:🍉:
/ #چالش_یلدایے☃ \
.
.
❄️:شرڪتڪنندهے: 2⃣2⃣
ایشون دیشب یه فال گرفتن
مثل اینکه اتصالی پیدا کرده بود😂✌️
این یعنی همه چی بجاش قشنگه
دیشب این درس رو دادن جناب حافظ😂
جهت شرڪت:😍👇🏼
@Daricheh_khadem
.
.
بفرمآییدمهمونجنٰـابحافظیم😌👇🏼
\☃/ Eitaa.com/asheghaneh_halal
:🍉:
:🍉:
/ #چالش_یلدایے☃ \
.
.
❄️:شرڪتڪنندهے: 3⃣2⃣
اینکه در تکاپوی چیدن و چینش بودین
قشنگ مشخصه😍😎👌
اون هندونه رو قاچ بزنین
نفر یکی یدونه قاچ به
عاشقانههایحلالی تعارف بزنین نمیشه؟🤤
اصلا هم به اون هندونه نظر نداریم😌😂
جهت شرڪت:😍👇🏼
@Daricheh_khadem
.
.
بفرمآییدمهمونجنٰـابحافظیم😌👇🏼
\☃/ Eitaa.com/asheghaneh_halal
:🍉:
:🍉:
/ #چالش_یلدایے☃ \
.
.
❄️:شرڪتڪنندهے: 4⃣2⃣
عزیزم فکرکنم
اونقد نیت تو نیت شد که
جناب حافظ محض رفع تکلیف
یه جوابی به دل شما داده
پیشنهادم اینه که با همتی دوباره
یه فالی مجددا بگیرید😁😂👌
جهت شرڪت:😍👇🏼
@Daricheh_khadem
.
.
بفرمآییدمهمونجنٰـابحافظیم😌👇🏼
\☃/ Eitaa.com/asheghaneh_halal
:🍉:
:🍉:
/ #چالش_یلدایے☃ \
.
.
❄️:شرڪتڪنندهے: 5⃣2⃣
دیگه واقعا اعتراض وارده
خودم به نیابت از همتون
میرم بَست میشینم درگه خونهی ملکوتی جناب حافظ
با روحشون صحبت میکنم که
اینقدر تبعیض قائل نشن و
یکی در میون جواب درست نباشه😂💚
این حق ملزم شماست😌
نگران نباشید
تا مارو دارید غم ندارید😎
جهت شرڪت:😍👇🏼
@Daricheh_khadem
.
.
بفرمآییدمهمونجنٰـابحافظیم😌👇🏼
\☃/ Eitaa.com/asheghaneh_halal
:🍉:
:🍉:
/ #چالش_یلدایے☃ \
.
.
❄️:شرڪتڪنندهے: 6⃣2⃣
بله بله😎
خادمینمون هم پایهی چالش😌✌️
قشنگ با هشتک قید کردن که
#همه توجه کنن😂👌
وارستگی شما برای
جناب حافظ که روشن شده
بماند تا بر همگان هم روشن شود😜😂
جهت شرڪت:😍👇🏼
@Daricheh_khadem
.
.
بفرمآییدمهمونجنٰـابحافظیم😌👇🏼
\☃/ Eitaa.com/asheghaneh_halal
:🍉:
عاشقانه های حلال C᭄
#خادمانه | #چالش_یلدایے برای اینکه به شب یلداتون هم برسید ، ساعت 21:30 این چالش به اتمام میرسه
ـــــ🍉
خب خب دوستان
این چالش هم خوش و خرم تموم شده☺️✌️
باشد که جمیعا فیض برده باشید
نیت و هدفِ ما، هدیه دادنِ حالِ خوب و خوش به شما و مهم شمردن این عید باستانی بود❤️🙏
ما میزبانِ استقبالهای قشنگتون بودیم.
امیدواریم حق میزبانی رو
کامل ادا کرده باشیم و
بهتون در جوارِ خانواده خوش گذشته باشه😌❤️
#یاعلےمدد
#یلداتونمبارڪ😍🎊
◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
[🍉] یلدا برایت یک دقیقه فرصت آورده
[😍] شاید برای گفتن یک "دوستت دارم"
#دوستتدارم ❤️
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
|. 🍁'|
|' #آقامونه .|
.
.
