°|💚
#پابوس
•💕• گر قلب جهان پر شود از عشق مجازے
•😌✋• این سینہ بےڪینہ فقط
جاے حسیـــ💚ــن است
#یا_حسین(؏)💚
#دوشنبہ_هاے_امامحسینے🌺
@Asheghaneh_halal
°|💚
[• #مجردانه♡•]
آیت الله بہجت:
برویـــد متاهل شوید، مگر شیخ انصارے زن
و بچہ نداشت!؟ برویـد با ازدواج یڪ هم
مباحثـہ اے براے خود پیدا ڪنید...
منبعـ📚 :ڪتــاب بہ شیوه یــاران
#آدم_همدم_میخواد😌👌
مجردان ـانقلابے😌👇
[•♡•] @asheghaneh_halal
[• #ویتامینه ღ •]
مرد بےعیب در دنیـ🌎ـا وجود ندارد
ممڪنـ🍃است،
مردے این عیب را داشته باشد
آن عیب دیگر را نداشتـ✋🏻ـه باشد...
عیب جویے نڪنید،
نڪاتـ👌خوب هرچنــد
ڪوچڪ همسرتونـ💗رو تحسین ڪنید...
#خیلےراحتہها☺️
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•🍹•] @asheghaneh_halal
#ریحانه
بانـــ🌿ــو؛
زیبــاترین پنجـ🌈ـرهے دنیــا
قــاب چــادر توست...🌹
وقتے چـ🌺ـادرت را
کمے روے صورتت مےکشے
و با غــرور تمام😌 از انبوه
نگــاه نامحــرمان
عبور میکنے😌
آنگاه تو میمانے
و " نــورُ علٰے نــور "❗️
و چه زیبــاست👌
انعکاس حیـ✨ـا از پشتِ این
سنگـرِ ساده سنگین سیاه🌸🍃
#چادر_خاکیِ_مادر💔
بانــوے ـخاصــ😇👇
[•🌸•] @Asheghaneh_Halal
😜•| #خندیشه |•😜
⛔️| حـالا هے مـا با زبان و ڪلمات
مختـــلف بگیم؛ داداشم، دلبندم، ڪدخدا
احمق درجه یڪ😅 پـا روی دم شیر نزار✋
مــــگه میفهمهـ!!
اینم شد عاقبتـــش☝️
اول ازتون پهباد نمیخرن😜
بعد سلاح نمیخرن😜
بعد ما آل سعود رو دبپورت میڪنیم اونور😜
بعــد شما از بےپولے سوءتغذیه میگیرید😜
بعـــد خودت و [ترامپ ] ڪابینت😜
جنــابان؛ فرانڪلین روزولت، جان اف ڪندی،
وارن هاردینگ رو در آغوش میگیرید!😎
📌| از ما گفتن؛ از شما اطلاعت ڪردن.😌
خــــبر بخوانید☝️☝️😉
💬| به دلیل سرنگونے گلوبال هاوڪ توسط
جمهــوری اسلامے؛ هند تصمیم گرفت
دیگــر از آمریڪا پهباد خریداری نڪند.
[جـنابانے ڪه عرض ڪردم
رئیس جمهورهایے بودند ڪه در هنگام
مسئولیت فوت ڪردند.]
#گلوبال_هاوک✋
سیاست در طنزترین حالت ممکن اینجا😎👇
•|😜|• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وهفتاد_ونه - ولی شاهرخ ... - ولی نداره. پدر و مادر حرمت داره. بی
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_دویست_وهشتاد
شاهرخ سعی کرد میانه داری کند.
- خب حالا سوال کجاست؟
دختر برگه ای را که دستش بود بالا آورد و به شاهرخ نشان داد. شاهرخ برگه را گرفت. نگاهی به سوال کرد و درحالیکه ابروهایش را بالا پائین می کرد زیر لب چیزهایی را زمزمه کرد.
