[ #خندیشه 😜 ]
الـان غم انگــیزتــرین حالت ممڪن و
بعـد از #تـرامݐ😁
اگــهـ گفتـید ڪےداره¿¿
بــــدون شڪ پُمپئـو تُپـل نیست😂
جــــانے جــان، یهـ بولتون بیافزا بهش😉
نیســـتـ✋
ولے شاه رضا هست😜
همـــونے ڪه ایـران ملڪ پدرشِ،
محمدرضا هم شش دونگ زده به
نامش؛ فقط سنـدش📝
تــوی این نقــل مڪانها از ڪشوری
به ڪشور دیگـر مفقـــود الاثر شده😱😂
تنهـا امیدش همـین براندازے نظام بود
ڪه تـرامݐ دیروز گفت ما دنبال
براندازے نیستیـم🙃🙂
حـالا تو رو جونِ داداش جُــرد بیا
و براندازے ڪن اصلا ما منتظریم
داریــــم اینجا از بےتو
بدون هلاڪ مےشیم😂😂😂😂
بعضےا چقد خودشونو تحویل مےگیرن✋
حــالا #شاه_رضا ناراحت نباش😄
بهـ ملڪ سلمـان بگو بزارتت
استــاندار یڪے از اون شهرای
ڪوچولو موچولوی عربستان😜
تــا ناڪام از دنـــیا نرے😂😂😂
#طنزهاے_سیاسے_مرتبط✌️
#ادامه_دارد✌️
سیـاست متفـاوت را اینجا دنبال ڪنید👇😉
°~ 😜 °~ @asheghaneh_halal
[• #تیڪ_تاب📚 •]
.•°زندگینامه مصطفی صدر زاده
به روایت سمیه ابراهیم پور
همسر شهید.•°
تو بچه شمالِ بارون دیده☔️کجا سمیه خانم
و من بچه جنوب آفتاب دیده☀️کجا...؟
قلیه ماهی و خورشت بامیه و ماهی هَشوُ و فلافل🍛 کجا...؟
میرزا قاسمی و فسنجون ترش و کاله کباب و ماهی شکم پر کجا...؟
ولی قدرت خدا رو ببین ! ♥️✨🌱
تو با چه لذتی قلیه ماهی و ماهی هَشوُ میخوری و من میزاقاسمی و فسنجون ترش!😍
این نشونه این نیست که روح ما به قواره جسم همدیگهس ؟ نشونه این نیست که از روز اول ناف ما رو به نام هم بریدن ؟☺️
••کتاب اسـم تـو مصطـفا ستــ🌹
بہ قلم: راضیه تجـــار 😍
درخدمت ـباشیم😉👇
[•📖•] @asheghaneh_halal
⏰🍃
🍃
#قرار_عاشقی
دࢪ محضࢪدوسٺ نامے از ما ببࢪید/☺️•
یا مـࢪحمتى ، پیامے از ما ببࢪید•💌\
گر قسمتتان زیـــاࢪٺ مشهـد شـــد\😃•
بر حضࢪٺ او سلامے از ما بـبࢪید•✋/
#السلامعلیڪیاعلےبنموسےالرضا
🍃 @Asheghaneh_halal
⏰🍃
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
_چــرا دارے پتو رو گاز
میگیرے سید ڪوچولو؟!😄💕
+هیــــــش!
ژَدَمــ ماسینمو خَلاب ڪلدَم😬
بھ بابایـے شیزے نَـجــے ها😢
دَعبام میتُنھ..😯🚶♀
_😅عزیزدلم میگم برات یڪے دیگھ بخره!
+آخ ژووون😍 مامان خعلے دوسِت دالم❤️
_منم دوستت دارم تُپلـے😌❤️
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وچهل_وچهار شاهرخ دستش را دراز کرد و گفت: -فعلاً به کلاس رسیدن شما فا
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صد_وچهل_وپنج
پس همین خواستن و نخواستن رو هم از اون داری. از زندگی و عقل و شعوری که اون بهت داده
- مگه خدا نیست؟ مگه نمی گن هر کاری می تونه بکنه؟
-نور و تاریکی یکجا جمع نمیشن. ربطی به قدرت یا ضعف نداره.در ثانی اگر اعتقاد داری که اون خداست و همه چیز رو میدونه پس حتما اومدنت بهتر از نیومدنت بوده.اگر ناراضی هستی پس راهت اشتباهه.خودت رو عوض کن نه اینکه به چیزی که نمیدونی گیر بدی
شاهرخ مکثی کرد و گفت:
-خب اینم دانشکده، برو کلاست دیر نشه
- گیرم حرفای تو درست ولی چرا باید صداش بزنم؟ چه نیازی به صدا زدن من داره؟
-مطمئنی اون به نماز خوندن تو نیاز داره؟ تو به آفتاب نیاز داری نه آفتاب به تو
- خب منم نیازی به اون ندارم. خودم که می تونم تشخیص بدم. نمی تونم؟
شاهرخ خندید و گفت:
-یه لامپ هر چقدر هم که سیمهایش درست باشه تا وقتی به برق وصل نشه روشن نمیشه. یه نگاه به حال و روزت بنداز ببین بهش نیاز داری یا نه
شروین می خواست جوابی بدهد ولی چیزی به ذهنش نرسید. شاهرخ دست شروین را گرفت و بالا آورد و ساعتش را جلوی چشماش گرفت و گفت:
-ساعت چنده؟
-یک و ربع
و بعد انگار تازه به خودش آمده باشه از جا پرید.
- وای دیر شد
- منم همینو می گم
شروین به طرف ساختمان کلاسها دوید. وسطای راه ایستاد و رو به شاهرخ داد زد:
-ولی من بهت ثابت می کنم که بهش نیازی ندارم
شاهرخ همان طور که آرام راه می رفت با دست اشاره ای به ساعتش کرد و گفت:
-استاد ریاحی بعد از خودش کسی رو راه نمیده ها!
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