{🍉• یلدا یعنی
تو غزل خیز ترین📝
شعر بلند دل منی💚•}
| 🏴 #فاطمیه
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1661»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.🍓'|
kesa-hadadiyan_0.mp3
2.09M
🖤'
#خادمانه | #ثمینه
• شب هفدهم چلھے حدیث ڪساء •
- اعتقاد داشته باشید که جوابِ در مداومت بر خواندنِ حدیث کساء ست.🦋
+درد و دل و حاجترواییهاتون:
@Daricheh_khadem
#ختم_چهل_روزه
#التماس_دعا
#حاجتروابشید💚
- عالَمبھفَداےچادرخاڪےتو، یازهرا👇
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
🖤'
∫°☃.∫
∫° #صبحونه .∫
❄️آغاز زمستان است
روزی که خورشید
دوباره بعد از بلندترین شب سال
طلوع می کند و باز به دنیا زندگی می بخشد...🌬
'💙صبحِ اولین روز زمستون بخیر و خوشی💙'
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°☃.∫
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
●🌙● شـب هـا بـہ چـہ
●🌓● جان ڪَنـدَنـے از نیـمہ گذشتنـد
●🗓● تقـویم سـراسـر
●♥️● شـبِ یلـدا شـده بـے تـو ...
#یلـدامبارڪ🎈🍉
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
🍼• خودش شیــر بچہها را آمــاده
میڪرد، جا؎شان را عـوض میڪرد.
👕• با من لبــاسها را میشست و
میبرد پہــنشان میڪرد و خودش
جمــعشان میڪرد.
🍽• خودش سفــره را پہــن میڪرد
و خودش جمــع میڪرد.
❣• میگفتم: «تو آنجــا خیلــی
سختی میڪشی، چرا باید بہ جا؎
من هم سختــی بڪشی؟»
💓• میگفت: «تو بیش از آنهــا بہ
گــردنم حـق دار؎، من باید حـق تو و
این طفــلها؎ معصــوم را ادا ڪنم.»
🌱• میگفتم: «ناســلامتی من زن
خانہ تو هستــم و باید وظیفــہام
را عمل ڪنم.»
🥀• میگفت: «من زودتر از جنــگ
تمــام میشوم ژیــلا، ولی مطمئــن
باش اگر مــاندنی بودم بہ تو نشان
میدادم تمــام این روزهــایت را
چطور بلــد بودم جبــران ڪنم.»
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #محمد_ابراهیم_همت
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫
∫° #ویتامینه .∫
.
.
در محبت ڪردن خلاق باشيد؛
خانمت رو با چیزهاے ڪوچڪ
غافلگیر ڪن؛ با شام، هدیه
یه ڪارت ناقابل..😜
اون فقط می خواد بدونه ڪه
بهش فڪر مےڪنی و احساسش
مےڪنےツ✌️
پ.ن آقایون خلاق باشید لطفا😎
.
.
∫°🧡.∫ #ما بہ غیر از #تو نداریم، تمناے دگر👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
ناحله الجسم یعنی.mp3
4.41M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#عبدالرضا_هلالی🎙
اگر ز قافله دوریم، خوب می دانیم
ولی به لطف تو هر سال جا نمی مانیم
و باز هم به نگاه محبتت امسال
کنار سفرهی این فاطمیه مهمانیم
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
•/🖤🏴/•
#فاطمیه | #خادمانه
سلام رفیق های هیئت و روضه
فرارسیدن دهھۍ دومِ ایام فاطمیھ
رو خدمتتون تسلیت عرض میکنم🖐🏻
کانال عاشقانه های حلال
چهارمین چالش بزرگِ خودش رو
مختص به ایام فاطمیه کرده و
نذر حضرت فاطمهی زهرا ﷺ
اینبار به عنایت ویژه ی
حضرتِ مادرِ سادات
#چالش_فاطمـے داریم .
کیا دلشون میخواد تو این دهه
از دستِ عنایتِ نورِ دوعالَم
هدیه ای بگیرن؟ :)
حضرت زهرایی ها؛ بسم الله🖤(:
❤️یه چالش #بزرگ فاطمے❤️
تا پایان دههی دوم هم
این چالش پایداره
از اول دی تا دَهُم دۍ
و روز دهم #نتایج مشخص میشن🌸^^
🖤 خب؛
برای #شرکت_در_چالش↶
اولین موضو؏"
📝 از پُخت نذری ، روضهی خونگۍ یا سیاهپوش کردنِ خونهتون عکس بفرستید و بهمون بگید
ارتباطتتون با حضرت زهرا سلام الله چطوره ؟!
دومین موضو؏"
📝 اگه حاج قاسم رو تو خواب ببینی
چی بهشون میگی؟! اولین چیزی که میگی؟!
سومین موضو؏"
📝 برای جهاد تبیین تاحالا چیکار کردی؟!
