عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_بیست_وهفت شروین موذیانه گفت: - من ندارم. تو که داری -ما رو بی خیال. همین
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_بیست_وهشت
یه دونه آقا، 200 تومن. یدونه فال بگیرید
نگاه ملتمسانه پسرک باعث شد تا شروین سرش را به علامت تائید تکان دهد.
- باشه. یدونه بگیر
پسرک سریع پرنده را بالای کاغذ ها گرفت و پرنده کاغذی را بیرون کشید. شروین برگه را گرفت و پنج هزار تومانی را به پسرک داد.
- بقیش مال خودت
لب های پسر به خنده باز شد و با عجله به آن طرف خیابان دوید تا از عابری دیگر که درحال گذر بود تقاضای فال کند. شروین نگاهی به کاغذ سبز رنگ فال انداخت. بازش کرد:
از غم ناله و هجر مکن فریاد که دوش زده ام فالی و فریاد رسی می آید
-آره جون خودت. خوش خیال
کاغذ را ول کرد توی باد. رفت دم مغازه ای که همان نزدیکی بود.
- دو تا نخ سیگار
یکی از سیگارها را گوشه لبش گذاشت و روشن کرد. وقتی آخرین پک را زد سوار ماشین شد. بالاخره سعید آمد.
-چه عجب. کلاس فوق العاده ای، چیزی هم بود می رفتید. عیب نداشت
-گیر داده. هرچی می گیم بی خیال، ول کن نیست. معنی خسته نباشید رو نمی فهمه. هی می گه شما هم خسته نباشید.
شروین خندید.
-بعضی استادها حال آدمو می گیرن. مخصوصاً اگر صفر کیلومتر باشن
سعید همان طور که آماده استارت زدن بود، گفت:
-خب قربان، کجا تشریف می برید؟
- برو خونه خالم. خاله میترا
مدتی گذشت اما ماشین حرکتی نکرد. رو برگرداند و به سعید گفت:
-پس چرا نمی ری؟
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_بیست_وهشت یه دونه آقا، 200 تومن. یدونه فال بگیرید نگاه ملتمسانه پسرک با
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_بیست_ونه
سعید درحالیکه دستش را دراز کرده بود تا استارت بزند و سرش به طرف شروین بود خشک شده بود.
-چی شده؟
- کجا برم؟
- خونه خاله
-ها؟
-خنک نشو. راه بیفت
سعید از حالت خشک بیرون آمد و گفت:
-صبر کن ببینم. معلومه چته؟ می خوای بری خونه خاله؟ با پای خودت؟ مبارکه ...
-حوصله داریا. برو دیگه
-به جون تو تا نگی چی شده امکان نداره برم
- پس پاشو تا خودم برم
-چیز خورت کردن؟
-می ری سعید یا بندازمت پائین؟
سعید ماشین را روشن کرد، کمی که رفتند شروین گفت:
- دیشب زنگ زده می گه سوال دارم. آخه از پشت تلفن می شه مسئله ریاضی حل کرد؟
-چرا نشه؟ وقتی عشق باشه همه چیز ممکنه
شروین کلافه گفت:
-نمی فهمم پس این معلم خصوصی برای چیه!
-چقدر ساده ای پسر، این مسئله اش جای دیگه است نه توی ریاضی. حتماً هیچی هم نمی فهمه
- چرا، بد نبود ولی حوصله می خواد. منم گفتم میآم خونتون مسئله ها رو می گیرم حل می کنم. همین
-من می گم نرو حالش گرفته می شه
شروین در حالیکه نگاهش را به درخت های بلند قامت کنار خیابان می دوخت گفت:
- حوصله دردسر ندارم
سعید ماشین را نگه داشت. نگاهی به خانه انداخت و سوتی زد. شروین پیاده شد و در زد. صدایی از پشت آیفن گفت:
-کیه؟
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_بیست_ونه سعید درحالیکه دستش را دراز کرده بود تا استارت بزند و سرش به طرف
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_سی
رفت جلوی آیفن.
- تویی شروین؟ الان میام
نگاهی به سعید کرد. سعید خودش را گرفت و گفت:
- اینقدر شل نباش
در باز شد.
- خوبی
- ممنون
نیلوفر از دور به سعید سلام کرد. سعید سر تکان داد.
- بیا تو
-نه، باید برم. کار دارم. مسئله ها رو آوردی؟
- آره. اینا. بگیر
شروین مسئله ها را گرفت. نیلوفر به سعید خیره شده بود.
-چه راننده قشنگی داری. پسره ناصره؟
-دوستمه. من حوصله رانندگی ندارم
-چرا؟ اتفاقی افتاده؟
شروین برگه ها را زیر و رو کرد و جواب داد :
-نه، همش همینه؟
- آره
- عصر میدم برات بیارن
- خودم میام می گیرم
- نیازی نیست. می دم بیارن
-تو چت شده؟ تازگی ها اصلاً حوصله نداری ها
شروین دستی به سرش کشید وکلافه گفت:
-باشه. بیا بگیر. کاری نداری؟سلام برسون. خداحافظ
سوار ماشین شد. سعید به نشانه خداحافظی سر تکان داد.
