•𓆩🌙𓆪•
.
.
•• #آقامونه ••
••᚜بخند🎉
تا بنشانی باز🌱
کنار چایی من قندی🥰᚛••
حامد عسکری ✍🏼
.
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1286»
.
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
سـتـاره ای بـدرخـشـیـد
و ماه مـجـلـسـ✨ شـد🪴
تمـام هـسـتـے زهـرا
نـصـیـب نـرجـسـ🌺 شـد💛
#عیدتون_مبروکـــــ😍🎉
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
💐⃟ هر نفــ💚ــس
آواز ؏ــشـــ💕ــق
میرسد از چپ و راست
ما به فلــــ💫ـک مےرویـم
عــــــزم تمـاشـــــا که راســـــت🥰💐⃟
#میلاد_عشـــــق💖
#گل_نرگس🌼
#کنار_هم_درانتظار_موعودیم🌸
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
خانوم گل🌸
آراستگی شما شرط لازم برای آرامش روانی همسرتان است💞☺️
❗️ اما کافی نیست👇
✍ #زیباییِ #کلام شماست✅
که او را تا همیشه آرام
و عاشق در کنارتان حفظ میکند😍😉
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
3.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩𓆪•
.
.
•• #خادمانه | #عیدانه ••
❣️پادشاه قلبم امام زمانم❣️
🦋 مولای مهربان غزل های من سلام
🤍سمت زلال اشک من آقای من سلام
🦋نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز
🤍 آبی ترین بهانه دنیای من سلام💚
خوش آن صبحی که با طلوع تو روشن شود🌺🌿
💖 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💫
#امام_زمان
#ظهور
.
.
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩𓆪•
•𓆩🧕𓆪•
.
.
•• #منو_مامانم ••
💬 سلام. روز عقدم قرار نبود جشن بگیریم بعد نامزدم سوپرایزم کرد کل فامیل رو دعوت کرد خونه مامانم؛ من با عجله رفتم آرایشگاه بهش گفتم برو دسته گل بخر💐 رفت بعد یساعت زنگ زد گفت چه مدلی میخوای؟ یه درخت گلابی هست اونو بیارم😞
اصلا کل سوپرایز رو با این جمله فنا کرد😂
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 842 •
#سوتے_ندید "شما و مامانتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩بامامان،حالدلمخوبه𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🧕𓆪
هدایت شده از هیئت مجازی 🇮🇷
1.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•᯽🎞᯽•
.
.
•• #استوریجات ••
🗳 خاطره بازی انتخاباتی
با استاد درسهایی از قرآن
❗️قرائتی هم دل خوشی
از بعضی مسئولین ندارد ...
#نوبت_انتخاب | #انتخاب_مردم
#انتخابات_مجلس | #انتخابات
#حق_ملت | #مشارکت_حداکثری
#یازده_اسفند | #همه_می_آییم
.
.
᯽بدونِاستورےنمونے᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎞᯽•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
نذار حسرت زیارتت
به دلمون بمونه عزیز دلم..
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_دویستوپنجاهودوم از مسجد که برگشتم آقا غلا
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_دویستوپنجاهوسوم
احمد کوزه را از دستم گرفت و زمین گذاشت.
مرا در آغوش گرفت و روی سرم را بوسید و گفت:
الهی قربون دلت برم
می دونم چه قدر سختته
منم دلم برای حرم رفتن پر می زنه ولی فعلا نمیشه و من شرمندتم
نگاه به صورتش دوختم و گفتم:
دشمنت شرمنده بشه الهی
احمد پیشانی ام را بوسید و گفت:
به این زودیا نه ولی سعیم رو می کنم آخرای همین ماه رجب هر طور شده یه زیارت بریم.
بهت قول میدم.
لب هایم به خنده کش آمد و دست هایم را محکم به دو طرف پهلوهایش فشار دادم و گفتم:
وای راست میگی؟!
احمد با لبخند به تایید سر تکان داد که گفتم:
وای باورم نمیشه
خیلی خوشحالم کردی می دونم که قولت قوله و حتما می بریم
من دیگه تا اون روز خواب و خوراک ندارم
مکثی کردم و پرسیدم:
دیدن خانواده هامونم میریم؟
احمد خجالت زده گفت:
فکر نکنم امکانش باشه
اگر می شد که حتما می رفتیم
با سوالم باز او را ناراحت و شرمنده کردم.
بازویش را فشردم و گفتم:
اشکالی نداره فکرش رو نکن.
همین حرم هم بتونیم بریم خیلی عالیه
ان شاء الله به زودی این روزا تموم میشه و میشه یه دل سیر خانواده هامونو ببینیم.
می دانستم با این حرف ها نمی توانم ناراحتی احمد را از بین ببرم یا کم کنم برای همین
به سمت پیک نیک رفتم و گفتم:
بی زحمت تا من سفره میندازم آقا غلام رو صدا کن بیایین نهار بخورین.
احمد کوزه را برداشت. به طرف در رفت و گفت:
دستت درد نکنه فقط ...
بی زحمت نهار ما رو بذار تو سینی می برم بیرون پای درخت بخوریم تا تو این جا راحت باشی.
چشم گفتم و سریع وسایل نهار را در سینی چیدم تا احمد بیاید ببرد.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•