فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{◼️}🍃
🍃
#خادمانه
••تـاریخچہ ساخـت بـارگاه ائمہبقیـع(ع)
و تخـریب آن بہ دسـت وهـابـیون خبـیث سعــ🇸🇦ـودے....
••حادثہ تلخے ڪہ قلب مسلمانان را جریحہ دار ڪرد!😓
اندیشہ تخریب و تڪفیر این جریان هر روز به گونہاے نمایان مےشود؛
روزے با تخریب بقیـع، گاهي با حملہ بہ ڪربلا و نجف، در حال حاضر با تخریب قبور صحابے گرانقدر پیامبر اڪرم در سوریہ.
وهابیت از سویے ساخت بارگاه، زیارت و توسل به قبور را شرڪ مےدانـد و قائلان بہ آن را سر مےبرد.
در همین حال با تمسڪ و توسل بہ طاغوت و شیطان بزرگ، مسلمانان بلڪہ هر انسانے را در هر ڪجا ڪہ بتواند مےڪشد ؛ یمن باشد یا سوریہ،سریلانڪا باشد یا تاجیڪستان یا نیجریہ.
اندیشہ رشد یافتہ در مدارس وهابیت، همزمان هم گردن نهادن در مقابل سلطہگران و ڪاسہ لیسے آنها و هم گردن زدن انسانها بےگناه را مجاز مےداند.
••بہ امـید دیـدن نابودے همہ دشمـنان اسلامـ و فرقہهاے ڪورڪورانہ و سربلندے و پـیروزے همہ مسلمین در ڪشورهاے اسلامے...✌️✌️
ڪلام آخر:
یـاحـیدر ڪرار زنـد نقش بہ زودے{💪
بـر پرچم سـبز عربـستان سعـودے{😎
🍃 @Heiyat_Majazi
{◼️}🍃
😜•| #خندیشه |•😜
یـــهـ دوری با ماشیـــنِ#فراری
تو تـــاریخ بزنیم یادمون میاد ده سال پیش چنین روزی بعضےا چه جوری اعلام #تقلب ڪردن و
ڪشور و هشت مال پا در هوا نگهـ داشتن😉
البتـــهـ نجـــابت از ما مــردم انقلابے بود✌️
اگــهـ همون روز اول مــدارا نمیڪردیم
و محڪــم جوابشون و میدادیم؛
فڪر نمیکردن #عددے هستن😂
امـــا مــــا ملت ولایتمــدار
منتظر اشاره رهبرمونیم ڪه دقیقا
و مـــــــو به مــو👌👌
همــــون ڪار و انجام بدیم✌️
وقتے رهبری مدارا ڪردن تا شاید
بــــــرگردن بهـ آغوش نظام ما
هــــم بـله و چشم
گویان اطلاعت ڪردیم✋😌
مهــم اینــهـ ما همیشه انقلابمون
و ڪشورمون و نظاممونو با چنگ و دندون
حفظ میڪنیم✌️✌️✌️🇮🇷🇮🇷
و ڪسے جرئت چپ نگـاه ڪردن و نداره.👊
سیاسے باشیـم امــا؛ متفــاوت👇
•|😜|• @asheghaneh_halal
🐝°| #نےنےشو |°🐝
قـــلالهـ از اَنــزُمَــنِ🙊
دو گُلـــوهاے سَبیـــهـ هــم نیشتــن😌
بیـــان عُـــونمـــون و با مــن و خــواهــلم
مُـــباصحهـ ڪنن😍
بلای همــین تیپ خوسمـل زدیم
و > ســــت < ڪــلدیم😇
خــواهلم دالهـ خوابِــس میبلــهـ 😅
بهـ زاس من سوالالو زَواب میدم
و یـــهـ عــالمهـ از عُـــودم تهلیف
میتُـــنم😍😍😍
تازَســـم مےخوام اَسبَمـــو #عــدیه🎁
تُنَــــمـ به مـــوزَســـون😎
☺️| شمــا خیلےعشقین
😇| نخـــبهـ های آینداین
| بــا این هوش و ذڪاوتتون
استودیو نےنےشو؛
آب قنـــــــــ🍭ــــد فراموش نشه👶👇
°🍼° @Asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وسی_وهشت سوار شد کمربند را بست و ماشین را روشن کرد. حرکات تندش نشان د
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صد_وسی_ونه