برامون بگو🌱
به پل ارتباطی زیر بفرستید↯
[ @Daricheh_khadem ]
یکی از موضوع هارو انتخاب کنید و
در قالب یک پیام برای پل ارتباطی #چالش بفرستید،
پنج روز فرصتِ شرکته 🌱
🎁 نذر حضرت زهرا ﷺ
برای ۸ نفر برتر این مسابقه
هدایایے در نظر گرفته شدھ
نفرات #برتر کسانی اند که
متن ارسالی شون #ویوی بیشتری بخوره💪🏻
✅ هرچه ویوی بیشتر = احتمالِ
برنده شدن در مسابقه هم بیشتر
‼️ پس باید تا میتونید
سینـ👀 جمع کنید ‼️
و اما هدایای حضرت زهرایی ما🖤↯
🎁 نفر #اول⇜
کتیبهی حضرت فاطمه زهراﷺ
🎁نفر #دوم⇜پلاک یازهراﷺ
🎁 نفر #سوم ⇜
قطعه #کاشی متبرک حرم امام رضا؏
تاڪید میکنم
برای اینکه جزء نفرات برتر بشید👌🏻
باید ویو جمع کنید✅🖤
بعدِ دههی دوم
برنده ها مشخص میشند^^
بین نفرات شرکت کننده
قرعھکشۍ هم داریم .🌿
شرط قرار گرفتن در قرعه کشی
این هست که ویوی بنرتون فقط +4کا
ویو بخوره☺️❣
بنرها فقط در این شرایط ؛
وارد قرعه کشی میشن ان شاالله 🌱
#خداقوت💚'^^
#عجلهکنیدتادیرنشده🏃🏻♂
اولینچالشبزرگفاطمیدرایتا↶
◼️| https://eitaa.com/joinchat/2754019330C3ded5d8d29
•/🖤🏴/•
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
" أُحِبُّكِ"
ولا أضعُ نقطةً في آخرِ السَطْرْ
تو را من دوست میدارم
بدون نقطہاے در انتهاے سطر..♥️
#دوستتدارم😘
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_سےوچهارم ] آرام آمد و کنارم نشست : من خود
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمت_سےوپنجم ]
دوربین عکاسیم را از روی صندلی برداشتم :
چه خوووب ، خوش به حالتون !
دستش را روی پیشانیش گذاشت ،
با تمام لطافت و وقارش :
وای خوبه گفتم هااا، داشت یادم می رفت من باید یه زنگی هم بزنم ، هستی که فعلا ؟!
به حرکاتش چشم دوختم ، ظریفی و وقار خاصی داشتند تمامشان ، ادا و اصول هم نبودند هاا ، انگار ناز در وجودش بود :
اره هستم من، شما راحت باشین
گوشیش را برداشت و شماره گرفت :
سلام آقای وکیل خوبی ؟! خوشی داداش من؟! منشی خلت چیکار میکنه؟! بچه های من خوبن ؟! ادبشون خدشه دار بشه ، با آراد طرفی هااا
برای اینکه حین حرف زدن کارش را هم انجام دهد ، گوشی را روی بلندگو گذاشت:سلااام خوشم میاد کلا هر آب و هوایی مثل تخم کفتر برا تو عمل میکنه ، بعدشم منو از شوهرت میترسونی ، تا جایی که یادم میاد من یه منشی خل داشتم که اونم خودتی!
_ خیلی بی ادبی امیددد! واقعا که !
مرد پشت خط خندید:
تو لوس شدی باز ، داره نزدیک سی سالت میشه مثلا ، همش هم تقصیر شوهرته بس که عین پروانه دورت میگرده!
با لحن بامزه و دلخوری ساختگی گفت :
لوس خودتی ، خانومشم دلش میخواد، مشکلی دارین شما ؟! مثلا تو دختر خاله عروسک و ماه من رو تور کردی الکی الکی،
من چیزی میگم بهت ؟!
بعد هم اضافه کرد:
آبرو برام نداشتی اینجا مهمون دارم مثلا حساب تو هم بمونه با بهار و آراد ، من عروس عمم نیستم اگه مامان عاطفه رو به جونت نندازم !
صدای خندان مرد دوباره بلند شد :
خیلیی باحالی زنداداش ؛ باااای
_ بای و لا اله الا الله ، خدافظ
به طرف منی که به زور جلوی قهقهه ام
را گرفته بودم برگشت :
راحت بخند عزیزم که این امید واسم آبرو نذاشت!
