|°💍.|
|° #همسفرانه ❣.|
.
.
کفن را احسان از کربلا برای خودش آورده بود. هر وقت چشمم بهش می افتاد ته دلم می لرزید. دعا می کردم هیچ وقت نروم سراغش. یک بار به شوخی به احسان گفتم: « آخه چرا از کربلا کفن آوردی؟» بعد یک شعر برایش خواندم که مضنونش این بود که چون امام حسین «ع»، در کربلا بدون کفن بود، زائر نباید از کربلا برای خودش کفن بخرد. شعر را که خواندم احسان خندید و گفت: «خانومی، من این را از نجف خریدم.»
••همسرشهیداحسانحاجیحتملو••
#زندگےهاتونشهدایے
.
.
|°🌹.|در بندِ ڪسۍ باش
ڪھ در بندِ #حسیݩ است👇
|°💍.| @Asheghaneh_halal
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
احسان عادت داشت وقتی با من صحبت میکرد دست هایم را می گرفت. یا مثلا کنار هم روی مبل نشسته بودیم و داشتیم تلوزیون نگاه می کردیم. یک دفعه دستم را می گرفت و توی دست هایش فشار می داد و می خندید. همه این پنج سال را ما درست با همان شور و عشق اول زندگی گذراندیم.😍💓
••همسرشهیداحسانحاجیحتملو••
#زندگیهاتونشهدایے♥ツ
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°\💕/°