°•| #سڪانسبرتر_عاشقانہحلالے📸 |•°
[سوال پانزدهم]
+ بہترین خاطره خدمتتون توے این یڪ سال چے بوده؟( خدمت سربازے رو نمے گم هــا)😁💂
_ بلہ خنگ ڪہ نیستمـ فهمیدمـ...😐
وقتے ڪہ ڪانالمون توے تلگرام بود خادمان منو سورپرایز ڪردن و ۱۸ اسفند ڪہ عروسیم بود براے من پست تبریڪ گذاشتن😍💌
یہ خاطره دیگہ هم ماه رمضان همین امسال ڪانالمون توے ایتا فعالیت فوق العاده اے داشت و با اعضاے دولت داشتیم هشتگ انتخاب میڪردیم ڪہ اون بین، خادم الخادمین بہ من لقب ادیسون ڪانال رو دادن!😄
+هاے ادیسون😎👋
__________♡_________
هر آنچہ ڪہ در پشت صحنہ
عاشقـانہ ــهاے حلال مےگذرد😉👇
°•|🎬|•° @asheghaneh_halal
°•| #سڪانسبرتر_عاشقانہحلالے📸 |•°
[سوال شانزدهم]
+ خب خادمـ جان دیگہ چخبــر😃
_ خبر اینڪہ آے ام شیرینی پز و ڪیڪ پز😁🍩
همچنین من میتونم عروسڪ درست ڪنم😅
همچنین طراحے میڪنم😉
(طراحے رو ڪاغذ)
ڪمے تا قسمتے نویسنده
اندڪے شاعر
+ چقدم خبر داشتین ماشاءالله😐
خبـــہ خبہ حــالا نمے خواد اینقد پُز بدید😒
انگارے ڪہ مــا بے هنریمــ ایشــــــ😕
__________♡_________
هر آنچہ ڪہ در پشت صحنہ
عاشقـانہ ــهاے حلال مےگذرد😉👇
°•|🎬|•° @asheghaneh_halal
°•| #سڪانسبرتر_عاشقانہحلالے📸 |•°
[سوال هفدهم]
+ بسیار سپاسگزار 🙏میشم ڪہ براے بنده و ڪاربران بزرگوار توضیح دهید ڪہ براے آینده چہ هدف و یا آرزوے دارید؟😃🍃
_ من بہ اینے ڪہ الآن هستم قانع نیستم!
یعنے قطعا تلاش میکنم تا بیشتر
پیشرفت ڪنم..😌
ان شاءالله درس میخونم و قسمت بشہ
خدمت بزرگترے بہ جامعہ ام بڪنم.
آرزوم هم شهادتہ ولے قبلش ازخدا
میخوام مادر چندتا سادات بشم و
بتونم شهید پرورے ڪنم😌
+بہ بــــــــہ چہ آرزوهاے قشنگے😍
__________♡_________
هر آنچہ ڪہ در پشت صحنہ
عاشقـانہ ــهاے حلال مےگذرد😉👇
°•|🎬|•° @asheghaneh_halal
°•| #سڪانسبرتر_عاشقانہحلالے📸 |•°
[سوال آخر]
+ حرفـ آخــر رو همــ بگید تا ڪمـ ڪمــ با شمــا خداحافظے ڪنیمــ 😘
- حرف آخرم اینہ ڪہ هیچے بهتر از عاقبت بخیرے نیست.
