•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
🙂°| علـی عادت نداشت بدون ما چیز؎ بخورد. اگر بیرون چیز؎ میخورد، باید همہمان را میبرد و از همان غذا بہ ما میداد و یا میگرفت و میآورد خانہ.
🙃°| یڪ بار قـرار بود دنبال خانہ بگردیم. از اداره ڪہ آمد، موقع رفتن گفت: «با بچہها نمیتوانیم همہ جاها را بگردیم».
راضیام ڪرد دوتایی با هم برویم.
🙂°| وسط راه، گفت برویم سمت هتل استقـلال.
گفتم: «وســع ما ڪہ بہ آنجاها نمیرسـد».
گفت: «قهــوههایش را میگویم.»
🙃°| شستم خبــردار شد ڪہ یڪبار با یڪ مهمــان خارجی آمده اینجا قهــوه خورده و حالا میخواهد برایم جبــران ڪند.
🙂°| من در هتل، شــور بچہها را داشتم و او با خیــال راحت نشستہ بود و میخورد و باز دوباره سفــارش میداد.
🙃°| اصلا خـانہ یادش رفتہ بود. خوردنمان ڪہ تمام شد، از جلو؎ هتـل دستم را گرفت و پیـاده راه افتادیم.
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #محمدعلی_رحیمی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal