eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.5هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وپنج سری تکان داد. - موبایلم کوک بود - خوبه. پس تا لباست رو می پو
🍃🍒 💚 - تعجب می کنم که تو چطور اون موقع شب از خوابت می زنی برای همچین کاری! نماز رو می گم - مگه چه جور کاریه؟ -بی فایده! اون اوایل که جوگیر بودم یه چند ماهی نماز خوندم اما کار بی فایده ای بود. منم ولش کردم - به فرض هم که بی فایده باشه تازه می شه مثل این همه کار بی فایده که شبانه روز می کنیم. از بین این همه کار بیخود گیر دادی به این هفده رکعت؟قبول کن که این دلیلت منطقی نیست. در ثانی بستگی داره فایده رو چی معنی کنی! - چیزی رو عوض نمی کنه - چیزی رو عوض می کنه که برای عوض کردنش تلاش کنی - اون که میشه تلاش من! - نماز بهت یاد میده برای تغییر چی تلاش کنی شروین بیسکوئیتی را از کوله اش بیرون آورد و همانطور که بازش می کرد گفت: - پس اگر یکی نخواست چیزی رو عوض کنه نیازی نداره نماز بخونه - فقط یه مرده نیاز به تغییر نداره - اما بعضی چیزا رو اگر کوه انرژی هم باشه نمی تونه عوض کنه شروین این را گفت،گازی به بیسکوئیت زد و گفت: - مثلا من هیچ وقت نمی تونم رفتار پدر و مادرم رو عوض کنم - لازم نیست همیشه شرایط رو تغییر بدی. گاهی باید خودت رو عوض کنی تا بتونی دردها رو تحمل کنی. نمیشه همه دنیا رو مطابق میل خودمون کنیم اما می تونیم یاد بگیریم باهاش کنار بیایم - پس ازم می خوای یه ترسو باشم و به جای جنگیدن وفق پیدا کنم - فکر نمی کنم بشه اسم فرار از خونه رو جنگیدن گذاشت. همه فکر می کنن جنگیدن یعنی کارای پرهیجان کردن اما گاهی تحمل کردن یه مشکل، بی سر و صدا بزرگترین کاره. گاهی برای حل مشکلات باید بتونی اونا رو نادیده بگیری شروین بسته بیسکوئیت را به طرف شاهرخ تعارف کرد: - گیرم حرفت درست. اما به نظر من دین و نماز هیچ ربطی به این چیزا نداره بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وشش - تعجب می کنم که تو چطور اون موقع شب از خوابت می زنی برای همچ
🍃🍒 💚 شاهرخ با دستش تعارف را رد کرد : - کاش اونقدر که به حرف دکترها اعتماد داشتیم و بی چون و چرا به نسخه هاشون عمل می کردیم به خدا هم اعتماد می کردیم و برای انجام نسخش اینقدر چون و چرا نمی کردیم و نظر شخصی نمیدادیم. مشکل ما اینه که همه چیز رو با حساب خودمون می سنجیم! این را گفت و به دور دستها خیره شد. - دکترها نتیجه کارشون معلومه. آدم عمل می کنه می فهمه که بیماریش خوب میشه - چون نسخه رو بی کم و کاست عمل می کنیم. وقتی دوره درمان رو کامل نکنی نمی تونی یقه دکتر رو بگیری چون کوتاهی از خودت بوده. بارها کوتاهی می کنیم اما اگه یه بار نماز خوندیم یا کار خوبی کردیم هزار جور منت سرخدا میذاریم و توقع می گیریم که چرا بهمون وحی نمیشه! تو به حرف سعید اعتماد کردی در حالی که میدونستی راهش به دردت نمی خوره اما چون دوستت بود پذیرفتی که قصدش کمکه. حالا چرا باور نمی کنیم خدا به اندازه رفیقمون دوستمون داشته باشه؟ چه بدی به ما کرده که ناامیدی های شیطان رو در موردش باور می کنیم اما کمکهاش رو نمی بینیم؟ چرا فکر می کنیم اگر کار خوبی کردیم نیاز اونه؟ ما به خدا اعتقاد داریم اما اعتماد نداریم چند لحظه ای سکوت کرد، چشمهایش را بست، نفس عمیقی کشید و در حالی که بلند می شد گفت: - فکر کنم به اندازه کافی خستگیت رفع شد. پاشو که اگه به تو باشه ناهار رو اونجا می خوریم! کوله اش را روی دوشش انداخت و راه افتاد شروین هم بلند شد... ظرف مربا را جلوی شروین گذاشت و گفت: -اینطور که معلومه قراره من بمیرم نه تو! - چرا؟ شروین آنقدر هولکی می خورد و دهانش پر بود که کلماتش واضح نبود. شاهرخ از فلاسک مسافرتی کوچک دو تا چایی ریخت و همانطور که لپ هایش را باد می کرد و ادای شروین را در می آورد گفت: - چون اینجوری که تو با اشتها می خوری چیزی به من نمی رسه. خوبه قبلش یه بسته ساقه طلایی رو تموم کردی ! شروین خندید. لقمه پرید تو گلویش. شاهرخ لیوان چای را دستش داد. بعد برگشت به طرف شهر بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
[• #آقامونه😌☝️ •] ↜{• تــو "مراعـات" نڪن☺️ نیست "نظــیر" تـ♡ـو ڪسے👌•° ↜{•خنـــده‌ات تـوے غــــزل لطــف "جناســــے" دارد😍•° #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(434)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal
•••🍃••• #صبحونه صـبح همان مهربانےِ|😌 نگاه #تـوست چشمهایـے ڪه|👀 سروده هاے دلم راجارے مےڪند|👉♥️ #مریم_پورقلے #صبـح_تنها_با_تـو_صبـح_میشود @Asheghaneh_halal •••🍃•••
°°🌺°° #پابوس {🕗} اگر چہ روز من و روزگار مے گذرد {💫} دلم خوش اسٺ ڪہ با یاد یار مےگذرد {⭐️} چقدرخاطره انگیز و شاد و رویایے اسٺ {❤️} قطارعمر ڪہ در انتظار مےگذرد #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج °°🌺°° @asheghaneh_halal
#همسفرانه 🍃🌹مــنــــ تُـــــــــو را بھ هــر زبانے کھ تــرجــمــھ کــــــردم عــــــشــــــق شـــــــــدے🌹🍃 #عاشق_شدم_رفــتــــ...❤️🍃 بھ وقت ـعاشقی😉👇 •°❤️•° @Asheghaneh_Halal
[• ♡•] \\👒 😁💐 دقت داشته باشید ڪه اصل جواب ها و ڪیفیت آنها، نشان دهنده نوع شخصیت و دیدگاه هاے طرف مقابل شما و نیز نشان دهنده میــزان رشد فڪرے و عقلے اوست لــذا جواب ها را ڪنار یڪدیگر قرار دهیــــد تا به یڪ جمع بندے مناسبے برسید... \\👒 مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