هدف وسیله رو توجیه نمی کنه. نمیشه پولی رو بدزدی و بعد صدقه بدی شروین
شروین در حالیکه دست هایش را تکان می داد گفت:
-خیلی خب، قبول، حرفهات درست. حالا نمیشد همونجا بمونی تا حواسم جمع بشه بعد این حرفها رو بزنی؟ عین بچه ها قهر کردی
- ایستادن من یعنی تأیید کار غلط تو. رفتم تا مگر تو هم به بهانه من بیای اما تو اینقدر غرق در خشم خودت بودی که به هیچ چیز توجه نکردی. قبل از اینکه بخوای آرش رو کنترل کنی بهتره یاد بگیری چطوری خودت رو کنترل کنی
شروین لحظه ای در چشمان شاهرخ خیره ماند، حرفهایش منطقی بود اما قبولش برای جوان مغروری مانند شروین سخت بود. سرش را برگرداند و گفت:
- آره، اگر منم برده بودم اینجور قشنگ نصیحت می کردم
شاهرخ رویش را از شروین به سمت خیابان چرخاند و گفت:
-من بردم چون بابک می خواست. من تو بازی شاگرد اون هم نیستم. کارهایی که اون انجام میده چیزیه که من اگر سال ها هم تمرین کنم نمی تونم انجام بدم. میدونی یعنی چی به پیتوک جوری کات بدی که به دو تا توپ ضربه بزنه و هر دو رو بندازه تو پاکت؟ اون عمداً باخت
شروین با ناباوری به شاهرخ چشم دوخت و شاهرخ ادامه داد:
-فکر می کنی هر دفعه برای چی آرش با تو دعوا و مرافعه می کنه؟ توجه نکردی که همیشه سروکلش پیدا می شه و شروع می کنه به تیکه انداختن تا تو رو عصبانی کنه؟ دفعه اول که بازیش رو دیدم شک کردم اما حالا مطمئنم خیلی بهتر از تو بازی می کنه. اگر یه ذره به نحوه چوب گرفتن، چرخش هاش،سرعت بازی، استراتژیشو َبنکینگ های دو تائیش توجه می کردی می فهمیدی چی میگم. تو هنوز گاهی دستت می لرزه و پیتوک میدی اما اون خیلی راحت یه توپ فریز شده رو گل می کنه! اونوقت فکر می کنی بازیت از اون بهتره؟ با دقت بیشتری آدم های اطرافت رو نگاه کن
این را گفت و در حالیکه به چشمهای بهت زده شروین خیره می شد گفت:
-آروم باش تا بتونی بهتر ببینی و بهتر تصمیم بگیری. آدم عصبانی نمی تونه عاقل باشه و هرکسی می تونه کنترلش رو دست بگیره
بعد لبخندی زد و مشغول حرف زدن با گوشی اش شد که داشت زنگ می خورد. شروین هم بعد از کمی مکث در حالیکه ذهنش در گیر حرفهای شاهرخ شده بود ماشین را روشن کرد و راه افتاد.
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
و
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وسی_ونه هدف وسیله رو توجیه نمی کنه. نمیشه پولی رو بدزدی و بعد صدقه بدی
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صد_وچهل
شاهرخ سنگ ریزه جلوی پایش را شوت کرد و گفت:
-بچه که بودم همیشه دروازه بان بودم. هنوز جای زخم هائی که روی زمین می افتادم مونده
بعد کف دستش را نشان داد ادامه داد:
-اینم یکیش، هفته ای یه شلوار ورزشی پاره می کردم. به اندازه کلاس های ورزش شلوار ورزشی خریدم
و خندید.
