hossein-taheri-dobare-moharam-omad.mp3
28.96M
- - -
- - -
#ثمینه
دستام خالیہ😥••
شرمندتم از اینڪہ باز ، با دست خالے اومدم حسین😭••
#ڪربلایے_حسین_طاهرے
#محرم_آمد
- - -
@asheghaneh_halal
- - -
◾️
◾️◾️
[ #خادمانه ]
💔 داره ڪم ڪم تموم میشه
یه سال چشم انتظاریمون 💔
یڪسال بےقراری برای ماه #محرم
به پایان رسید، و تا چند ساعت آینده
وارد اولین شب از این ماه مےشیم.🖤
خدا شڪرت ڪه توفیق پیدا ڪردیم
دوباره توی ماه عزای اربامون حضور داشته
بـــاشیم و نفسے تازه ڪنیم.
#مازندهایمبهعشقتواباعبدالله💔
خیلےا تلاش ڪردند و همچنان تلاش ڪه
هیچ بدوووو بدووو مےڪنند برای ڪمرنگ
ڪردن ماه محرم توی ڪشورمون،
اما آرزوشونو رو باید با خودشون به گور ببرند!
🖤 ان شاءالله توی این ماه از
عزاداران واقعے آن حضرت باشیم.🖤
📌| به مدت 15 روز #خندیشه
بارگزاری نخواهد شد و به جای آن
یڪ هشتڪ دیگر بارگزاری خواهد شد.
بـــا ما همچـــنان همراه بـــــاشید.
💔| @Asheghaneh_halal
[• #شهید_زنده •]
☺️]•هر چہ مےتوانید براے
سیدالشهدا (ع) خدمتےانجام
دهید دریغ نڪنید.هیچڪارے
براے امام حسین(ع) بےاثر نمےماند.
🍃]• تـصویر بـاز شـود •[🍃
🖤]• #خودتووقفآقاڪن
🖤]• #استادپـناهیان
ـشھید اند،امـا زندھ😌👇
[•🕊•] @asheghaneh_halal
🌼🍃
#خادمانه 💔
#ایننآمهرو_مـجنون_فقطبـخونه|•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«من الحبیب الی الغریـب»
|• سال۶۱هجری ست.
صدای چکاچکشمـشیر
آبنیست، عطش، زخم های بسیار
غم نبود عباس وعلی اکـبروقاسـم.
جهل و شقاوت مردم ازیکـسو
ونگرانی خیمه ها ازسوی دیگر...
+گفتی عاشق شدی وبیتاب من
+گفتی تو لیلایم شو من مجنون ات
+پس چرا تنهایم گذاشتی؟
هنوز هم که صدایم به تو نرسیده!
ازفرطگناه بیمارشدی..
+نگرانتم عزیزم💔
آمده ام برای پسـرم مهدی،
مجنون هارا فرابخوانم...
حاضری بخاطر مهدی من
گناه نکنی؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوستدارتو:
#حسین_بن_علی
@asheghaneh_halal
🌼🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_سـی_و_دوم (بچه های مسجد) "من یقین دارم اینکہ خدا بہ احمـد آقا این قدر
🍃🎀
#عشقینه
#عارفانه💚
#قسمت_سـی_و_سـوم
درست در همان زمان که احمد آقا از مسائل معنوی می گفت برخی از بچــہ ها بہ فڪر شیطنتـــ های دوران بچگی خودشــان بودند.
می رفتند مُهـــرهای مسجـد را می گذاشتند روی بخـاری!
مُهرها حســــابی داغ مے شد. بعد نگاه مے ڪردند ڪہ مثلا فلانـــے در حاݪ نماز استـــ به محــض اینڪہ می خواست به سجده برود می رفتند مهرش را عوض مے ڪردند و ...
یــا اینڪہ به یاد دارݥ برخے بچـــہ ها با خودشــان ترقــہ می آوردند. وقتی حواس ........ بود می انداختند توے بخاری و سریع می رفتند بیـرون!
احمدآقا در چنین محیطے مشغول تربیتـــ بود.
بچــہ ها و سختــے ڪار را تحمل می ڪرد و الحمدلله نتیجہ گرفت. بہ جرئت می گویم آن تعداد شاگرد ایشــان همگے به درجاتــ بالای علم و معرفت رسیدند.
یڪ شب بہ یاد دارم ؛ یڪی از بچه ها رفته بود پیش خادم مسجد و گفت : میـرزا، ببین مسح ڪشیدن من درستہ؟
بعد مسح سر را ڪشیده بود و همین طور دستش را ڪشیده بود تا روے بدن و پا و تا نوڪ انگشتاݩ پــا ادامہ داد!
میـــرزا ڪه باطن پاکی داشت عصبانی شد گفت : چی ڪار می کنی؟ اشتباهه
اما آن پسر شروع ڪرد سر به سر خادم گذاشتن : اشڪالے نداره من بعد مســـح سر مســـح پا رو ڪشیدم و... این قدر ادامـــہ می داد تا خادم عصبـــانے بشه.
یڪے از بچـــہ ها ڪه قد بلندے داشتـــ رفت یڪ عبا و عمامہ برداشت!
بعد خیلے جدی پوشید و بعد از نماز وقتی همہ رفته بودند وارد مسجـد شد.
فقط ما نوجوان ها توے مسجد بودیم. احمدآقا هم نبود. میرزا ابوالقاسم ڪه ذاتا قلب بسیار مهربــان و پاڪے داشت رفتـــ به استقبال ایشان و گفتـــ : حاج آقا از قم آمدید؟
او هم گفت : بلہ!
بنده ے خدا چشمانــــش درستـــ نمی دید. بعد گفت : بیایید یہ خورده این بچہ ها رو نصیحتـــ ڪنید.
بعد رو به ما ڪرد و گفتــ : بیایید جݪو از حاج آقا استفاده ڪنید.
حاج آقا هم خیلے جدے آمد در بین بچه ها و روے صندلـــے نشست!
بعد بسم الله را گفت و شروع به صحبتـــ ڪرد!
میرزا ابوالقاسم هم جݪویش نشست و به حرف هایش گوش می داد.
همـــہ ی ما چند نفر مرده بودیم از خنده ، اما به سختی جلوے خودمان را گرفتہ بودیم. او خیلے جدے ما را نصیحتـــ کرد. حرف های احمدآقا را براے ما تڪرار می کرد، تا اینڪہ در آخـر بحث رفت سراغ موضـــوع تیلہ بازے و...
میـــرزا یڪ دفعہ از جا بلنــد شد. با چشمان ضعیفش به چهره ے آن شخـــص خیره شد. بعد گفتـــ : تو.....نیستـــے؟!
خدا می داند بعد از هر شیطنتـــ بچه ها ، چقدر موج حمݪات ڪلامی اهݪ مسجد بہ سمتـــ احمدآقا زیاد می شد.
شاید هیچ چیز در مسجد سخت تر از این نبود ڪہ در جݪسات بسیــج و امنــاے مسجد ، احمدآقا را بہ خاطر شیطنتـــ شاگردانــش محڪوم مے ڪردند. اما او با لبخندے بر لبـــ همہ این تلخ ڪامی ها را بہ جـــان می خرید. می دانستــ ڪہ پیامبرگرامی اسلام به امیرالمؤمنین فرمودند :
یاعلــــے ، اگر یڪ نفر به واسطہ ی تو هدایت شود، برتر است از آنچه آفتاب برآن می تابد.
ثمرات زحمات او حالا مشخص می شود. از میان همان جمع اندڪ شاگردان ایشان چندین پزشڪ ، مهندس ، روحانی ، مدیر و انسان وارستہ تربیتــ شد ڪه همگی آن ها رشد معنوے خود را مدیون تݪاش هاے احمدآقا می دانند.
آن ها هنوز هم در مسیــــرے که احمدآقا برایــشاݩ هموارد کرد قدم بر می دارند.
به قول یڪی از شاگرداݩ ایشان زحمتے ڪه احمدآقا برای ما ڪشید اگر براے درختــ چنـــار ڪشیده بود میوه می داد!
#ادامــہدارد
بہ قلــم🖊:
گروهفرهنگےشهیدابراهیمهادے
#ڪپےبدونذڪرمبنعشرعاحــــراماست☺️
#تایپڪتابهادرمجازےباڪسباجازه
#ازانتشاراتومولفبلامانعاست
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🎀
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_سـی_و_سـوم درست در همان زمان که احمد آقا از مسائل معنوی می گفت برخی از
🍃🎀
#عشقینه
#عارفانه💚
#قسمت_سـی_و_چـهـارم
آیت الحق
برای اینکه از احمدآقا بگوییم باید استاد گران قدر ایشان را بهتر بشناسیم.
کسی که احمدآقا در محضر او شاگردی کرد و مطیع کامل فرمایشات ایشان بود.
آیت الله حاج میرزا عبدالکریم حق شناس تهرانی در سال ۱۲۹۸ شمسی در خانواده ای متدین در تهران متولد شدند.
نام او کریم و نام خانوادگی ایشان صفاکیش بود.
پدرشان در فرمانداری آن روز تهران صاحب منصب بود و به همین جهت به «علی خان» شهرت داشت.
او سه فرزند به نام های ولی ، کریم و رحیم داشت.
منزل پدری ایشان در خیابان ایران قرار داشت که جزء محلات مهم تهران حساب می شد.
پدر در ایامی که فرزندانش کوچک بودند از دنیا رفت.
مادرشان هم تا زمانی که ایشان به سن پانزده سالگی رسید در قید حیات بود.
ایشان از مادرِ بزرگوارشان به نیکی یاد می کردند.
می فرمودند : « مادرم سواد نوشتن و خواندن نداشت. اما به خوبی قرآن و مفاتیح را می خواندو حتی آیات مبارکه ی قرآن را در میان کلمات دیگر تشخیص می داد!
او این فهم و شناخت را به خوابی که از امام علی (علیه السلام) دیده بود ، مربوط می دانست.
در آن رؤیا ایشان دو قرص نان از حضرت می گیرند. یکی از آن ها را شیطان می رباید؛ اما او موفق می شود که دیگری را حفظ کرده و بخورد.
بعد از اینکه صبح از خواب برخاسته بود
می توانست آیات قرآن را بشناسد و بخواند!
با وفات مادر، دایی بزرگ حاج میرزا علی پیش قدم شده و گفته بود : (( از میان بچه ها کریم به منزل ما بیاید. او فرزند ما باشد.))
بدین ترتیب دو سه سالی در منزل دایی به سر بردند. در این دوره به دبیرستان دارالفنون رفتند.
حاج دایی می خواست ایشان بعد از دوره ی درس به بازار برود
و به کسب و کار بپردازد.
رسم روزگار همین بود. دارالفنون هم دانشگاه و هم ادارات دولتی را نوید می داد.
راهی که برادران ایشان رفتند، و در وزارت خارجه به مقامات رسیدند.
اما تقدیر خدای کریم چیز دیگری بود. ایشان در اواخر دوره ی دبیرستان به چیز دیگری دل بسته شد.
#ادامــہدارد
بہ قلــم🖊:
گروهفرهنگےشهیدابراهیمهادے
#ڪپےبدونذڪرمبنعشرعاحــــراماست☺️
#تایپڪتابهادرمجازےباڪسباجازه
#ازانتشاراتومولفبلامانعاست
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🎀
[• #آقامونه😌☝️ •]
•| ڪاش میشد هر چه گل🌸
|• در باغ هستي هست را..👌
|• یڪ به یڪ در بینِ👇
•| گلدانِ پراز لطفِ تو ڪاشت🍃
•| تا ڪه باشد سایهيِ👇
|• پر برڪت تو مستدام😊
|• کاش میشد عمر من را⏳
•| روی عمر تو گذاشت✋
۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید!
••چه تفاهم نابے داریم😉••
#سلامتے_امامخامنــهاے_صلوات
#شبنشینے_با_مقاممعظم_دلبرے😍
#نگاره(490)📸
#ڪپے⛔️🙏
°•🔘•° @Asheghaneh_Halal
•••🍃•••
#صبحونه
اینقصه از/👇/
حوالے دریا شروع شد
با تاروپود چادر زهرا شروع شد 😔☝️
خورشید/🌞/ سرزد و
سـفـر ما به ڪربـــــلا/😭/
با یڪ سلام صبح به مولا شروع شد/💔/
#سـلامبرمحرم
#صبـحتون_حسـینـے
🏴| @asheghaneh_halal
•••🍃•••
[• #پابوس •]
.
.
|🍂فریاد زد مڪبر صحنین ڪربلا
|🍂ماه محرم آمده...
|🍂قد قامت العزا...!
#روز_اول_محرم🍂
#ڪاش_میشد_خبرم_نزدتو_آقابرسد😔
#مزار_شهید_مسلم_بن_عقیل
.
.
[•🏴•] @asheghaneh_halal
[• #حسینیه •]
.
.
هر انسانے را لیله القدرے هست
ڪه در آن ناگزیر از انتخاب مےشود
و حُــر را نیز شب قدرے این چنین پیش آمد ...
«عمربن سعد » را نیز ...
من و تو را هم پیش خواهد آمد...
اگر باب یا لیتنے ڪنت معڪم هنوز گشوده است،
چرا آن باب دیگر باز نباشد..؟
لعن الله امه سمعت بذلڪ فرضیت به؟
#ڪپے❌
#روز_اول
#فتح_خون
#شھیدسیــدمرتضےآوینے
.
.
السلامعلیڪیااباعـبدالله✋🏻
[•🏴•] @asheghaneh_halal
[• #ویتامینه | #مجردانه •]
.
.
.
امروز به نیت اولین روز محرم،
نگــاھ به نامحرم رو ترڪ میڪنیم
ان شاءالله به مدد آقا اباعبدالله
همسرے مومن و چشم پاڪ نصیب همه
مجردها بشه...
.
.
.
امروز به نیت اولین روز محرم،
بدخلقے با همسر رو ترڪ میڪنیم
ان شاءالله به مدد آقااباعبدالله
زندگیمون زیر بیرق امام حسین{؏}
جارے باشه...
#محتواتولیدیستڪپے❌
#دهروزفرصتزیادےنیست
#اماآغازخوبیهوقطعابےنتیجهنخواهدبود
.
.
.
[•🖤•] @asheghaneh_halal
💍🖤
🖤
#همسفرانه
﴿💚﴾ چفیـــھ ے همســــرم و
﴿⚫️﴾ روســـــرے مشکــے مــــن
﴿✋﴾ دســت در دســت همنــــد
﴿🏴﴾ ایــن دو عــــزادار حسیــــن«ع»
#عارفه_دهقانی🖌
#عاشقانههاےحسینی💔
بھ وقت ـعاشقے👇
@Asheghaneh_halal
🖤
💍🖤
🕯
#حسینیه| #خادمانه
شـهـــداے کــربلا🍂
شهداے کربلا یاران از جان گذشته امام حسین علیه السلام هستند که در واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، در کربلا و در قتال نابرابر با سپاه عمر بن سعد به شهادت رسیدند.
شهیدان کربلا معمولا به دو گروه بنی هاشم (وابستگان امام حسین علیه السلام) و یاران امام حسین علیه السلام (بجز بنی هاشم) تقسیم می شوند.
تعداد شهدای کربلا بنا بر مشهور 72 تن و با شمارش دقیق بیش از 150 نفر است.
