eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.1هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️📚♥️📚♥️ 📚♥️📚♥️ ♥️📚♥️ 📚♥️ ♥️ 🌸🍃 🌺 °•○●﷽●○•° مشغول حرف زدن با بچه ها شدم که ریحانه اومد. _بح بح چه عجب خانوم خانوما تشریف اوردن مدرسه ‌ +هیسسس برات تعریف میکنم. _عجبا بعد اویزون کردن چادرش اومد نشست کنارم +خوبی!؟سرما خوردی؟ _اره . صدام خیلی تغییر کرد؟ +اره _خب چه خبر؟ بابات خوبه؟ +اره خوبن الحمدالله.قرار شد بعد عید واسه عملش بریم تهران. _ایشالله خدا شفا بده ‌ خودت کجا بودی تا الان ؟ +هیچی دیگه . از تهران که برگشتیم اومدم مدرسه خب. یهو با ذوق داد زد +اهااااااا فاطمهههه لبخند زدمو:جانم؟ باز چی شده؟ اومد در گوشمو +واسم خواستگار اومده خندم شدت گرفت _عه بختت بالاخره واشد.حالا چرا با ذوق میگی؟تو که قصد نداری حالا حالاها.....؟ حرفمو قطع کرد . +چرا قصد دارم . با تعجب بهش خیره شدم . _خدایی؟ +اره.اشکالش چیه؟ _خب حرف بزن کیه این شادوماد که اینجور دلتو برده؟ مشغول تعریف کردن بود که معلمم اومد ‌ انقد بی حال بودم که حتی از جام بلند نشدم _بقیشو بعدا تعریف کن +باشه . همونجور بی حال مشغول گوش دادن ب صحبتای معلم بودم که زنگ خورد ریحانه دوباره با همون هیجان مشغول تعریف کردن شد . حرفش و قطع کردم و _ ریحانه حالاجدی میخای ازدواج کنی ؟ تازه اول جوونیته دخترجون. بیخیال بهش بگو دوسال صبر کنه برات خو . حالت حق به جانبی به خودش گرفت +نه من خودم دلم میخواد زود ازدواج کنم که به گناه هم خدایی نکرده نیافتم . به نظرم ازدواج زود خیلی خوبه و باعث میشه فساد جامعه کم شه ‌ . حرفاش برام عجیب و خنده دار بود! همینجور حرف میزد و من بی توجه ب حرفاش فقط سرمو تکون میدادم حرفاش ک تموم شد گفتم _باشه عزیزم ایشالله خوشبخت شی. حالا کی عقد میکنین؟ +اگه خدا بخاد دو هفته دیگه . چشام از حدقه بیرون زد ولی سعی کردم چیزی نگم که دوباره حق به جانب شه . سرمو تکون دادمو رفتم سمت آبخوری تا یه آبی به دست و صورتم بزنم . ___ کل کلاس با فکر به شخصیت ریحانه و داداشش گذشت. چه آدمای عجیبی بودن . با شنیدن صدای زنگ رشته افکارم پاره شد وسایلمو جمع کردمو بعد از خداحافظی با بچه ها،راهیِ منزل شدم بہ قلمِ🖊 💙و 💚 ☝️ هرشب راس ساعت 22:30 از ڪانال😌👇 ♥️📚| @asheghaneh_halal
♥️📚♥️📚♥️ 📚♥️📚♥️ ♥️📚♥️ 📚♥️ ♥️ 🌸🍃 🌺 °•○●﷽●○•° محمد: چند ساعتی بود که رسیدیم . قرار شد امشب و استراحت کنیم فردا بریم منطقه . از بچه های عملیات فقط من و محسن بودیم که وظیفمون هماهنگی بود. بقیه هم از بچه های تفحص بودن. دل تو دل هیچکس نبود . بعدِ اسکان دادن بچه ها تو حسینیه با فرمانده صحبت کردم که ببینیم شامشونو از کجا باید تهیه کنیم. با محسن سوار یه وانت شدیم و تا یه ادرسی رفتیم بعد اینکه شام بچه ها رو گرفتیم برگشتیم حسینیه. شام و بینشون تقسیم کردیم خودمونم یه جا نشستیم و مشغول شدیم که فرمانده دوباره شروع کرد به تذکرات و ... بعد اینکه حرفاش تموم شد شامشو براش بردم. خودمم برگشتم سمت جایی که محسن پتو پهن کرده بود بود . همه ی بدنم درد میکرد . به گوشیم نگاه کردم که دیدم خبری نیست . بیخیال شدم. یه شب بخیر به محسن گفتمو بعد چند دیقه خوابم برد . ______ با کتک محسن از خواب پریدم . بطری آبِ بالا سرمو سمتش پرت کردم . _بی خاصیییتتت با خنده دویید سمت در خروجی +حاجی بچه ها دارن میرن منطقه دیر شد... انگار یه پارچ آب یخ روم خالی کرد خیلی تند از جام پاشدم گوشیمو گذاشتم تو جیبِ شلوارم و دنبالش دوییدم . رفتم تو حیاط که دیدم همه نشستن و دارن صبحانه میخورن . نشستم کنارِ محسن _بالاخره که حالتو میگیرم . خندید و +اگه میتونی بگیر خو . یه قلپ از چاییمو خوردم که دآغیش زبونمو سوزوند. . لیوان چاییمو بردم سمت دست محسن که داشت برای خودش لقمه میگرف. لیوانو برعکس کردم رو دستش که صدا جیغش رفت آسمون . + آقا محمددد خیلی نامردییی خیلییی. همه برگشتن سمتمون و با تعجب نگامون میکردن ‌ که فرمانده گفت +محمد اقا چاه کَن! چاه نَکَن برا مردم!! چاه میکَنَن براتا !!! اینو گفتو قهقهه بچه ها بلند شد . منم باهاشون خندیدم صبحانمون که تموم شد سوار اتوبوس شدیم و رفتیم سمت فکه !!! به دست محسن نگاه کردم که با باند بسته بودتش. _عه عه این بچه سوسول و نگااا میخوای مامانتم صدا کنم ؟ روشو ازم برگردوندو چیزی نگف _خب حالا قهر نکن دیگه مثه دخترا بهش برخورد برگشت سمتمو +لا اله الا الله حیف که .... از حرفش هم من خندم گرفته بود هم خودش . تا خودِ فکه یه مداحی گذاشتم و گوش کردم . یه خورده هم با گوشیم ور رفتم و سندِ جنایتم رو محسن وثبت کردم . بعد یه ساعت و نیم رسیدیم منطقه . پوتینامون و در اوردیم دما تاحدود ۴۰ درجه میرسید ‌ دو رکعت نماز زیارت خوندیم و هر کدوم یه سمتی رفتیم . یه سریا از جلو مشغول پاک سازیِ مین بودن بقیه هم پشت سرشون با احتیاط با خاکا ور میرفتن . یه گوشه نشستم و مشغول تماشای بچه ها شدم که یکی با لهجه مشهدی داد زد.... بہ قلمِ🖊 💙و 💚 ☝️ هرشب راس ساعت 22:30 از ڪانال😌👇 ♥️📚| @asheghaneh_halal
°🌙| #آقامونه |🌙° °| جســــورانـهـ *{😔 /° دلـ رهبـــر شڪستند *{😏 °\ خیـــالـ ڪـــردند *{ /° ڪه در ڪـوفه نشستند *{😶 °\ علے هشتــاد میلیـونـ *{🇮🇷 /° یـــــار دارد *{👥 °\ هـــزارانـ مالــڪ *{😎 /° و عمـــار دارد *{💪 °\ چـه سلمــانـ ها *{😍 /° به دورش در طـوافند *{👌 °\ چـه شمشیــر ها *{⚔ °| به اذنـشـ در غلافنـد *{😊 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍✌️ #نگاره(92)📸 🌹| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [☹️] پَـس تِــے زمسـتون میــــسهـ؟😢 آآآآپَـــــز سُـــدیم از گَـــ🔥ـلما😫 [😎] به
. پستـ ویژهـ ےِ ما(👆👆👆) ڪه براے آن دعــوتـ شدـید🌹 🍃هرشبـ راس ساعتـ 21:15🍃 شپــــخیل✋😍 🎈
|°• 📖 •°| باسلام واحترام☺️✋ همانطور ڪہ مطلع شدید؛ قرار بر این است کہ بہ زودے دوره‌هاے مجازے را باتوڪل بہ خداو توسل بہ معصومین آغاز ڪنیم. ڪہ تمایل بہ ڪسب اطلاعات📑 و یا ثبت نام قطعے دارند به آے دے بنده ڪه در ذیل این پیام قیدشدہ؛ رجوع ڪنند😇👇 🆔: @Asemanemahtab 📝 . . ─═اُدخلوهابِسلامـٍ آمِنیـــنْ☺️👇═─ 🌸🍃••| @Hefz_Majazi
