eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.1هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🛵 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ♕ اسم دلبر و همدمت رو اینجوری سیو کن🥹🤭 ╟🤍 - مَجـنونِ دلِ بی قـرارَم 🙆🏻‍♂ ╟❤️ - لیلـیِ زیبـٰای مـَن 🧕 ╟🤍 - قنـدُ نبـٰاتـَم 🍭 °کپے!؟ _ تنها‌باذکرآیدےمنبع‌،موردرضایته☺️ . ⧉💌 ⧉🤫 . 𐚁 بفرماییدتودم‌در‌بده ╰─ @Asheghaneh_Halal 🛵 ⏝
48.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪖 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . شهیدی که انگشتر رهبر انقلاب را به بالاترین قیمت خریداری کرد... همسر محترم شهید خانم دکتر فرشته روح افزا ✅️دكترا الكترونيك از دانشگاه منجستر انگلستان ✅️ مدیر طرح وبرنامه ریزی  وسیاست گذاری شورای عالی فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده از سال ۱۳۹۰ تا کنون ✅️دبیر کمیته علمی دبیرخانه اندیشه های راهبردی ✅️همکاری با مرکز امور زنان ریاست جمهوری و... ⊹🌷 . 𓂃اینجاشهدامیزبان‌عشق‌اند𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🪖 ⏝
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . تقدیر هرکس به استقامتش بستگی دارد...🌴 . 𓂃دیگه‌وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدی𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ یخ‌در‌بهشت❄️ . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_چهارصدوپنجاه‌وچهار +:قطره چکونی اطلاعات میدی من کنجکاو می
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . یک تای ابرویش را بالا میدهد و مشتاقانه نگاهم میکند. با تعجب میپرسم :_ولی چی؟؟ +:ولی قیمه‌ای که شب اول بهم دادی ،از این خوشمزه‌تر بود. ناخودآگاه،لبخند مثل لکه‌ای جوهر درون ظرف آب، روی صورتم پخش میشود. :_نوش‌جان... مسیح لبخند گرمی میزند. ★ کتابهایم را با شتاب بالا و پایین میکنم. شماره‌های بندها و قوانین، جلوی چشمم رژه میرود. این تبصره برای ماده ی شماره ی چند بود ؟ گیج شده‌ام. هیجوقت فکر نمیکردم درسها تا این حد،سخت به نظرم برسند. اما این روزها،کلاسها برایم ملال آور شده و درسها مشکل... شاید هم چون این روزها، بیشتر از هر چیزی اسم تو در ذهنم بالا و پایین میشود. "بنا به بند سوم ماده ی پنجم قانون مجازات اسلامی"... صدای مسیح در سرسرای ذهنم میپیچد ":بنده راننده‌ی شخصیتون هستم و هرجا علیاحضرت فرمودن برسونمشون" خون زیر پوستم میدود و لبخندی بی‌اراده،لبهایم را از هم باز میکند. باز هم پر شده‌ام از نامش. سرم را تکان میدهم تا افکارم سامان گیرند. دوباره سرم را روی کتاب خم میکنم. "بر طبق این بند"... صدایش،نوازشی میشود بر روح سرگردانم "یعنی بگم پسرعموشم؟؟" چرا دچار این احساس شده‌ام؟حسی که تا به حال نداشته‌ام.. مگر نه اینکه قول و قراری بین ماست که مثل هر معاهده‌ای زمان و مدت انقضایی دارد. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . اگر این زمان به پایان برسد و مسیح،مرا راهی خانه‌ی پدری کند چه؟ این احساسِ لطیف که در من جوانه زده،نکند بی سرانجام باشد؟ مدادم را برمیدارم و با نگرانی تکانش میدهم. تکلیف من با آینده‌ام چیست؟ خب شاید.. شاید واقعا من و او برای هم ساخته شده ایم... اگر اینطور نباشد چه؟ اگر مردی مثل مسیح انتخابم بود،پس چرا دست رد به سینه‌ی دانیال زدم؟ دستم را محکم ر وی میز میکوبم و بلند میگویم:"نه" یک لحظه به خودم میآیم. باز هم سکوت ... اتاق نه! مسیح با دانیال فرق دارد. اصلا مسیح با همه ی مردان دنیا فرق دارد. کلافه،هر دو دستم را درون موهایم میبرم. درست شبیه مسیح! سرم را روی میز میگذارم. خدای من،این روزها چقدر از مسیح پر شده‌ام... صدای زنگ موبایلم میآید. با دیدن اسم "زنعمو شراره" روی صفحه رنگ از صورتم میپرد. به کلی فراموش کرده بودم.