eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 🍃 هـوالقـآدر.. " خُدآ بزرگتـر از کروناسـت! " ما آدمهاے بعدِ پایان؛ که از دار دنیا نَداریمُ و دنیـآ هم خطِ مختومه‌ے ما نیست ببین چگونه خط به خط از هراسیدنے سخن میگوییم که مختومه مےیابد. به راستے؛ مارا هراسیدن چـرآ؟! خط "نوآرِقݪب" را ببیـن؛ هر فراز و نشیبش؛ آغازگــر حیآت و روشنگر دیدگان و جـارۍگر خون در رگِ زندگےست.. و صاف شدنش؛ خاتمه‌گر همان حیاتِ است. •• مگر هر لحظه صاف شدنش ممکن نیست؟! •• دقایقے را به یاد بیاور که زندگے همچو "نوارڪاستے" از مقابل دو دیده ات مےگذرد و فراز و نشیب "نوار قلبت" را کماکان صاف و صافتر میکند! پس زندگے ات را روی نوارکرونایے و هراس نگردان که به نوار قلبت خدشه وارد میشود.. و البته نواربزرگترے هم هست که دستِ یک بےهمتای "بزرگتر" است! مگر آن بےهمتای بزرگتر؛ بزرگتر از هر هست و نیست؛ نیست؟ آری خدا بزرگتر از کرونا است! با "نوارِڪاست" که به قدیم الایام برویم به یاد دارم که بزرگِ خانواده همیشه از بزرگتری سخن میگفت که "کوچکتر" به "کوچک" بودنش پی میبرد و "بزرگ" به "هیچ" بودنش! یادم مےآید که یکبار صندوقچه‌ۍ خاطراتش را اینطور باز کرده بود: + بچه که بودیم؛ یک کوچـہ بود و بچه‌های ماجراجوے ریز و درشت با قدهای بلند و کوتاه که بچگے کردن‌هایشان با چاشنے شور وهیجان نمود پیدا میکرد! هروقت میخواستیم کاری کنیم یا بازی ای راه بیاندازیم که از قضا کوچکترهآ یاد نگیرند؛ آنهارا میفرستادیم داخل خانه و روانه ی کنج خانه میکردیمشان.. الان هم گویا یک بزرگتری میخواهد کاری کند! تو این بازی راه افتاده که جای جای جهان را کیش و مات خویش کرد؛ بزرگتری میخواهد کاری کند و همه را از کوچک و بزرگ تا پیروجوان فرستاده در خانه‌ے تار و تاریڪ! نمیدانم! شاید غافلیم و غافلگیری ما را به دست گرفته! شاید به ظهور نوری محتاج‌تر شده ایم که دل غم زده و تیره و تار را روشن کند! این جهان شب‌گرفته به ظهور نور محتاج شده است! 💚 🌸🍃 •• به قلمِ @asheghaneh_halal "💛:) 🍃 🌹🍃
•‌﴾😷﴿• ↯ [ ] ↯ツ . . هـوالقـآدر.. " خُدآ بزرگتـر از کروناسـت! " ما آدمهاے بعدِ پایان؛ که از دار دنیا نَداریمُ و دنیـآ هم خطِ مختومه‌ے ما نیست ببین چگونه خط به خط از هراسیدنے سخن میگوییم که مختومه مےیابد. به راستے؛ مارا هراسیدن چـرآ؟! خط "نوآرِقݪب" را ببیـن؛ هر فراز و نشیبش؛ آغازگــر حیآت و روشنگر دیدگان و جـارۍگر خون در رگِ زندگےست.. و صاف شدنش؛ خاتمه‌گر همان حیاتِ است. •• مگر هر لحظه صاف شدنش ممکن نیست؟! •• دقایقے را به یاد بیاور که زندگے همچو "نوارڪاستے" از مقابل دو دیده ات مےگذرد و فراز و نشیب "نوار قلبت" را کماکان صاف و صافتر میکند! پس زندگے ات را روی نوارکرونایے و هراس نگردان که به نوار قلبت خدشه وارد میشود.. و البته نواربزرگترے هم هست که دستِ یک بےهمتای "بزرگتر" است! مگر آن بےهمتای بزرگتر؛ بزرگتر از هر هست و نیست؛ نیست؟ آری خدا بزرگتر از کرونا است! با "نوارِڪاست" که به قدیم الایام برویم به یاد دارم که بزرگِ خانواده همیشه از بزرگتری سخن میگفت که "کوچکتر" به "کوچک" بودنش پی میبرد و "بزرگ" به "هیچ" بودنش! یادم مےآید که یکبار صندوقچه‌ۍ خاطراتش را اینطور باز کرده بود: + بچه که بودیم؛ یک کوچـہ بود و بچه‌های ماجراجوے ریز و درشت با قدهای بلند و کوتاه که بچگے کردن‌هایشان با چاشنے شور وهیجان نمود پیدا میکرد! هروقت میخواستیم کاری کنیم یا بازی ای راه بیاندازیم که از قضا کوچکترهآ یاد نگیرند؛ آنهارا میفرستادیم داخل خانه و روانه ی کنج خانه میکردیمشان.. الان هم گویا یک بزرگتری میخواهد کاری کند! تو این بازی راه افتاده که جای جای جهان را کیش و مات خویش کرد؛ بزرگتری میخواهد کاری کند و همه را از کوچک و بزرگ تا پیروجوان فرستاده در خانه‌ے تار و تاریڪ! نمیدانم! شاید غافلیم و غافلگیری ما را به دست گرفته! شاید به ظهور نوری محتاج‌تر شده ایم که دل غم زده و تیره و تار را روشن کند! این جهان شب‌گرفته به ظهور نور محتاج شده است! 💚 🌸🍃 •• به قلمِ . . ░░░░░░░░░░ ﴿‌•😷•﴾ بآ ماسڪ قشنگٺر؎ رفیق!🤗👇 ↻ @asheghaneh_halal ⇦ ░░░░░░░░░░