[• ღ •] \\💞 وقتے همسر شما به هر نحوے تلاش بر این دارد ڪه شما را شاد ڪند این بدان معــــناست ڪه شمــا انتخــاب درستے داشته اید و زندگے زناشویے موفقے دارید،مهم نتیجه تلاش او نیست،همین ڪه ڪسے براے شادیتان تلاش میڪند یعنے خوشبختید! ☺️ \\💞 ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•🍹•] @asheghaneh_halal
..|🍃 روزےآیت الله بهجت به یکے از خادمان آستانه ی مقدسه حضرت فاطمه معصــ💗ـومه "س" فرمودند: "مطلبی هست که فقط به تو می‌گویم، تا بدانی در چه موقعیتی قرار داری . گاهی از اوقات حضرت رضا "علیه السلام "بر آورده شدن بعضی از حاجات را به حضرت فاطمه ی معصومه (س) ارجاع می دهند." : کریمـــہ اهــل بـیـت ،صـــ45ــ •• @asheghaneh_halal•• ..|🍃
🌷🍃 🍃 #چفیه هـر شهیـدے کربلایے دارد ، خاڪ آن ڪربلا تشنـه اوسـت و زمان انتظار مےڪشد تا پای آن شهید بدان ڪربلا برسد و آنگاه خونِ شهید جاذبه خاڪ را خواهد شڪست و ظلمت را خواهـــد دریـدو معبرے از نور خواهد گشود. #شهید‌سید‌مرتضے‌آوینے #شهدا‌را‌یاد‌ڪنیم‌با‌ذڪر‌صلوات •🕊• @Asheghaneh_halal •🕊• 🍃 🌷🍃
🇮🇷🍃 🍃 #خادمانه ✌️ آمـــاده ایم!؟؟؟ 💪 بــا اسرائیل وارد #جنگ خواهیم شد؛ هر ڪس با ماســت؛ بسم الله! هر ڪس با ما نیست خداحافظ! ✍| #حاج_احمد_متوسلیان ⬅️| نگــویید شهید؛ ما متظریم حاج احمد متوسلیان برگردد!👌 #مقام_معظم_رهبرےحفظه‌الله✌️🇮🇷 14 تیــرماه سالروز اسارت #حاج_احمد_متوسلیان •|🇮🇷|• @Asheghaneh_halal
شهــید مطـــــهری: 💐•\• حـــجاب مانند 💠•\• اولــین خاڪـــریز جبهه است... ✋•\• ڪه دشمن ⚔•\• برای تصــرف سرزمینی ☝️•\• باید حتمــا اول آنــرا بگیــــرد... 👊 بانــوے ـخاصــ😇👇 [•🌸•] @Asheghaneh_Halal
حاج محمود کریمی_از سر جاده راه افتاده،پای پیاده...-پادکست زیبا از حاج محمود کریمی-1483354271.mp3
12.04M
--- 💚🕊 --- #ثمینه از سر جادھ ، راھ افتادھ🛣•• یھ دهاتۍ با همون لباس سادھ↻ دارھ میاد ، برسھ پنجرھ فولاد😢•• بشینھ روبرو گنبد ، گوشھٔ صحن گوهرشاد💔😭•• #حاج_محمود_ڪریمۍ🎤 --- 💚🕊 @Asheghaneh_halal ---
[• #تیڪ_تاب📚 •] [•نام ڪتاب: »🎀خانـم ڪارڪوب« [•نام نویسنـده: »✍رضیہ غبیشے« [•برشے از ڪتاب⇩😃 درخدمت ـباشیم😉👇 [•📖•] @asheghaneh_halal
[• 📚 •] بہ بیابان برهوت و بےانتها نـ👀ـگاه مےڪردم. بہ ظاهر بہ بیرون نگاه مےکردم؛ اما در افڪارم غرق بودم.🤔 قـ🚈ـطار دلـ صحرا را مےشکافت و پیش مےرفت،نگاهے بہ دخترها ڪردم. ماتم گرفتہ بودند و هیچ کدام حرف نمےزدند.😕 بالاخره بغض پروین شڪست و صداےگریہ‌اش بلنـد شد،نگاهم مےڪرد و اشـ😭ـڪ مےریخت، نگران و با لحن اعتراض آمیزے ڪہ مهربانے در آن موج مےزد گفتم:😰 "دختر بگو چے شده کہ یہ‌ریز گریہ مےڪنے،بگو چے شده." ••کتابِ خانـوم ڪارڪوب✨ بہ قلم: رضیہ غبیشے😍 درخدمت ـباشیم😉👇 [•📖•] @asheghaneh_halal
