eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
∫°🍁.∫ ∫° .∫ -💕 امروز یہ روز کاملا جدیده از هر فرصتے که روز ارائـه کـرده و تو رو یہ قدم به رویاهات نزدیک می کنہ، استفاده کن😍 _💕 صبحت بخیرررررررر😍🌸🍃 ∫°🌤.∫ یعنے ، تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍁.∫
◦≼☔️≽◦ ◦≼ 💜≽◦ . . مبتـلا گشـته ام و هیـچ جلـودارم نیسـٺ °🚫🚶🏾‍♀° چه بخـواهـی چه نخـواهـی به تـو مـی اندیشـم ...‌! °🌚♥️° . . ◦≼🍬≽◦ زنده دل‌ها میشوند از ؏شق، مست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◦≼☔️≽◦
•‌<💌> •< > . . •🌱• روز؎ ڪہ مۍخواست بره گفت: من جلـو دوستام، پشت تلفــن نمۍتونم بگـم «دوستت دارم» •💛• مۍتونم بگم دلـم برات تنـگ شده، ولۍ نمۍتونم بگم دوستت دارم…! چیڪار ڪنم…؟! •🌾• گفتم: تو بگو یــادت باشہ، من یادم مۍ‌افتہ…! از پلــہ‌ها ڪہ مۍرفت پایین، بلند بلند داد مۍزد… «یادت باشہ❣یادت باشہ» •🥰• منم مۍخنــدیدم و مۍگفتم: «یادم هست…یادم هست» این ڪلمات رمز بین ما بود!! 🌷شـهـیـد مدافع حرم •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‡🎀‡ ‡ ‡ . . ﴿ شهیده راه عفاف و حجاب ﴿🦋﴾ مادر شهیدھ: دوست دارم مردم بدانند منافقین دختر ۱۴ ساله‌ی معصومم را بخاطر اعتقادات و باورهایش با چادرش و ۴ گره ای که به دور گردنش زدند به شهادت رساندند. ﴿⇦♥ ♥⇨‌‌﴾ . . ‡چادرت، ارزش‌است، باورڪن👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ‡🎀‡
|•👒.| |• 😇.| . . با ڪسی ازدواج ڪنید ڪه اهل گفت و شنود باشه و بتونید با هم تمام این حس ها رو تجربه ڪنید...👍 🤣😉😇😍😘🤑🤗🤭🤩😝🙄😑😶😏🤫☹️😯😨😭😩🤬👻😳🤠🤨🤐😬🤒🤯😎🤓😠😈😹 مثلا اگه در دوران نامزدی با هم بیرون رفتید؛ مثل نوار خالی نباشید😂 نوار خالی میدونی چیه؟!🤔 اینڪه وقتی ڪنار همدیگه هستید ڪل موضوعات تو ذهنش رفت و آمد می‌ڪنه و روی زبونش چیزی نیست...😒 👈یه نوع مڪالمه اینا اینه😑😂 👈سلام 👈سلام 🙄........................ 🙄........................ خداحافظ خداحافظ 😂 از اینا فرار ڪنید😂اینا با خودشونم نمی سازن😂 شاد باشید😝 . . |•🦋.|بہ دنبال ڪسے، جامانده از پرواز مےگردم👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal |•👒.|
∫°🍊.∫ ∫° .∫ . . گاهے با یڪ چایے گرم☕️ ڪه یڪ زوج با هم مےخورند زندگے شان شیرین مےشود. این لحظات را دریابید. زمان درگذر است.🙃 محبت شیرین ترین چیزے است ڪه زوجین مےتوانند براے هم خرج کنند.💞 . . ∫°🧡.∫ بہ غیر از نداریم، تمناے دگر👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍊.∫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمد حسین حدادیانآه دستت بکشه.mp3
23.47M
↓🎧↓ •| |• . . 🎙 این کہ دارے میزنے ناموس ِ منہ💔:)'! -غیرتی های اهل بیت... با احتیاط گوش کنید ! . . •|💚| •صد مُــرده زنده مےشود، از ذڪرِ ( ؏)👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ↑🎧↑
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•[🎨]• •[ 🎈]• من‌ماندم‌و‌تـآبوتِ‌تـو‌ و‌فڪروخیـالت یڪ‌چادر‌آغـِشتہ‌ بـِہ‌خونِ‌پروبـالت…!💔 •[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •[🎨]•
