد در گناه بزرگ هم از خدا نخواهد ترسید. #بـترس‌از‌گناه #السلام‌علیڪ‌یا‌علےبن‌موسے‌الرضا هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇 [•💛•] @asheghaneh_halal
--- 🌾🍃 --- #آقامونه اۍ ڪاش ڪھ یڪ دانھ ز تسبیح تو بودم😕•• تا دست ڪشۍ ، بر سرِ سودازدھٔ من❤️•• پ.ن: از دلم بھ دلتان پیغام میدم↯ برام خیلۍ دعا ڪنید آقاجانم☺️||• --- 🌾🍃 ---
--- 💍💞 --- #همسفرانه +چھ نسبتۍ باهاش دارۍ؟😒•• - امضاۍِ تقدیرَمھ!😌😋•• #انگشترم_انگشترت_را_دوست_دارد😉🙈•• --- 💍💞 @asheghaneh_halal ---
🐝° | |°🐝 امــلوز عیلےلوز عجیبے بود[😉] چندشال پیس😱 آملےڪایےها ڪلےزائر امام رضا لو سهــید ڪلدن[😢] بعدس دقیقا تو سالگلد همون لوز[😎] ما زدیم اون عواپیما مسڪیسونو نــــابود ڪلدیم😊 بعد اون همه سال تفاوت و میسه احساس ڪلد😍 ڪه ما چقد قُلدتمنــد سُدیم[💪] دقت ڪلدین ما ایلانیا سِقد [متفاوتیم] عُدایا مــالو عیلےعیلے حفظ ڪن😍 شــــپاهیـــا رو عیلےعیلے عیلے حفظ ڪن[🇮🇷] اصلا از عُمل من تَم تُن[بده حضلت آقا]💙 استویو نےنےشو؛ آب قنــــــــــــ🍭ـــد فراموش نشه 👶👇 °🍼° @Asheghaneh_halal
🎯°| #غربالگرے |°🎯 وقتـــے میگیم #آمــریڪا قدرت پوشالے یعنے رو هـــوا مےزنیمش👊 چـــه پهباد باشه👊 چه ترامـپـ باشه👊 هرڪس ڪه نگــاه چپ بندازه به ڪشورمون عـــاقبتش نابودے👊👊 #پهباد_هاے_آمریڪایے_ڪه_توسط #ایـــــــران_منهـــدم_شدند.👊🇮🇷 غـــرب را بدون سانسور دنبال ڪنید👇 °|🎯|° @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صدو_شصت_ودو - نمی دونم سعید چی بهت گفته. نمی خوام هم بدونم ... همیشه من
🍃🍒 💚 از حمام که بیرون آمد نگاهی به لباس های توی کمد انداخت. چند تایش را برداشت و انداخت روی تخت. نشست جلوی آینه . موهایش را ژل زد. کمی ادکلن به صورت اصلاح شده اش زد و با خودش اتفاقات را مرور کرد: - خب وقتی شاهرخ نیومده، وقتی همه چیز جوره یعنی خودش می خواد دیگه بعد درحالیکه به خودش توی آینه خیره شده بودگفت: -خیلی هم بد ریخت نیستم ها! چندتایی از لباس ها را جلوی آینه قدی جلوی خودش گرفت. بالاخره شلوار و پیراهن قهوه ای اش را انتخاب کرد و پوشید. همین جور که آستین هایش را بالا می زد از پله ها پائین آمد و رفت دم اتاق پدرش. در زد: -بیاتو - بابا؟ -چیه؟ -می شه چند ساعت ماشینت رو قرض بگیرم؟ -برای چی؟ -می خوام برم بگردم - مگه ماشین خودت چشه؟ خراب شده؟ -نه ولی این بهتره پدرش سر بلند کرد و با دیدن شروین که به سر و وضعش رسیده بود گفت: -خبریه؟ -با بچه ها قرار دارم - پس روکم کنیه؟ - ای ، تقریباً پدرش لبخندی زد، ابرویی بالا برد و درحالی که سر می گرداند گفت: -سوئیچ توی جیب کتمه. فقط حواست باشه سوئیچ را از جیب پدرش برداشت ، باشه ای گفت و از اتاق پرید بیرون. ساعت 5 بود. سر کوچه ایستاد. ساعتش را دستش بست. کمی با ضبطش ور رفت. صدای موبایلش درآمد. پیامک بود. از طرف شاهرخ. - من فردا نمی تونم بیام بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صدو_شصت_وسه از حمام که بیرون آمد نگاهی به لباس های توی کمد انداخت. چند ت
🍃🍒 💚 نگاهی به ساعت فرستاده شدن پیام انداخت. ساعت 12 دیشب فرستاده بود. با دیدن اسم شاهرخ دوباره توی فکر رفت. سرش را به طرف پنجره چرخاند و رو به آسمان گفت: -من دیشب ازت خواستم. اگر مخالف بودی اینجوری نمی کردی. تازه مگه من می خوام چه کار کنم؟ ماشین را روشن کرد و راه افتاد. اواسط کوچه دختر را دید. جلوی پایش ترمز کرد. شیشه را پائین داد. دختر خم شد. - شروین خان؟ از صورت نقاشی شده اش حالش بد شد. رویش را برگرداند و با علامت سر تائید کرد. دختر می خواست سوار شود که دید در قفل است. سر خم کرد و با لبخند خاصی گفت: -اجازه نمیدید سوار شم؟ شروین بدون اینکه سر برگرداند جواب داد: -عقب ، اینجا دردسر می شه دختر سوار شد. توی آینه نگاهی به هم انداختند و شروین راه افتاد. کمی که گذشت دختر نگاهی به آینه دستی اش که از کیفش درآورده بود انداخت و گفت: -همیشه اینقدر آروم رانندگی می کنی؟ و نگاهش را در آینه ماشین به شروین دوخت و خنده ای با نازهای خاص خودش تحویلش داد. - شما سرعت رو دوست دارید؟ دختر از پنجره نگاهی به بیرون انداخت و گفت: -با این ماشین ها حیفه یواش بری بعد سر را به طرف شروین برگرداند. - نه؟ شروین از لبخندهای دختر خنده اش گرفته بود. نگاهی موذیانه کرد و پایش را روی پدال گاز فشار داد. با حداکثر سرعت ممکن رانندگی می کرد و زیر چشمی دختررا می پائید. دختر معلوم بود ترسیده اما سعی می کرد خودش با خونسرد نشان بدهد. شروین با حالتی بی تفاوت پرسید: -خوبه؟ -بد نیست ولی برای شهر یه کم زیاده. جریمت می کنن شروین توجهی نکرد و همچنان گاز می داد و پشت ماشین ها می چسبید. - جریمه که چیزی نیست. می پردازم بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صدو_شصت_وچهار نگاهی به ساعت فرستاده شدن پیام انداخت. ساعت 12 دیشب فرستا
🍃🍒 💚 بالاخره بعد از اینکه چند باری جیغ دختر را درآورد رضایت داد که سرعتش را کم کند. دختر سعی کرد به خودش مسلط باشد. - معلومه که از اذیت کردن بقیه خوشت میاد شروین خوشحالی اش را پنهان کرد: - خودتون گفتید سرعت زیاد رو دوست دارید - رسمی حرف می زنی . با من راحت باش - با غریبه ها رسمی باشم بهتره دختر با ناز گفت:: - بالاخره باید یه جوری از غریبه بودن دربیای! - مثلاً؟ -نمی خوای از خودت چیزی بگی؟ شروین نگاهی به آینه بغل انداخت: -فکر کنم سعید آمار منو کامل داده. شرط می بندم که تعداد موهای سرم رو هم گفته دختر خندید. - یه چیزایی گفته اما نه در این حد. خودت بگی بهتره. حیف تو نیست اینقدر کم رو هستی؟ -به اندازه کافی آدم پررو هست که جبران کنه - منظورت منم؟ شروین ابروهایش را بالا برد: -مگه تو پرویی؟ -گفته بود از دخترا خوشت نمیاد و اهل حال گیری هستی - بهت برخورد؟ می خوای پیاده شی؟ -من عادت دارم. پسرای مثل تو زیاد دیدم همتون اول کلاس میذارید. بعد التماس می کنید - اعتماد به نفست هم که زیاده - چرا نباشه؟ -از لوازم مخ زدنه؟ دختر دستش را با بی تفاوتی تکان داد: -فعلاً که من تیپ نزدم برم دنبال کسی. اونا اومدن - بچه کجایی؟ بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
[• #آقامونه😌☝️ •] 『• از عشـــق تـو رهبـــرا💚 نمــردن ظلمـ استـ👌 در گوشــه‌يِ خــانه🏘 جـان سپــردن ظلمـ استـ😔 『• مـن مقلــدِ👇 فاطـمه‌يِ زهـرایمـ🍃 در راهِـ تـــو😍 یـڪ سیلے‌نخوردن ظلمـ استـ✋ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(420)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal
•••🍃••• #صبحونه •{اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا بَقيَّةَ‌اللهِ في‌أرضِه}• راستے اگـر سلام ڪـردن به تـُـ نـبـود آفــتـابـ|🌞 هــر روز صُــبــحـ|⛅️؛ بہ چہ امیدے سر درآسمـآنــ|🌈 میڪشـید؟ •| #صبحت_بخیر_آقای_منــ|❤️ . . . @asheghaneh_halal •••🍃•••
#همسفرانه اے قشنگــ😍 ترینـ رویـ📝ـداد زنــدگےام با تمــــام وجــ🍃ــود {°• دوسـتتــ دارم •°} #ILoveYou 💖😍 بھ وقت ـعاشقے😉👇 •°❤️•° @Asheghaneh_Halal
[• ♡•] \\👒 😁💐 خیلے زود بله نگید خیلے زود نه نگید،حداقل دو جلسه حضورا همدیگر رو در حضور خانواده ببینید و بعد تصمیم به ادامه دادن یا رد ڪردن بگیرید و از سر دلسوزے ادامه ندهید... \\👒 مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal