eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•••🍃••• #صبحونه کس را به خلوتِ "دلِ من♡" جز تو راه نیست🙊 این در به روی "غیرِ تو😌" پیوسته بسته باد😁 #صبحت_بخیر_جانم #صبحتون_دلانگیز @Asheghaneh_halal •••🍃•••
#همسفرانه صبحــ🌤 یعنۍ طلــوعِــ🌞 تـــــو بر مَــدارِ بی قراریِ من...💫 #صبحتــون_دلبــری😍🍃💗 ‌‌‌‌‌‌‌‌ بھ وقت ـعاشقے😉👇 •°❤️•° @Asheghaneh_Halal
[• ღ •] دعوا بین زوجین اجتناب ناپذیر است اما قوانینش را رعایت ڪنید: •💕•فقط روے مشڪل تمرڪز ڪنید. •🍃•در جمع دعــوا نڪنید. •💕•به گذشته باز نگردید. •🍃•توهین نڪنید. •💕•خوب بشنوید. •🍃•ڪنایه نزنید. 🙃 ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•🍹•] @asheghaneh_halal
~🍃~ 👳🏻_:آخوند که سالیان دراز دنبال چنین استادےبود مشتاقانه در درس تربیتی آقا سید على شوشتری حاضر می شود. به طوری که نظر استاد را جلب میکند و استاد عنایت ویژه ای به وی مبذول می دارد. شیخ آغا بزرگ تهرانی در نقباء البشر واقعه ای نقل نموده که شدت این ارادت را می رساند. او می نویسد: آخوند در ایام تحصیل در نجف در مدرسه سیلمیه حجره داشت و در همان ایام سخت بیمار می شود و در بستر بیماری در حجره می خوابد. اتفاقا پزشکی از مریدان سید در همان ایام وارد نجف اشرف می شود و به خدمت آقا سید علی شوشتری می رسد. سید از دکتر در خواست می کند که سریعا در مدرسه سیلمیه بر بالین آخوند همدانے حاضر شود و به مداوای وی بپردازد. دکتر پس از حضور در بالین مریض و معاینه خدمت سید می رسد و اعلام می کند که مریضے وی صعب العلاج است و معالجه اش به هزینه سنگین نیاز دارد. سید به دکتر می فرماید که: برگرد و مریض را معالجه کن اگر چه مخارج درمان وی به صد تومان هم برسد. شیخ در توضیح مطلب مےنویسد که صد تومان در آن عصر مبلغ سنگینی بود و کمتر کسی از اهالی نجف بود که دارای صد تومان دارائی و مایملک باشد. از نقل فوق میزان اعتنای مرحوم شوشترے به شاگرد برجسته خود کاملا مشهود است. مـنـابـع: 1:نقباء الـبـشـر ،شیخ آغا بزرگ تهرانے 676/2 2:تذکره المتقین صـــ17ـ @asheghaneh_halal ~🍃~
🍒•| |•🍒 قشقرق هاے ڪودڪ 😫😭 قسمت چهارم👇 پیشگیرے از قشقرق هاے ڪودڪ : علت داد زدن ڪودڪ را پیگیرے ڪنید .🤔 در بعضے از خانہ ها تلویزیون همیشہ روشن است .📺در نتیجہ ڪودڪ مجبور مے شود بلند حرف بزند و بہ بلند حرف زدن عادت مے ڪند پس دنبال علت ها هم باشید. هیچوقت با داد زدن بر سرفرزندتان ڪارے را از او نخواهید .❌ سعے ڪنید براے صحبت ڪردن با فرزندتان بہ ڪنار او بروید و با صداے اهستہ با او صحبت ڪنید تا او هم یاد بگیرد.😊 هیچ گاہ براے صداے بلند فرزندتان با او مشاجرہ نڪنید ، زیرا وارد یڪ جنگ مے شوید و ناخواستہ داد مے زنید ،بهترین تڪنیڪ بے اعتنایے است. اگر ڪودڪ توانست صداے خود را ڪنترل ڪند او را تشویق ڪنید و هدیہ ڪوچڪے براے او تهیہ ڪنید.🎁 ☺️👇 🍒•• @asheghaneh_halal
😜•| #خندیشه |•😜 بـــا این فــرمون ڪه داریم میریم👆 دیگه نیازی نیست به خارج مهاجرت ڪنیم😄 ڪم ڪم ایـــران داره تبدیل میشه به #ایــــــــرانِ_خارجے به مــدد 😉 بعـــضے از مسئولیــن بررگوار ڪه چنـــین معمـــاری هایے رو👆 برای خــــانه های تحت سڪونتشون توی لـــواسون پیاده مےڪنند.👆😂 ایشون یڪے از خونه هایے ڪه در شهــرڪ #سیتے_هیلز وجود فیزیڪے دارد😂 دیگـــه از لاڪچری گذشته! توی خرابڪاری ڪه همشون استادن تـــوی تقلـــید ڪردن هم دیگه نگم براتون! بهـــتر از اونــوریا مےسازند!😎😁 دمتـــون گرم! مسئولین فوق لاڪچری! #سیتے_هیلز_لواسون😁 سیاست در طنزترین حالت ممڪن😎👇 •|😜|• @Asheghaneh_halal
❤️🍃 |•☺️•|تو در ڪنار خودت |•✨•|نیستے نمیدانے |•💚•|ڪه در ڪنار تو بودن |•😍•|چه عالمے دارد 😌 @asheghaneh_halal ❤️🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_ششم بعد مکثی کردند وفرمودند :( رفقا، آیت الله العظمی بروجردے حساب وکتاب
🍃🎀 💚 آنچه ڪه شاگردان و دوستان او از ڪرامات و حالات او می‌گفتند ڪار را سخت ڪرده بود. آیا آنها را جمـع آوری و مڪتوب ڪنیم؟ آیا مردم ظرفیت پذیرش این سخنان را دارند؟ آیا ما را متهـم به خرافه گویی و... نمی‌کنند آیا... و صدها سوال دیگر ڪه پاسخی برای آنها نمی یافتم. خلاصہ مدتہا خاطرات او ذهن ما را درگیر ڪرده بود. تا اینکه با یاری خدا از خود احمدآقا کمک خواستیم و ڪار را شروع ڪردیم. اگر هیچ کس هم از این مطالب سودے نبرد لااقل برای نگارنده مفید است. مطالب او همگی درس درست زیستن است. حمدآقا مربی فرهنگی مسجد بود. بارها به شاگردانش درباره‌ی عمل به دستورات دین و پرهیز از گناه سفارش می‌ڪرد. در بسیاری از موارد برای آنها از نتـــایج اعمالشـــان می گفت. از عقوبت گناهان و از فضایل کار نیکشان آنها را با خبر می کرد. او مانند یڪ طبیب ، دردهای معنوی را به خوبے درمان می‌ڪرد. نسخہ های او همگی مطابق با دستورات دین و آیات و روایات بود. براے همین امروز هم می توان به ڪلام دلنشیـن این استاد راه اعتماد ڪرد و آن را چراغ راه قرار داد. ما از خداوند مدد گرفتیم و از روح بلند این شهید کمک خواستیم. اما احتیاج بود ڪه مطالب عرفانی و شاید عجیب ایشان مستند باشد. فقط نقل قول از اطرافیان ، ڪار جالب نیست. این بار هم خود شہیـد ما را یاری ڪرد درست زمانی ڪه می خواستیم مطالبــ را آماده کنیم خبر جدیـدی به ما رسید بعد از 27سال از لابه لای یڪ ڪیف قدیمی و داخل یڪ سر رسید ، یڪ دفتر یادداشت کوچک از احمد آقا پیدا شد در این دفترچہ به قلم خود احمد آقا گوشہ اے از حالاتـــ و اتفاقات معنوے ایشان نگاشتہ شده بود. این مطالب تمام خاطرات دوستان و عبارات حضرت آقای حق شناس را تایید مے ڪرد. حالا دیگر خود شہید سندی قوی در اختیار ما قرار داده بود ما هم بسم الله رو گفتیم و کار را با قوت ادامہ دادیم. باید براے آنها که در آینده می آیند بگوییم. باید بگوییم برای زندگی صحیح ازکدام الگوها باید استفاده کرد. باید گفت آنها چه ڪردند و چگونه راه را پیدا ڪردند. باید این ستاره ها را به آیندگان معرفی ڪنیم تا راه را بهتر بشناسند. ان شاءالله. بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🎀
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_هفتم آنچه ڪه شاگردان و دوستان او از ڪرامات و حالات او می‌گفتند ڪار را س
🍃🎀 💚 آن روزها:راوی مادر شہید تهران خیلی کـوچک تر از حالا بود.مردم زندگی های ساده ولے با صفایی داشتند. بہ کم قـانع بودند. اما خیـر وبرکت از سـر وروی زندگی هایشان می‌بارید. خدا مے داند با ایـنکہ اوضـاع اقتصادی مردم ضعیف تر از حالا بود امـا دلخوشی مردم بیشتر بود. درب هر خانہ که باز می شد لشکری‌ از بچہ‌های قد ونیم قد راهی‌کوچہ و خیابان می شدند ! خانہ ها کوچک و شلـوغ بـود اما پر از خیر و بـرکت . صبح زود مردها بسم الله می‌گفتند وراهی کار می‌شدند وخانم هـا تـوی خانہ مشغول پخت و پز و شست و شو و... من و حاج محمود در روستای آینہ ورزان دماوند بہ دنیا آمدیم . دست تقدیر مارا بہ تـهـران آورد و در اطراف بـازار مولوی ساکن کـرد. حاجی مغـازه‌ی‌ چـایی‌فـروشی در چهار راه سیروس داشـت . آن موقع اکثر بازاری ها در اطراف بـازار سـاکـن بودند تـا بـہ محل کار نـزدیک بـاشند. خـداونـد بـاب رحـمـتـش را بـہ روی مـا باز کرد. زندگی خـوب و هـشـت فـرزنـد عطا کرد. آن سـال هـا ، در ایــام تـابستان ، بـہ هـمـراه بـچـہ ها بـہ دمـاوند مـے رفتیم و سـہ مـاه در روسـتا می‌ماندیم . بـچہ هـا از خانہ و مـحـیـط بـازار دور می شدند و حـسـابـے از آب و هـواے روستا لـذت مـی‌بـردنـد . آنـجـا بـاغ سـیـب داشـتـیـم و بـیـشـتـر فـامـیـل مـا هـم در آنـجـا بـودنـد. تـابـسـتـان سـال ۱۳۵۴ بـود کـہ بـار دیـگـر راهی روستا شـدیـم . آن مـوقـع بـاردار بـودم. در آخــرین روز هـاے تـیـر مـاه بـود کــہ بـا کـمـک قـابلہ ی روستا آخرین فـرزنـدم بـہ دنیا آمـد :پسـری بـسـیـار زیبـا کـہ آخرین فـرزنـد خانـواده‌ی‌ مــا بـاشـد.دوســت داشــتـم نـامـش را وحـیـد بـگذارم اما حـاجی اصـرار داشــت اسـمـش را احمد علـی بگذاریم. احـمـد علی از روز اول بـا بـقـیـہ بـچـہ هـایـم فـرق مـے کـرد . خـیـلی پـسـر آرامـی بـود. اصـلا اذیـت و حرص وجوش نـداشـت. مـن خـیـلی دوســتش داشــتـم . مـظلوم بـود کـارے بـہ کسی نـداشـت . از بـچگی دنبال کـار خـودش بـود. داخل خانہ.... بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌🍃 🍃 سوال مسابقه #قربان_تا_غدیر(۶) گفت و گوے فوق حاوے چه پیامے از ڪتاب نورانے نهج البلاغه می باش
💌🍃 🍃 سلاااام علیڪم شبتـــون بخیـــر☺️✋ بریم ببینیـــم چے ارزشش بالاتر ازشهادته🤔 واماا گزینــه درست گزینـــه ۱ ارزش عفت و پاڪدامنے پاداش مجاهدِ شهیدِ در راه خدا بزرگتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمیشود همانا عفیفِ پاکدامن فرشته‌ای از فرشته‌هاست حکمت ۴۷۴ 🍃 💌🍃