#صبحونه يڪ صبـ🌤ـحِ قشنگـ بـےخبـر مےآيد آن مردِ بزرگـ😍ـ از سـفر مےآيد وقـتـے ڪه همـه منتـظرانش خـ😴ـوابند! با 3⃣1⃣3⃣ نفر مےآيد☺️☝️ #سلام_آقاجانـ💚 #ماراازخوابِ‌غفلت‌برخيزان🙏 #آدینه‌تون_مهدے_پسند💐 🍃🌼| @asheghaneh_halal
#پابوس ~🎈جـان به ݪب آمـد و ~💕جـانـانِ جهـانـ بازنگشتْــٓ✨ ~🍃جـان گرفتنـد ز بےجـانے مـا جانےها🌧 #جمعہ_های_مهدوی ~💚 @asheghaneh_halal
#مجردانه | #قائمانه ﴿☹️﴾با جاے خالےِ تو دلـ،جان مےدهد﴿💓﴾ ﴿🗓﴾هر جمعھ،دلتنگے فراخوان مےدهد....!!﴿💌﴾ ﴿📝﴾ #مریم_رضایے_حامے ﴿😌﴾ #والا ﴾💚﴿ @asheghaneh_halal
دغدغه بسیاری از خانوم ها 👈باخـانـواده شـوهرم چه کنـم..؟ {🍃}وقتی ازدواج💍 کردید خانواده شوهر خانواده دوم شماست؛ پس حواستان باشد به انها احترام بگذارید.😌 {🍃}هفته‌ای یکبار با انها تماس بگیرید و حالشان را بپرسید.☎️ {🍃}مناسبت‌ها را به انها تبریــ😍ک بگویید و روز پدر و مادر برایشان هدیه🎁 بخرید. {🍃}درصورتی که شوهر عاقلـــی دارید و وابستگی بیش از حد به خانواده‌اش ندارد یا اینطور بگویم در صورتی که خانواده‌اش شما را اذیت نمی‌کنند با انها خوب باشید 👌و بگذارید همسرتان راحت با انها رفت و امد 🚶و گپ و گفت کند. {🍃}جدا کردن مرد از خانواده‌اش احتمال خیانت در او ایجاد می‌کند😟؛ پس جلوی رابطه سالم او را با خانواده‌اش نگیرید.🙅♂ |•🍩•| @asheghaneh_halal
#طلبگی طلبگے 😇 ♢رفٺہ سـٺ بخواند📚 "ضربا"و"ضربوا"را ♢هرشـب بنویسـد📝 "کٺبا"و"کٺبوا"را ♢چشـمام👀 ٺو را دیـده و در حـوزه‌ے قلــ♥️ـــبـش ♢ٺڪرار ڪند هے "طلبا"و"طلبـوا"را🙊 #اےجان 😌😍 #همسر_طلبه_من 😍 @asheghaneh_halal
#چفیه غروب‌بود! مـن‌در #شلمچہ ‌بودم‌وشهـ🕊ـدا ! وامان‌ازگریه‌هاےبےامان‌ڪه‌امانم‌رابرید درمیان‌آن‌ #بـوےخون... خوش‌به‌حالت #شهید🍃 به‌کانون‌شهدایی‌مابپیوندید👇 🍃:🌷[ @asheghaneh_halal ]
🌙🔆 🔆 ●|مــ♡ــوضوع:قضاوت⚖😐|● سلام خدمت همگی🌸🍃 موضوع خیلےرایجه فکرکنم😐 میخواین توضیحی ندیم همونگاه کنیم توسکوت😐😂 اصلاحرفی براگفتن گذاشته نشده، ازبس که زیادشده ...😒 چی باعث شده واقعااینطوری راحت کنیم؟😑 باباشمایه لحظه فقط، اگه جای کسی که قضاوتش میکنی بودی! (که هیچوقت نمیتونی خودتوجاش بزاری)👌 شاید هزاربرابر بدتراز اون یه کاریوانجام میدادی😊 چرا شدیم همه؟!😭 چرا اجازه ی هرکاریوبه خودمون میدیم؟☺️ بیاین شروع کنیم،تمرین کنیم، خوب بودنو،💙 سربازِ مردِ عدالت شدنو...❤️ تاکی اینطوری پیش بریم.... درست شدن ازمن،ازشماشرومیشه.. چرافکرمیکنیم بقیه درس نشن همینجودی میمونیم؟ مطمعنا خودمونم جزوهموناییم که بی دلیل و بی منطق،بدون اینکه چیزی بدونیم یا تحمله رنج کرده باشیم قضاوت میکنیم کسی رو...😐☺️ اونوقت حرفش که میشه میگیم: دیدی فلانی چقد زودتهمت میزنه ملتوقضاوت میکنه😐😒 ایششش میخوام سربه تنش نباشه😂 بابامملکت که مملکت نیست راستی دیدی چقد فلانی لباسش ناجوربود؟😐 پول نداره فلان چیزوبخره ینی؟😒 دوست خوبم🌸🍃 شماخودت داری میکنی کسی روکه هیچ، میکنی😂 همیشه براخودمون تکرارکنیم ... مانه ترازوی داریم، نه میتونیم همروببینیم☺️ ازحالا استارت بزن 🌸🍃😍 یک هیج ازبقیه بیفت جلو و قدرتمندپیش برو!💪 تومیتونی یه کنترل باشی برااستپ کردنه خودت😄🎈! {💚تنها اوست که میتواند قاضی باشد💚} |●💛🍃●| @asheghaneh_halal 🔆 🌙🔆