eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.5هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
♥️📚 📚 #عشقینه🌸🍃 #ناحلہ🌺 #قسمت_صدوهشتاد_ونه °•○●﷽●○•° بی تفاوتی محمد بدترین تنبیه بود برای من ،خودش
♥️📚 📚 🌸🍃 🌺 °•○●﷽●○•° خیلی گرفته و ناراحت بودم. مامانم برای صدمین بار صدام زد. به ناچار لباس مشکی هام و پوشیدم وهمراهشون رفتم. نگاهم به صفحه گوشی بود تا اگه زنگ زد متوجه شم. رفتیم مسجدشون،کنار ریحانه و نرگس نشستم.اوناهم میدونستن که وقتی محمد نیست فاطمه حتی حوصله ی حرف زدن و هم نداره واسه همین فقط یه احوال پرسی مختصر کردیم و دیگه چیزی نپرسیدن.چند دقیقه مونده بود مراسم شروع شه که یکی از دختر بچه های هیئت که من و میشناخت اومد کنارم و در گوشم گفت: یکی اون بیرون منتظر شماست.گفت خیلی واجبه حتما همین الان برین. بعد تموم شدن حرفش رفت و نشد چیزی بپرسم. با تعجب از جام بلند شدم که ریحانه گفت :چی میخوای آجی. بلند نشو بگو بیارم برات. _چیزی نمیخوام،باید برم بیرون.میام میگم بهت رفتم بیرون. برام سوال شد کیه که با من کار واجبی داره.یخورده تو حیاط مسجد گشتم هرچی به اطراف نگاه کردم آشنایی و ندیدم که منتظر من باشه. گفتم لابد اون دختره من و با یکی دیگه اشتباه گرفته. با این حال از حیاط مسجد بیرون رفتم و به اطراف نگاه کردم. تقریبا شلوغ بود،یخورده ایستادم و وقتی کسی و ندیدم داشتم بر میگشتم که یکی صدام زد :خانم دهقان فرد صدای محمد بود. با ذوق برگشتم عقب و دیدم پشت سرم ایستاده. لباس چریکیش تنش بود و با چهره ای خندون و چشمایی خسته نگام میکرد. بدون اینکه چیزی بگم تند تند به سمت ماشینش که تو کوچه پارک شده بود قدم برداشت. با نگاه کردن به چهره اش تازه عمق دلتنگیم و درک کرده بودم. نشستیم تو ماشین و گفت :سلام .خوبی +سلاممم کی رسیدی؟ ماشین و روشن کرد و همونطور که به سمت خونه حرکت میکرد گفت : همین الان. _پس چرا اومدی اینجا ؟ +خدانکنه. اومدم ببینمت خب. نمیدونی چقدر دلم تنگ شد برات. تا برسیم به خونه چشم ازش برنداشتم. حس میکردم اونقدر دلتنگم که هرچی نگاش کنم سیر نمیشم. رفتیم خونه. تا دوش بگیره لباس مشکیش و براش اتو زدم و تو دستم گرفتم. خوشحال بودم که مثل همیشه سر حرفش مونده. خیلی زود اومد بیرون‌ تا زودتر به مراسم برسیم +ببخش کشوندمت خونه نزاشتم از مراسم استفاده کنی. _نگران نباش اون زمان که اومدی هنوز شروع نشده بود. میرسم. یه تیشرت مشکی که روش با خط قرمز (عشق علیه السلام) نوشته شده بود تنش کرد و پیراهنش و روش پوشید. دوست داشت یه پیراهن بخره که روش یاحسین نوشته باشه،ولی بعد گفت که چون سینه میزنه و روی نوشته اش ضربه میخورده درست نیست،واسه همین به جاش این و خریده بود. برگشتیم‌تو ماشین که بریم هیئت. یهو یاد ریحانه افتادم و موبایل و از جیبم در اوردم که دیدم ده تا تماس بی پاسخ از مامان،پونزده تا از ریحانه و سه تا از نرگس دارم. زدم رو صورتم و گفتم : ای وای محمد یادم رفت بهشون اطلاع بدم ،بیست و هشت بار زنگ زدن شماره ی ریحانه رو گرفتم که با عصبانیت جواب داد: هیچ معلوم هست تو کجایی؟چرا به گوشیت جواب نمیدی؟ زهرمون ترکید. فاطمه ی بیشعور مگه با تو نیستم؟ کجایی؟گفتم لابد مردی داشتیم فکر میکردیم چجوری جواب محمد و بدیم با تصور قیافه اش خندم گرفته بود. محمد که بخاطر صدای بلند ریحانه متوجه حرفاش شده بود موبایل و ازم گرفت و کنار گوشش گذاشت وبه شوخی گفت : ای دختر بی تربیت. این چه طرز حرف زدن با خانوم منه؟من نیستم اینجوری مراقبشی؟ ..... +سلام عزیزم. اره برگشتم داریم میایم هیئت.خواهرکم من الان پشت فرمونم،اومدم خبرت میکنم افتخار میدم بهت بیای من و ببینی. نمیدونم ریحانه چی گفت ولی محمد یه لبخند زد و گوشی و داد به من. رفتار همه عجیب بود. محمد خیلی وقت ها بهش ماموریت میخورد و چند روز پیشمون نبود. اینبار بیست و پنج روز نبود مدت زیادی بود همه حق داشتن براش دلتنگ باشن،ولی بازم حس میکردم رفتارشون عجیبه. مامانم محمد و که دید چند دقیقه بغلش کرد و چندین بار صورتش و بوسید. ریحانه هم با دیدن برادرش یه نفس عمیق کشید و مثل مامان چند دقیقه رفت بغلش.گریه اش گرفته بود.با اینکه خیلی تعجب کرده بودم چیزی نگفتم.از محمد جدا شدیم و رفتیم داخل مسجد. ___ مراسم تموم شده بود.نشستیم تو ماشین و داشتیم بر میگشتیم خونه. به حرف محمد گوش کردم و وقتایی که نبود رفتم خونه ی بابام ولی هر یک روز در میون میومدم خونه ونیم ساعت میموندم . وقتایی که خونه خودم بودم دلتنگیم برای محمد کمتر میشد. نگاهم افتاد به دستش که روی فرمون بود.یه تسبیح خوشرنگ با دونه های ظریف داشت،اون تسبیح و همیشه دور مچش میبست ولی الان دستش نبود _تسبیحت کو؟ +یکی از رفقا ازش خوشش اومد دادم بهش _چرا؟دوستش داشتی که؟ بہ قلمِ🖊 💙و 💚 🤓☝️ هرشب از ڪانال😌👇 ♥️📚| @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍂🕯🍂 🕯 #حسینیه 🏴پرسھ بر سالار🏴 ⇨ #مجلس_چهارم ⇨ •{السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)}• 🍃اما گویا
🍂🕯🍂 🕯 🏴پرسھ بر سالار🏴 ⇦ ⇨ •{السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)‌}• 🍃اما ناگھان صداے شیهه ذوالجناح همه را متوجه خود میڪند و از جا برمی‌خیزند. زانوانشان توان و رمقى دیگر می یابند. نور امید به خیمه ها تابیدن مےگیرد. داغ عزیزان فراموش مےشود. ▪️خدایا شڪر، خدایا شڪر... حسین سالم برگشته است، دوباره مےتوانیم چهره آرام و مهربان او را ببینیم، دوباره زینب را در حال ایستاده مقابل برادر خواهیم دید... ▪️آخر بعد از وداع با برادر، زینب دست به‌زانو راه مےرود، نماز نشسته مےخواند. همه حتے زینب از حرم بیرون مےروند و به‌ طرف ذوالجناح خیز بر مےدارند. 🍃اما...اما خدایا چه مےبینند؟ ذوالجناح بےحسین برگشته است. ذوالجناح تنهاست، ذوالجناح خونین است، ذوالجناح شرمگین است. ذوالجناح...ذوالجناح؟...نڪند؟...نڪند؟...زبانم لال... •°● این تا روز یازدهم محرم ادامه دارد با ما همراه باشید ●°• نویسنده: ✒️ ▪️ @Asheghaneh_halal ▪️ 🕯 🍂🕯🍂
°🌙| #آقامونه |🌙° °| صــد آیـنـه نــــور ≈{💫 °\ نقـشـ پیشـانے مـاسـتـ ≈{😌 /° اسلامـ، طریق سرخِـ ≈{🌹 °\ ایـــرانـےِ مــاسـتـ ≈{🇮🇷 /° ایـنـ شـــور پُـــر از ≈{👇 °\ شعـــور عاشـــورایـے ≈{❣ /° از بـرڪـتِـ ≈{😉 °| سیــد خراسانـے ماسـتـ ≈{💚 #اللهمـ‌احفظ_قائدنا_الامامـ‌خامنه‌اے🍃 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍✌️ #نگاره(149)📸 #ڪپے⛔️🙏 🔘| @Asheghaneh_Halal
#صبحونه دردمن عشـ💓ـق استـ درمانمـ حـسـیـ💚ـن دین من عشق استـ ایـمانمـ حسـیـنـ☝️ با الفباے جــ😍ــنـونـ بر دفــــــــترمـ مےنـویســم #عـشـــق میخـوانمـ حســیـنــ❤️♡•° #صبحتون_حسینے🌤 (🍃💖) @asheghaneh_halal
#همسفرانه صـدبـار بگفتنـــــ••🗣 و منـــــ••🖐 بـاز بگویـــم ؛ در بنـــد ڪســــے باشـــــ••☝️ ڪـه در بنــــد |حُسینـــــ| استـــــ••💚 #چنینــ_عڪسـے_نصیبتـون😍 •🌀• @asheghaneh_halal
🏴🍃 🍃 #مجردانه مردے کھ خود را از همھ بالاتر مےداند و بھ دیگران با دیدھ تحقیر مےنگرد و همیشھ احساس مےکند حق با اوست،موردے مناسب براے ازدواج نیستـ شاید در نگاھ اول مردے با اعتماد بھ نفس بھ نظر برسد و این مسئلھ براے دختران جذابـ باشد... #من_دیگھ_حرفےندارم😐 پ.ن: شعرندارم! 🍃 @asheghaneh_halal 🏴🍃
°•| 🍹 |•° دائم از همسرتونـ|💍نپرسید"چرا" چون باعث ڪلافگیش میشھ این چراهایے ڪھ شما ازش میپرسید یعنی بھ نوعے کارش همیشھ قابل انتقادھ|👊 بھترھ بگید:دربارھ این موضوع برام بیشتر صحبتـ|🗣ڪن. 😐 لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇 °•|🍊|•° @asheghaneh_halal
🕊🍃 🍃 #چفیه🕊 [🙂]رفیقش میگفت [🗣]یه شب تو خواب دیدمش بهش گفتم [] محمدرضا اینقدر از حضرت زهرا(س) خوندی چیشد اخرش؟ [😇]گفت [😍]همینکه تو بغل پسرش #امام_زمان(عج) جان دادم برایم کافیست... #شهیدمحمدرضاتورجےزاده🌷 #اللهم_صل_علے_محمد_و_آل_محمد❤️ √[ @Asheghaneh_Halal ]√ 🍃 🕊🍃
✍ سلام بنده را از روابط عمومے ڪانال عاشقانه هاے حلال و هیئت مجــازے مےشنوید🎤 بنـــده بابت بدقولے دیشب و برگزار نشـــدن شخصا عذر مےخــوام🙏🙏 یه مشڪل خیلے خیلے ڪوچیڪ اتفـاق افتاد ڪه الحمدالله با عنـایت حضرت زهرا سلام الله علیها بـــرطرف شد😊😊 ان شاءالله امشب راس ساعت 22/45 درخدمتتون خــواهم بـــود با ڪلے مطلــب جـــدید👌 توے این شبهــاے عزیز مــا رو از دعاے خیــرتون محــروم نڪنیــد🙏🙏 التماس دعاے اخلاص، بصیرت وشهادت
#ریحانه زٻنبــ🌸 همــان ڪسے استــ/☝️ ⇦ ڪہ در راہِ عِفَّــتشــ/❣... عبـ🌷ـاس میدهــد/😓 ⇦ نخِ معجـ🍃ـر نمیدهــد/👊 #قدری_زینبی‌وار_باشیم✨💗 •:/💚/:• @asheghaneh_halal
°•| 👶 |•° 🌸••صحبت کردن با نوزادان باعث تقویت مغز آنها مےشود. محققان در مطالعات جدید خود دریافتہ اند؛ ماه ها پیش از آنکہ نوزادان بہ حرف بیایند و شروع بہ صحبت کردن کنند،واژه ها و کلمات نقش مهمےدر رشد مغز آنها ایفا مےکنند و حتےدر سن سہ ماهگے واژه ها بیش از اصوات مثل موسیـقے روے ذهن نوزادان تأثیر مےگذارند.••🎼 نڪات تربیتےریزوڪاربردے☺️👇 ••🌌•• @asheghaneh_halal
•••🍃••• #قرار_عاشقی به جھانے ندهمـ🌍 این دل طوفانـ🌪ـے را دل دیوانه ڪه👇 میدانم و میدانے را😌 #السلام‌علیک‌یاعلےبن‌موسےالرضا #دخلیم‌آقا‌به‌پنجره‌فولاد 🍃| @Asheghaneh_halal |🍃
Shab07Moharram1393[08].mp3
10.38M
•| |• •|تلظے مڪن نازنینم •|تلظے مڪن جان بابا •|مبادا ڪه دشمن ببیند •|تڪان خوردن شانھ‌ام را 😭💔 🎤 •🏴• @Asheghaneh_halal •🏴•
☂✨☂ ✨☂ ☂ #همسفرانه [🚶] همراهت مے‌آيم تا آخـر راه [✋] و هيچ نمے‌پرسم هرگــز ؛ [♥️] با تو اول ڪجاست، [🔚] با تو آخــر ڪجاست !؟ 🔸 #عباس_معروفی 🔹 #اول_و_آخــر_راهم_به_تو_میرسم💘 🍬↯• @Asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [😔] ڪے دلش میاد آخه نےنے ها رو اذیتـ ڪنه یه #نےنے مظلومـ رو لبـ تشنه شهید ڪنه😓 بیایید براے علـے اصـغر ماهمـ لالایـے بِـخونیـمـ شاید دلـِ بـےقـرارمـون اینطورے آرومـ بگیره لالا لالا علےاصغر لالایـے💚 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 ─═┅✫✰🌙✰✫┅═─ استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 •🍼• @Asheghaneh_Halal
•{شش ماهہ بـود،شیریـن و دلبـر... آنقدر ڪہ وقتے گلویش را درید💔 دلِ تمام ڪاروان را با خود روے نیزه برد...}• @Asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍂🕯🍂 🕯 #حسینیه 🏴پرسھ بر سالار🏴 ⇦ #مجلس_پنجم ⇨ •{السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)‌}• 🍃اما ناگھا
