Taheri Milad Hazrat Abas 97-01.mp3
31.86M
💚🌱
🌱
#ثمینه
سلام امیر عشقــ•❤️•
دلاور حرمـ°😌°
ماه هاشمے•🌙•
صاحب علمـ°😇°
#امیرعشقتولدتمبارڪ
#بہخداتوڪسوڪارمنے😍❣
#ڪربلایے_حسین_طاهرے🎤
°•💚•° @asheghaneh_halal
•[ #سین_مثل_سپاه💚💪]•
.
.
.
اصلا پاسدآرها
نمےتوانند از
لباسشان مراقبت کنند•°☹️°•!
یڪ روز خونے•°💉°•
وُ یڪ روز گِلے...
#منیڪسپاهےام😎✋
.
.
.
ــمرداݩ ݕے ادݞــا😌👇
•[🇮🇷]• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🌺 💐 {#خادمانه}👈 #تعجبانه😜 طبــق آمــار ارائهـ شده توسط ســازمان جهانے افسردگان بدخــیم😱 تعداد اف
🌺🍃
💐
{#خادمانه } 👈 #تعجبانه😜
ڪمــربندهای ایمنے خود را
ببندید✋ ڪمتــر از چندساعت
دیگـــر بهـ حدی شگفت زده خواهید
شد😎 ڪه ممڪن است از هیجان
وارد شده سقوط آزاد ڪنید😜
از #دڪتر_سلام گفتن
و از شمـــا شنیدن☺️
مــا به فڪر شما هستیم😄
از ایــن رو هیجان بهـ شما وارد مےڪنیم
تــا هورمون #اندرفین یا #سراتونین
تــرشح ڪنید😁 سپــس
گــرانے گوشت، مرغ و #پــیاز
را فـــراموش ڪنید☺️
مــا بـــرای شادی شمــا
تلاش مےڪنیم✋
شمــا نیز بــا مشارڪت خــود،
درباره ویدئو پیش رو مــا
را شگفت انگـــیز ڪنید😉
حدس بــزنید🎯
امـــشب راس ســاعت
20:45 منتــظر ویدئو باشید✋
تـــا هیجانےترین و نفس گـــیرترین
ویدئو زنـــدگانیتان را #تمــاشا ڪنید.
•|🍫|• @asheghaneh_halal
🌷🍃
🍃
#شهید_زنده
•• اولین واڪنش سرلشڪرجعفرے
پس از اقدام آمریڪا علیه سپاه:
❤️سپاه در یڪ سال آینده به لطف خدا در سیستم دفاعے و تهاجمے خود با قدرتتر از قبل خواهد شد..
•• فرمانده ڪل سپاه:
🌹این اقدامے ڪه آمریڪایےها انجام دادند بسیار #خندهدار است، زیرا سپاه در دل مردم قرار دارد و اعتبار ما از آمریڪایےها نیست بلڪه از مردم عزیز و شریف ایران است و ما با قدرت اعلام مےڪنیم و حتے حاضریم این اطلاعات را در اختیار خود آنها نیز قرار دهیم ڪه سپاه در یڪ سال آینده به لطف خدا در سیستم دفاعے و تهاجمے خود با قدرتتر از قبل خواهد شد.
❤️به ڪورے چشم دشمنان، سپاه و ارتش ڪنار هم خواهند بود و در همه جای دنیا حامے محرومان و مظلومان خواهند بود و هراسے نخواهند داشت.
#سپاهپاسدارانانقلاباسلامے
#سرلشڪرجعفرے
#فرماندهڪلسپاه
🍃 @asheghaneh_halal
🌷🍃
🕗🍃
🍃
#قرار_عاشقی
امـشـب دلــمـ💚
به شور و شیــنـ😍ِ
زائــر بین الحرمــینــ😌ِ
گاهـی دلم پیش ابالفـضــلــ😇
گاهـی دلم پیش حـسـیـــنــ☺️ِ
#ولادت_مبارڪ_قمرمنیربنےهاشم😍
#السلامعلیڪیاعلےبنموسےالرضا
🍃 @asheghaneh_halal
🕗🍃
🍃🎊
#عیدانه
👌°•چہ اتفاق
•°قشنگےسٺ اين
😌°•ڪہ در شعبان،فقط
•°بہ صفحہے تقويم حڪ شده ميلاد
°•نماز پنجم شعبان،بہ مسلڪ عشق
✋🏻•°اسٺ، بہ سمٺ قبلہے
°•رخسار حضرٺ
💚•°سجاد...
°• #عیدڪــممبـروڪ😍🎈 •°
°• @asheghaneh_halal •°
🍃🎊
عاشقانه های حلال C᭄
🌺🍃 💐 {#خادمانه } 👈 #تعجبانه😜 ڪمــربندهای ایمنے خود را ببندید✋ ڪمتــر از چندساعت دیگـــر بهـ حدی ش
🎬
ما اومدیم😌
عذرخواهی میکنم✋
یه مشکل فنی پیش اومده☺️
ان شاءالله تا دقایق دیگر
بارگذاری خواهیم کرد📤
💍🍃
🍃
#همسفرانه
☺️•|خـنده هایـت
🍯•| قـنــد دارد خـب
😬•| عـزیزم ڪـم بـخند.
💚•|قـند خـونم
😅•|را تــــو با لـبخند
😍•|بالا میـبرے..
#فشارخونمآمپرچسبوند😬
🍃 @asheghaneh_halal
💍🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🌺 💐 {#خادمانه}👈 #تعجبانه😜 طبــق آمــار ارائهـ شده توسط ســازمان جهانے افسردگان بدخــیم😱 تعداد اف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬
ایشـــون👆
و عـــواملشون😎
تنهـــا دلیل ڪاهش شگفت انگـیز😄
آمـــار #افسردگے بعد از
تعـطیلات هستنـــد😌
قــدر ایشون و عوامــلشون و
مےدونیم و به داشتنشون مےبالیم☺️
#تعجبانه
•|🎬|• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_هفتاد ♡﷽♡ طرف مقابلم فقط انتظار کوتاه اومدن داشته باشم....نمیشه
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_هفتادو_یک
♡﷽♡
متعجب نگاهم میکند و میگوید:جدی میگی؟
_جدی میگم!
دست از کار میکشد و میگوید:و الان باید به من بگی؟ با اجازه کی ردش کردی؟
_با اجازه بابام!
_محمد میدونه؟
_بله که میدونن!
ناباور میگوید:کی بود آیه؟
این دست و آن دست میکنم و میگویم:آیین!
شوکه میشود اینبار... دست میگذارد روی پیشانی اش و میگوید:پسر حورا؟
خونسرد هستم اما من!
_بله پسر همسر مامان حورا...
مبهوت تک خنده ای میکند و میگوید:اون از تو خواستگاری کرد آیه!؟
معادله ی پیچیده ای نبود!مامان عمه را چه شده بود من نمیدانم!
_آره عزیزم. خواستگاری کرد به بابا گفتم و بعد جوابش کردم با کلی دلیل منطقی...
_یعنی به پرینازم نگفتی!؟
ابرو بالا می اندازم و میگویم:میدونی که وقتی اسمشون میاد چقدر اعصابش خورد میشه. نگفتم
واسه اعصابش..نگو واسه اعصابش البته اگه واقعا توانایی نگه داشتن این مهم رو پیش خودت
داری! والا شما دوتا عین سیم رابط میمونید! منتظرید وصل به هم شید انتقال اطلاعات کنید!
مالقه اش را تهدید وار سمتم میگیرد و میگوید:هوی مودب باش! ما ها فقط همراز همیم!
خنده ام را در می آورد این همراز مهربان!.... همانطور که سمت اتاقم میروم دکمه های مانتو لباسم
را باز میکنم و از پنجره ی اتاقم نگاهی به بیرون می اندازم...
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_هفتادو_یک ♡﷽♡ متعجب نگاهم میکند و میگوید:جدی میگی؟ _جدی میگم! دس
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_هفتادو_دو
♡﷽♡
پراید سفید رنگی جلو ساختمانمان پارک میشود و امیرحیدر کیف به دست از آن خارج میشود.