تـفکــیک شـــهـداے کـــربـلا🍂
شـــهـــداے بـــنے هـــاشـــم💚
شهدای کربلا از اولاد ابوطالب که نام آنها در زیارت 'ناحیه' آمده، 17 نفر و از اولاد ابی طالب که نام آنها در زیارت 'ناحیه' نیامده، 13 نفر است که سه کودک نیز از بنی هاشم شهید شدند و از میان این 33 نفر،
10 نفر از فرزندان امیرالمومنین علیه السلام، چهار نفر از فرزندان امام حسن علیه السلام،
سه نفر از فرزندان سیدالشهدا علیه السلام،
12 نفر از فرزندان عقیل و
چهار نفر نیز از فرزندان جعفر بودند…
#ادامـہدارد
#ایــنحـــــســـیـنڪیـست…💔
◼️ @asheghaneh_halal ◼️
🕯
عاشقانه های حلال C᭄
. 🌷🍃: @Asheghaneh_halal .
🌷🍃
#چفیه
#شهیدسیداسماعیلسیرتنیا
دائم ذڪـــــر حضرت زهرا(س)
بر لبانش بود مداح نبود اما همیشه
وسط هیئت روضه حضرت زهرا(س) را مےخواند.
این ارادت قلبے او به مادرش
باعث شد همچون مادر پهلو شڪستهاش
با اصابت ترڪش به ناحیه پهلو شهید شود...
محل شهادت: #حلب #سوریه
تاریخ شهادت: ۹۴/۸/۱۷
#شهیدماهمحرم
#شهدارایادڪنیمباذڪرصلوات
•🕊• @Asheghaneh_halal •🕊•
🌷🍃
°| 🍂💔 |°
#خادمانه
[ الفبـاےجُنوݩ... ]
• یکےبود وُ یکےنبود،
تاچندۍپیش،
غیرِخدا در دلِما، نَفَـرۍ نبود!
سُجودهایمان بےپایان بود،
قُنوتهایمان بےاذان بود،
قُلوبهایمان خالےاز غیرِ خُدا بود!
خلاصه، وُجودمان داستان بود!
• چندۍپیش، خبر آمد از
تڪه بهشتے جامانده در یک میدان!
بِدایةِداستان، همه حیران بودند وُ سرگردان
مگر مےشد؟! بهشـت!؟ آنهم در آن زمین ویران!؟
آنروزهم خورشید تابان بود وُ زمین، سوزان!
اما بازهم نبود باورِ بهشتِ جامانده در میان...
• باز خبـر آمد:
پای یک دیدار است در میان!
دیدارِ همان گودال! همان دلیلِ جدال!
همان بهشتِ جامانده در میدان!
گفتند خرجِ سفر یڪ دلِنـالان اسـت
وُ یڪ دردِ بےدرمان
مبـدا وُ مقصـد هم هست،
از عرشِ زمـان تا بهشتِ دوران!
•عازِموُراهےشدیم!
عاقلوُعاشقشدیم!
ماباعشقِحُسِیݩ،آگَہوُبُرناشدیم!
• چندۍپیش،
بود در دلِمـا فقطخُدا....
ولے حالا هست، ڪربوُبلا!
بود تمنّـاۍما از خُدا، فقطخُدا...
ولےحالا هست، یک سفرِ ڪربوُبلا...
#السلامعلیڪیاسیدالشهدا
#زینب_میم
•| @asheghaneh_halal °•
°| 🍂💔 |°
6848236_464.mp3
6.17M
- - -
- - -
#ثمینه
نوبت غم میشود ،
تکیہ علم میشود🏴
خانه ی دل های ما
مثل ِ حرم میشود😇
حرم حرارت داغ ِ عزای ِ
تو در رگ و خونم حسین❤️
مثل ِ زهیر و جناده و عابس
گرم جنونم حسین☺️
#شیرین_تر_از_جان_منی😍
#سید_مجید_بنےفاطمہ🎤
- - -
@asheghaneh_halal
- - -