- هنوزم شیطنت توی چشمهات هست. البته شیطنتی که حبسش کردی. آدم شیطون بخواد موقر باشه خیلی سخته، نیست؟
-نه به اندازه شیطنتی که پشت بی حالی و کسلی پنهان بشه
شروین منظورش را فهمید. دستش را توی جیبش کرد و سرش را تا یقه آورکتش پائین کشید و زیر لب گفت:
-شیطنت من حبس نشده، خفه شده
- تا حالا فکر کردی چرا اینجوریه؟ چرا ما آدم ها از بعضی چیزا که بدمون میاد هی تکرارش می کنیم؟
-شاید چون راهی برای عوض کردنش نداریم. یه بن بست
- قبول ندارم! وقتی تقلا میکنی پس هنوز بن بست نیست
- من که دیگه تقلا هم نمی کنم
- همین ناراحتی یعنی تقلا، فقط شکلش فرق داره
شروین نفس عمیقی کشید:
-نمی دونم، شاید!
چند دقیقه ای به سکوت گذشت
- هفته دیگه میان ترمه، امتحان میدی یا انصراف؟
-فعلاً دانشگاه بهتر از خونه است
- پس می خونی؟
شروین با قیافه ای حق به جانب گفت:
-مگه با اون همه مسئله ای که من حل کردم نیازی به درس خوندن هم هست؟
شاهرخ روی نیمکت پارک نشست، آرنج هایش را روی پشتی نیمکت گذاشت و پاهایش را روی هم انداخت:
- اون که جریمه گرفتن یقه من بود
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وچهل شاهرخ سنگ ریزه جلوی پایش را شوت کرد و گفت: -بچه که بودم همیشه
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صد_وچهل_ویک
- می خوای بدونی راجع بهت چی فکر می کنم؟
- بدم نمیاد
شروین کنارش نشست و ادامه داد:
-اینکه تو همه مدت منو زیر نظر داشتی. اون موقع هم از عمد اومدی جلوی من. یا اون روز که حالت بد شد؟ خودت رو زدی به مریضی که من پارتی نرم
شاهرخ ابروئی بالا برد و گفت:
- واقعاً؟ و احتمالاً در حین بیهوشی دکتر رو خریدم که قضیه رو لو نده؟
شروین کمی فکر کرد و گفت:
- آ... خب آره... اینش جور در نمیاد
بعد انگار چیز تازه ای به ذهنش رسیده باشد داد زد:
-آها! قبلش که داشتی با تلفن حرف می زدی با دکتر هماهنگ کردی
شاهرخ حرفی نزد و فقط یکی از ابروهایش را بالا برد و به شروین خیره شد. شروین که فهمید سوتی داده گفت:
-آره، حرف احمقانه ای بود، خودم بردمت بیمارستان
و بعد ادای خنده را درآورد.
- هه هه!
شاهرخ بلند شد و چند ضربه به کله شروین زد و گفت:
-پوک پوک
و همین طور که راه می افتاد گفت:
-بهتره به جای این شرلوک هلمز بازی ها بری بشینی درست رو بخونی. من به کسی نمره الکی نمی دم
شروین کنارش راه افتاد.
- قبول کن اومدن تو و رفیق شدن ما یه کم عجیبه
- مگه هرچی عجیبه تقلبیه؟
شروین دستهایش را بالا برد:
-اوکی، تسلیم
بعد مکثی کرد و پرسید:
-از کدوم فصل ها بیشتر سئوال دادی؟
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
🍃🍁🍀
🍁
🍀
🎊 لینڪ مصاحبہهاے صورت گرفته
با خادمین محترمـ ڪانالین:
#عاشقانہهاے_حلال
و #هیئت_مجازے 🎉
🌹مصاحبہ1⃣ با رئیس جمہور
(خادمـ هشتڪ #مجردانہ #بڪانه
#جینگولے_جاتے #ویتامینہ) 👇
🌀 eitaa.com/asheghaneh_halal/9589
🌹مصاحبہ2⃣ با نخستـ وزیر
(خادمـ هشتڪ #همسفرانہ
#بڪانه #خانومےڪہ_شماباشے)👇
🌀 eitaa.com/asheghaneh_halal/9890
🌹مصاحبہ3⃣ با معاونت روابط
عمومے و سیاسے( خادم هشتڪ
#خندیشہ #مغزبانے #غربالگرے
#هیئت_بصیرتے #تبادلات)👇
🌀 eitaa.com/asheghaneh_halal/10246
🌹مصاحبہ4⃣ با مسئول هیئتـ ها👇
🌀 eitaa.com/asheghaneh_halal/10512
🌹مصاحبہ5⃣ با معاونتـ نونہالان
(خادمـ هشتڪ #نےنے_شو)👇
🌀 eitaa.com/asheghaneh_halal/11731
🌹مصاحبہ6⃣ با معاونت امور شہدا
و حوزه هنرے(خادمـ #طلبگے
#چفیہ #ختم_صلوات )👇
🌀 eitaa.com/asheghaneh_halal/12124
🌹مصاحبہ7⃣ با معاونتـ امور زیارتے
و روحیہ(خادمـ هشتڪ #پابوس
#ویتانژے #فتواجاتے)👇
🌀eitaa.com/asheghaneh_halal/12796
🌹 مصاحبہ 8⃣ با دبیر ستاد خدماتـ خادمانـ و احیاے ڪلامـ وحے(خادمـ
هشتڪ #انرجے #سڪانس_برتر
#حفظ_مجازے) 👇
🌀 https://eitaa.com/asheghaneh_halal/13626
🌹 مصاحبهـ9⃣ معـاونت فــرهنگ و ارشاد با محـوریت نهـــج البلاغـهـ و سخنـان
امـام علےعلیه السلام، و گفتــار عـامیانه به جهت بیان ڪردن نڪات عـامیانه😌( خادمـ
هشتڪ #نهـج_علے، و #حـرفای_خودمونے)👇
🌀
https://eitaa.com/asheghaneh_halal/19119
🌹مصاحبهـ0⃣1⃣ رابط محترم نهاد نمایندگےولےفقیهـ(آقامونه)
معاونت امور دانستنے و شبهـ زدایے
(آےڪیوسان)، معاونت امور پخش قوت بر اساس مناسبت ها(ثمینهـ)، معاونت امور شادڪامے و صبحگـاهے(#صبحونهـ)
🌀
https://eitaa.com/asheghaneh_halal/20938
🌹مصاحبهـ1⃣1⃣ خادم هشتکهای
#سین_مثل_سپاه #شهید_زنده
#نےنے_شو
🌀 eitaa.com/asheghaneh_halal/40638
⏳این لیست به مرور تڪمیل مےشود✋
🍀
🍁
🍃🍁🍀
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍁🍀 🍁 🍀 🎊 لینڪ مصاحبہهاے صورت گرفته با خادمین محترمـ ڪانالین: #عاشقانہهاے_حلال و #هیئت_مجازے 🎉 🌹م
اعضـــاے جــدید خیلے خوش اومدین☺️
بفــــرمایید☝️☝️
بــــا ڪانال مـــا و خادمای بزرگوارمون
بیشتـــر آشنا بشید😌😎
[• #مجردانه♡•]
#نڪات_خواستگاࢪے😁💐
\\👒
شیڪ، تمیز
و معطر باشیـد.
زمانے ڪه به خواستگارے
میروید، لباسهاے درخور و مناسب
را به تن ڪنید. اولین دیدار همیشه در
اذهان باقے میمانند. عده اے با لباس هاے
نامناسب و نه چندان تمیز به خواستــگارے
میروند و تصورشان ایــن است ڪه این
شخص باید وضعیت زندگے مرا بداند
در صورتـے ڪه این وضعیت
خاطره خوشے به جا
نمیگذارد...
\\👒
مجردان ـانقلابے😌👇
[•♡•] @asheghaneh_halal
[• #ویتامینهღ •]
#بࢪاے_تازه_عـروس_دامادا😁💍
از همان
روز اولے ڪه
به خانه همسرتان
وارد میشوید، خودتان
باشید. سبڪ پوششتان،
جنس رفتارهایتان و عاداتتان
را سانسور نڪنید تا بعدها با نشان دادن
خود واقعےتان، همسرتان را شگفتزده نڪنید!