[• #شهید_زنده •] یوسف گمگشتہ باز آمد؟!😃 نیامد حافظا😓 تازه "کنعان" دِه به دِه دنبال یوسف مے رود...!💔 پ.ن: یوسف ‌گمگشتہ بالاخره ‌باز‌ مےآید ‌بہ ڪنعان ‌غم‌ مخور✌️🇮🇷 و دگر حاجت "ڪنعان" دِه بہ دِه گشتن نیست😎💪 #ڪپے⛔️ #مرگ‌بـــر‌اسرائیل✊ #جاویدالاثراحمدمتوسلیان ـشھید اند،امـا زندھ😌👇 [•🕊•] @asheghaneh_halal
•(🍃🌼🍃)• #قائمانه میدمد صبح ظفر🌤•• بد به دلت راه مده این همه نذر و نیاز•• آن همه تسبیح و دعا میکند زود اثر 🔜•• بد به دلت راه مده ما در این دایره🌸•• امر به وظیفه هستیم با خدا هست ثمر💚•• بد به دلت راه مده #السلام‌علے‌المهدےوعلےآبائہ #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج‌ #جمعہ‌هاے‌بے‌قرارے @asheghaneh_halal •(🍃🌼🍃)•
[• ⏰ •] ••زائرینےڪہ‌بہ‌این‌ڪعبہ‌دل،دل‌بستند تا ابد از حَرمت دلـ♡نبرند و نبرند ••گربہ‌سوےحَرمت‌روےڪننداهل‌جحیم تا ابد از طمع روضہ رضوان گذرندツ هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇 [•💛•] @asheghaneh_halal
👒🍃••] #همسفرانه میـگـویـنـد دنـــیـا دارِ مڪافـات اســــت[••😧 دنـیـــا را بـیـخـیـال فــعـلا ڪـه دار و نــدار[••💚 مــــن تــــویــے[••😍 و نـدیـدنـت مـڪافـات[••☹️ #خوشحالم_که_دارمت😘❤️ 👒🍃••] @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝° چیلا میخنتے دایے(😕) مَنم بَلَتَم مثه سوما دهنمو ماهے(🐟 )تونم عه تلا اینجوولے میسه(🙁) بِجا ماهی سبیه دُغد میسم() تی؟؟؟؟ چون تِسام گِلده؟؟😧 دِلتم بخوات چیگده بامَسه سُدم( 😋) همون ُدغد بهتل ازماهیه(☹️) هلکی منو میبینه غس میکنه(😇) ازبس ته بامسم قلبون تِسمای تیله ای ودهن دُغدیم بسم(😍) یه عدد فسقل جغدچشم تیله ای خریداریم😅 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وهفت شاهرخ با دستش تعارف را رد کرد : - کاش اونقدر که به حرف دکتره
🍃🍒 💚 - هنوز رابطتت با سعید شکر آبه؟ - دیروزاومده منت کشی! البته بیشتر فکر کنم اومده بود خبرهای باشگاه رو بیاره - مگه چه خبره؟ شروین سر تکان داد: - نمی دونم اما باید یه خبری باشه. خیلی سعی داشت منو تحریک کنه که بریم باشگاه - میری؟ - بدم نمیاد یه سر و گوشی آب بدم. البته اگر تو هم بیای - چرا من؟ ضربه به جدید یاد گرفتی می خوای رو من امتحان کنی؟ -آرش می خوادعذرخواهی کنه - از تو؟ - نه از تو، بابت اتفاق اون شب شاهرخ ابروهایش را بالا برد: - جالبه - منم برای همین می گم. می خوام ببینم چه خبره که آرش از این تریب ها برداشته. غلط نکنم ماجرا یه چیز دیگه است. میای؟ قبل از اینکه شاهرخ جوابی بدهد صدای موبایلش بلند شد. پیامکش را که خواند ابروهایش را بالا برد. شروین پرسید: - خب؟ میای؟ - آره، به شرطی که هر اتفاقی افتاد بتونی خودت رو کنترل کنی شروین سری تکان داد چایی اش را سر کشید و در حالیکه دراز می کشید و از لابه لای برگهای درخت بالای سرش به آسمان خیره می شد گفت: -چه شود! * وارد کلاس که شد سعید صدایش زد. همانطور که می نشست کیفش را پشت صندلی جلویش آویزان کرد و گفت: -فکر کردم خیلی دیراومدم - بازخواب موندی؟ بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وهشت - هنوز رابطتت با سعید شکر آبه؟ - دیروزاومده منت کشی! البته بی
🍃🍒 💚 - مگه تو خونه شاهرخ آدم می تونه بخوابه؟ -خوب حال می کنی ها! خونه استاد تلپ شدن چه جوریاست؟ مدرک خاصی می خواد؟ فکر کنم آدمو جو درس می گیره شروین دفترش را درآورد و گفت: -راستی دیروز تو سایت نگاه کردم. حسینی هنوز نمره ها رو نزده! - دیدی گفتم آدم جوگیر میشه استاد وارد کلاس شد هر دو نیم خیز شدند و دوباره نشستند. شروین دفترش را درآورد و گفت: -فردا شب می رم باشگاه. تو هم میای؟ -مهدوی هم میاد؟ -آره - آره میام. می خوام قیافه آرش رو موقع معذرت خواهی ببینم •فصل بیستم• شاهرخ در را قفل کرد و سوار ماشین شد. شروین مثل همیشه آرام رانندگی می کرد. - می خوای من با پدر و مادرت حرف بزنم؟ - برای چی؟ -شاید اگر نفر سومی مشکلت رو بهشون بگه اوضاع بهتر بشه - امشب بر می گردم خونه - گاهی مثل بچه ها می شی. نگفتم بری، گفتم مشکلت رو حل کنیم، این دو تا خیلی فرق داره شروین کمی سکوت کرد و گفت: -به نظرت فایده داره؟ می ترسم اوضاع بدتر بشه - بدتر از این؟ شروین شانه ای بالا انداخت.بعد فرمان را چرخاند و پرسید: -این چند روز خیلی تو فکری - چیزی نیست - حتماً؟ بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_ونه - مگه تو خونه شاهرخ آدم می تونه بخوابه؟ -خوب حال می کنی ها!
🍃🍒 💚 - آره کمی که گذشت شروین دوباره پرسید: - اون روز که رفتیم بیمارستان ، اون دوستت، منظورش از گروه چی بود؟ -علی؟ شروین به ماشین جلویی اش بوق زد: -آره - علی معتقده آدم هائی مثل ما توی جامعه خیلی پذیرش ندارن. اسممون رو گذاشته مطرودان آرمانگرا شاهرخ این را گفت و خندید. - خب آرمانگرا نباشید - تا آرمانی فکر نکنی آرمانی زندگی نمی کنی - خب نکنی. بهتر از اینه که طرد بشی - بستگی داره برای چی طرد بشی - می خوای بگی تو خوب تر از بقیه هستی برای همین طرد شدی؟ یعنی هیچ کس دیگه خوب نیست؟ شاهرخ سری به علامت نفی تکان داد: -من همچین حرفی نزدم. گفتم هدف من با بقیه فرق داره و این باعث جدائی میشه - از کجا هدف بقیه رو می دونی؟ -کارهاشون نشون میده به چی فکر می کنن شروین دنده را عوض کرد: - علی رو نمی دونم ولی تو عجیبی - اما من از بقیه تعجب می کنم! از آدمهائی که جواب محبت ها رو با بی اعتنائی می دن. مشکل ما آدمها اینه که اون چیزی که هستیم رو با اون چیزی که باید باشیم اشتباه می کنیم - این حرفها کلیشه ای شده. تکراریه به قول آقای جوجه تیغی: کسی از شعار میترسد که در شعار چیزی تحریک کننده می بیند. چیزی برانگیزنده. همه نفی کنندگان شعارها، نفی کنندگان حرکتند زیرا هر حرکتی، هرچقدر هم که حقیر باشد یک شعار است. بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