انگار منتظر صدور اجازه اش بودم که تا گفت ، صدای قهقهه ام به هوا رفت ، مکالمه شان تا یک روز می توانست سوژه خنده های من باشد، ولی آخرش هم گیج شدم قضیه داداش و دختر خاله و زنداداش و منشی چه بود ؟! :
ببخشید واقعا خنده ام گرفت
خودشم هم شیرین خندید :
حق داری والا ، بس که چرت و پرت میگه این امید ما ، البته میدونم الان کلی گیج شدی بابت این نسبت ها
با لحن شیطونی اضافه کرد :
کلا ما پیچ در پیچیم!
به روحیه شادش غبطه خوردم ،
به آدم هایی که دورش را گرفته بودند
دلم نمی خواست اسمش را حسودی بگذارم اما این روز ها عجیب احساس تنهایی می کردم!
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_سےوپنجم ] دوربین عکاسیم را از روی صندلی برد
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمت_سےوششم ]
نیم ساعتی با هم حرف زدیم، از برادر شیری گفت که برادر شوهرش بود و پسر عمه اش و از آن طرف داماد خاله اش ، از شیرین زبانی های دختر و پسرش گفت اینکه در تهران مانده اند و دلش برایشان تنگ شده :
خانم دکتر، چطور تو تعطیلات بچه ها
رو گذاشتین اومدید اینجا ؟!
نگاه خوشرنگ عسلی اش را به چشمانم دوخت: عشق ..
من عاشق کارمم..عاشق خدمت کردن به مردم ..عاشق جاهای محروم ..
و عاشق اینکه کنار آراد باشم !
جوابش دوست داشتنی بود و به دل نشین
یعنی نواب هم عاشق بود ؟!
بعد هم بلند شدیم و به بیرون از چادر رفتیم ، نواب و آقای دکتر در حال صحبت بودند که با آمدن ما قطعش کردند ، آراگل گفت :
آقا امیر علی کاش می گفتی
چند روزی عطیه هم بیاد دلم براش یه ریزه شده !
لبخندی رو چهره نواب نشست ، البته با همان سر پایین بودنش ، خنده اش را شکار کردم من :
والا اونم شلمچه همراه گروه امدادی رفته
برا همین نیومده
کاش نمی شنیدم این ها را ، عطیه ؟! نکند همان مخاطب پشت تلفن باشد ؟! اصلا چرا باید من کنجکاو این باشم که عطیه کیست؟!
برای فرار از این افکار حواسم را دوباره به حرف هایشان دادم :
خوش به حالش والا ،
من هی به آراد میگم قبول نمیکنه
آراد نگاه جدی حواله اش کرد :
آخه خانم من ، کار من جور نمیشه واسه اونجا ، انتظار نداری که تک و تنها بزارم بری جنوب
حالا معنی "عین پروانه دورت می گرده " را فهمیدم !
جدیتش دوست داشتنی و ترس آور بود،
سکته می کرد آدم با آن لحن محکمش!
چشم غره بامزه ای نثار دکتر کرد
و دوباره مخاطب حرف هایش شد امیر علی :
شماره اش رو هم گم کردم ،
دلم لک زده واسه لهجه جنوبیش!
امیر علی با آهی که دلتنگی در آن عیان بود گفت :
شمارش رو برای آراد جان ارسال میکنم حتما !
انگار میان آن جمع اضافی بودم ،
آنها از قبل هم را می شناختند
باز میل خلوت به سرم زد اما این بار با حواس جمع، خدا حافظی کردم و آراگل قول گرفت در این چند روز باز به دیدنش بروم!
کنار دریا بودم که صدای قدم هایی را حس کردم و بعد دوربینم که جلوی رویم گرفته شد :
خانم تاجفر این رو جا گذاشته بودین !
آمد جلو تر و دوربینم را کنارم قرار داد :
ممنون عجله کردم یادم رفته!
چرا ایستاده بود و نمی رفت ! :
راستش گل بی بی خیلی نگرانتون بود بابت ماجرای اون روز
دلم می خواست بگویم ، خب که چی؟!
اما از یک طرف گوش شنوا می خواستم :
حالم خوب نبود !
_ منم اون اوایل که اومده بودم احساس غریبی می کردم ، جایی کیلومتر ها دور از شهرم و خانواده ام ، اما خب دوست داشتم این کار رو! بازم هر وقت کاری نداشتین یه سر به مدرسه بزنین بچه ها خیلی خوشحال بودند اون روز ! چاره هیچ دردی غرق شدن تو دریا نیست!
طولانی ترین حرف زدن این مرد باید در همین ساعت ثبت میشد! :
ممنون، حتما میام
جمله آخرش بوی کنایه می داد نه؟!
بعد هم رفت ، کمی بیشتر نشستم و بعد حدود دو ساعتی که هوا کم کم تاریک میشد راهی خانه گل بی بی شدم ، مثل همیشه مهربان پذیرایی کرد!
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal