eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_هشتاد_ویک ♡﷽♡ خانه مان غلغله بود.همین امروز ابوذر مرخص شده بود و
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ راستی آیه آقا سید با آن عجله ای که مادرش داشت فکر کند همین فردا پس فردا برود به خواستگاری! راستی من حالا باید چه کار کنم؟نگاهم میرود سمت کشو میز مطالعه ام. همانجا گذاشتمش ...کشو را باز میکنم و جعبه ی حاوی اعتراف نامه ی آرمیده میان گلبرگ های یاس را بیرون میکشم... نگاه میکنم به برگه ی خوشبو...چه روز خاصی بود آنر روز درست اندازه ی دوست داشتنم! حالا چطور باید لحظه ویرانی یک احساس را اعلام کرد؟ لحظه متلاشی شدن رویاهای شبانه ات را؟یک عاشق چطور میتواند لحظه شکسته شدنش را ترسیم کند؟ راستی دلم یک جوری شد! شکستنی بود دیگر....تقصیر خودم بود که نگذاشتمش توی جعبه ای و رویش ننوشتم مراقب باشید شکستنی است آنوقت شاید هیچ احساسی بی هوا پا رویش نمیگذاشت که این بشود حال و روزش!راستی چطور باید یک آرزو را به خاک سپرد؟ غسل و کفن من نمیدانم که! تقصیر من نیست...باید یقه ی این داستان سراها را گرفت که همه پایانشان خوش میشود آدم خیال برش میدارد که ماهم یکی از آنها! آیه تو چه خونسردی! دوستش داشتی آخر! کاغذ را بر میدارم و میخواهم مرگ رویایم را ثبت تاریخی کنم...خودکار را به دست میگیرم و روی کاغذ اینچنین مینویسم: .................................................. .................................................. ........................... .................................................. .................................................. .................................................. ........................... .................................................. .................................................. .................................................. ........................... .................................................. .................................................. .................................................. ........................... .................................................. .................................................. .................................................. .......................... .................................................. .......................... .................................................. .................................................. .................................................. ...................... .................................................. .................................................. .................................................. .............................................(دقیقا باهمین لحن!) بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🌙•| #آقامونه |•🌙 ✻|تــو مرا صــدا بزن💚• ✻|سبــــز مےشـومـ😌• ✻|بهـــار مےشـومـ🌸• ✻|حتے اگر زمستـان باشد↫❄️• ✍| #علیرضا_فرد #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(353)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal
🌸🍃 🍃 #صبحونه با تَبـسـم‌هاے گرمتـ🙈 روزِ مَن آغـٰاز شُـ😌ـد صُبـــ🌞ــح آمَد خَنده‌ات جاریستـ😍 لَبخندت بِخیـــر‌ツ #صبحتون_قشنگ ‌‌‌‌ @Asheghaneh_halal 🍃 🌸🍃
🌸🍃🌸 #پابوس حضرت رسول صلےالله‌علیه‌وآله فرمود: •• سه طایفه از زنان امت من عذاب و فشار قبــر ندارند و در  قیامت هم با حضرت فاطمــه(س ) محشـور مےشوند.💚 طایفه اول: زنے ڪه با فقر و تنگدستے شوهر خود بسازد و توقع بیجا از او نداشته باشد.😌✋   طایفه دوم: زنےڪه با تندى و بداخلاقے شوهر خود صبر ڪند و بردبارى خود را از دست ندهد.   طایفه سوم: زنےڪه براى رضاى خدا مهریه خود را به شوهر ببخشـد🌸🍃 #یکشنبه‌هاےفاطمے #السلامــ‌علیڪ‌ِیاریحانة‌النبے •💚• @asheghaneh_halal 🌸🍃🌸
°|🌹🍃🌹|° #همسفرانه كائنـاتــ💫 فــداى لبــخــنــد شيـــريــن اولــ صبــحــتــ🌤 بخنــد جانم! تُ دلـخـ😍ـوشى روزهــاى كســ😓ـــل كــننـــ✌️ــده اى! #علي_قاظي_نظام🖊 #بانو_با_لبخندت_زیباتری😉 ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇 ❣|° @asheghaneh_halal
••💐 #مجردانه هنگامے ڪه میخواهید با طرفتان بصورت مستقیم وارد فرآیند شناخت براے همسرے شوید، مراقب باشید ڪه دلباختگے و عاشقے مانع شناسایے نشود. در غیر اینصورت نتیجه نادرست و احتمالا برعڪسے خواهید گرفت. #حبڪ‌للشےءیعمےویصم! پ.ن: هشتگو دریابیــد😶👌 @asheghaneh_halal ••💐
••👳•• |علیرضا پناهیان| خدا مربے پینگ پُنگ است و دین، پینگ پُنگ بازی ڪردن با خداست اگـر ببینه چپت ضعیفـه چندتا چپ میفرستـه تا چپت و تقویت ڪنه بعد چنـد تا بلند آبشــارے میفرستـه بتونے محڪم بزنے روحیت تقویت بشه..🍃 •• اگه خدا خواست تقویتت ڪنه از دلگیر نشو..☺️👌 👌 @asheghaneh_HALAL ••👳••
🕊🍃 🍃 #چفیه شلمچـه یعنے تَفَحُص.. نَه تَفَحُص شُهدا تَفَحُص خُودَت ، وجودَت ، زِندِگیَت...🕊 شلمچه را باید لَمس ڪرد:) #غرق‌دنیاشده‌را‌جام‌قرابت‌ندهند..💔 @asheghaneh_halal 🍃 🕊🍃
#ریحانه حجابــ✨ تجلــی نگــاه خــداست...💜 🌸🍃 {لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَاَزَیدًنٌَکُم} 🍃🌸 حجـ🌼ـاب یعنـی همانـ👌 شُکــــر نعمتـــ🌾 که نعمتــ را افـ🌱ـزون میکند... حجــاب افــزون میکند نعمتــ حیـ😇ـا را... #شاکر_نعمتهای_الهی_باشیم💐 #تا_نگاه_خدا_بهمون_باشه🌈 ┅═══🍃🌸🍃═══┅ @asheghaneh_halal
🍒•| |•🍒 یکی از مشکلات این است که بسیاری از بچه ها به عبادت علاقه دارند، اما والدین مانع عبادت آنها می شوند و این مسأله شایع است؛ به عنوان مثال بچه ای دوست دارد روزه بگیرد، اما والدین مانع او می شوند و بچه با پاسخ منفی والدین مواجه می شود ؛ در حالی که نباید اینگونه باشد، بلکه باید او را برای سحر بیدار کنند و بگذارند در اصطلاح روزه «کله گنجشکی» بگیرد و هر موقع که میل داشت، غذا بخورد و با آنها سحری و افطار بخورد و در طول روز که می گوید من روزه هستم و آب نخوردم، او را تشویق کنند. 👇 👶🏻•• @asheghaneh_halal
🌷🍃🌷 🍃🕊 🌷 #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بھ نیت: " شهـید ابراهیم هادے" جمع صلوات گذشتھ 🌷 ۲۵۰۰🌷 ارسال صلوات ها👇 🍃🌸 @khadem_eshgh ھـر روز مھمان یڪ شھیـد👇 |🕊| @asheghaneh_halal 🌷 🍃🕊 🌷🍃🌷