◉❲‌🌹❳◉ ◉❲‌ 💌❳◉ . . -من‌ از جهان‌ به‌ تو دل‌ بسته‌ام که‌ جانِ‌ منی🌱!(: ♥️ . . ◉❲😌‌❳ ◉ چــون ماتِ ، دگر چہ بازم؟!👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◉❲‌🌹❳ ◉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_شانزدهم ] مقابل ویلایی توقف کرد ؛ نمای سا
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] _ شلوغش نکن ریحانه ! این چیزا مسائل عادیه! دلیل این همه حساسیت تو رو نمی فهمم ! کمی به چشمانم نگاه کرد و بعد پوزخند زد : البته حقم داری ! دختر حاجی تاجفر بایدم این فکرا رو داشته باشه دیگه ! یکم بروز باش عزیزم! این ادا های تو دیگه بی کلاسیه! معنی بروز بودن اگر این بود میخواستم صد سال سیاه بروز نباشم و نشوم !قلبم نمی زد انگار ، هر چقدر هم اختلاف عقیده با پدرم داشتم ، اجازه نمی دادم کسی توهین کند به او! بدون اختیار دستم بالا رفت و روی صورتش نشست ! هر دو متعجب نگاهی بهم کردیم ! صدای هین گفتن دخترا هم بلند شد! دختر باشی ، این همه تحقیر شوی و حالت دست خودت باشد؟! انگشتم را بالا گرفتم : هر کی باشم شرف دارم به توِ بی لیاقت ! حیف من ! حیف من که دوست داشتنم رو پای تو خرج کردم ! لیاقت محبتم رو نداشتی تو جناب رحمانی ! کیفِ زمین افتاده ام را با عجله بر داشتم و بی توجه به بهت جمع و عصبانیت سعید راهی شدم ، با این حال و روز راهی خانه نمی توانستم بشوم ،چه توضیحی می دادم برای این بد حالیم ! رفتم پیش سارا ! تا خود صبح بیدار ماندیم ؛ گفتم و گفت ، سرزنش هایش را دوست نداشتم ! چه خوش خیال بودم من! بعد آن متنفر شدم از هر چه عشق و پسر است ! تا چند وقت حالم دست خودم نبود ! به پوچی رسیده بودم ! گاهی دلم می خواست عین خودش بشوم و بروم و خیانت کنم ! اما من اهلش نبودم ! خیانت کار من نبود ! من آزادی می خواستم بی حضور مرد . حضور مردان برایم مساوی بود با محدود شدن ! گاهی به سرم میزد با نورا مشورت کنم و بعد پشیمان می شدم ! عکس ها هم مربوط به همان مهمانی بود ، من و سعید کنار هم! " با شنیدن نامم از زبان سعید چشمانم را باز کردم، انگار در تونل زمان بودم و حالا طول تونل تمام شده بود و من بیرون آمده بودم ! همانقدر بهت زده ، فقط درون تونل چیز هیجان انگیزی وجود نداشت ! چراغ های تونلی که من درونش حضور داشتم نمیدانم چرا خاموش بود ؛ چراغ راه میخواستم من ! یک نقطه سکون برای آرامش! _ ریحانه جان کجایی تو دختر ؟! در حد چند ثانیه به چشمانش خیره شدم : میشه زود تر بریم ؟! ابرویش را بالا داد : چیزی شده؟! نگاهم را از او گرفتم : فقط میخوام برم همین ! به طرف دوستش که صاحب مهمانی بود رفت و بعد کمی گفتگو با او ، دوتایی به سمت من آمدند : ریحانه خانم! اتفاقی افتاده میخوایین زود برین ؟! حوصله این یکی را نداشتم دیگر ! : نه یکم کار دارم همین! بازم ممنون ! آماده شدم و راه افتادیم ، جوری در راه اخم کرده بودم که سعید هم چیزی نگفت ؛ چیزی هم می گفت نمی توانست آرامم کند ! من آرامِ جان می خواستم ! [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal