🖤🍃
🍃
#همسفرانه
یادم هست یڪبار دیگر میخواستم برای خرید به بیرون بروم پول نداشتم،
هرچه فکر کردم چه کنم، به نتیجهای نرسیدم! 😞
خجالت میکشیدم😥 از پدر و مادرم پول بخواهم.
نشستم به مطالعه اما تمام فکرم به خرید بود.😑
مشغول ورق زدن کتابم📖 بودم که دیدم 30 هزار تومن پول لاے آن استــ!😅😍
از پدر و مادرم سوال کردم که آنها پول برایم گذاشتهاند؟ گفتند نه! 🤔
مامان گفت «احتمالاً کار حسینآقاست!» خریدم را انجام دادم و بعداً هرچه تماس گرفتم و از او پرسیدم، طفره میرفت.☹
میگفت «نمیدونم! من؟ من پول بگذارم؟»🤔
حتی این مدل کارها را برای خانوادهام هم انجام میداد عادتی که بعدها هم ترک نشد.😇
#همسر_شهید_محمدحسین_حمزه🕊🌷
@Asheghaneh_halal
🍃
🖤🍃
[• #ویتامینه ღ •]
#هردو_بدونیم
ببین…
🍃دلخوری، باش.
عصبانی هستی، باش.
قهری، باش.
💞هر چی میخوای باشی، باش.
ولی،
🍃حق نداری با من حرف نزنی،
فـهمیدی!؟
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
/💔/
#کوثرانه
حضرت امیر
حیدرِ کرارِ مدینه
زمانی که میخواستن حضرت زهراس
رو از رسول الله خواستگاری کنن
اومدن پیش حبیب الله و زانو زدن
وقتی حضرتِرسول آگاه شدند
به علی فرمودن
علی جان تو چه داری
که زهرامو به تو بدم
فاتح خیبر از دارِ دنیا
سپر و شمشیر و اسب داشت..
حضرت فرمودن
تو مردِ جنگی و دلاورِ میدان
شمشیر و اسبت را نگه دار
"سپرت" را بفروش و
خرج دخترم کن
ولی
نگفته بود که زهرای من
خودش برایت "سپر" میشود
نگفته بود که دست زهرا
برای ولایت تو "سپر" میشود
نگفته بود سپری بهتر؛
از آنِ تو میشود..
که همانطور هم شد..
در حجة الوداع
در غدیر خم
همه دستها برای تو بالا رفت
برای بیعت باتو؛ برای امامت تو
اما چرا مدینه
حتی یکی از آن دستهای یاری را
برای امامتِ تو
برای "هل من ناصر" تو
بالا ندیدیم؟
هرچه دست بود
حرمتِ زهرای حیدر را شکاند
هر چه دست بود
برای مادر جوانِ ما بالارفت..
و تنها دست یاری؛
دستِ زهرا بود
که برای همسرش
برای امامتِ علی اش
بالا رفت و
یاسِ علی را
یاس محمد را
کبود کردند
بمیرم برایت مادر💔
عجل وفاتی فی روضة الزهرا س💔
#بےنشان
#التماس_دعای_شهادت
#مادرِماجـوانبود💔
#یازهرا
@asheghaneh_halal ••
/💔/
🖤•🌼•🖤
#قائمانه
صاحبعزای فاطمه آقا،بیا بیا
بزم عزای فاطمه برپا،بیا بیا{🏴}
ای زائر همیشهی آن قبر بینشان
بنما مزار فاطمه پیدا بیا بیا{💔}
تاآن که یک نظر به جمالت نظر کنم
ما را کشانده ای به کجاها بیا بیا{🍂}
در پشت درب خانه تو را کرده او صدا
درمان درد امابیها بیا بیا{✨}
#السلامعلیالمهدیوعلیآبائه
#اللهمعجللولیکالفرج
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
#سهشنبههایجمکرانی
#فاطمیه
@asheghaneh_halal
🖤•🌼•🖤
🕌🍃
#قرار_عاشقی
بهـر حاجات
اگـر دست دعا برخیـزد ••|🖐
دلبــرے هست به هـر حـال به پاخیــزد
لطف آقاے••| 💚
خراسـان زهمـه بیشتــر است
هـرزمـان ازدل پـر درد صـدا برخیــزد
🕌🍃 @asheghaneh_halal
▪️🍃
#همسفرانه
مبتلایم ڪردهاے،
درمان نمیخواهم ڪه عشق
بے گمان شیرینترین
بیمارے دورانِ ماست...!!
▪️🍃 @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو|🐝°
😒 هلچی میجم پاسووو بیلیم
عسادالی دوش نمیته.
همش بَصل دوشیییه.
😏 منم الا این سیم دَت میتُنم
تا تیالش لاحت بشه، بیلیم
عسادالی.
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_هشتاد_و_هفت سهیل چیزی نمیگفت، چشماش رو بسته بود و فقط گوش میداد.
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_هشتاد_و_هشت
تا صبح فاطمه تمام ماجرای اون تصادف و اینکه چقدر با ویلچر این ور و اون ور رفته و به این تصادفی ها کمک کرده رو برای سهیل تعریف کرد، آخرم یکی اشتباهی اسم اینم با تصادفی های اون اتوبوس جا زده بوده و پولش رو حساب کرده بود، تا ساعت 44 و نیم هم داشت به مسافرها کمک میکرد و تازه یادش اومده که باید موبایلش رو روشن کنه.
سهیل هم از اینکه زود قضاوت کرده بود از فاطمه عذرخواهی کرد.
+++
با وجود تمام اتفاقاتی که افتاده بود اما هنوز هم شک و دو دلی بدی توی وجود فاطمه بود که آیا سهیل بهش دروغ گفته بود که دیگه با هیچ زنی رابطه نداره؟ ... اما مطمئن نبود و دوست نداشت برای چیزی که مطمئن نیست سهیل رو توبیخ کنه.
فرداش سها با دیدن شیدا فدایی زاده توی کارگاه چشماش رو ریز کرد و به فکر فرو رفت. رو به آقای اصغری کرد و گفت: این خانوم رو میشناسید.
آقای اصغری که روی صندلیش نشسته بود نیم خیز شد و گفت: کی رو میگید؟ خانم فدایی زاده؟
-بله همونو میگم.
-آره میشناسمش، اون و برادرش یک کارگاه صنایع دستی دارند و مثل ما تو کار تابلو فرشن.
-خب؟ اینجا چیکار میکنن؟
-برادرش با آقای خانی دوستن، گاه گاهی میان اینجا، قراره با همکاری هم نمایشگاه بزنیم، شما مگه خبر ندارید؟
-همون نمایشگاه تابلو فرشی که توی جلسه یک ماه قبل صحبتش شده بود؟
-آره همون
-یعنی مسئول کارگاه چشمه خانم فدایی زادست؟
-چرا انقدر با تعجب سوال میپرسید، بله خانم فدایی زادست، لولو خورخوره که نیست
سها اخمی کرد و گفت: از کجا میدونید نیست؟
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_هشتاد_و_هشت تا صبح فاطمه تمام ماجرای اون تصادف و اینکه چقدر با ویلچ
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_هشتاد_و_نه
بعد هم مشغول کارش شد، آقای اصغری از بالای عینکش نگاهی به سها انداخت و متعجب نگاش کرد، اما چیزی نگفت و مشغول کارش شد.
سها دیگه چیزی نگفت، اما حالا کاملا می تونست دلیل ناراحتی دیروز فاطمه رو درک کنه، چون دقیقا توی تولد ریحانه هم فاطمه با دیدن شیدا حسابی بهم ریخته بود.خدا رو شکر میکرد که فاطمه امروز نیست، وگرنه با دیدن این دختره بازم قاطی میکنه، گرچه دیگه کاملا مطمئن شده بود که سهیل و خانم فدایی زاده سر و سری با هم دارند که فاطمه اینقدر بهش حساسیت داره، با خودش گفت: ای سهیل نامرد...
بعد هم از جاش بلند شد و به بهونه ای الکی از اتاق رفت بیرون تا سر از کارشون در بیاره، البته تمام تلاشش رو کرد که با شیدا رو به رو نشه، چون شیدا هم سها رو میشناخت و توی تولد دیده بودتش. نمیدونست شیدا از اینکه فاطمه توی این کارگاه کار میکنه خبر داره یا نه، با خودش گفت: آقای اصغری که گفت شیدا و داداشش خیلی وقته که با آقای خانی آشنان، پس اومدنشون اینجا ربطی به فاطمه نمی تونه داشته باشه، بعدش هم مطمئنا اونی که پا شده اومده تولد ریحانه، اگر میدونست من و فاطمه اینجاییم میومد و یک سری میزد، احتمالا خبر نداره، خدا رو شکر فاطمه یک هفته مرخصی گرفته و توی مدت نمایشگاه اینجا نیست.
بعد هم نفس راحتی کشید و به این فکر کرد که خودش چجوری از زیر کار در بره که آقای اصغری با یک پوشه بزرگ اومد پیشش و مسئولیت سها رو توی نمایشگاهی که از پس فردا باز میشد توضیح داد، سها هم ناراحت به آقای اصغری گفت: نمیشه من توی این نمایشگاه نباشم؟
-نباشید؟! شما مسئول روابط عمومی اید، شما نباشید کی باشه؟
-خوب شما که هستید
-ربطی نداره، من وظایف خودم رو دارم
سها هم آروم شروع کرد به در آوردن ادای آقای اصغری و زمزمه کرد: وظایف خودم رو دارم... ایش
آقای اصغری که صداش رو شنیده بود برگشت و گفت: از زیر کار در رفتن در شان خانومی مثل شما نیست.
-در شان خانمی مثل من هست که توی روابط عمومی کار کنم اما در جریان کارهای نمایشگاه نباشم و دو روز مونده بهم خبر بدن؟
-نخیر، اما شما تازه کارید و توی این مدت تقریبا در حال آموزش دیدن بودید
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
🖤🍃
🍃
#همسفرانه
تازه ازدواج کرده بودند👰🏻🤵🏻
با چند تا از دوستان قرار گذاشتیم گل و شیرینی بخریم و یه سری به خانه اشان بزنیم خانه شان🏠کوچک بود.
یک پذیرایی دوازده متری داشتند.روی دیوار بالای پذیرایی یک قاب بزرگ🖼خالی بود!
برای هممان سوال❓شده بود.
تا حالا ندیده بودیم کسی قاب خالی🖼به دیوار پذیرایی خانه اشبچسباند!
عاقبت من طاقت نیاوردم و به نمایندگی از همه پرسیدم:این قاب خالی چیه؟نکنه به زودی در این مکان عکس عروسیتون👰🏻🤵🏻نصب میشه؟
بچه ها خندیدند 😂
خودش هم لبخندی زد☺️
و گفت:نه...!
این قاب جای خالی عکس #امام_زمان(عج)است.
میخواییم وقتی حضرت ظهور کردند و چهرشون رو همه دیدند عکسشان را به دیوار خانمان بچسبانیم...
هممان مات و مبهوت😵شدیم
یکی پرسید:پس چرا از حالا قاب خالی به خانه ات زده ای؟🙄🤔هنوز که آقا #ظهور نکرده اند!
فوری جواب داد:همین دیگه...
میخواییم همیشه یادمون باشه یه چیزی تو زندگیمون کم داریم.هر وقت این قاب خالی رو ببینیم یادمون می افته که منتظر #ظهور باشیم...❤️
#عشـ💕ـق یـعـنی...
بـا مـعشـوقـه خــویـش...
دســت در دســتان هــم...
💚مـنـتظر یـوسـف زهـرا بـاشـی
@Asheghaneh_halal
🍃
🖤🍃
[• #ویتامینه ღ •]
هـو الـمـعـشـوق
°• دست همدیگر رو بگیرید
پاشید برید روضـہ مادر "س"
از عـشق علـے"ع" و فاطــمـہ "س"
بخواید
برید روضـه مادر و عـهـد کنید
علے"ع" و فاطـمه"ع" همدیگـه بشـید ان شاءالله. •°
#توعلیباشفاطمـهگشتنبامن
#التماسدعا
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
°•🖤•°
#طلبگی
✨حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با همان وصیتی که کرد شبانه دفن شود، پیروز شد و پیروز است.
