[• #ویتامینه ღ •]
🍃💞🍃عقب نشینی از مشاجرات بیحاصل و اعصاب خردکن از رموز خوشبختی در زندگی مشترک میباشد. در زندگی زناشویی، گاهی باید کوتاه آمد تا برنده شد.
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[• #مجردانه♡•]
⇜ 👁با چشم باز ازدواج کنید!
🎙 دکتر شاهین فرهنگ
مجردان ـانقلابے😌👇
[•♡•] @asheghaneh_halal
dcg_586189ba2f633722c35026d468169034.pdf
حجم:
3.11M
💚🍃
🍃|
#طلبگی
جزوه نموداری #صرف_ساده📝
برای استفاده طلاب گرامی👳🏻♂
خیلی عالی😍
#پیشنهاد_دانلود👌
💚🍃
🍃| @asheghaneh_halal
☀️|
|°•°
#قرار_عاشقے
••🌟به شـوق گوشـہے چـشـم تو غوغایےست در عالـم
••🌟 طبیبے چـون تو را هر گوشـہ مےخوانند بیماران…
#السلامعلیڪیاعلےبنموسےالرضاالرمتضے✋
☀️|
|•°• @asheghaneh_halal
🎁
#همسفرانه 💍
🧕ڪاشمولاناببیند
قهــــرِ چشمــآنِ تـــو را....
تـــا نگوید نیست در عآلم🙈
#زهجـرانتلختـر🧐
#قهـرنڪنیدبآهم،#حیفاست✋
#عشقبهزندگےمعنامےدهدالخصوصاگهدلبــردلت
#امـــامزمــانےباشه💚
#آقایونمتآهلهواےدلبردلتونوداشتهباشید🍃
#خآنماهواےیارےڪهامامزمانبراتونپسندیدهداشتهباشید🍃
#خآنموآقاخطاببههمسرتون😉
#خیلےفورےفوتےبفرمآییدڪه👇
#خوشابهبختبلندمڪهدرڪنارمنے💚
#پےنوشت(:
الهــيڪهخداےمهربونمونیار
امامزمانےنصیبمجردامونڪنه☺️
یـــارامامزمــانےپسندقسمتـــتون😍😉👇
@asheghaneh_halal
ڪاربرایامامزمانم
خستگــےنداره💚👆
🎁
°🐝| #نےنے_شو|🐝°
🤪] شِلا دولابایَم لِنجِه به لنجه است؟
😜] شون که خلگوسا بازیگوسن
از حونه لَفتن بیلون.
الن باید بيلَن دَلَنطینه بسن
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
[• #عشقینه💍 •] #تمام_زندگے_من↯ #قسمت_دوازدهم🤩🍃 ما چند ماه توی خونه پدر و مادر متین بودیم … متین از
[• #عشقینه💍 •]
#تمام_زندگے_من↯
#قسمت_سیزدهم🤩🍃
تمام روزهای من به یه شکل بود … کم کم متوجه شدم متین نماز نمی خونه … نمی دونم چطور تا اون موقع متوجه نشده بودم … با هر شیرین کاری، حیله و ترفندی که بلد بودم سعی می کردم به خوندن نماز ترغیبش کنم … توی هر شرایطی فکر می کردم اگر الان فلان شهید بود؛ چه کار می کرد؟ …
اما تمام تلاش چند ماهه من بی نتیجه بود …
اولین رمضان زندگی مشترک ما از راه رسید … من با خوشحالی تمام سحری درست کردم و یه ساعت و نیم قبل از اذان، متین رو صدا کردم … اما بیدار نشد …
یه ساعت قبل از اذان، دوباره با محبت صداش کردم …
– متین جان، عزیزم … پا نمیشی سحری بخوری؟ … غذا نخوری حالت توی روز بد نمیشه؟ …
با بی حوصلگی هلم داد کنار …
– برو بزار بخوابم … برو خودت بخور حالت بد نشه …
برگشتم توی آشپزخونه … با خودم گفتم …
– اشکال نداره خسته و خواب آلود بود … روزها کوتاهه … حتما بدون سحری مشکلی پیش نمیاد …
و خودم به تنهایی سحری خوردم …
بعد از نماز صبح، منم خوابیدم که با صداهای ضعیفی از آشپزخونه بیدار شدم … چیزی رو که می دیدم باور نمی کردم … نشسته بود صبحانه می خورد … شوکه و مبهوت نگاهش می کردم … قدرت تکان خوردن یا پلک زدن رو هم نداشتم …
چشمش که بهم افتاد با خنده گفت …
– سلام … چه عجب پاشدی؟ …
می خواستم اسمش رو ببرم اما زبانم حرکت نمی کرد … فقط میم اول اسمش توی دهنم می چرخید …
– م … م` …
همون طور که داشت با عجله بلند می شد گفت …
– جان متین؟ …
رفت سمت وسایلش …
– شرمنده باید سریع برم سر کار … جمع کردن و شستنش عین همیشه … دست خودت رو می بوسه …
همیشه موقع رفتن بدرقه اش می کردم و کیفش رو می دادم دستش … اما اون روز خشک شده بودم … پاهام حرکت نمی کرد …
در رو که بست، افتادم زمین …
•
•
ادامھ دارد...😉💚
•
•
نـویسندھ:
شهید سیدطاها ایمانے
#مذهبےهاعاشقترنـد😎🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
[•📖•] @asheghaneh_halal