لبم را میگزم و سرم را پایین میاندازم. اگر بی‌ادبی محسوب نمیشد،اصلا جواب نمیدادم. اما انگار حالا چاره‌ای نیست. :_سلام زنعموجان +:به‌به، نیکی خانم سلام به روی ماهت عزیزم... :_شرمنده زنعمو ببخشید باور کنید یه اتفاقاتی افتاد که... صدای خندیدن زنعمو از پشت تلفن در گوشم میپیچد. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . +:میدونم میدونم دخترم...مسیح از بچگیش هم خودخواه بود..الآنم خانمشو فقط واس خودش میخواد،راضی نمیشه دو دقیقه ما شما رو ببینیم که...اینا تقصیر پسر خسیس خودمه... با شرم میگویم :_نه زنعمو... باور کنین پـسـ...مسیح اصلا مقصر نیست... باز هم صدای خنده +:باشه عروس‌خانم...خوش به حال مسیح که همچین هواداری داره... خنده روی لبهایم میآید و با خجالت،لبم را میگزم. +:حالا عروس‌خانم...تشریف میارین واسه شام اینجا یا نه؟ :_امشب؟ +:بله،امشب.. باز هم خجالت،گونه‌هایم را اناری میکند و تُن صدایم را پایین میآورد. :_به مسیح بگم،چشم خدمت میرسیم. +:پس منتظریم دخترم،میبوسمت.. :_خدانگهدار * فنجان چای را به طرف دهانم میبرم. زنعمو با لبخند میگوید :_خوب خانمت رو تو تو قلعه‌ی اژدها نگه داشتی نمیذاری کسی بهش نزدیک بشه‌ها... مسیح چشمانش را درشت میکند.شادی از حرکاتش هویداست. با شیطنت،شانه‌هایش را بالا میاندازد. +:ما اینیم دیگه.. فنجان را روی میز میگذارم. زنعمو بلند میشود: ببخشید یه سری به غذا بزنم الآن میآم. و چشمک ریزی به من ميزند. مسیح خودش را به طرفم میکشد.خودم را با روسری‌ام مشغول میکنم. +:نیکی؟ سرم را پایین میاندازم. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . گر گرفته‌ام از این همه نزدیکی.. صدایش درست از کنارگوشم میآید. :_هوم؟ +:نمیدونم چرا هرکی به تو میرسه شیفته‌ات میشه.. با تعجب به طرفش برمیگردم. با ابروهایش به آشپزخانه اشاره میکند. +:مثلا مامانم... نمیدانم چه باید بگویم. خون به رگهای صورتم هجوم میآورد.بلند میشوم و به طرف آشپزخانه میروم. حسی شیرین بین رگهایم جریان مییابد.نبضم کنار شقیقه‌ام میزند. کمی دستپاچه شده ام.نمیدانم باید تعریفش را به پای علاقه بگذارم یا نه. حسی در قلبم تماما خواستار اوست. مسیح! تو این حس را به من دادی.. همه‌ی نگرانی هایت،حرفهایت... ولی نباید به این حرفها تکیه کنم. نباید تا از چیزی مطمئن نشدم دل ببازم. باید صبر کرد. صبر و توکل.. به آشپزخانه که میرسم،با صدای بلند میگویم : کمک نمیخواین؟ زنعمو نگاهی به سالن،میاندازد و با دست اشاره میکند که وارد شوم. :_من در خدمتم،زنعمو زنعمو اشاره میکند روبه‌رویش پشت میز بنشینم. +:راستش نیکی جان،اتفاقی که افتاده... صدای مردانه‌ای بلند میگوید :سلام برمیگردم. مانی در چهارچوب در ظاهر میشود و بعد به طرف آشپزخانه میآید. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ تنها جایی که حسودیم شد..😢 انگشتر آقاجانمون😍 . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰#⃣ | ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1553 𓈒 . 𐚁 شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے ╰─ @asheghaneh_halal . 🌙 ⏝
🌱 بہ خودم آمدم انگار تویـے در مـن بود🤭 ایـن ڪمے بیشـتر از دل بہ ڪسے بستـن بود....😍💞 🍃🌸| @asheghaneh_halal
💛 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . پیامبرمهربانی‌ها ' صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند : هرکس دوست‌دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نمایـــــد . . .🌼🥰💛 . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💛 ⏝
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌من فقط دو چیز تو این دنیــ🌍ــــا می‌خوام و مـــــا . . .♡ | | . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