عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتنودویکم ] به هتل که رسیدم ، با خستگی سراغ
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتنودودوم ]
سلام آقا ..
بازم این دل بی قراره !
دوباره این چشما شوق بارون داره
سلام آقا ..
باز اومدم دست خالی ..
منم و این دل حالی به حالی ....
منو هم مثل حر می بخشی میدونم ...
آهنگی بود که در ماشین فاطمه شنیده بودم،
قصه حر را هم از ویس های نواب فهمیده بودم
جمله آخر نواب در گوش هایم پیچید:
تا الان اشتباه کردی ؟! گناه کردی ؟!
عیبی نداره ! بد تر از حر نبودی که ؟!
حر راه رو روی امام بست
حالا تا هم میتونی حر بشی !
حر أمام زمانت !
حر می شی براش؟!
چشمانم بی اختیار به نم اشک نشستند و زیر لب جمله آخر را با ضمیر دیگری رو به حرم نجوا کردم:
حر میشم برات !
إذن دخول را خواندم ،
هی دیدم تار می شد از اشک
و من مجبور بودم با یک دست چادر را بگیرم
و با دست دیگرم اشک هایم که مسابقه داشتند برای رسیدن به گونه هایم را بگیرم !
از خادمان سراغ ضریح را گرفتم و با خوشرویی راهنمایی ام کردند
با ورود به داخل ،حس خنکی تمام وجودم را پر کرد
حس کودکی داشتم که گم شده بود
و حالا بعد سال ها به آغوش مادر برگشته بود !
اصلا نفهمیدم در آن شلوغی چطور دستم به ضریحش رسید
مبهوت با همان چشمان اشکی فقط کمک خواستم و عقب آمدم
بعد هم گوشه ای نشستم ، چنان محو در و دیوار بودم که زن جوان کناری ام پرسید :
اولین باره میایی؟!
و من نه ای نجوا کردم
اما با خود گفتم :
اولین بار نیست ، اینجا هم عوض نشده
اما من عوض شدم
چند سال پیش حرم انقدر قشنگ نبود !
چند سال پیش حرم انقدر حس خوب نداشت !
چند ساعتی همانطور نشستم و بعد یاد قولم به فاطمه افتادم
قرار بود به نیت او و به نیابت از مهدی نماز بخوانم
پاهایم را حس نمی کردم ، از شوق بود به گمانم !
بعد خواندن نماز چند رکعتی هم به نیت مادر و پدرم و بعد به نیت نورا خواندم ...
نمیدانم آن بغض و حس عجیب از کجا آمد و نشست در جانم
و وادارم کرد دو رکعتی هم برای نواب بخوانم !
این حرم باید میشد هشتمین عجایب جهان
این حس خوب که عادی نبود، بود ؟!
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
و قـول مےدهم آقـای مهربان خودم😌
تمام زندگےام وقـف عـشقتان باشد!🌱
#همهاشبراےتو✨
📷معصومهساداتحسینے
.
◦「🕊」
حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
«🍼»
« #نےنے_شو 👼🏻»
|😊|° خَنوژ پاخام به خِلاچ و تُمُژ
نمیسه.
شیمکم به فَمون کُمک نیکنه|😖|°
|🤨|° فلی باباییم داله آدوی تَفَلُدم
بلای خودس ماشی میخله|🤔|°
🏷● #نےنے_لغت↓
🚙 ندالیم
ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ
🚗 برای بچه ها ماشین بخرید
البته اسباب بازی ☺️
.
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
|☺️| شما بهش میگید "دوستت دارم"
|😌| ولی غسان کنفانی میگه:
|💉| تو اما وارد رگ هایم شدی، و همه چیز تمام شد..
|😉| و خیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم!
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
|. ❄️'|
|' #آقامونه .|
.
.
❅ همین که⚡️
میگُذری از مقابلم😌
خوب است✋
❅ چه خوب👌
جانِ مرا میبری❣
ادامه بده...😉
✍/ #الهه_سلطانی
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1689»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.❄️'|
∫°⛄️.∫
∫° #صبحونه .∫
☀️|• امید کـه طلوع امروز
🌻|• آغاز خوشی هایتان باشد
❄️|• صبح آخرین روزِ دی ماه
بخیر و پر از شادی و نشاط😍✋🏻☘
دعا برایِ عزیزانی که امروز کنکور دارن یادمون نره....♡
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°⛄️.∫
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
🦋:: هفتمین روز شهادت شهید بهشتی بود و داشتیم میرفتیم خانه آیتالله شهید مدنی برا؎ جار؎ ڪردن خطبه عقد دائــم.
🎀:: وقتی از تاڪسی پیاده شدیم، علی مرا ڪنار؎ ڪشید و گفت: میدانم خیلی به من علاقه دار؎ و خوشبختیم آرزو؎ توست، شنیدم دعا؎ عــروس سر سفره عقــد رد نمیشود.
🦋:: تا این را گفت، شستم خبــردار شد ڪه چه میخواهد. در دل میگفتم ا؎ ڪاش نگوید؛ چون آنقدر دوستش داشتم ڪه نمیتوانستم خواستهاش را رد ڪنم.
🎀:: گفت: میخواهم دعا ڪنی ڪه شهیــد شوم. با گریه خواستم ڪه این را از من نخــواهد.
🦋:: گفت: برا؎ امـروز و امسـال ڪه نمیخواهم، از خــدا بخواه عمــرم به شهــادت ختم بشود.
🎀:: از قبل به مادرم گفته بودم مهــریهام بیش از ۵ سڪه نباشد؛ اما مادرم یــادش رفته بود به پدرم بگوید.
🦋:: حاج آقا پرسید: پــدر عروس! مهــریه چقدر باشد؟ پدرم ڪه تحت تأثیر شخصیت حاج آقا قــرار گرفته بود، گفت: هر چه شما بگویید. آخــرش هم شد همان پنج تا به نیت پنج تن آلعبــا.
🎀:: تا حاج آقا شرو؏ ڪرد به خواندن خطبه، گریههایم شرو؏ شد. چه دردناڪ بود این دعــا. من با علی نفــس میڪشیدم و زندگی بدون او برایم متصــور نبود.
🦋:: از آن طرف هم آنقدر دوستش داشتم ڪه میخواستم به بالاترین درجه ڪمال برسد و جــزء یاران امام حسین(؏) باشد.
هر طوری بود دعــا ڪردم. مطمئن بودم دعــایم رد نمیشود.
🎀:: شهید مدنی با یڪ نگاه همه چیز را فهمیــد. گفتند: دختـرم من دعـاها؎ دیگر؎ هم بلدم. حالا اجــازه بده من دعا ڪنم.
🦋:: نمیدانم از ڪجا فهمید شاید هم از اشڪها؎ پــرده دَرم.
“خــدایا به این زوج فـرزند سالم و صالح عطا ڪن، عمر با عــزت بده و عاقبت به خیــرشان ڪن”.
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #علی_تجلائی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
بـــانوجان...
سیــاهـۍچـادرتو:)
لبخندامامزمان"عج"رادرپۍدارد😌♥️
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
چوبِ ازدواج نڪردن......❗️
در فقه میگویند اگر ڪسی با ازدواج نڪردن به گناه میافتد یا میداند چنانچه ازدواج ڪند، ڪمتر گناه میڪند، واجب است بر او ازدواج ڪند!☘
چنانچه فرد ازدواج نڪند، هم به خاطر آن گناهها چوب میخورد و هم بخاطر ترڪ ازدواج چوب میخورد!🌿
باز از ادله برمیآید ڪه هرڪسی مانع این ازدواج شود در همه آن گناهها بعلاوه ترڪ ازدواج شریڪ است!✨
نتیجه میدهد⬇️
خیلی از بزرگترها ڪه با تزریق افڪار خراب مانع ازدواج شدهاند، لحظه به لحظه به حسابشان گناهانی واریز میشود ڪه تصورش را هم نمیڪردند، این را من نمیگویم، این را فقه میگوید!💫
✅بیایید ازدواجی ڪه واجب شده را جدی بگیریم، هرڪس با سنت غلط جاهلی، مانع ازدواج شود، عاقبت بدجور غافلگیر میشود!⚡️
#آرامش
#ازدواج_موفق
#نکات_آموزنده
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
∫°🍊.∫
∫° #ویتامینه .∫
.
.
گاهے بعضے ڪارها واقعاً به دل
همسرتون مےشینه و محبّت عمیقے
رو در دلش ایجاد مےڪنه.😍
وقتے خانمتون خونه نیست برخے
ڪارهاے خونه رو انجام بدین.
مثلاً ظرف یا لباس بشورید،🙂
خونه رو جارو بزنید،😉
دستمال بڪشید،🤩
وسائل منزل رو مرتب ڪنید و...😇
📌این ڪارها علاوه بر اینڪه
ثواب زیادے داره محبت بین تون
رو زیاد میڪنه و حتے باعث از
بین رفتن ڪدورت ها مےشه.💐
.
.
∫°🧡.∫ #ما بہ غیر از #تو نداریم، تمناے دگر👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
.
.
💬 آقا آنقدر هوا سرده...
رفتم سرویس بهداشتی بیرون
استخوان دستام درد گرفت😐💔
یهو اومدم تو خونه ناخودآگاه گفتم:
خدایا شکرت! این همه سرما رو
از کجات دَر میکنی😐🤣💔
.
.
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 532 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal