عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩✨𓆪• . . •• #فانوس •• 💎 دعای سحر در سحرهای ماه رمضان💚 💠 اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائ
آخرین شب قدر امسال رو با زمزمهی دعای سحر ختم کنیم.
#التماسدعایفرج
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
خدایــا :)
در ایــن روز مـرا از گناهان پاکیزه گردان و از هر عـیب پـاک سـاز💙
و دلـم را در آزمـایش رتبـه دلهـای اهل تقـوی بخش☀️
ای پـذیرنـده عـذر لغـزشهای گـناهکـاران🌾♥️
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩💌𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
جادو 2:
توی پستهای قبلی گفتیم که
🧿 سحر و جادو
واقعیت داره و
توی قرآن هم بهش اشاره شده
اما چندتا نکته
درمورد سحر و جادو وجود داره
💜 مثلا همین که نباید در ازدواج
هرچیز رو به این موضوع ربط بدیم؛
چون مسائل مختلف میتونه باعث
تاخیر در ازدواج بشه
💜 دوم اینکه
اگه واقعا موضوع سحر در ازدواج
تاخیر یا مشکل ایجاد کرده باشه
راههایی برای حلش وجود داره
راههای مختلف مثل:
🌸 زیاد صدقه دادن
🌸 خوندن سوره یاسین، و ان یکاد و چهارقل
🌸 خوندن و نوشتن آیات ۷۵ تا ۸۲ سوره یونس و همراه داشتن اون
🌸 دعا و تضرع به درگاه خداوند
🌸 درخواست دعا از اولیاى واقعى خداوند
💚 #نکته_مهم_اینکه :
اين واقعيت وجود دارد كه
ارتباط با اولياء الهی چه در زمانِ
حضورشون در دنيا و حتی
بعد از وفاتشون، برای
رفع مشکلات بزرگ
توصیه شده؛ بنابراین:
خوبه و مهمه که به جای
مراجعه به افراد نامعتبر خاص
به اولیاء خدا متوسل بشیم و ازشون
بخوایم که برای خوشبختیمون دعا کنند
.
.
𓆩ازتوبهیڪاشارتازمابهسردویدن𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💌𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
سرم را که تکیه میدهم
به سینه مردانـ🧔🏻♂ــه ات
همه کــ🏔ــوه ها کم مےآورند
امنیت آغوش تُ را
صادقانه #دوستت_دارم😍
#تکیه_گاهم_باش💕
#تقدیم_به_فرمانده_قلبم👮🏻♂
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩🇵🇸𓆪• . . •• #خادمانه | #ختم_صلوات •• مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ
•𓆩🇵🇸𓆪•
.
.
•• #خادمانه ••
تعداد ذکر صلوات ختم شده تا الان 4720 صلوات
#شهادت_دایی_عزیزت_مبارک
#خادمین_کانال💔
.
.
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🇵🇸𓆪•
Tahdir joze23.mp3
4.04M
•𓆩🎧𓆪•
.
.
•• #دلارام ••
علی جانم؛
برخیزوکولهبارِمحبتبهدوشگیـر،
سَرهایِبینوازشبسیارماندهاست...
#ابوتراب
○تندخوانیقرآنکریم📖
○بهنیابتازشهیدانمدافعامنیت🕊
○بانوایاستادمعتزآقایی
○جزء بیستوسوم🤍
.
.
𓆩هرگزنَمیردآنڪہدلشزندهشد بهعشق𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🎧𓆪•
•𓆩🧕𓆪•
.
.
•• #منو_مامانم ••
💬 دخترم کتاب فارسیش رو آورد،
روی جلد رو نشون داد و کاملا جدی گفت
مامان ببین ۱ نفر افتاده تو خلیج فارس😂
این بچه روز منو میسازه واقعا😁
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 878 •
#سوتے_ندید "شما و مامانتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩بامامان،حالدلمخوبه𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🧕𓆪
10.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
کتلت مرغـ👀🍗
🥄مــواد لازم:🍴
سیب زمینـی🥔
پیاز، سیر
فلفل دلمـھ اے🫑
مُرغـ🐔
نمک ، فلفلـ🧂
•● افطاری روز بیست و سومتون رو
نذر شهید علی آقا بابایی و شهدای حملهی
تروریستی اخیر درست کن♥
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
خانوم گل🌸
👈زمانی که به غرور و مردونگی یک مرد حمله می کنید،از اون انتظار شنیدن یا فهمیدن نداشته باشید!!
✍زبانی قوی تر از محبت🫀وجودندارد❌
👈مهربان باشید😍
چیزی که زن داردو مرد را تسخیر می کند،
مهربانی اوست🌸♥️
نه چهره زیبایش❌
زن مهربان میتواند خشگمین ترین مردان را هم آرام کند👌😌
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
مداحی_آنلاین_فرمایش_امام_رضا_ع_به_آیت_الله_بهجت_استاد_جلالیان.mp3
2.85M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
فرمایش امام رضا (ع) به آیت الله بهجت (رض)
#سخنرانی_بسیار_شنیدنی👌
#چهارشنبه_های_امام_رضایی 💚
#نثار_شادی_روح_پاکشان_صلوات
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_سیصدوبیستوچهارم کارم که تمام شد از پله ها ب
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_سیصدوبیستوپنجم
هنوز سردم بود و دلم درد می کرد.
آن قدر سردم بود که با این که اذان گفته بودند دلم نمی خواست از اتاق بیرون بروم.
دوباره زیر پتو خزیدم تا مگر کمی گرمم شود.
روی علیرضا را خوب پوشاندم ولی خودم انگار گرم شدنی نبودم.
حتی احساس می کردم لحظه به لحظه بیشتر احساس سرما می کنم
احمد چرا بر نمی گشت؟
اصلا کجا رفته بود؟
آن قدر زیر پتو ماندم که کم کم خوابم برد.
با صدای نق نق علیرضا چشم باز کردم و با این که حس می کردم بدنم سنگین و کرخت و بی حس شده هر طور بود او را در بغلم گرفتم و شیرش دادم.
بعد از گرفتن آروغ علیرضا از جا برخاستم و از پشت شیشه به حیاط چشم دوختم.
تقریبا چراغ همه اتاق ها خاموش بود.
نمی دانستم ساعت چند و چه قدر خوابیده ام.
بقچه لباسم را باز کردم و چند تا از لباس هایم را روی هم پوشیدم تا مگر کمی گرم شوم.
لباس گرم و یا بافتنی نداشتم و می خواستم هر طور شده کمی خودم را گرم کنم.
در اتاق را باز کردم و به حیاط رفتم.
نمی دانستم دستشویی کجاست و دلم نمی خواست بیخودی در حیاط پرسه بزنم.
چراغ اتاق حاج خانم هم خاموش بود.
چرا احمد بر نگشته بود؟
از این که نمی دانستم ساعت چند است، از این که نمی دانستم دستشویی کجاست و به کدام سمت حیاط باید بروم، از این که احمد برنگشته بود و بی خبر مرا تنها گذاشته بود، از اینکه سردم بود و زیر دلم تیر می کشید و درد می کرد گریه ام گرفت.
کاش به این خانه نیامده بودم
لب پله نشستم و اشک هایم را که بی اختیار می ریخت پاک کردم.
در حال و هوای خودم بودم که در یکی از اتاق ها باز شد و دو بچه با هم بیرون آمدند و به سمتی دویدند.
با چشم دنبال شان کردم انگار به سمت دستشویی می رفتند.
بعد از این که رفتند از جا برخاستم و به همان سمت رفتم.
به هر سختی بود با آبی که به شدت سرد بود سریع وضو گرفتم و به اتاق برگشتم.
نماز مغربم را خواندم و دوباره به دستشویی رفتم و بعد از طهارت و وضو دوباره به اتاق برگشتم و نماز عشایم را خواندم.
بعد از نماز دوباره زیر پتو خزیدم.
دلم از گرسنگی ضعف می رفت ولی دیگر نان خشک هم برای خوردن نداشتم.
تنها یک مشت قند داشتم و از گرسنگی همان ها را دانه دانه در دهانم می گذاشتم و می جویدم
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید محمد رضا گنج آبادی صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•