🍂🕯🍂 🕯 🏴پرسھ بر سالار🏴 🌴بازخوانی دقایقى از ظهر روز عاشورا🌴 ⇦ ⇨ •{السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)}• 🍃اضطراب و نگرانے و دل‌شوره همه اهل حرم را فراگرفته است. براى اطلاع از سرنوشت سالار شهیدان به بالاے تل زینبیه مےروند. آن مکان به‌ خوبے بر قتلگاه مشرف است. فاصله تل تا قتلگاه به حدے است که همه‌ے حوادث قابل‌مشاهده و غالب سخنان قابل‌شنیدن است. ▪️آنچه در برابر دیدگانشان در حال وقوع هست، باورکردنے نیست. زاده رسول خدا(ص)، نیم‌خیز در گودالے نشسته است. کتفش براثر ضربت شمشیر زرعه بن شریک، شکافته شده و دهان بازکرده است. ▪️بیش از سیصد زخم عمیق بر بدنش واردشده است تمام لباس عین شیله سرخ سرخ است. تعداد بےشمارے نیزه و تیر در بدن مبارکش فرورفته است. ▪️عبداللّه، این کودک امام حسن(ع) که روے تل ایستاده است تاب دیدن حال عمو را ندارد. به ‌طرف قتلگاه خیز بر مےدارد. زینب تلاش مےکند مانع رفتن او به میدان شود. حسین(ع) از خواهر مےخواهد جلو عبداللّه را بگیرد. اما او خود را از دست عمه مےرهاند و خود را به عمو مےرساند. دست در گردن مجروح و خونین عمو مےاندازد. ▪️مےبیند ابجز بن کعب شمشیر به دست به‌ قصد وارد کردن ضربھاے دیگر به حسین(ع) نزدیک می شود. به هنگام فرود آمدن ضربه، دست خود را حائل مےکند. دست کوچکش از شدت ضربه قطع مےشود و از پوست آویزان مےگردد. 🍃حسین(ع) برادرزاده را در آغوش میگیرد. خون از دست قلم شده اش فوران مےکند. تیرها پشت سر هم بر بدن عمو و برادرزاده اصابت مےکند و عبداللّه پس از لختے در آغوش عمو آرام میگیرد. حسین(ع) او را بر روے خاک‌ پا به قبله مےخواباند... •°● این تا روز یازدهم محرم ادامه دارد با ما همراه باشید ●°• نویسنده: ✒️ ▪️ @Asheghaneh_halal ▪️ 🕯 🍂🕯🍂
°🌙| #آقامونه |🌙° °| مـا زندهـ به عشقیـمـ ≈{😘 /° و در اینـ دمـ عدمے نیستـ ≈{👌 °\ ما دلـ به تولاے تـو دادیمـ ≈{💚 °| و غمـے نیسـتـ ≈{😌 °| دستـ تو گـره خـوردهـ ≈{👋 °\ بـه دستـانـ علمـــدار ≈{💪 /° تـا خصـمـ نگویـد ≈{😏 °| یَلـ صاحبـ عَلَمے نیستـ ≈{💚 #اللهمـ‌احفظ_قائدنا_الامامـ‌خامنه‌اے🍃 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍✌️ #نگاره(150)📸 #ڪپے⛔️🙏 🔘| @Asheghaneh_Halal
#صبحونه ســـــلامـ مےدهد✋ از صبـ🌤ـح نـوڪرے گمـراهـ😔 ســلام مردترین مرد عشـ❤️ـق #ثــــارالله #السلام‌علیک‌یااباعبدالله💚 #صبحتون_حسینے❣ 🍃🌼| @asheghaneh_halal
#همسفرانه گر "ٺُ" گرفتارمـ ڪنـے🍃 منـ با گرفتارے خوشمـ😁 داروے💊دردمـ گر تویـے✌️ در اوج بیمارے خوشمـ😆 #درمون‌دردم‌ #دورت‌بگردم😍 ••💚•• @asheghaneh_halal