😜•| |•😜 مخاطبای خاص هشتڪ خیلے خـــ😌ــاص خنـــدیشهـ😎 ڪجــاااید ڪه ببینیــد چے براتـون اوردم✋ ڪولهـ باری از شادی و نشاط و طنــزهای سیاسے، اجتماعے،اقتصادی، فرهنگے راجع به ایران و جهان و صــدالبتهـ دشمـنان احمق و درجهـ یڪ جمهوری اسلامے😜 اصلا دشمـــن نــباشهـ مــا بهـ بودن ڪے بخنـــدیم😁 پــس بریم ڪه داشتهـ باشهـ خنــده هایے ڪــر ڪننده😂😂😂 (1) ایشـــون👆👆 یڪے از تڪنولوژی های نــــابِ بــازی مـــار نوڪیا😎 از صـــدتا تلگـــرام و ایتــا برای بچهـ های اون دهـهـ جذابتــر و سرگرم ڪننده تـــر بود😁 اصــلا وقتے تو بــازی شڪست مےخوردن انگــار طلای المــپیڪ و از دست دادن😱 ولے عجــب مارِ شیطونے بود😄 حتے خــود ســازنده این بازی حـــریفش نــبود😂😂😂 میشهـ گفت یه جــورایے شبیه مسئولیـــن دولتے مــا هستن عجیب شیطنتاشون زیــاده😜 از اختلاس و رانت بازی گــرفتهـ تـــا گـــرون ڪــردن پــیاز😉 ادامهـ دارد.... 👆👆 طنــازتــرین ها فقط اینجــا👇👇 •|😜|• @asheghaneh_halal
🌷🕊 🕊 🔻| سردار سلامے درجمـع عشایر سیل‌زده خوزستان: •• افتخـار مے‌ڪنیم از سوے ترامپ، تروریست خوانده شویـم 🌸| سردار سلامے بیمارستان صحرایے شهــدای نیروے دریایے ندسـا را ڪه دارای بخش‌هـای تخصصے، اورژانس، اتاق عمل، درمانگاه زنان، بخش داخلی، آزمایشگاه و جهت خدمت رسانے رایگان به اهالے منطقه برپا شده است را افتتاح ڪرد. 🌸| احتمالا ترامپ، حماسـه شهــدای ما در تسخیــر لانه جاسوسے و اقتدار سبزقامتـان نیروی دریایے سپاه در به اسارت گرفتن نیروهــای متجــاوزش در خلیـج فارس را فراموش ڪرده است ڪه برای پاسداران انقلاب خط و نشان مےڪشد اما بداند ڪه مثل همیشه هیچ غلطے نمے‌تواند ڪند چراڪه ما در ادامه راه شهیدان‌مان، همه پاسـدار هستیم و به شما افتخار مےکنیم.  😍✋ ••[ @Asheghaneh_Halal ]•• 🕊 🌷🕊
🕗🍃 🍃 #قرار_عاشقی یـــڪ جـــوانـــ{👱} حاجــــــــتش این بود که زن میخواهمـ{💍} رفتـــــــــــــــــ... تــا اینکه شبیـــ{🌙} پیش تـــــــــــــــو بابـ{👨}ـا برگشت... #السلام‌علیڪ‌یاعلےبن‌موسےالرضا #سلام‌اےهمه‌جانان‌منـــ☺️💓 🍃 @asheghaneh_halal 🕗🍃
💜🌈 🌈 #آقامونه برای یک کشور بدترین موقعیت این است که مسئولینــ😎 کشور از اخم و تهدید و تشر دشمن بترسند😰 اگر ترسیدند در واقع در را برای تعرض او باز کردند😑 #سخن_جانانــــ😉 °•🆔•° @asheghaneh_halal
💍🍃 🍃 با آن همہ دلداده دلش بستہ ما شد°•😌•° اے من بہ فداے دل ديوانہ‌پسندش°•😍•° 💛 😉😇 🍃 @asheghaneh_halal 💍🍃
°🐝| #نےنے_شو |🐝° اودایا😑 حسته سدم خبـــ😐 چلا این کد اجلا نمیسه😢؟! یتی بهم دُفته ته حیلی تلاس تنمـ💪 ولی اده نَسُد غُل نسنمــ😬 من بالاخله میتونم مُبَفَّق سمــ😋 چقدر هم کہ تو غر نزدے عزیزمـ😂✋ بشين اون کد رو کامل کن😜😅 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
🎯°•| |•°🎯 پـــــیشڪش✋✋✋✋ بعضے از اینوری های لطــفااااا تاریخ مــعاصر را پـــاس ڪنید یـــا اگــر وقت آن را نـــدارید شخــصا براتون ڪلاس خصوصے😎 مےزارم تـــا ڪاملا ڪنم.✋ ⛔️ بــا مـــا برای دوران طولانے همـــراه بـــاشید👇👇👇 •|🎯|• @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_هشتاد_ودو ♡﷽♡ راستی آیه آقا سید با آن عجله ای که مادرش داشت فکر
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ [فصل پانزدهم] کربلایی ذوالفقار کتش را می اندازد روی دوش امیرحیدرش میگذارد...حیدر تعارف میکنداما کربلایی بی توجه به تعارفاتش کنارش مینشیند و درآن شب سرد نگاه میکند به آسمان ابری و بعد میگوید:کم آوردی حیدر؟ امیرحیدر متعجب نگاهش میکند:کم آوردم؟ _پشت و پا زدن به دلتو میگم حیدر میخندد:پشت و پا نزدم به دلم...تلاشمو کردم باقیشو سپردم به خودش _چطور دلت اینقدر قرصه؟ _یه ترسی که هست ولی بهش اعتنا نمیکنم...یعنی نباید بکنم! ___________________ راحله دست میگذارد روی یقه ی امیرحیدر و غر میزند:یه دقیقه آروم بگیردارم مرتبش میکنم امیرحیدر کمی بیشتر از کمی بی حوصله بود آن شب...داشتند میرفتند خواستگاری آخر! طاهره خانم گیره ی روسری اش را میبندد و بعد از سر کردن چادرش بلند آوا میدهد:حاضرید؟ دیر شد! راحله هم کارش راتمام میکند و سارا را از بغل الیاس بیرون میکشند و جمع از خانه بیرون میزند. الیاس راننده میشود امیرحیدر پشت پیش مادرش مینشیند... مدام ذکر میگفت تا اعصابش درست و حسابی بشود....دلگرم همان توکل بود که تاب می آورد این لحظه ها را طاهره خانم خندان رو به پسرش میگوید:اخماتو باز کن پسرم... امشب شب اون اخمهای زشت نیست وخب این لحظه ها سنگین تمام میشد برای امیر حیدر... راحله و شوهرش با ماشین خودشان پشت سر آنها حرکت میکردند و جز طاهره خانم تمام اعضای خانواده غمبرک زده بودند.الیاس ماشین را روشن کرد تا خرید گل و شیرینی کسی حرفی نزد... گل شیرینی را که خریدند و الیاس ماشین را روشن کرد طاهره خانم گفت: بلوارو بپیچ... الیاس متعجب گفت:چیزی جا گذاشی؟ _نه _پس واسه چی بپیچم؟خونه دایی از این وره ها و طاهره خانم با لبی خندان میگوید: خونه معین نمیریم همگی برای لحظه ای مات طاهره خانم میمانند امیرحیدرمیپرسد:چی میگید مامان؟ _دیروز زنگ زدی گفتی قرار خواستگاری رو با هرکی که دوست داری بزار منم دیدم امشب بریم خونه ی آقای سعیدی بهتره! امیرحیدر مبهوت تنها نگاه مادرش میکند و کربلایی ذوالفقار حرصی میگوید:لا اله الا الله عنان که میدی دست زن جماعت همین میشه دیگه به صغیر و کبیر رحم نمیکنن همه رو مچل خودشون میکنن! طاهره ابرویی بالا می اندازد و میخندد و الیاس هم لبخند زنان بلوار را میپیچد و بعد از چند دقیقه راحله تماس میگیرد و الیاس توضیح میدهد. امیرحیدر سکوت میشکند و میگوید:مامان جان چرا خب همون اول کاری اینکارونکردی؟ _تا دیشب بر سر همون حرفا بودم اما فکر که کردم دیدم خدا رو خوش نمیاد تو رو به زور بخوام داماد معین کنم.دیدم خودخواهیه از احترامی که به من میزاری اینجور سوء استفاده کنم...میدونی امیرحیدر؟ من دشمنت نیستم بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_هشتاد_وسه ♡﷽♡ [فصل پانزدهم] کربلایی ذوالفقار کتش را می اندازد رو
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ _خب اینا رو که همه ما بهت صد بار گفتیم خانم؟ طاهره خانم ابرویی بالا می اندازد ومیگوید:دیشب خودم به این نتایج رسیدم! کربلایی ذوالفقار با لبخند سری به نشانه تاسف تکان میدهد و الیاس چند دقیقه بعد جلوی در خانه آقای سعیدی نگه میدارد. امیرحیدر حس میکرد این لحظه واین ساعت را باید با ذوق بیشتری سپری میکرد اما درکمال تعجب خیلی دل قرص تر و آرام تر از چیزی بود که پیش بینی میکرد .... لبخندی به لب آورد و یاد مثال قاسمی قاسم افتاد: گر خدا یار است با خاور بپیچ گر ورق برگشت موتور گازی به هیچ! ______________________ [از زبان آیہ] بی حوصله دست گذاشته بودم زیر چانه ام و به مامان عمه ای که داشت میوه ها را میچید و زهرایی که شکلاتهای پذیرایی را در ظرف مخصوصش میریخت نگاه میکردم. مامان عمه نیم نگاهی به من انداخت و گفت:تو چرا شبیه ننه مرده هایی؟ خواستگاریته ها! من هم میخواستم توی چشم هایش زل بزنم و بگویم:رفته است خواستگاری اویی که دوستش دارم! شاید رفته خواستگاری همان نقش نگار خودمان!غمبرک باید بزنم قاعدتاً!!!!نزنم؟ اما سکوت پیشه کردم و چیزی نگفتم زهرا خواست حال و هوایم را عوض کند برای همین گفت:عزیزم این شتریه که در خونه همه ی دخترا میخوابه!میدونم کیه که از خونه بابا بدش بیاد؟ ولی سنت زندگیه دیگه.... مامان عمه ضربه آرامی به شانه اش میزند و میگوید:چش سفید وسط قوم شوهر نشستی به دوماد میگی شتر؟ بندازم ابوذر و به جونت؟ زهرا بلند میخندد و من هم اینبار واقعا خنده ام میگیرد _عمه خدا خیرت بده!!!من دارم روحیه الکی میدم شما چرا باور میکنی!؟ بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_هشتاد_وچهار ♡﷽♡ _خب اینا رو که همه ما بهت صد بار گفتیم خانم؟ طاه