[• #آقامونه😌☝️ •] °^° تـــو بخـــند!☺️ °√° من قول مےدهم👌 °√° ڪه تمامِ👇 °√° سوژه‌هاي عڪاسے من📸 °^° تـــو باشــے💚 #المیرا_بوشاسب|✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(435)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal
••🌺•• #پابوس آیه آیه همه جا عطر جنان مے آید🌬 وقتے از حُسن تو صحبت به میان مے آید💫 جبرئیلے ڪه به آیات خدا مانوس است⭐️ بشنود مدح تو را با هیجان مے آید💓 مے رسےمثل مسيحا و به جسم ڪعبه✨ با نفس‌هاے الهے تو جان مے آید❤️ •|💐|• @asheghaneh_halal ••🌺••
#همسفرانه ☺️|| صــورتم سرخ است؛ 💕|| وقتی(تــو) صدایت میکنــم 😥|| اضطــرابِ ناگــزیرِ 💗|| (دوســتت دارم) که هیــچ... #علی_مردانی✍ #چ‌کنــم_عاشقــم_دیگه😍 بھ وقت ـعاشقے😉👇 •°❤️•° @Asheghaneh_Halal
[• ღ •] \\💞 ••آقایون...😎 ••همسرتون را براے شام بیرون ببرید و غافلگیرش ڪنید. ••با مناسبت و بےمناسبت برایش گل بخرید تا خوشحال شود. ••در مورد روز ڪارے او سوال ڪنید. ••گاهے برایش یادداشت بگذارید یا پیام دهید. ••از هر فرصتے براے شاد ڪردن او استفاده ڪنید. ••به او بگویید ڪه چقدر دوستش دارید. ••از محل ڪار به او تلفن بزنید. ••یادداشت عاشقانه یادتان نرود. ••وقتے با او حرف میزنید به چشم هایش نگاه ڪنید. ••تاریخ تولد او و سالگرد ازدواجتان را فراموش نڪنید. 😁 \\💞 ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•🍹•] @asheghaneh_halal
..|🍃 |🕊••فقراے با‌ حیا را دریابید! |👤..بعضے به‌حدی باحیا هستند که با همۀ ناداری و بیچارگی حاضر نیستند نیاز خود را اظهار کنند. آیا نباید همسایه‌ها و همکارها به این‌گونه افراد رسیدگے کنند و از حال آنها اطلاع داشته باشند⁉️ ☺️ •• @asheghaneh_halal•• ..|🍃
#ریحانه 🌹]• حجاب رو اونطور که "خدا" خواسته باور کنیم؛ نه اونطور که "دلمون" میخواد و مُده❗️ 👈رعایت حجاب و حیا داشتن واجبه ❌ خودنمایی و آرایش در برابر نامحرم (هرچند مختصر! ) حرام ⬅️حواسمون باشه که واجب و حرام ... با هم جمع نمیشن☝️ #نه_به_خودنمایی_چادریها #نه_به_آرایش_محجبه_ها بانــوے ـخاصــ😇👇 [•🌸•] @Asheghaneh_Halal
🍃🕊🍃 #چفیه | #خادمانه |ختم صلوات امروز 🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓ ❣| حسین معصومے #تولد:۱۳۷۰/۴/۱۴ آخ ڪه چقـد خوشگل میشی! وقتی واسه امـٰام‌زمانت اربـاً اربـاً بشـی تیڪه تیڪه...♥️✨ #چریک‌عاشقی ارسال تعـداد #صلوات به آے دے😌👇 •🌷• @F_Delaram_313 تعداد صلواٺ ها •• ۷۰۱۴ •• هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇 |❤️| @asheghaneh_halal 🍃🕊🍃