براے هم دعا ڪنیم عاقبت بخیر بشیم.🙏
و یادمون نره اگر شهید نشیم،مےمیریم😊
__________♡_________
هر آنچہ ڪہ در پشت صحنہ
عاشقـانہ ــهاے حلال مےگذرد😉👇
°•|🎬|•° @asheghaneh_halal
سروران کانال ، مصاحبہ با خانمـِ سید همـ بہ پایان رسید ☺️
مــا ڪہ خیلے لذت بردیمـ😃
شمـا همـ مثل مــا خادمان در پشت صحنہ ڪلے خندیدید❓
اگــر موفق شدیمـ ڪہ خنده بر صورت قشـنگتان بیاوریم ، حتـمـا مــا را در جـریان بگذارید 😍
🆔: @afsar_velaee 👈👈
راستے پیامـ دادید ڪہ مصاحبہ بعدے با ڪدامـ خادمـ عزیز مـا باشد❓
ان شاالله همگے موفق باشید
در پناه حق
یاعــلے 🌹
°🌙| #آقامونه |🌙°
😁°| قبل از تــــو
🌸°| دلمـ گلے ڪه نيڪوستـ
😔°| نـداشــتـ
😊°| همچـونـ تـــو پـــدر
🌺°| ڪه فاطمـے خوسـتـ
😏°| نـداشــتـ
⚡️°| از بــسـ ڪـه
🌙°| تــو ماهــے پـدرمـ
💚°| سیــد علــے جـانـ
✋°| واللـه نمـےشــود
😉°| تــــو ـــــرا
😘°| دوســتـ نـداشـتـ
#سلامتے_امامخامنــهاے_صلوات 🍃
#شبنشینے_با_مقاممعظم_دلبرے😍✌️
#نگاره(224)📸
#ڪپے⛔️🙏
🍁| @Asheghaneh_Halal
•[بسمھ تعالے]•
سلامــ😌✋
شب عالے متعالے
بھ درخواست شما ڪاربراے گلِ گلاب
اینم برنامہ ڪانال عاشقانہ هاے حلال😍👌
[🌤] #صبحونه ساعت9
[🕌] #پابوس ساعت 9:30
[💍] #همسفرانه ساعت10
[👕] #مجردانه ساعت10:30
[🍊] #ویتامینه ساعت11
[👳🏻] #طلبگی ساعت11:30
[🕊] #چفیه ساعت12:15
[🍉] #ویتانژی یڪ روز در میان ساعت13
[🍃] #ریحانه ساعت13:30
[👶🏻] #دردونه ساعت14 روزهاے فرد
[📿] #چفیه یڪروز در میان ساعت14:30
[🎤] #ثمینه یڪ روز در میان ساعت 15
[😅] #خندیشه ساعت15:45
[🔁] #تبادل ساعت16
[💠] #قائمانه (سه شنبھ و جمعھ) ساعت18
[🏝] #بکانه (چھارشنبھ ودوشنبھ) ساعت18
[🌷] #شهید_زنده ساعت 18:30
[🔁] #تبادل ساعت18:45
[💛] #قرار_عاشقی ساعت20
[👤] #آقامونه ساعت20:30
[💍] #همسفرانه ساعت21
[👦🏻] #نےنے_شو ساعت21:15
[⏳] #غربالگرے ساعت 21:30
[📖] #عشقینه ساعت22 الے 22:30
[👤] #آقامونه(شبنشینے) ساعت22:45
[🔁] #تبادل ساعت 23
پ.ن:
هشتگ #سڪانسبرتر_عاشقانہهاےحلال
و #پیامچه هشتگِ هاے موقت ما هستش
و بستہ بہ نظر ڪاربران و بارگذارے خادمان روے ڪانال قرار میگیره...😎
ان شااللھ روز بھ روز پیشرفت ڪنیم
ڪیفیت مطالبمون رو ببریم بالا😊👌
و رضایت شما بیش از پیش جلب بشھ
#التماس_انواع_دعاےخیر
#یاعلے💚
••🌼•• @ASHEGHANEH_HALA
°|🌹🍃🌹|°
#همسفرانه
جشن ازدواج💍 برادرم بود.
امین قرار بود به ماموریت برود، اما زمانش را نمی دانستم.
تاریخ عروسی📆 و رفتن امین یک روز شد.
با گله و ناراحتی😔 به امین گفتم: امین، تو که میدانی همه زندگیم هستی...
خندید و گفت: میدانم. مگر قرار است شهید شوم.😅
گفتم: خودت میدانی و خدا که در دلت چه میگذرد، اما میدانم آنجا جایی نیست که کسی برود و به چیز دیگری فکر کند.😞
سر شوخی را باز کرد گفت: مگر میشود من جایی بروم و خانمام را تنها بگذارم؟😌
باز هم نگفت که قرار است به سوریه برود.
اول گفت می خواهم به مأموریت اصفهان بروم.🙄 مأموریتی که 10 روز و شاید هم 15 روز طول میکشد.
بغض کردم😢. گفتم: تو هیچ وقت 10 روز مرا تنها نگذاشتهای. خودت هم میدانی حتی در سفرهای استانی 4-3 روزهات من چه حالی پیدا میکنم.
شبها خواب ندارم و دائماً با تو تماس☎️ میگیرم... گفت: ببین بقیه خانمها چقدر راحت همسرشان را وقت سفر بدرقه میکنند و میگویند به سلامت.