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ در همان حال مامان پری وارد آشپز خانه میشود و با دیدن ما دستی به پیشانی اش میکشد و میگوید:منو دق مرگ میکنی آخرش آیه...بیا برو لباستو بپوش اومدن!تو اتاق من و بابات آماده کردم همونجاست.... دل و دماغ که نداشتم همانجور کلافه راهی اتاق میشوم.... چه اتفاقاً جالبی ...وقتی دیشب مامان پری زنگم زد و گفت که امشب خواستگار دارم لحظه ای خندم گرفت... دقیقا همزمان با او امشب هم کسی برای من می آمد و آنقدری حالم گرفته بود که حتی نپرسیدم کیست!تنها به خاطر اصرار و در آخر تهدیدات مامان پری قبول کردم که مراسم برگزار شود.... ست کت و دامن شیری ارغوانی لباس آن شب بود و چادر هماهنگ با آن...با وسواس لباس را به تن کردم هرچند میدانستم پاسخم در هر صورت منفی است...من اندکی زمان نیاز داشتم برای فراموشی آرزویی که قسمتم نبود. لباسم را میپوشم و شالم را ماهرانه به سر میکنم....زنگ خانه به صدا در می آید و من به کارهایم سرعت میدهم.صدایشان را میشنوم که وارد هال شده اند و لحظه ای از حرکت می ایستم...یک صدای بسیار آشنا میان جمع شنیده میشود. پوزخندی به خیالتم میزنم و بعد از محکم کردن آخرین گره شالم میخواهم چادر را بردارم که یادم می افتد منکه چادری نیستم! شانه بالا می اندازم و میخواهم بدون چادر از اتاق بیرون روم که لحظه ای با باز کردن در و دیدن خانواده خواستگار...... . . . دست میگذارم روی قلبم و در را دوباره میبندم!اشتباه نمیکردم!خودشان بودند آ سد امیرحیدر و خانواده اش آمده بودند خواستگاری من!! مثل تازه بالغها لب میگزم ولبخندم پهن صورتم میشود....یعنی.... وای من چه فکر میکردم و چه شد؟ بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🌙•| #آقامونه |•🌙 ✧ سوزشـِ چَشمِ مَن👀 ✧ از لذٺ زیبایے توسٺ😘 ✧ خیرھ بر ٺو شدھ ام💚 ✧ پلڪ زدنـ یادم رفٺ...!😉 #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(354)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal
#صبحونه °↯صبح ها صبح بخیرت را بلنـ🗣ـدتر بگو بگذار زندگے جریان پیدا ڪُند🌱`° در رگ هاے خشڪ شده‌ےِ دنیایـ🌎ـمـ|| 🍃| #صبحتون‌پرانرجے |😌🎈| @Asheghaneh_halal
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ #پابوس #فطرس آمد که پرش خوب شود #عاشق شد پرِ#قنداقه‌ی تو حکم #مسیحا دارد #السلامـ‌علیڪ‌یااباعبداللّٰه #دوشنبہ‌هاےحسینے •💗• @asheghaneh_halal 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
°|🌹🍃🌹|° 🍀|• وقتی به کاری نزدیک می‌شد تا آخر ادامه می‌داد و به کم هم قانع نبود. ✨|° آدمی به‌ شدت آرمانی بود ، از سوی دیگر واقع‌گرا هم بود ؛ 🙃|• یعنی آن آرمان را می‌آورد در سطح واقعیت‌ها و به‌ طور کامل و به یک شکلی تفکیکش می‌کرد تا بتواند آن را مرحله ‌به‌ مرحله محقق کند 😎|° و از خودش مایه می‌گذاشت و بیشترین هزینه را می‌داد.... 🌷 🕊 ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇 @asheghaneh_halal ..🌻..