[• #ریحانه ☆•]
حجــة الاســلامـ پنــاهیانـ:
علٺـ ڪینھ نظــام سلــطھ ازحجــابـ
آنـ اسٺـ ڪھ افــزایش هـــرزگے
موجبـ کاهــش مقاومٺـ مےشود
بےحجابـ شدن هنــر نیسٺـ
غیــر محجـبھ درعــالمـ
زیاد اسٺـ، اینـ حجابـ
اسٺـ ڪھ حــرفـ
ٺــازه جهــــانـ
امــروز اسٺـ !
#کمے_نزدیک_به_خــدا🌹
بانــوے ـخاصــ😇👇
[•🌸•] @Asheghaneh_Halal
🍃🕊🍃
#چفیه | #خادمانه
|ختم صلوات امروز
🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓
❣| شهیدمحمدرضااڪبرے
بچهها!
عصرِ هالیووده؛ عصرِ اینترنته؛
عصرِ دهکده جهانیه؛
امروز تو چجوری میخوای فَتحِش کنی؟!
با کدوم نفسِ مُطمَئِنّه؟!
با کدوم نمازشب؟!
#حاج_حسینیکتا🍃🌸
ارسال تعـداد #صلوات به آے دے😌👇
•🌷• @F_Delaram_313
تعداد صلواٺ ها
•• ۴۶۹۰ ••
هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇
|❤️| @asheghaneh_halal
🍃🕊🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{◼️}🍃
🍃
#خادمانه
••تـاریخچہ ساخـت بـارگاه ائمہبقیـع(ع)
و تخـریب آن بہ دسـت وهـابـیون خبـیث سعــ🇸🇦ـودے....
••حادثہ تلخے ڪہ قلب مسلمانان را جریحہ دار ڪرد!😓
اندیشہ تخریب و تڪفیر این جریان هر روز به گونہاے نمایان مےشود؛
روزے با تخریب بقیـع، گاهي با حملہ بہ ڪربلا و نجف، در حال حاضر با تخریب قبور صحابے گرانقدر پیامبر اڪرم در سوریہ.
وهابیت از سویے ساخت بارگاه، زیارت و توسل به قبور را شرڪ مےدانـد و قائلان بہ آن را سر مےبرد.
در همین حال با تمسڪ و توسل بہ طاغوت و شیطان بزرگ، مسلمانان بلڪہ هر انسانے را در هر ڪجا ڪہ بتواند مےڪشد ؛ یمن باشد یا سوریہ،سریلانڪا باشد یا تاجیڪستان یا نیجریہ.
اندیشہ رشد یافتہ در مدارس وهابیت، همزمان هم گردن نهادن در مقابل سلطہگران و ڪاسہ لیسے آنها و هم گردن زدن انسانها بےگناه را مجاز مےداند.
••بہ امـید دیـدن نابودے همہ دشمـنان اسلامـ و فرقہهاے ڪورڪورانہ و سربلندے و پـیروزے همہ مسلمین در ڪشورهاے اسلامے...✌️✌️
ڪلام آخر:
یـاحـیدر ڪرار زنـد نقش بہ زودے{💪
بـر پرچم سـبز عربـستان سعـودے{😎
🍃 @Heiyat_Majazi
{◼️}🍃
😜•| #خندیشه |•😜
یـــهـ دوری با ماشیـــنِ#فراری
تو تـــاریخ بزنیم یادمون میاد ده سال پیش چنین روزی بعضےا چه جوری اعلام #تقلب ڪردن و
ڪشور و هشت مال پا در هوا نگهـ داشتن😉
البتـــهـ نجـــابت از ما مــردم انقلابے بود✌️
اگــهـ همون روز اول مــدارا نمیڪردیم
و محڪــم جوابشون و میدادیم؛
فڪر نمیکردن #عددے هستن😂
امـــا مــــا ملت ولایتمــدار
منتظر اشاره رهبرمونیم ڪه دقیقا
و مـــــــو به مــو👌👌
همــــون ڪار و انجام بدیم✌️
وقتے رهبری مدارا ڪردن تا شاید
بــــــرگردن بهـ آغوش نظام ما
هــــم بـله و چشم
گویان اطلاعت ڪردیم✋😌
مهــم اینــهـ ما همیشه انقلابمون
و ڪشورمون و نظاممونو با چنگ و دندون
حفظ میڪنیم✌️✌️✌️🇮🇷🇮🇷
و ڪسے جرئت چپ نگـاه ڪردن و نداره.👊
سیاسے باشیـم امــا؛ متفــاوت👇
•|😜|• @asheghaneh_halal
🐝°| #نےنےشو |°🐝
قـــلالهـ از اَنــزُمَــنِ🙊
دو گُلـــوهاے سَبیـــهـ هــم نیشتــن😌
بیـــان عُـــونمـــون و با مــن و خــواهــلم
مُـــباصحهـ ڪنن😍
بلای همــین تیپ خوسمـل زدیم
و > ســــت < ڪــلدیم😇
خــواهلم دالهـ خوابِــس میبلــهـ 😅
بهـ زاس من سوالالو زَواب میدم
و یـــهـ عــالمهـ از عُـــودم تهلیف
میتُـــنم😍😍😍
تازَســـم مےخوام اَسبَمـــو #عــدیه🎁
تُنَــــمـ به مـــوزَســـون😎
☺️| شمــا خیلےعشقین
😇| نخـــبهـ های آینداین
| بــا این هوش و ذڪاوتتون
استودیو نےنےشو؛
آب قنـــــــــ🍭ــــد فراموش نشه👶👇
°🍼° @Asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وسی_وهشت سوار شد کمربند را بست و ماشین را روشن کرد. حرکات تندش نشان د
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صد_وسی_ونه
هدف وسیله رو توجیه نمی کنه. نمیشه پولی رو بدزدی و بعد صدقه بدی شروین
شروین در حالیکه دست هایش را تکان می داد گفت:
-خیلی خب، قبول، حرفهات درست. حالا نمیشد همونجا بمونی تا حواسم جمع بشه بعد این حرفها رو بزنی؟ عین بچه ها قهر کردی
- ایستادن من یعنی تأیید کار غلط تو. رفتم تا مگر تو هم به بهانه من بیای اما تو اینقدر غرق در خشم خودت بودی که به هیچ چیز توجه نکردی. قبل از اینکه بخوای آرش رو کنترل کنی بهتره یاد بگیری چطوری خودت رو کنترل کنی
شروین لحظه ای در چشمان شاهرخ خیره ماند، حرفهایش منطقی بود اما قبولش برای جوان مغروری مانند شروین سخت بود. سرش را برگرداند و گفت:
- آره، اگر منم برده بودم اینجور قشنگ نصیحت می کردم
شاهرخ رویش را از شروین به سمت خیابان چرخاند و گفت:
-من بردم چون بابک می خواست. من تو بازی شاگرد اون هم نیستم. کارهایی که اون انجام میده چیزیه که من اگر سال ها هم تمرین کنم نمی تونم انجام بدم. میدونی یعنی چی به پیتوک جوری کات بدی که به دو تا توپ ضربه بزنه و هر دو رو بندازه تو پاکت؟ اون عمداً باخت
شروین با ناباوری به شاهرخ چشم دوخت و شاهرخ ادامه داد:
-فکر می کنی هر دفعه برای چی آرش با تو دعوا و مرافعه می کنه؟ توجه نکردی که همیشه سروکلش پیدا می شه و شروع می کنه به تیکه انداختن تا تو رو عصبانی کنه؟ دفعه اول که بازیش رو دیدم شک کردم اما حالا مطمئنم خیلی بهتر از تو بازی می کنه. اگر یه ذره به نحوه چوب گرفتن، چرخش هاش،سرعت بازی، استراتژیشو َبنکینگ های دو تائیش توجه می کردی می فهمیدی چی میگم. تو هنوز گاهی دستت می لرزه و پیتوک میدی اما اون خیلی راحت یه توپ فریز شده رو گل می کنه! اونوقت فکر می کنی بازیت از اون بهتره؟ با دقت بیشتری آدم های اطرافت رو نگاه کن
این را گفت و در حالیکه به چشمهای بهت زده شروین خیره می شد گفت:
-آروم باش تا بتونی بهتر ببینی و بهتر تصمیم بگیری. آدم عصبانی نمی تونه عاقل باشه و هرکسی می تونه کنترلش رو دست بگیره
بعد لبخندی زد و مشغول حرف زدن با گوشی اش شد که داشت زنگ می خورد. شروین هم بعد از کمی مکث در حالیکه ذهنش در گیر حرفهای شاهرخ شده بود ماشین را روشن کرد و راه افتاد.
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
و
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وسی_ونه هدف وسیله رو توجیه نمی کنه. نمیشه پولی رو بدزدی و بعد صدقه بدی
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صد_وچهل
شاهرخ سنگ ریزه جلوی پایش را شوت کرد و گفت:
-بچه که بودم همیشه دروازه بان بودم. هنوز جای زخم هائی که روی زمین می افتادم مونده
بعد کف دستش را نشان داد ادامه داد:
-اینم یکیش، هفته ای یه شلوار ورزشی پاره می کردم. به اندازه کلاس های ورزش شلوار ورزشی خریدم
و خندید.
- هنوزم شیطنت توی چشمهات هست. البته شیطنتی که حبسش کردی. آدم شیطون بخواد موقر باشه خیلی سخته، نیست؟
-نه به اندازه شیطنتی که پشت بی حالی و کسلی پنهان بشه
شروین منظورش را فهمید. دستش را توی جیبش کرد و سرش را تا یقه آورکتش پائین کشید و زیر لب گفت:
-شیطنت من حبس نشده، خفه شده
- تا حالا فکر کردی چرا اینجوریه؟ چرا ما آدم ها از بعضی چیزا که بدمون میاد هی تکرارش می کنیم؟
-شاید چون راهی برای عوض کردنش نداریم. یه بن بست
- قبول ندارم! وقتی تقلا میکنی پس هنوز بن بست نیست
- من که دیگه تقلا هم نمی کنم
- همین ناراحتی یعنی تقلا، فقط شکلش فرق داره
شروین نفس عمیقی کشید:
-نمی دونم، شاید!
چند دقیقه ای به سکوت گذشت
- هفته دیگه میان ترمه، امتحان میدی یا انصراف؟
-فعلاً دانشگاه بهتر از خونه است
- پس می خونی؟
شروین با قیافه ای حق به جانب گفت:
-مگه با اون همه مسئله ای که من حل کردم نیازی به درس خوندن هم هست؟
شاهرخ روی نیمکت پارک نشست، آرنج هایش را روی پشتی نیمکت گذاشت و پاهایش را روی هم انداخت:
- اون که جریمه گرفتن یقه من بود
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