- برو دیگه
سعید که راه افتاد شروین مسئله ها را داخل کیفش چپاند.
-چرا اینجوری با بنده خدا رفتار کردی؟
- نمی خوام چیزی بشنوم
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
Hamed Zamani - Mah Asal.mp3
2.77M
🌙🍃
💕•{ #خادمانه}•💕
همهـ یازده مــاه سال یڪ طرف✋
یڪمــاه ماه رمضــان هم یڪ طرف☺️
رسیـــ😉ـــدنت بخـــــ😍ــیر
مـــــــــاهِ مــــاهاےشمــس القمــرے💕
براے استقـــبال از تو آسمـــان
فـــرش قــــرمز پهــــن مےڪند
زمــــین بهـ احتـــرامت بهـ پا مےخیزد😌
و اشـــرف مخلــــوقات سر از پــا نميشناسد،
دوستــــداشنت عجیب بهـ دل مےنشینــد🎈
گـــویے بــــا آمـــدنت
دوباره متولد مےشویم❣
خــــوووووب مےشویم🍃🌸
عــــاشقــانهـ عاشقے مےڪنیم.😍
مــــبارڪتــــرینم☺️
آمــــدنت مبارڪ💕
تقـــدیم بهـ بهشتـ😎ــےترین
مــــاهِ ســـال، مــاه مبارڪ رمضان😇
•|🍫|• @asheghaneh_halal
🌙🍃
[• #سکینه🎙 •]
.
.
#دعاے_روز_اول_ماه_رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمَ اجْعلْ صِیامی فـیه صِیـام الصّائِمینَ وقیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ ونَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ وهَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ.
خدایا قرار بده روزه مرا در آن روزه داران واقعى وقیام وعبادتم در آن قیام شب زنده داران وبیدارم نما در آن از خواب بى خبران وببخش به من گناهم را در این روز اى معبود جهانیان ودر گذر از من اى بخشنده گناهکاران.
.
.
چند ڪلمه ــمناجات😌👇
[•💐•] @asheghaneh_halal
•[ #ادعیه📖 •]
✨اڶحَمدُلللهِ اڶاَوَّلِ بِلا اَوَّلٍ کانَ قَبلَهُ
واڶآخِرِ بِلا آخِرٍ.....
🍃🌸 اوّل خوانم خدا را
خــــــداے بےهمتـــا را
خـــدایے ڪہ عاجز استــــ
چشـــــمم زدیــــدار او
و قلبـــ من قاصر استــــ
ز ذڪــــر اوصافــــ او
📕|• #صحیفه_سجادیه. دعای اول
ترجمه جواد فاضل .ص۴۶
سیم دلتو ــوصل ڪن😌👇
[•🌙•] @asheghaneh_halal
4_467896649214066743(1).mp3
4.13M
••🍃🎙••
#سکینه
🌙: #ویژهبرنامهماھمبارڪرمضان
تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖
بھ صورت تحدیر(تندخوانے)
[• جزء اول •]
@asheghaneh_halal
••🍃🎙••
🎈🍃
💕[ #ویتانژے ]💕
مےدونم خــیلے ذوق زده اے😉
مےدونم لحـظهـ شمارے مےکردے برای نفس
ڪشیـــدن☺️ تو مــاه رمضون😌
حــالا ڪه بهتــرین ثانیهـ هاے عمــرتو
دارے توے دلـــبرترین ماه سال سپــرے
میڪنــے✋ یڪم با من هـم قدم شو✌️
مےخوام یهـ راه هایے و برات باز ڪنـم
ڪه اصلا تا الان ڪشفشون نڪردے😊
تــا حالا بهـ این فڪر ڪردے
باید از تهـ دلت قهقهـ بزنے😁
از تهـ دلت شاد باشے☺️
از اعمـــاق وجودت آرامش و حس ڪنے😌
اگهـ فڪر نڪردے از این لحظهـ
بهـ بعــد بهــش فڪر ڪن✋
خیلے هم بهش فڪر ڪن✋
چون قـــراره باهــم برسیـــم بهـ اینڪه
ڪیف ڪنیم😍
شـــاد بــاشیم، یهـ شادے اے با طعم
#شڪلات🍫
پـــس توے این یڪمــاه
بـــا هم همـــراه مےشیم🙈
تـــا کلے لذت بـــبریم✋
#لـــذتِ_حـــلال😊
چــون اینجــا عاشقانهـ های حلال است💕
ایــنم از ڪـرڪره اول✋
ایــشون👆 #مقدمهـ_اے بیش نبود.
دریـــاب👇ڪه بسے انرژےزاست☺️
•|💕|• @asheghaneh_halal
🎈🍃