eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_سـی_و_دوم (بچه های مسجد) "من یقین دارم اینکہ خدا بہ احمـد آقا این قدر
🍃🎀 💚 درست در همان زمان که احمد آقا از مسائل معنوی می گفت برخی از بچــہ ها بہ فڪر شیطنتـــ های دوران بچگی خودشــان بودند. می رفتند مُهـــرهای مسجـد را می گذاشتند روی بخـاری! مُهرها حســــابی داغ مے شد. بعد نگاه مے ڪردند ڪہ مثلا فلانـــے در حاݪ نماز استـــ به محــض اینڪہ می خواست به سجده برود می رفتند مهرش را عوض مے ڪردند و ... یــا اینڪہ به یاد دارݥ برخے بچـــہ ها با خودشــان ترقــہ می آوردند. وقتی حواس ........ بود می انداختند توے بخاری و سریع می رفتند بیـرون! احمدآقا در چنین محیطے مشغول تربیتـــ بود. بچــہ ها و سختــے ڪار را تحمل می ڪرد و الحمدلله نتیجہ گرفت. بہ جرئت می گویم آن تعداد شاگرد ایشــان همگے به درجاتــ بالای علم و معرفت رسیدند. یڪ شب بہ یاد دارم ؛ یڪی از بچه ها رفته بود پیش خادم مسجد و گفت : میـرزا، ببین مسح ڪشیدن من درستہ؟ بعد مسح سر را ڪشیده بود و همین طور دستش را ڪشیده بود تا روے بدن و پا و تا نوڪ انگشتاݩ پــا ادامہ داد! میـــرزا ڪه باطن پاکی داشت عصبانی شد گفت : چی ڪار می کنی؟ اشتباهه اما آن پسر شروع ڪرد سر به سر خادم گذاشتن : اشڪالے نداره من بعد مســـح سر مســـح پا رو ڪشیدم و... این قدر ادامـــہ می داد تا خادم عصبـــانے بشه. یڪے از بچـــہ ها ڪه قد بلندے داشتـــ رفت یڪ عبا و عمامہ برداشت! بعد خیلے جدی پوشید و بعد از نماز وقتی همہ رفته بودند وارد مسجـد شد. فقط ما نوجوان ها توے مسجد بودیم. احمدآقا هم نبود. میرزا ابوالقاسم ڪه ذاتا قلب بسیار مهربــان و پاڪے داشت رفتـــ به استقبال ایشان و گفتـــ : حاج آقا از قم آمدید؟ او هم گفت : بلہ! بنده ے خدا چشمانــــش درستـــ نمی دید. بعد گفت : بیایید یہ خورده این بچہ ها رو نصیحتـــ ڪنید. بعد رو به ما ڪرد و گفتــ : بیایید جݪو از حاج آقا استفاده ڪنید. حاج آقا هم خیلے جدے آمد در بین بچه ها و روے صندلـــے نشست! بعد بسم الله را گفت و شروع به صحبتـــ ڪرد! میرزا ابوالقاسم هم جݪویش نشست و به حرف هایش گوش می داد. همـــہ ی ما چند نفر مرده بودیم از خنده ، اما به سختی جلوے خودمان را گرفتہ بودیم. او خیلے جدے ما را نصیحتـــ کرد. حرف های احمدآقا را براے ما تڪرار می کرد، تا اینڪہ در آخـر بحث رفت سراغ موضـــوع تیلہ بازے و... میـــرزا یڪ دفعہ از جا بلنــد شد. با چشمان ضعیفش به چهره ے آن شخـــص خیره شد. بعد گفتـــ : تو.....نیستـــے؟! خدا می داند بعد از هر شیطنتـــ بچه ها ، چقدر موج حمݪات ڪلامی اهݪ مسجد بہ سمتـــ احمدآقا زیاد می شد. شاید هیچ چیز در مسجد سخت تر از این نبود ڪہ در جݪسات بسیــج و امنــاے مسجد ، احمدآقا را بہ خاطر شیطنتـــ شاگردانــش محڪوم مے ڪردند. اما او با لبخندے بر لبـــ همہ این تلخ ڪامی ها را بہ جـــان می خرید. می دانستــ ڪہ پیامبرگرامی اسلام به امیرالمؤمنین فرمودند : یاعلــــے ، اگر یڪ نفر به واسطہ ی تو هدایت شود، برتر است از آنچه آفتاب برآن می تابد. ثمرات زحمات او حالا مشخص می شود. از میان همان جمع اندڪ شاگردان ایشان چندین پزشڪ ، مهندس ، روحانی ، مدیر و انسان وارستہ تربیتــ شد ڪه همگی آن ها رشد معنوے خود را مدیون تݪاش هاے احمدآقا می دانند. آن ها هنوز هم در مسیــــرے که احمدآقا برایــشاݩ هموارد کرد قدم بر می دارند. به قول یڪی از شاگرداݩ ایشان زحمتے ڪه احمدآقا برای ما ڪشید اگر براے درختــ چنـــار ڪشیده بود میوه می داد! بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🎀
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_سـی_و_سـوم درست در همان زمان که احمد آقا از مسائل معنوی می گفت برخی از
🍃🎀 💚 آیت الحق برای اینکه از احمدآقا بگوییم باید استاد گران قدر ایشان را بهتر بشناسیم. کسی که احمدآقا در محضر او شاگردی کرد و مطیع کامل فرمایشات ایشان بود. آیت الله حاج میرزا عبدالکریم حق شناس تهرانی در سال ۱۲۹۸ شمسی در خانواده ای متدین در تهران متولد شدند. نام او کریم و نام خانوادگی ایشان صفاکیش بود. پدرشان در فرمانداری آن روز تهران صاحب منصب بود و به همین جهت به «علی خان» شهرت داشت. او سه فرزند به نام های ولی ، کریم و رحیم داشت. منزل پدری ایشان در خیابان ایران قرار داشت که جزء محلات مهم تهران حساب می شد. پدر در ایامی که فرزندانش کوچک بودند از دنیا رفت. مادرشان هم تا زمانی که ایشان به سن پانزده سالگی رسید در قید حیات بود. ایشان از مادرِ بزرگوارشان به نیکی یاد می کردند. می فرمودند : « ‌مادرم سواد نوشتن و خواندن نداشت. اما به خوبی قرآن و مفاتیح را می خواندو حتی آیات مبارکه ی قرآن را در میان کلمات دیگر تشخیص می داد! او این فهم و شناخت را به خوابی که از امام علی (علیه السلام) دیده بود ، مربوط می دانست. در آن رؤیا ایشان دو قرص نان از حضرت می گیرند. یکی از آن ها را شیطان می رباید؛ اما او موفق می شود که دیگری را حفظ کرده و بخورد. بعد از اینکه صبح از خواب برخاسته بود می توانست آیات قرآن را بشناسد و بخواند! با وفات مادر، دایی بزرگ حاج میرزا علی پیش قدم شده و گفته بود : (( از میان بچه ها کریم به منزل ما بیاید. او فرزند ما باشد.)) بدین ترتیب دو سه سالی در منزل دایی به سر بردند. در این دوره به دبیرستان دارالفنون رفتند. حاج دایی می خواست ایشان بعد از دوره ی درس به بازار برود و به کسب و کار بپردازد. رسم روزگار همین بود. دارالفنون هم دانشگاه و هم ادارات دولتی را نوید می داد. راهی که برادران ایشان رفتند، و در وزارت خارجه به مقامات رسیدند. اما تقدیر خدای کریم چیز دیگری بود. ایشان در اواخر دوره ی دبیرستان به چیز دیگری دل بسته شد. بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🎀