#خودتباش_مگهخودتچشه😌
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•🍹•] @asheghaneh_halal
🌷🍃
#طلبگی
✅ علامه حسنزاده فرمودهاند:
•√گوشتان به دهان رهبر باشد.چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است.
•√این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).
#علامهحسنزاده
#درمحضرعلما
•• @asheghaneh_halal ••
🌷🍃
😜•| #خندیشه |•😜
صداے لــهـ شدن استخــوانهاے
تـــرامپ و ڪے شنید؟؟؟
من
من
من
من
صداش اینقد واضح بود ڪه از اونــور
دنـــیا به گـــوشمــون رسید☺️✌️
صراحت ڪلام حضرت آقا امروز
در صحبت با ژاپـــــن نتجـــیهـ
#سیـــاست_مقاومــــت بود✌️🇮🇷
یهـ جوری با اعتماد به نفس #آبهـ
اظهـار داشت ڪه پیام رئیس جمهور
آمریڪا رو اورده انگــار #بمب_هستهـ_ای
آورده.😂
حضرت آقا هم با صراحت
ڪامل فرمودند:
ترامپ را شایسته مبادله
هیـچ پیامےنمیبینم.✌️☺️
خلاصــهـ ڪلام✌️
#تـــرامپ_عددے_نیستے✌️
نهـ مذاڪره میڪنیم✌️
و نـهـ #جنگ_خواهد_شد✌️
سیـاستـ طنـز را دنبال ڪنید👇
•|😜|• @asheghaneh_halal
💐🍃
#خادمانه
اینجا صداے
#دختران_انقلاب
است ڪه به گوش میرسد...
پس از هتڪ حرمت هاے اخیر دشمنان اسلام به حجاب
سومین اجتماع عظیم دختــران انقــلاب😍
این بار در ورزشگاه شیرودے تهران
وعده ما:
بیستم تیرماه،ساعت۱۷☺️
حضور هر ایرانے به نیابت از یڪ شهید
البته این برنامه رو هم براے دختران انقلابے شهر اصفهان هم
تدارڪ دیدیم...
••گروه مردمے آمرین به معروف صراط
••دختران انقلاب
در جهت هر چه با شڪوه برگزار ڪردن این همایش عظیم نیاز به نیروهاے پا به رڪاب و جهادے داریم...
هر منطقه اے از اصفهان و تهران تقسیم بندے شده و قرار هست هر ڪدام از خانم ها با دعوت نامه اے ڪه به دست شون میرسه شروع به توزیع در منطقه ے انتخابے خودشون بڪنند...🌹
مسجد محله
دانشگاه
همسایه ها
هیئات
بسیج
عابرین خانم و ...
با قید یڪ یاعلے اعلام آمادگے بفرمائید تا داخل گروه ادتون ڪنم👇
@Abo_vesal_74
پ.ن:
آیدے ذڪرشده فقط براے خانمها و دختران میباشد
و گروه مورد نظر همگے خانم هستند.❌
این آیدے از خادمان ڪانال عاشقانه هاے حلال نیستن...
اگر خودتون هم نمیتونید
حداقل میتونید ۲ نفر رو براے تبلیغات معرفے ڪنید...
تمام در و دیوار شهر باید پر بشه از تبلیغ همایش دختران انقلاب😍👌
#شرمندهامامزمانموننشیم
#هواےشهررا_تازه_میڪنیم
#چهل_سالگے_حجاب
#دختران_انقلاب
💐🍃
#نےنےشو |°🐝
خدا وتیلی ببینین[ 😑]
چه بابا بد گولی دارم [😬]
یساعته امادتم همس میده الان میلیم
خب دیل سُد ناسَنین میخواپه[ 😴]
تلی هم تو تِلافیت میمونیم
به اینم میدن مهمونیی؟؟[😓]
اصلا قهلممم .[😢]
نمیاااام
اِاِاِ نی نی من قهر چرا 😅
باباش عجله کن بچمون میخواد
بادوسش بازی کنه😊
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
🎯•| #غربالگرے |•🎯
دستـ خالے برگـــشت #آبـهـ
اینڪــهـ یه روزی آمــریڪا ابرقدرت بود
این #یــــهـ_روزی✋ بــر ڪسے پوشیده نیست امـــا این #یـــهـ_روزی دیگـهـ
بـــهـ پایان رسید.✌️
ایــن یعنے افول آمـــریڪا
ڪه حضرت آقا تو دیدارهای اخــیرشون
فرآوان تاڪید کردنـد.
ڪسے ڪه قاصد فــرستاد تا
مـــذاڪره ڪنیم👊
جــواب دندان شڪنے گـــرفت
ڪه جمهوری اسلامے حتــے
تـــرامپ را شایستــهـ مبادلـهـ پیام
هــــم نمےدانــد.✌️🇮🇷
آمـــریڪا در حال تمام شدن است.⏳
•|🎯|• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وچهل_ویک - می خوای بدونی راجع بهت چی فکر می کنم؟ - بدم نمیاد شروین
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صد_وچهل_ودو
-سرکلاس توضیح میدم
- اون دفعه گفتی اوایل دانشجوئی زیاد از درس خوشت نمی اومد، چرا؟
-یه ماجرای عاطفی، سرش خیلی اذیت شدم ولی نتیجه خوبی داشت
- راحله؟
-راحله چند سال بعد وارد زندگیم شد. عشقی که برای خودم انتخاب کرده بودم یه عشق اشتباه بود اما منو به راه درستی کشوند.
- یعنی چه؟
-عشق کور وکر می کنه و هیچ موجود خطاپذیری لیاقت کور و کر شدن رو نداره. آدم ها رو باید دوست داشت تا با دیدن عیبهاشون بهشون کمک کنی رشد کنن. اگر عیب ها رو نبینی هم به خودت ظلم کردی و هم اون
- واو! چه پیچیده! خدا رو شکر من هنوز وارد این مسائل نشدم
- مطمئنی؟
-آره، چون کلاً با دخترا مشکل دارم
شاهرخ با لحنی کشدار گفت:
-مطمئنــــــــی؟
-خودت هم میدونی بین من و نیلوفر هیچی نیست. لااقل من بهش علاقه ای ندارم. با اون رفتارش!
-چرا بهش نمی گی؟ درست نیست فکر کنه برات مهمه
- خودش هم میدونه که مهم نیست. خودش رو زده به خر...
شاهرخ حرفش را قطع کرد:
-آی! مرد جوان، مواظب حرف زدنت باش
- خیلی خب، زده به حماقت. رفتار من کاملاً واضحه اون نمی خواد بفهمه مشکل خودشه
- من اگه جای تو بودم بهش می گفتم
- مثل اینکه خیلی علاقه داری تو مجلس ترحیم من شرکت کنی؟
-بهتر از اینکه که هردوتون پا در هوا باشید
- بحث رو پرت نکن! راجع به تو حرف میزدیم نه من
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وچهل_ودو -سرکلاس توضیح میدم - اون دفعه گفتی اوایل دانشجوئی زیاد از د
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صد_وچهل_وسه
شاهرخ ساقه علفی را که توی دهانش میچرخاند بیرون آورد و گفت:
- گاهی ذهن و فکرت مشغول یه چیزی می شه و بعد می فهمی اونی که تو دنبالش می گردی چیزیه که پشت این قایم شده و این همش یه بهانه بوده تا به مقصد اصلی برسی. من معتقدم خدا اگر کسی رو دوست داشته باشه عاشقش می کنه و اگر بیشتر دوستش داشته باشه عشقش رو ازش می گیره
- خب تو قاطی داری
- کسی که میخواد کنکور قبول شه از خواب و خوراک و تفریحش میزنه تا به هدفش برسه. برای رسیدن به چیزهای بزرگ باید از چیزهای کوچیک گذشت
- و حالا تو به چه چیز بزرگی رسیدی؟
قبل از اینکه شاهرخ حرفی بزند صدای اذان بلند شد:
- الله اکبر، الله اکبر
شاهرخ اشاره ای به سمت صدا که از گلدسته مسجد نزدیک پارک می آمد کرد و گفت:
-خودش جوابت رو داد
بعد به ساعتش نگاه کرد و گفت:
-چه زود ظهر شد؟ کی کلاس داری؟
شروین که به گلدسته ها خیره مانده بود جواب نداد. شاهرخ به شانه اش زد:
-اخوی؟ با شمام
شروین که تازه به خودش آمده بود تکانی خورد و گفت:
-ها؟ کلاس؟ ساعت1
- پس می شه نماز بخونم بعد بریم. مسجد نزدیکه
شروین سری تکان داد. وقتی شاهرخ دم حوض وضو می گرفت. شروین کنار دیوار ایستاد و یک پایش را از زانو خم کرده به دیوار پشتش زده بود و شاهرخ را نگاه می کرد. وقت نماز گوشه مسجد نشسته بود، زانوهایش را بغل کرده بود و به آدم هائی که در صف ایستاده بودند و خم و راست می شدند نگاه می کرد. نگاهی به محراب و کاشی های آبی اش انداخت. همینطور نگاهش را بالا برد تا به پنجره های کنار سقف رسید و از آنها به آسمان خیره شد. نفهمید چقدر طول کشید یکدفعه شاهرخ را جلوی خودش دید.