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، حضرت زینب در اسارت آنچنان مردانه خطبه میخواند که گویی در تخت سلطنت قرار دارد.
امام سجاد علیه السلام درحال اسارت و در حالی که غل و زنجیر به گردن داشت به سائل، شاهانه کمک میکند.
ما چنین بزرگانی داریم که همه چیز ما از کاناآنهاست، ولی گویا آنها را نداریم!✨
#آیتاللهبهجت
°•🖤•° @asheghaneh_halal
🕯••
#کوثرانه
حکشده با خطِحـیدر
روی درهــآی بهشت!
اولویتهستاینجـا
|باگـدایفاطمـه...♥️|
#الحمداللهکهمادرمی💔
#یازهرا
[ @asheghaneh_halal ]
••🕯
#ریحانه
یکی میگفت↓🌹
_بچه ها!
نگید #حضرت_زهرا حرم نداره...😔💔
یِه بَرگِه بِگیرین روش بِنِویسین بِیت الزَهرا(س)💚
بِزنین سَر دَر اُتاق یا خونَتون!🚪
بگید #مادر من میخوام🙃🌱
ازاین به بعد اینجا #حرمت باشه💗
اونوقت هرکاری میکنید نیت کنید...😌
ظرف هم می شورید🍽 به نیت
ظرفای حرمش یا هیئتش بشورید...👌
شما هم #حرم بسازید🕌😉
دیگہ ناخودآگاه مراقب رفتارمونیم
مبادا تو حرم
هر #حرفی ...🤐
#گناهی...!😌❌
#شماهم_حــرم_بســازید🍃🖤
#یافاطــمةالزهــرا💚
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
@Asheghaneh_halal
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
عاشقانه های حلال C᭄
🕯•• #کوثرانه حکشده با خطِحـیدر روی درهــآی بهشت! اولویتهستاینجـا |باگـدایفاطمـه...♥️|
مثل فاطمه(س)،
سینه سوختهٔ امامت باش ..(:
🍃🏴🍃
#چفیه | #خادمانه
📿|ختم صلوات امروز
🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓
❣| حضرتفاطمه(س)
ارسال تعـداد #صلوات به آے دے👇
•🌷• @F_Delaram_313
تعداد صلواٺ ها
•• ۳۵۰۰ ••
هر روز میزبان یڪ فرشته👇
|🖤| @asheghaneh_halal
🍃🏴🍃
41.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧🍃
🍃
[• #ثمینه🎤•]
.
.
چـادرت را بتڪان
روزے مارا بفــرست
محمــد حسیــن پویانفــر
اوصیڪم به دانلود👌
.
.
متفاوت بشنویـد😌👇
@asheghaneh_halal
🍃
🎧🍃
4_5864010594025211956.mp3
7.8M
🖤:🍃
#ثمینه
اثر شعله ها
رو پرِ چادرت..💔
دود بالا بره
نفسش میبره..😭
#سیدمجیدبنیفاطمه
#اوصیکمبهدانلود
#یازهرا
@asheghaneh_halal
🖤:🍃
🕌🍃
#قرار_عاشقی
ٺقصـــیر دلــم••|💚
نیسٺ ٺو را میخواهد
ھــر ڱوشہے چشمـے ٺو را میخواند
اَﻟﺴَّﻼﻡ ﻋَﻠَﯿْڪ ﯾﺎ ﻋَﻠے ﺍﺑْڹ ﻣﻮﺳَے ﺍﻟْﺮضا(؏)🖐
🕌🍃 @asheghaneh_halal
👑🍃
#همسفرانه
چه شد در من نمیدانم
فقط دیدم پریشانم••|😰
فقط یڪ لحظه فهمیدم
ڪه خیلے دوستت دارم••|😍
👑🍃 @asheghaneh_halal