لبخندی میزنم به حضورش.... کنار پنجره به دیوار تکیه میدهم و ناجوانمردانه خوشحالم که آیین
سهم من نیست از زندگی... آیین دلم را اینجور گرم نمیکرد و من هیچ وقت اینطور با دیدن کسی
شوق را در آغوش نمیگیرم و رویاها برایم تا به حال اینطور لالایی نخوانده بودند.
مرد پایینی را یک جور خاص دوستش دارم اصلا دوصتش دارم!
________________
[فصل چهاردهم ]
امیرحیدر با اعصابی متشنج از ماشین پیاده میشود و خود را کنترل میکند تا نگاهش نرود سمت
پنجره ی بالا سرش. شب سختی بود دیشب. بهانه آورده بود برای نگار و البته نگار هم البته تا
حدودی برایش چیزهایی تازگی داشت و تازه فهمیده بود شرایط کنار امیرحیدر آنقدرا هم گل و
بلبل نیست!
کلید انداخت و در کارگاه را باز کرد.هنوز کسی نیامده بود. تمرکز هم نداشت این روزها از بس که
فکرش مشغول بود. تصمیمش را گرفته بود و امشب میخواست هر طور شده با مادرش صحبت
کند. میخواستم ختم قائله کند. نه اینکه حرف حرف مادرش باشد.
خانواده ی زن سالاری نبود خانواده شان. حرف اول و آخر را همیشه پدرش میزد باقی تابع و گوش
فرمان بودند.طاهره خانم اما خوب رگ خواب امیرحیدر را میدانست.ترس از ایذای طاهره خانم و
کربالیی ذوالفقار همیشه در دل امیرحیدر بود و طاهره خانم با همین حربه کارش را پیش میبرد.
متفکر به گوشه ای خیره شده بود و به دنبال راهی برای خارج شدن از این دالان تاریک و تو در
توی بحران زندگی اش بود. در کارگاه باز شد و قاسم داخل شد. با دیدن امیرحیدر لبخندی زد و
گفت:به به سلام بر سید عاشق....
امیرحیدر آرام سلامی داد که قاسم با خنده گفت:چی شده؟ میزون نیستی اخوی؟
خواست بگوید چیزی نیست اما چیزی بود و برای اینکه دورغ نشود گفت: فکرم مشغوله
قاسم موادی را که برای شام آماده کرده بود روی اپن آشپزخانه میگذارد و میگوید: چی شده مگه؟
امیرحیدر بدون اینکه پاسخش را بدهد گفت: قاسم بعضی وقتا فکر میکنم تو خیلی خوش به حالته
ها! تکلیفت با زندگیت معلومه. چند وقت دیگه ازدواج میکنی میری سر زندگیت برای آینده ات
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_هفتادو_دو ♡﷽♡ پراید سفید رنگی جلو ساختمانمان پارک میشود و امیرحی
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_هفتادو_سه
♡﷽♡
برنامه داری و میخوای مجتهد بشی...تکلیفت با زندگی معلومه .... از کدوم قصابی گوشت میخری
ماهم بریم همونجا؟
قاسم لبخندی میزند و با لحن غریبی میگوید:طرف ما و زندگی ماهم اون خلد برینی که میفرمایید
نیست میرحیدر! ما دردای خودمونو داریم واسه خودمون.... درد تو چیه اخوی اینجوری داری لا
منگنه دست و پا میزنی؟
امیرحیدر کلافه میگوید: نمیدونم ! یه مانع گنده وخیلی بزرگ تو زندگیمه که واقعا نمیدونم چجور
میشه درستش کرد! یه طرف دلمه... یه طرف دیگه باز دلمه و مادرم! حرف ایذا و احترامشون
وسطه و دلم راضی نیست به رضاشون!
قاسم کنارش مینشیند و میگوید: اصلا حرفی بهش زدی از اون خانم؟
امیرحیدر پوزخندی میزند و میگوید: یه لقمه برام گرفتن که میگن یا این یا هیچکی... اون بنده خدا
هم نمیتونه کنار من خوشبخت بشه میدونم.
قاسم دست به سینه متکیه میدهد به صندلی و متفکر میگوید: دلو بزن به دریا سید. توکل کن به
خدا و حرفتو بزن! بزار یه کفری رو بهت بگم. هرچیزی تو دنیا دست خدا نباشه این امر ازدواج
عجیب دستشه... کارتو بکن ولی اون خداییشو میکنه!
امیرحیدر لبخند زنان نگاهش میکند و میگوید:یه پا حاج رضاعلی شدی واسه خودت ! باریک الله...
قاسم میخندد و چیزی نمیگوید. از جا بلند میشود و به آشپزخانه میرود برای تهیه شام. در همان
حال میگوید: من که سر در نمیارم این همکارات
چی میگن ولی به نظرم شما زودتر برو خونه به زندگیت برس یه امشبو کارها عقب بمونه اتفاق
خاصی نمی افته!
امیرحیدر گویی دنبال همین تلنگر بود. دل قرص و محکم از جا برمیخیزد و میگوید:دارم میرم. بچه
ها اومدن بگو حیدر گفت کارها رو تا هرجایی میتونن پیش ببرن فردا بررسیشون میکنم...
و با خداحافظی کوتاهی سمت در رفت که صدای سید گفتن قاسم متوقفش کرد. سمتش برگشت
و منتظر نگاهش کرد...قاسم لبخندی زد و گفت:
_گر خدا یار است با خاور بپیچ!
گر ورق برگشت موتور گازی به هیچ...
امیرحیدر به خنده می افتد و میگوید: مثالاتم عین خودته!
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
#عیدانه
سجاده و تسبیـ📿ـح
فرستد صلواٺ آیینہ بہ
تلمیـ|🍃ـ|ـح فرستد صلواٺ
میـ|🎉|ـلادِ
صحیفہ هاے سجادیه اسٺ
قرآن و مفاتیـ|📖|ـح فرستد صلواٺ
#ولادٺ_امام_سجاد_ع_مبارڪ😍
🍃 @asheghaneh_halal
🎉🍃
🌺
#پابوس
شیـرِ عـرب، عـ|🎊|ـروسِ
عجـم اختیـار ڪرد|🌸|
ایرانـی است،|☺️|
یک رگِ نُـه امــامِ مـا|💞|
#عیدتونتبریک
#السلامـعلیڪیاسیدالساجدینـــ
•🌺• @asheghaneh_halal
🍃👕
#مجردانه
همان طور ڪه همیشه بزرگترها توصیه میڪنند،در خواستگارے اگر دو چشم دارید، دو چشم دیگر هم قرض ڪنید و همه چیز را در زیر «ذره بین شناخت» بگذارید تا بتوانید « خود واقعے اش» را بشناسید. چون بعد از ازدواج، شما با این «خود واقعے» زندگے میڪنید؛ نه با گل آوردن و آراستگے دوره نامزدے و ...!
#واقعبینباشفرزندم😁
پ.ن:
عیدتون گل گلے🌸
@asheghaneh_halal
🍃👕
🍃💗
💗
#خادمانه | #عیدانه🎊
💚..سجــاده نشیـنِ عرش..💚
سلام!
سلامے به لطافت عاشقانه هاے دلت
به طراوت لحظات نابِ ملڪوتے ات!
سلامے به قدومِ آمدنت!
میایے!
میایے و قدمے به طهینت پا میگذارے
آنجـا که صفحه خاکِــ هستے ردپای تورا میطلبد!
میایی و حجتی میشوی بر تبار گل سرخ!
میایی و ملائک به حضورت مےبالند، همراه نسیمْ تا خلوت گل های سجاده میایی
آنجا که نسیم از عطر ملیحِ تو گلهای لاله گون را بےتاب مےکند...
تو از آغوش باران زاده شده ای
و ازسینـهٔ بهار شیر نوشیده ای!
ابرها همه باران میشوند تا بےواسطه
گونه هاے بهشتےات را ببوسنـد.
از کدام نجواهاے عاشقانه ات بگویم؟
مناجات تو در دلِ شب شاعرانه ترین واژه هارا ناتوان ازسرودن میکنند!