[• #آقامونه😌☝️ •] •| ڪاش میشد هر چه گل🌸 |• در باغ هستي هست را..👌 |• یڪ به یڪ در بینِ👇 •| گلدانِ پراز لطفِ تو ڪاشت🍃 •| تا ڪه باشد سایه‌يِ👇 |• پر برڪت تو مستدام😊 |• کاش میشد عمر من را⏳ •| روی عمر تو گذاشت✋ ۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(490)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🔘•° @Asheghaneh_Halal
•••🍃••• این‌قصه ‌از/👇/ حوالے دریا شروع‌ شد با تاروپود چادر زهرا شروع ‌شد 😔☝️ خورشید/🌞/ سرزد و سـفـر ما به ‌ڪربـــــلا/😭/ با یڪ سلام صبح به ‌مولا شروع ‌شد/💔/ 🏴| @asheghaneh_halal •••🍃•••
[• •] . . |🍂فریاد زد مڪبر صحنین ڪربلا |🍂ماه محرم آمده... |🍂قد قامت العزا...! 🍂 😔 . . [•🏴•] @asheghaneh_halal
[• •] . . هر انسانے را لیله القدرے هست ڪه در آن ناگزیر از انتخاب مےشود و حُــر را نیز شب قدرے این چنین پیش آمد ... «عمربن سعد » را نیز ... من و تو را هم پیش خواهد آمد... اگر باب یا لیتنے ڪنت معڪم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد..؟ لعن الله امه سمعت بذلڪ فرضیت به؟ . . السلام‌علیڪ‌یااباعـبدالله✋🏻 [•🏴•] @asheghaneh_halal
[• | •] . . . امروز به نیت اولین روز محرم، نگــاھ به نامحرم رو ترڪ میڪنیم ان شاءالله به مدد آقا اباعبدالله همسرے مومن و چشم پاڪ نصیب همه مجردها بشه... . . . امروز به نیت اولین روز محرم، بدخلقے با همسر رو ترڪ میڪنیم ان شاءالله به مدد آقااباعبدالله زندگیمون زیر بیرق امام حسین{؏} جارے باشه... . . . [•🖤•] @asheghaneh_halal
💍🖤 🖤 ﴿💚﴾ چفیـــھ ے همســــرم و ﴿⚫️﴾ روســـــرے مشکــے مــــن ﴿✋﴾ دســت‌ در دســت همنــــد ﴿🏴﴾ ایــن ‌دو عــــزادار حسیــــن«ع» 🖌 💔 بھ وقت ـعاشقے👇 @Asheghaneh_halal 🖤 💍🖤
🕯 | شـهـــداے کــربلا🍂 شهداے کربلا یاران از جان گذشته امام حسین علیه السلام هستند که در واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، در کربلا و در قتال نابرابر با سپاه عمر بن سعد به شهادت رسیدند. شهیدان کربلا معمولا به دو گروه بنی هاشم (وابستگان امام حسین علیه السلام) و یاران امام حسین علیه السلام (بجز بنی هاشم) تقسیم می شوند. تعداد شهدای کربلا بنا بر مشهور 72 تن و با شمارش دقیق بیش از 150 نفر است. تـفکــیک شـــهـداے کـــربـلا🍂 شـــهـــداے بـــنے هـــاشـــم💚 شهدای کربلا از اولاد ابوطالب که نام آنها در زیارت 'ناحیه' آمده، 17 نفر و از اولاد ابی طالب که نام آنها در زیارت 'ناحیه' نیامده، 13 نفر است که سه کودک نیز از بنی هاشم شهید شدند و از میان این 33 نفر، 10 نفر از فرزندان امیرالمومنین علیه السلام، چهار نفر از فرزندان امام حسن علیه السلام، سه نفر از فرزندان سیدالشهدا علیه السلام، 12 نفر از فرزندان عقیل و چهار نفر نیز از فرزندان جعفر بودند… …💔 ◼️ @asheghaneh_halal ◼️ 🕯
. 🌷🍃: @Asheghaneh_halal .
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
. 🌷🍃: @Asheghaneh_halal .