°•| 🍹 |•° در زندگے با همسرتانـ تفاوت بین شنیدن و فهمیدن را به خوبے یاد بگیرید بسیارےمواقع حرفے را که شنیده‌اید به درستے نفهمیده‌اید... شنیدن با گوش کردن و فهمیدن فرق مے‌کنه...! 😅 لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇 °•|🍊|•° @asheghaneh_halal
🏴🍃 🍃 #مجردانه یادمون باشه ما ازدواجـ💍میکنیم که یه زندگے "زیبا" بسازیم! نه اینکه دوتا زندگے "معمولے"روخراب کنیم!! #اوڪے؟😐👌 پ.ن: دلخوش بہ تماشاے تو هستیم... 🍃 @asheghaneh_halal 🏴🍃
🕊🌷 🌷 #چفیه🕊 در بین صفوف هیئتی ها، خالیست{☹️} جایی میان روضه هرشب خالیست{😞} هرسال میانِ سینه زن های حسین(ع){😔❤️} خیلی جای "محسن حججی" خالیست{💔} #شهید_محسن_حججی #اللهم_صل_علے_محمد_و_آل_محمد❤️ °•| @Asheghaneh_Halal |°• 🌷 🕊🌷
#ریحانه •↯ بانــو از عـ😓ـاشوࢪا؎ سال ۶۱ قمــࢪ؎ خیلۍ گذشـ✨ـته است اما.... نڪند یــادت بــࢪود☝️ پیــام عاشـ🌸ـوࢪا ࢪا... ڪه نانجـ👹ـیب ها... بــࢪا؎ ڪشیدن #چادࢪ_زینب(س) میجنگــیدند...⚔ #فداییان_چــادر_خاڪی‌ایم💚 🏴|➣ @asheghaneh_halal
🌷🍃🌷 🍃🕊 🌷 #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز به نیت: "شهیـد علےاصغر الیاسے" جمع صلوات گذشتھ🌷 ۳۰۵۸ 🌷 ارسال صلوات ها👇 🍃🌸 @ya_zahraa110 ھـر روز مهمان یڪ شهیـد👇 |🕊| @asheghaneh_halal 🌷 🍃🕊 🌷🍃🌷
#بکانه 🍃تا قیامت زین خجالتـ خاڪ بر سر می کنم😓 روضه هایت را شنیــدم زنده ماندم یا حسین (ع)😭💔 •🍃• @asheghaneh_halal
#شهید_زنده •[🕊]• سـردار قاسم سلیمانے: شهادت بخاطر #قدس نه تنها آرزوی است که هر مسلمان شرافتمندے آرزوے آن را دارد بلکه انسان های آزادی خواه نیزبه آن افتخار می کنند. |🏴| @ashegghaneh_halal
💜⚜💜 #همسفرانه ⇦ ما را همٻـ👇ـن ↻ ز دنٻــا بســ✋ اسـت؛ ⇦ کہ دچــار ↻ بـہ عشقِــ❤️ "حُسِینْــ" شدیم..! #زهرا_آخوندی🖊 #همسفر_باید_پایه_هیئتها_باشه😌🍃 #عزاداری‌های_دونفره👌 -|🌙|- @Asheghaneh_halal 💜⚜💜
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [☺️] من امامـ حسین رو خیلے دوستـ💚دارمـ حجابمو همـ دوس دارمـ عزادارےها رو همـ باحجابـ میرمـ😌 چون میدونمـ حجابـ واجبه و عزادارے براے امامـ حسـ💚ـین(ع) مستحبـ این روزها بیشتر باید حواسمون باشه دلـِ امامـ حسین رو از خودمون راضے نگه داریم👌 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 ─═┅✫✰🌙✰✫┅═─ استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 •🍼• @Asheghaneh_Halal
[پیڪرت مانند تسبیحے است ڪه از هم وا شدھ ،تیغ و تیر و نیـزھ😭 روے بیت بیتت جــا شدھ💔] •°● @Asheghaneh_halal ●°•