- به چه می اندیشی؟
-داشتم فکر می کردم واقعاً این خم و راست شدن فایده داره؟
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وچهل_وسه شاهرخ ساقه علفی را که توی دهانش میچرخاند بیرون آورد و گفت: -
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صد_وچهل_وچهار
شاهرخ دستش را دراز کرد و گفت:
-فعلاً به کلاس رسیدن شما فایده بیشتری داره
شروین دستش را گرفت و شاهرخ کشیدش تا از جا بلند شود. دم در که شاهرخ منتظر بود تا شروین کفشهایش را بپوشد چشمش به دختر کوچکی افتاد که چادر سر کرده بود و در حالیکه دست مادرش را گرفته بود داشت به سمت در خروجی مسجد می رفت. دخترک سرش را برگردانده بود و به شاهرخ نگاه می کرد. شاهرخ کمی شکلک درآورد. دخترک خندید و دست تکان داد. شروین بلند شد و نگاه شاهرخ را دنبال کرد. بعد دستی به شانه اش زد و گفت:
- آهای! توام؟
شاهرخ خنده کنان گفت:
-بیرون که کسی محل ما نمیده، اینجا هم که یکی ما رو آدم حساب کرده تو حسودی کن!
از مسجد که بیرون آمدند شروین گفت:
-دفعه اوله که میام مسجد. تو فامیل ما اگه کسی نذری داشته باشه یا یکی بمیره میاد مسجد. منم که تا حالا هیچ کدومش رو نداشتم. برای مراسم پدر بزرگ هم تا دم در بیشتر نیومدم
شاهرخ تلخندی زد.
- این عادت آدمیزاده، وقتی نیاز داره یاد خدا می کنه. همیشه هم از خدا طلبکاریم که چرا اینجوره، چرا اونجوره
- خب می خواست ما رو نیاره. مگه من خواستم بیام؟ حالا که آورده باید جوابگو باشه
- پدر و مادرت خواستن باشی اگر می خواست به حرف تو باشه اونوقت اونا طلبکار می شدن که چرا به ما بچه نمیده. هر کاری بکنه بازم یکی ازش طلبکاره. حالا کی رو باید راضی نگه داره؟
- اون آدم اولی رو برای چی خلق کرد که بعدش بچه بخوان؟ اگر اولی رو خلق نکرده بود این دردسرها نبود چه نیازی به ما داشت؟
-قدرت خلق کردن اثری رو می آفرینه نه الزاماً نیاز. لازمه هوش و قدرت خلق کردنه
- خب از اول از آدمها می پرسید هرکه دوست داشت می آوردش اینجا
- از چیزی که وجود نداره میشه سئوال کرد چی دوست داره؟ خواستن یا نخواستن بعد از خلق شدن به وجود میاد. تو بعد از اینکه هوش و ذهن پیدا کردی می تونی تصمیم بگیری که می خوای یا نه.
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