eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍯 خوش‌حال مےشیم؛ امـا نه برا اینڪه امـاممون راضے شد،بـرا اینڪه یه اتفاقے بـاب میلمون افتاده و ڪِیف ڪردیم! اصلا مگه مـا تو چقدر از خوش‌حالیامون حواسمون هـست ڪه اماممون الان از اتفاقے ڪه من رو خوش‌حال ڪرده، راضـیه یـا ناراضے؟! ادامـه دارد... 🍯🍃
🍃🍯 و امـاا دعاے هرشب و همیشگےمون😊👇 . . خدایـــا بچـشان به ڪاممـان طـعم شیرین بےمثـالت را (: آمـین‌یـارب‌العـالمـین🤲 . . 🍯🍃
🍃🍯 دورهمے امشب هم بـا یـه عالمـه فڪر و خیالے ڪه تو ذهنامون ڪاشت بـه اتمـام رسـید و اگـر عمرے باقے باشه فرداشب مجددا درخدمتتون خواهیم بود🙂❤️🍃 حرفے،حدیثے اگـر ڪه هست بفرستید به این نشونے😉👇 → @Khadem_eshgh ← التمـاس دعاے فـرج یـاعلے☺️✋
°🐝| |🐝° [ ݪذت‌بحس‌تلین😍‌جای‌زندجی‌من😌 وگتیه تِه از دویدن و تلاس زیاد] سلم‌یه‌جا‌میوفته‌و‌لالا‌مےتُنم😍 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #ٺـاپـروانگے↯ #قسمت_سی_و_ششم🦋🌱 شونه بالا انداختم که یعنی حالا هرچی! ولی از دلم فقط
[• 💍 •] 🦋🌱 وبجای خانوم جون، این من بودم که وا رفتم... _وای الهی بمیرم! من خنگ همون موقعم سن و سالم کم نبوده ها، بالای 11 رو داشتم پس چرا هیچی ازین اتفاقاتی رو که میگی یادم نیست؟! _یه دختر بچه ی یازده دوازده ساله عالم خودشو داره، توام که کلا دیر بزرگ شدی! البته عقلی... _قربون تعریف و تمجید کردنت برم من! حالا ول کن این حرفا رو... می گفتی؛ حس می کنم کم کم دارم شاخ درمیارم. _زندگی من دقیقا شبیه سیبی بود که وقتی افتاد بالا هزار تا چرخ زد و هر دفعه یه رخی نشون داد بهم. طاها پسر خوبی بود، قد بلند و چهارشونه، با لبخندی که همیشه چهره ش رو مهربون تر از چیزی که بود نشون می داد، البته خودت که کم ندیدیش! _ولی الان که همچین خندون نیست! _چند سالی هست که ندیدمش... _عصای دست عمو و همه کاره ی مغازه ی تو بازارش! الهی بمیرم... اصلا فکر نمی کردم همچین گذشته ای داشته باشه! _خبر داشتم که خیلی از دخترای دور و اطرافم بهش فکر می کنن و رویاهایی بافتن! اما عجیب بود که این وسط چرا من؟ من هیچ وقت بیشتر از حال و احوال باهاش همکلام نشده بودم و هیچ خاطره ی مشترکی هم جز بازی های بچگی وسط حیاط خونه ی عمو و بی بی نداشتیم. _شاعر میگه: پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟ تا شرح دهم از همه ی خلق چرا تو؟! هعی... خب بقیشو بگو چشم به دهان ریحانه دوخته بود که صدای زنگ باعث شد اه غلیظی بگوید: _ای بابا! کدوم وقت نشناسیه که پرید وسط خاطره ها؟ _پاشو درو باز کن ترانه، شاید شوهرت باشه _آخ آخ معلومه که نوید جانه! همانطور که عقب عقب سمت در اتاق می رفت گفت: _ببین من اگه امشب تمام ماجرا رو نشنوم دق می کنما _باشه! برو... حالا که غرق گذشته شده بود و گوش شنیدن پیدا کرده بود، نوید آمده بود. ترانه را با خودش مقایسه می کرد. از دید او هنوز هم بچه بود و همان قدر معصوم و دوست داشتنی. فقط نمی دانست این بچه آن همه زبان را از کجا آورده بود که مقابل ارشیا ناگهان قد علم کرد و طرفداریش را کرد؟! خریدهای جدیدش را با حوصله جمع کرد و گوشه ای گذاشت. یعنی ارشیا در چه حالی بود؟ از دور همیشه برایش نگران تر می شد. تازه نمازش را خوانده بود، دلش توی کربلا جا مانده بود. کتاب ارتباط با خدا را برداشت و زیارت عاشورا را باز کرد... از سجده که بلند شد اشک هایش را پاک کرد و دست روی شکمش گذاشت. یعنی باید باور می کرد که معجزه رخ داده؟ که دستی بالاتر از دست دکترها و علم آمده و همه ی کاسه و کوزه های برهم زده ی ذهنی اش را دوباره چیده بود؟ چادر نمازش را عمیق بو کشید. _بوی خانوم جون رو میده هنوز، نه؟ نگاهش چرخید به ترانه که کنارش نشسته بود. سرش را تکان داد و تایید کرد حرفش را. _آره بوی عطر همیشگیش رو _خدا رحمتش کنه، هرچند من هنوز باور ندارم که رفته. یعنی نمی خوام اصلا بهش فکر کنم _زود رفت! _بسه بیا بجای فکرای پر از غم، بقیه ی قصه رو بشنویم _نوید چی؟ شام؟ _اووه، اولا کو تا شام. دوما نوید بدبخت انقدر خسته ست که گرفته تخت خوابیده. خب بگو گوشه ی سجاده را تا زد و پرسید: _تا کجا گفتم؟ _اصل ماجرا. ابراز علاقه ی دسته جمعی خانواده ی عمو تو کربلا! • • ادامھ‌ دارد...😉💕 • • نـویسندھ: الهـام تیمورے 😎🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌸 🌿 🍃 @asheghaneh_halal 💐🍃🌿🌸🍃🌼
•[🕊]• ♡ خوشآ به حاݪ آنان ڪه با شهــادټ رفتنـد... پ.ن: قبول کنیم‌؛ ما "عاشق" نبودیم. دلــ♡ اسـت دیگــر گاهے به وسعت آسمانے؛ تنگ /شهــادتــ♡/ مےشود... 💔 . . •❣• اینجا؛ صآف برو بغلِ خُدآ 👇 |🔑| @asheghaneh_halal
[• #آقامونه😌☝️ •] •|° در افـق نگـاه مـن...👀 •° مایه‌یِ هر خجستگےست °• °|• هلال روی مـاه «تـو»😍 ۱۴ ثانیه به عڪس☝️🥰 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #قدیر_عبدالهی /✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات📿 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(757)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🦋•° Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
[• #صبحونه 🌤•] عُمرمون‌داره‌تموم‌مےشہ‌اماهَنوز یہ‌شب‌تاصبح‌تویہ‌کلبہ‌ی‌ جنگلے‌زندگی‌کردن‌بدونِ هیچ‌وسیله‌ی‌ارتباطےروتجربہ‌‌نکردیــم(:🌱 #آوَخ ..! #حال‌دلتــون‌خوب🌸🍃 #صبحتون‌بخیــر =]💛 [•♡•] @asheghaneh_halal
[• ♡•] ✔️••ولی خدایے ڪاشڪے قبل از ازدواج،اونقدر بزرگ شده باشیم ڪه تو اینچ‌هاے تلویزیون، تعداد درهاے یخچال‌و شاخه هاے لوستر، دنبالِ خوشبختے نباشیم...!••🎈 ؟🤔 مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
•🕊•🍃• |• •| 🕯..| شمعے به ڪبریت گفت: از تو میترسم تو قاتل من هستے ڪبریت گفت: از منـ نترس از ریسمانے بترس ڪه در دل خود جای دادی. رابطه نفس امّاره با شیطان هم مثل رابطه ریسمـــان و ڪبریت است. | @asheghaneh_halal | •🕊•🍃•
🌷🍃 🍃 •نمیدانم شھادت •شرط زیبا دیدن است ، •ےا دل بہ دریازدن؟! •ولےهرچہ هست •جز دریادلان ، •دل بہ دریا نمیزنند :) •عـشق شـهادتـ❤️✋🏻 •|🕊|• @Asheghaneh_halal 🍃 🌷🍃
🍃🌈 🧡•°• |👁| نرگس او |💓| با دل بیمار من |😇| الفت گرفت |✨| عاقبت |😊| درد محبت |😍| عین درمان شد مرا خوشگل ــسازے😌👇 🧡•°• @ASHEGHANEH_HALAL 🍃🌈