🌷🍃 دائم ذڪـــــر حضرت زهرا(س) بر لبانش بود مداح نبود اما همیشه وسط هیئت روضه حضرت زهرا(س) را مےخواند. این ارادت قلبے او به مادرش باعث شد همچون مادر پهلو شڪسته‌اش با اصابت ترڪش به ناحیه پهلو شهید شود... محل شهادت: تاریخ شهادت: ۹۴/۸/۱۷ •🕊• @Asheghaneh_halal •🕊• 🌷🍃
#ریحانه 😔• در ڪربلا نبودم 💚• تا براے یارے امامم، • ڪارے حسینے بڪنم!! ☝️• اما حالا هستم 🌸• تــا بــا چــــــادرم، 💛• ڪارے زینبــے بڪــنم... میــدانم ڪہ "یزیدیان زمان"  چشم بہ "چــــادرم" دوختہ اند!😔 #السلامُ‌علی‌الحُسَین(ع) •[🏴]• @Asheghaneh_halal
°| 🍂💔‌ |° [ الفبـاےجُنوݩ... ] • یکےبود وُ یکےنبود، تاچندۍپیش، غیرِخدا در دلِ‌ما، نَفَـرۍ نبود! سُجودهایمان بےپایان بود، قُنوت‌هایمان بےاذان بود، قُلوب‌هایمان خالےاز غیرِ خُدا بود! خلاصه، وُجودمان داستان بود! ‌• چندۍپیش، خبر آمد از تڪه‌ بهشتے جامانده در یک میدان! بِدایةِداستان، همه حیران بودند وُ سرگردان مگر مےشد؟! بهشـت!؟ آن‌هم در آن زمین ویران!؟ آن‌روزهم خورشید تابان بود وُ زمین، سوزان! اما بازهم نبود باورِ بهشتِ ‌جامانده در میان... • باز خبـر آمد: پای یک دیدار است در میان! دیدارِ همان گودال! همان دلیلِ جدال‌! همان بهشتِ جامانده در میدان! گفتند خرجِ سفر یڪ دلِ‌نـالان اسـت وُ یڪ دردِ بےدرمان مبـدا وُ مقصـد هم هست، از عرشِ زمـان تا بهشتِ دوران‌! ‌•عازِم‌وُراهےشدیم! عاقل‌وُعاشق‌شدیم‌! ما‌باعشقِ‌حُسِیݩ،آگَہ‌وُبُرناشدیم! • چندۍ‌پیش، بود در دلِ‌مـا فقط‌خُدا.... ولے حالا هست، ڪرب‌وُ‌بلا!  بود تمنّـاۍما از خُدا، فقط‌خُدا... ولےحالا هست، یک سفرِ ڪرب‌وُبلا... •‌| @asheghaneh_halal ‌°• °| 🍂💔 ‌‌|°
6848236_464.mp3
6.17M
- - - - - - #ثمینه نوبت غم میشود ، تکیہ علم میشود🏴 خانه ی دل های ما مثل ِ حرم میشود😇 حرم حرارت داغ ِ عزای ِ تو در رگ و خونم حسین❤️ مثل ِ زهیر و جناده و عابس گرم جنونم حسین☺️ #شیرین_تر_از_جان_منی😍 #سید_مجید_بنےفاطمہ🎤 - - - @asheghaneh_halal - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[• #قرار_عاشقی⏰ •] بعد از تو کہ در چشم من آید که به چشم👁•| گویے همه عالم ظلمات است و تو نورے✨•| #مشهدپرازحس‌هاےخوب‌است🙂 هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇 [•💛•] @asheghaneh_halal
▪️🍃 #همسفرانه | #حسینیه درروضہ چشم هر دوےماپر نم وتَراست[••😭 آرامشم ڪنار تو درروضہ بهتراست[••😇 هیئت ڪنارتو توڪنارم چہ مےشود[••😌 این ماه غم ڪنارتو بہ خداجوردیگراست👌 #هیئت‌دونفره♡ ▪️🍃 @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو|🐝° میحوام به همه لَبحَند بزنمو از اِمسَب بِلَم هِیدَت. °🙂° عزیزکم قبول باشه ان شاءالله کار قشنگیه لبخند ولی دلیلت چیه؟ •☺️• میحوام اَجه امام سَمانو تو لاهه لوضه دیدَم با خوسرویی و سَلبَندِسون بِلم چه آقا بدونند به یادِسونم همیسه🍃💚🍃 دورت بگردم سرباز کوچولو آقا رو اگه با چشمای پاکت دیدی سلام ما چشم خاکیا رو هم بهشون برسون💔 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_سـی_و_چـهـارم آیت الحق برای اینکه از احمدآقا بگوییم باید استاد گران قد