گفتم: نمیدانم آنها چه میکنند، شاید همسرشان برایشان مهم نباشد... 😕
گفت: مگر میشود؟ گفتم: من نمیدانم شاید اصلاً آنها دوست دارند همسرشان شهید شود...
سریع گفت: تو دوست نداری شوهرت شهید شود؟ گفتم: در این سن و سال دلم نمیخواهد✋ تو شهید شوی. ببین امین حاضرم خودم شهید شویم، اما تو نه!
گفت: پس چطور است که در دعاهایت دائماً تکرار میکنی یا امام حسین خودم و خانوادهام فدای تو شویم؟ گفتم: قربان امام حسین بشوم، خودم فدایش میشوم، اما فعلاً بمان.☝️اصلاً این همه کار خیر ریخته! سرپرستی چند یتیم را بر عهده بگیر.
انگار داشتیم کَل کَل میکردیم! نمیدانم غرضاش از این حرفها چه بود.
وسط حرفها، انگار که بخواهد از فرصت استفاده کند، گفت: راستی زهرا احتمالاً گوشیام آنتن هم نمیدهد. صدایم شکل فریاد😵 گرفته بود. داد زدم آنتن هم نمیدهد! تو واقعاً 15 روز میخواهی بروی و تلفن همراهت آنتن هم نمیدهد؟
گفت: آره، اما خودم با تو تماس میگیرم نگران نباش... دلم شور میزد.
گفتم امین انگار یک جای کار میلنگد. جان زهرا کجا میخواهی بروی؟😔
گفت: اگر من الآن حرفی به تو بزنم خب نمیگذاری بروم. همهاش ناراحتی میکنی. دلم ریخت.😓
گفتم: امین، سوریه میروی؟ میدانستم مدتی است مشغول آموزش نظامی است. حس التماس داشتم گفتم: امین تو میدانی من چقدر به تو وابستهام. تو میدانی نفسم به نفس تو بند است...
گفت: آره میدانم
گفتم «پس چرا برای رفتن اصرار میکنی؟ صدایش آرامتر شده بود، انگار که بخواهد مرا آرام کند. گفت: زهرا جان من به 3⃣ دلیل میروم.
دلیل اولم خود خانم حضرت زینب(س) است. دوست ندارم یکبار دیگر آنجا محاصره شود. ما چطور ادعا کنیم مسلمان و شیعهایم؟😭
دوم اینکه به خاطر شیعیان آنجا، مگر ما ادعای شیعه بودن نداریم؟ شیعه که حد و مرز نمیشناسد.👊
سوم هم اینکه اگر ما نرویم آنها به اینجا میآیند. زهرا؛ اگر ما نرویم و آنها به اینجا بیایند چه کسی از مملکت ما دفاع میکند؟😔
واقعاً از صمیم قلبم راضی نشده بودم💔، فقط به احترام امین و برای اینکه به عشقش برسد و آرام شود ساکت شدم.
اما به هیچ عنوان راضی نشدم که شوهرم به آنجا برود و خطری او را تهدید کند.
دو شب قبل از اینکه امین حرفی از سفر به سوریه بزند، خوابی دیده بودم که نگرانی من را نسبت به مأموریت دو چندان کرده بود.😭
خواب دیدم یک صدایی که چهرهای از آن به خاطر ندارم، نامهای برایم آورد که در آن دقیقاً نوشته شده بود "جناب آقای امین کریمی فرزند الیاس کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) منصوب شده است" و پایین آن امضا شده بود.💔😭
#زندگی_به_سبک_شہــدا 🌷
#به_روایت_همسر_شهید_امین_کریمی 🕊
ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇
|☔️| @Asheghaneh_halal
°•| #ویتامینه🍹 |•°
|•🌼•|شما در زمان
ازدواجتان بسیار جوان هستید
و این اولین بارے است ڪہ بدون ڪمڪ
پدر و مادرتان، میخواهید مسئولیت یڪ
زندگے مشترڪ را برعهده بگیرید
(البتہ بہ صورت معمول)
بنابراین ڪامـلا طبیعے
است ڪہ در |•برخے•| موارد
خطا ڪنید و اشتباهے بزرگ مرتڪب
شوید، پس ناامید نشوید و مطمئن باشید
در طول زمان، درڪ و بینش بهترے بہ مسائل زندگے به دست خواهید آورد
و موفقتر از قبل عمل
میڪنید|•🌼•|
#تقدیمبہخادمتازهعروسمون😌👑
لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇
°•|🍊|•° @ASHEGHANEH_HaLAL