- باید اول دیفرانسیل ..... نه اینجوری نمیشه. شروین؟ به نظرت اگه دیفرانسیل بگیری درست درمیاد؟ آقای کسرایی؟ با شمام
شروین که دیگر خون داشت خونش را میخورد نگاهی به برگه انداخت و خُرخُرکنان گفت:
-یعنی تو نمی دونی چطوری حل میشه؟
لبخند شاهرخ حرصش را درمی آورد. مداد را از دست شاهرخ گرفت و چیزهایی را روی برگه نوشت و با حالتی غیض مانند گفت:
-اینم راه حل! خوبه؟
شاهرخ که انگار به راه حلی بدیع! دست یافته باشد همانطور که به وجد آمده بود گفت:
-آره .... آره .... درسته، اینجوری راحت تر هم هست
شروین گفت:
-حالا میشه بریم؟
شاهرخ برگه را به طرف خانم معینی زاده گرفت و گفت:
-بفرمائید اینم مسئله.مشکل دیگه ای نیست؟
-نه. خیلی ممنون استاد
- خواهش می کنم ولی آقای کسرایی مشکل رو حل کردند، باید از ایشون تشکر کنید!
شروین که دیگر حسابی جوش آورده بود نگاهی به شاهرخ کرد. دختر هم با بی میلی رو به شروین تشکر کرد. شروین هم جوابی زورکی داد.
- خواهش می کنم
- ببخشید استاد، با اجازه
- خداحافظ شما، روز خوش
وقتی دختر رفت شروین که همچنان عصبانی بود گفت:
-سیرک با مزه ای بود، نه؟
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وهشتاد شاهرخ سعی کرد میانه داری کند. - خب حالا سوال کجاست؟ دختر
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_دویست_وهشتاد_ویک
شاهرخ خودش را زد به کوچه علی چپ:
- سیرک؟ کجا؟
شروین با لحنی مسخره گفت:
-ها ها. خندیدم
بعد به طرف شاهرخ چرخید و همانطور که دستش را دراز کرده بود گفت:
-فکر کردی نمی دونم از عمد این کار رو کردی؟ می دونستی جلوی اون هیچی نمی تونم بگم این کارو کردی
- مگه کار بدی بود؟ دیدی؟ به همین راحتی میشه کار خوب کرد
- ما اگر نخوایم برای این خانم کار خیر کنیم باید کی رو ببینیم؟
-مگه برای کار خیر کردن باید طرفت فرشته باشه. یادت رفته اول کی سر دعوا رو باز کرد؟
شاهرخ این را گفت بعد درحالی که لحنش عوض می شد ادامه داد:
-از دختر خالت که بهتره، نیست؟
و نیشخندی زد. به ماشین رسیده بودند.
- هه! خواب دیدی خیر باشه. زن جماعت ارزش هیچی نداره. یه مشت آدم خاله زنک که هیچ کاری بلد نیستن و فقط دوست دارن یکی نگاشون کنه. همشون ....
اما حرفش نیمه ماند چون شاهرخ یقه اش را گرفت و به ماشین چسباندش. شروین متعجب خشک شده بود. شاهرخ را میدید که عصبانی جلویش ایستاده و با خشم در چشم هایش زل زده بود. مغزش هنک کرده بود. جملاتش را مرور کرد اما نمی فهمید چه چیزی گفته که شاهرخ را اینقدر ناراحت کرده. دست هایش را به علامت تسلیم بالا گرفت. شاهرخ که سعی می کرد خودش را آرام کند همانطور که در چشمان شروین زل زده بود، زیر لب چیزی را تکرار می کرد. چشم هایش را بست، یقه شروین را ول کرد و شروع به قدم زدن کرد. بعد به طرف شروین چرخید و درحالیکه با فاصله ایستاده بود و دست هایش را تکان می داد بلند بلند شروع کرد به حرف زدن:
- خیلی ادعات میشه که مردی؟ به زور بازوت می نازی یا به سبیل مردونت؟ به هرچی مینازی بدون که تو با این همه نقاط مثلاً قوتت! زائیده یه زنی. یه زنی که اگه نبود همون اول از گشنگی می مردی و به این گردن کلفتی نمیشدی. اگر تر وخشکت نمی کرد بوی گندت حال همه رو به هم می زد. پس زن فقط یه موجود خاله زنک یا عروسک کوچه گردون نیست. اگه زنا این جوری انچون من و تو یادمون رفت با قشنگی و کمر باریکی
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وهشتاد_ویک شاهرخ خودش را زد به کوچه علی چپ: - سیرک؟ کجا؟ شروین با
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_دویست_وهشتاد_ودو
زنمون با بقیه رقابت نکنیم. یادمون رفت زن عروسک نیست که هرکسی خوشگل ترش رو داشته باشه خوشبخت تره. وقتی تو یادت رفت که زن بودن فقط به چشم و ابرو نیست زنا هم شدن موبورهای دماغ باریک که کاسه گدایی دست گرفتن که از امثال من و تو،توجه و احترام گدایی کنن و ماها فکر کنیم خیلی داریم بهشون لطف می کنیم که از رنگ رژ لبشون یا مانیکور ناخن هاشون تعریف می کنیم. عین یه دسته گل خوش بر و رو که وقتی پلاسیده شد و رنگ و لعابش از بین رفت جاش توی یه سطل آشغاله. اگر زنها رو اینقدر حقیر می بینی از حقارت من و توی مثلاً مرده!
شروین میدید که دستان شاهرخ می لرزد. انگار چیزی بزرگ او را آزار می داد اما نمی فهمید چه چیز؟ اشکال از او بود یا شاهرخ؟ او بی تفاوت بود یا اینکه شاهرخ حساس بود؟ شاهرخ که حرفش تمام شده بود سوار ماشین شد و نگاهش را به کاپوت دوخت. شروین چند لحظه ای به همان حال ماند بعد آرام از کنار ماشین خزید و سوار شد. شاهرخ که آرام تر شده بود گفت:
- هروقت قبل از جنسیت انسانیت برات مهم بود می تونی به مرد بود خودت بنازی
شروین جوابی نداد فقط استارت زد و ماشین را روشن کرد.
•فصل بیست و هشتم•
از در خانه که بیرون آمدن همانطور که شاهرخ در را قفل می کرد شروین گفت :
- با ماشین بریم؟
- نه دوست دارم پیاده روی کنیم
کمی که رفتند شروین پرسید :
- چند روزه تو خودتی! اتفاقی افتاده؟
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
[• #ویتامینه ღ •]
💚\\ وقتے همسرتون خستہ از مشڪلات بیرون میاد خونہ، بہ شما پناه آورده و بہ دلجویے شما نیاز داره \\
💙\\ سعے ڪنین بیشتر از همیشہ بهش محبت ڪنید و اسباب استراحتش رو فراهم ڪنید \\
💜\\ اگہ سڪوت ڪرد، راحتش بذارید،
و اگہ درددل ڪرد، گوش ڪنید و باهاش همدردے داشتہ باشید \\
#مهربونے😌
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•🍹•] @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
..|🍃
#طلبگی
••|🕊اینودیدم فرقکردم (آدم شدم)💚
جوان تهرانے کہ دیـوانـہ شده بود
•• @asheghaneh_halal ••
..|🍃
🍒•| #دردونه |•🍒
گاهے والدین چنان غرق در تعلیم و تربیت فرزندان خود هستند ڪہ وقتے ڪودڪ رفتار شایستہ و خوبے انجام مے دهد👦💫
آن را بدیهے تلقے میڪنند😶
اما وقتے اشڪالے در رفتار و اعمال او میبینند
نقش پلیس را اجرا مے ڪنند
و مدام اشتباهاتش را بہ رُخش مے ڪشند!
وقتے مے خواهید
رفتار اشتباہ ڪودڪ را بہ او تذڪر دهید
آن را با ڪمے ستایش همراہ ڪنید☺
تا نتایج بهترے بگیرید .
اگر دیدگاہ شما منفے باشد ڪودڪ از راہ هاے منفے سعے در جلب توجہ مے ڪند❎
بطور مثال پس از اینڪہ ڪودڪ با اسباب بازے هایش بازے میڪند و فقط یڪ اسباب بازے اش را بہ اتاق میبرد اورا تشویق ڪنید و بہ جاے دستور صریح و لحن تند بگویید :آفرین ڪہ اینقدر قشنگ بازے ڪردے و عروسڪت را بہ اتاق بردے حالا بیا باهم بقیہ وسایلت را هم ببریم.
والدین عزیز این را بہ خاطر داشتہ باشید ڪہ بهترین راہ براے آموزش رفتار خوب،شڪل دادن آن رفتار با تحسین است.👏😉
#نڪاتریزوتربیتےفرزندپرورے☺️👇
🍒•• @asheghaneh_halal