🍃🎀 💚 ایشان به درک محضر عالم عامل، شیخ محمد حسین زاهد، موفق می شوند. شیخ زاهد رحمه‌الله تحصیلات زیادی نداشت. اما آنچه را که خوانده بود به خوبی عمل می کرد. بسیار وارسته و از دنیا گذشته و زاهد بود. ایشان شاگردان بسیاری داشت که بعضی از آن‌ها بعدها به مقامات عالی رسیدند. با راهنمایی استاد از خانه‌ی دایی خارج شده و در یکی از حجره های مسجد جامع تهران ساکن می‌شوند. ایشان در دوره‌ی دارالفنون به ریاضیات جدید و زبان فرانسه به خوبی مسلط می‌شوند. برای همین حسابدار یکی از بازاریان شدند و به اوگفتند: من حقوق بسیار کمتری می‌گیرم به شرط آنکه موقع نماز اول وقت بتوانم به مسجد بروم و عصرها درس‌هایم را بخوانم. ایشان سال‌ها در درس استاد شیخ محمدحسین زاهد رفتند و از محضر ایشان استفاده کردند. بعد از مدتی به دنبال استاد بالاتر بودند. تا اینکه آیت الله سید علی حائری رحمه‌الله معروف به مفسر را می‌یابند. می‌فرمودند: شب قبل از اینکه ما به محضر ایشان برسیم، در عالم رؤیا سید بزرگواری را به من نشان دادند که بر منبری نشسته بود، و گفتند: او باید تربیت شما را بر عهده گیرد. فردا وقتی به محضر آیت الله مفسر رسیدیم، همان بود که دیشب دیده بودم! حاج آقای حق‌شناس چندین بار می‌فرمودند:«در اوایل دوران درس و تحصیل، به ناراحتی سینه دچار شده بودم، حتی گاه از سینه‌ام خون می‌آمد. سل، مرض خطرناک آن دوران بود. و بیماری من احتمال سل داشت. دکتر ودارو هم تأثیر نمی‌کرد. یک روز تمام پس انداز خود را که از کار برایم باقی مانده بود صدقه دادم. شب‌هنگام در عالم رؤیا حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زیارت کردم، و به ایشان متوسل شدم. ایشان دست مبارک را بر سینه‌ام کشید و فرمودند : این مریضے چیزے نیست، مهم مرض هاے اخلاقے آدم است، و اشاره به قلب فرمودند. خلاصہ مریضے برطرف شد. جریان سربازے پیش آید. ایشان بایستی بہ سربازے می رفتند. و این چیزے نبود ڪہ در روزگار رضاخان ڪسے به آن رضایت دهد. به همین جهت با ڪمڪ بعضی از آشنایان، شناسنامہ را تغییر می دهند، و ڪریم به عبدالڪریم و صفاڪیش بہ حق شناس تبدیل می شود. سن هم ده، دوازده سال یا حتے بیشتر افزایش می یابد. لذا تولد ایشان در شناسنامه ۱۲۸۵ شمسی است. ایشان می فرمودند : به محل آزمایشات پزشڪی رفتم تا تکلیف سربازی من مشخص شود. وقتی از پله ها بالا رفتم، قلبم به سرعت به تپیدن در آمد. به خودم گفتم : من ڪه نمی ترسم پس چرا قلبم این چنین به تپش در آمده!؟ در محل معاینه، پزشکان ارتش قلبم را معاینه کردند. معاینه کننده به دیگری گفت : زودتر معافیت این را بنویس برود ؛ چون این جوان دو روز بیشتر زنده نیست! در هر صورت معافیت صادر شد و من بیرون آمدم. پایین پله ها ضربان قلب به حال عادی بازگشت! ایشان محضر بسیاری از علمای تهران نظیر آیت الله شاه آبادی و دیگران را درک می کنند و بعدها به قم می روند. ایشان مدتی شاگرد آیت الله حجت و امام خمینی بودند. بعدها که آیت الله العظمی بروجردی به قم آمدند شب و روز در خدمت ایشان بودند. آیت الله حق شناس در تمام درس های فقه و اصول آیت الله بروجردی شرکت کرد. ایشان همه را نوشت و امروز این تقریرات در شمار میراث علمی ایشان باقی است. ایشان از چهار نفر از علمای مهم آن روزگار اجازه ی اجتهاد کسب می کنند و به درس و بحث خود ادامه می دهند. سال ۱۳۳۱ شمسی شیخ محمد حسین زاهد، امام جماعت مسجد امین الدوله، در بازار مولوی تهران از دنیا رفت. ایشان وصیت کرده بود که.... بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🎀
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🎀 #عشقینه #عارفانه💚 #قسمت_ســی_و_پـنـجـم ایشان به درک محضر عالم عامل، شیخ محمد حسین زاهد، موفق می
🍃🎀 💚 ایشان وصیت کرده بود که برای اداره و امامت نماز مسجدشان، آیت الله حق شناس را دعوت کنند و فرموده بود که « ایشان علماً و عملاً از من جلوتر است. » بزرگان محل و سرشناسان اهل مسجد به قم می روند و به محضر آیت الله بروجردی رحمة الله علیه می رسند. از ایشان درخواست می کنند که حاج آقای حق شناس را برای امامت مسجد امین الدوله مأمور کنند. آیت الله بروجردی طبق نقل کسانی که در این جمع به محضرشان رفته بودند، فرمودند : «شما فکر نکنید ، یک طلبه است که به تهران می آید، شما من را به همراه خود به تهران می برید.» آیت الله حق شناس می فرمودند : « بازگشت به تهران برای من بسیار گران بود. قم برای من محل پیشرفت و ترقی علمی و عملی بود و به هیچ وجه میل به آمدن به تهران را نداشتم. » روزهای سختی برایشان گذشت. برای مشورت به خدمت یار قدیمی خود حضرت امام خمینی رحمة الله علیه می روند، امام می فرمایند : « وظیفه است، باید بروید. » عرض می کنند : « شما چرا نمی روید؟ امام می فرمایند : « به جدم قسم اگر گفته بودند، روح الله بیاید، من می رفتم. » ایشان به هر نحو بود به تهران می آیند و شاگردان مرحوم آقای زاهد رحمة الله علیه به ایشان روی می آورند. طلاب تهران برای دروس حوزوی به نزد ایشان می آیند. ایشان اوایل جوانی دستور یافته بودند که به عنوان بخشی از راه و رسم سلوک، سه کار را به هیچ وجه رها نکنند : « نماز جماعت و اول وقت، نماز شب، درس و بحث » ایشان در اوایل دهه چهل، جوانان مسجد امین الدوله را که شاگردان مرحوم آقای زاهد بودند، برای تقلید به حضرت امام رحمة الله علیه ارجاع دادند. آن ها هم مقلد امام شدند. آن مجموعه، هسته ی مرکزی حزب موتلفه اسلامی و اولین یاران و همراهان مخلص امام رحمة الله علیه بودند که بخشی از جریان نهضت و انقلاب اسلامی را تشکیل دادند. خصوصیات ممتاز آیت الله حق شناس زیاد است، ما به چند خصوصیت بارز در آن میان نظر می اندازیم : صبر در بلا و مریضی های سخت، به طوری که بسیار در مریضی های طولانی اهل صبر بودند. رسیدگی به حاجات مردم و رفع گرفتاری از آن ها ؛ در تمام دوران سخت جنگ، یعنی بمباران و موشک باران شهرها، با اینکه تهران خالی شده بود، تهران را ترک نکرده و به مسجد می آمدند، و دائما نگران مردم بودند. چندین بار برای رفع این بلاها، یک چله ی تمام زیارت عاشورا خواندند. خصوصیت سوم، احترام خاصی بود که ایشان نسبت به همسرشان رعایت می کردند، یا به دیگران سفارش می کردند و اگر می دانستند کسی نسبت به همسرش بدرفتار می کند، بسیار خشم می گرفتند. ایشان می فرمودند : « من کمال خود را در خدمت به خانم می دانم، و خود را موظف می دانم که آنچه ایشان می خواهد فراهم کنم. » خصوصیت چهارم این بود که ایشان نسبت به گناه غیبت سخت حساس بودند. البته این خصوصیت همه ی علمای اخلاق و اهل سیر و سلوک است. ایشان مدتی نیز ریاست مدرسه ی فیلسوف الدوله و سپهسالار را بر عهده داشت و در آن به تدریس می پرداخت. کرامات و حکایات این مرد الهی آن قدر فراوان است که ده ها کتاب در فضیلت ایشان نگاشته شده. سرانجام این استاد وارسته در سن ۸۸ ‌سالگی، در دوم مردادماه سال ۱۳۸۶ ، درگذشت پیکر ایشان پس از اقامه ی نماز توسط آیت الله مهدوی کنی به سوی حرم حضرت عبدالعظیم تشییع و در آنجا به خاک سپرده شد. بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🎀
🍂🕯🍂 🕯 🏴پرسھ بر سالار🏴 ⇦ ⇨ •{السلام علیڪ یا اباعبدالله الحسین(ع)}• 🍃تابستانـ سال 61 هجرے قمرے است. بیابانے به‌نام ڪربلا. روز از نیمـه گذشته است. از صبـح جنگے نابرابر بین سپاه حق با سپاه باطل در جریان بوده است. دیگـر صداى چڪاچڪ شمشیرهـا به گوش نمیرسـد. اما اسب‌هاے بےصاحب با شیهه سوزناڪ خود ولولـه اے برپا ڪرده اند. ▪️تعدادے از بدن‌های پاره‌پاره و خون‌آلود شهیدان در نزدیڪ خیمـه گاه ردیف شده اند درحالےڪه قطعاتے از اعضاے بدن آن‌ها هنوز در میدانــ برجـای‌مانده است. گروهے دیگر هنوز در میدان و روے خاڪهایے ڪه با سُم اسبـان شخم زده‌شده‌اند، افتاده‌اند. نه فرصت و مجالے فراهم‌شده و نه ڪسے باقے‌مانده است ڪه جسد پاره‌پاره یا نیمه‌جان یاران اباعبدالله الحسین(ع) را به خارج از محوطه معرڪه انتقال دهد. 🍃 اجسادى نیز به دلیل ازهم‌پاشیدگی قابل‌انتقال نیستنـد. گاه‌گاهے صداے خُرخُر گلوهاے بریده و ناله هاى دردناڪ از دور و نزدیڪ شنیده ميشود.. •°●این تا روز یازدهم محرم ادامه دارد با ما همراه باشید●°• نویسنده: ✒️ ▪️ @Asheghaneh_halal ▪️ 🕯 🍂🕯🍂
[• #آقامونه😌☝️ •] •| «امشــب»◼️ |• دلـم آرزوی تــو دارد❣ •| نجوا ڪنان و بےآرام..✋ ۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #مهدی_اخوان_ثالث|✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(491)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🔘•° @Asheghaneh_Halal
•••🍃••• #صبحونه پر مےڪشد دلمـ🕊 به ‌هواے حرم‌ حسیــن دارم‌ به اشتیاق‌ شما مےپرم‌ حسینـ💚 خورشید از حوالے گنبد طلوع ‌ڪرد صبحسٺـ🌤 و باز نام ‌تو را مےبرم ‌‌حسین #السلام‌علیڪ‌یااباعبدالله✋ #صبحتون‌بخیر @asheghaneh_halal •••🍃•••
[• •] . . |🍂حاجیان گرم دعا و زائر اصلی برفت.... |🍂رفته سمت‌ِکربلای‌ِپربلا |🍂امشب (ع) 😔💚 🍂 ...💔 . . [•🏴•] @asheghaneh_halal