رخ ماه گونه ات،لب های نیایش گونه ات
چه زیبا عبودیت را به تصویر میکشاند
گویا پیشانی موحدت همه عمر آشنا به خاک بود!
آخ که چه جلالـــے میدهد به بندگے این رازونیازهاے خالصانه ات!
زندگے را با رنگ دعا در کامِـ بشر ریختے
تو سراســر سـِرُّ و رازی!
بند بند اینْ کتاب خبراز دل مجنونـــ تو میدهند....صحیفه سجادیه را میگویم
که دستانت ذخیره سازش کردند بر تـاریخ ابدیت!
🌸•• ای چهارمین نـــــور!
در طلعت عاشقانه دعاهای قبل نمازتْ تا سلام آخر نمازهایت، دلے نجوای عاشقانت را هم بشنــو!
ای تب دار ڪربلاے حسین! در آسمان شبِ دل عمویتْ ، تو ستاره اش بودی و قوتِ قلبِ شجاعش!
تب از تواضع حضورت عرقِ شرم ریخت!
آرے اینچنین بود رسمِ عاشقانِ کوے تو!
ای نور چشمِ حسین!
کویـــرجهل من را با دریای بےڪران معرفتت سیراب میڪنے؟!
در "شهر الرمضان" در ادعیه سحر به هنگامهٔ الله اکبر،سجده های شیرینت را یادم مےاندازی!؟
شوق بندگےرا چه؟!
درخیالِ مُشَوَشَمْ به پرواز در میاورے؟!
تا شاید این پرستوهای صبحدم
همراه دل بیقرارم باشند!
آری..تو "زین العابدین"را
در وصف معنایش جان دادی...
[تقدیم به حضرتِ سجاده نشینـــــْ❤️]
#ولادتحضرتسجادمبارڪ☺️🍃
#السلامعلیڪیازینالعابدین✋🏻
#دست_نوشته
#بےنشان..✏️••
🍃 @asheghaneh_halal
💗🍃
•• #ویتامینه🍹 ••
🍬\\
همدیگر را محترمانه خطاب ڪنید تا
دیگران هم با احترام با همسرتون
برخورد ڪنند...
🍬\\
اگر در جمعهاے فامیلےبا ڪلمات نامناسب
همدیگر را صدا ڪنید، مطمئن باشید
ڪه بقیه هم همان طور همسرتان
را صدا خواهند ڪرد...
🍬\\
حتے در ذهنتان هم نسبت به هم نظر سوء
نداشته باشید وقتے نسبت به همسرتون
مدام فڪرهاے بد ڪنید، روے رفتارش
تاثیر میگذارد و در ارتباط با همسرش
به مشڪل بر خواهد خورد...
🍬\\
#ببینیــدچقــدرنڪتهمیگم😌
لحظہ ــہاے ویتامینے در😃👇
••🍊•• @asheghaneh_halal
🕊🍃
🍃
#چفیه🌷
پول ها و طلاهاش رو داد و خداحافظے ڪرد، داشت از درب ستاد پشتيبانےجنگ مےرفت بيرون ڪه مسئول ستاد گفت:
مادر رسيدتون رو نمےگيرين؟!
پيرزن لبخندے زد و گفت:
من براے دادن شوهر و دو تا پسرم از ڪسے رسيد نگرفتم ، اينا ڪه ديگه چيزے نيست...!
#مادرشهید🌹
#دفاع_مقدس..
@asheghaneh_halal
🍃
🕊🍃
Taheri Milad Emam Sajad 97-03.mp3
17.88M
💐🍃
🍃
#ثمینه
افتخار محرابــ😇°•
زینالعابدینــ•°
اعتبار آدابــ😌°•
زینالعابدینــ•°
جانشین اربابــ😍°•
زینالعابدینــ•°
این گدا رو دریابـ🙏°•
زینالعابدینـ•°
#میلادزینالعابدینمبارڪ😉
#ڪربلایے_حسین_طاهرے🎤🎧
•°🌷°• @asheghaneh_halal