◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
|•🗓•| بیا برای همیشـہ
|•👫•| ڪنار هم باشیم
|•😉•| غبـار راه تــو بـاشـم
|•😇•| ٺو سـایـۂ سـر بـاش
#میدوستمت😍❤️
#سـایۂسرم😚🙊
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
http://Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
|. 🍁'|
|' #آقامونه .|
.
.
👀/ دیده از دیدار خوبان
بر گرفتن مشکل است👌
هر که ما را این نصیحت میکند🗣
بی حاصل است😉
🙄/ آنکه می گوید نظر
در صورت خوبان خطاست♨️
او همین صورت همی بیند☝️
ز معنی غافل است😌
#سعدی /✍
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛#سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
| 🖼#نگارهٔ «1611»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.🍁'|
هدایت شده از رصدنما 🚩
[• #نظرپرسے_تبیینے 🧐 •]
.
.
❓( #نظرپرسے | شماره 2 ):
▫️مهمترین هدف کشورهای غربی
از تبلیغات علیه پهپادهای ایرانی
را چه میدانید!؟
🌐 EitaaBot.ir/poll/p7zyw5?eitaafly
👥 مشارکت کنید و نظر دهید(لینک فوق☝️)
♻️ بازنشر حداکثری سفیران رصدنما
.
.
📱 #نظرپرسے_آنلاین
📆 #نظرسنجے_هفتگے
📝 #جهاد_تبیین
✔️ لینک توضیحات طرح نظرپرسے
مطالبه به روش پرسشگری😉👇
•🔎 • eitaa.com/joinchat/527499284C7fe1d7515d
∫°🍁.∫
∫° #صبحونه .∫
.
🍞🍃🌤 سری برآر
که خوش
عالمیاست
عالمِ صبح .☕️💦❤️
سلاااااااااااااام
صبح پاییزیتون بخیر😍🍁🧡
.
.
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍁.∫
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
عـشـق یعنے↓
"💔" در میان غصہهاے زندگے
"😇" یڪ نفر باشد کہ آرامـــت ڪند
#آشوبمآرامشمتویی
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
🏠| با چنــد تا از بچہهاے سپــاه توے یہ خونہ ساڪن شده بودیم.
😜| یہ روز ڪہ حمیــد از منطقہ اومد بہ شوخــی گفتم: دلــم میخواد یہ بار بیاے و ببینی اینجا رو زدن و من هم ڪشتہ شدم، اون وقت برام بخونی ، فاطمہ جان شھــادتت مبارك !
بعد شروع ڪردم بہ راه رفتن و این جملہ رو تڪرار ڪردم.
😟| دیدم از حمید صــدایی در نمیاد.
نگاه ڪردم دیدم داره گــریہ میڪنہ!
جا خوردم و گفتم: تو خیلی بی انصــافی. هر روز میرے تو آتش و منم چشم بہ راه تو. اونوفت طاقت اشڪ ریختن منو ندارے و نمیذارے گریہ ڪنم.
حالا خودت نشستی و جلوے من دارے گریه میڪنی؟
💞| سرشو آورد بالا و گفت: فاطمہ جان بہ خــدا قسم اگہ تو نبــاشی من اصلا از جبھہ برنمیگــردم.
🌷شـهـیـد مـدافـع حـرم حمیــد باڪرے
.
.
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
اول از همه برایت آرزومندم که
عاشق شوی😍 و اگر هستی
کسی هم به تو عشق بورزد؛💖
و اگر اینگونه نیست
تنهائیات کوتاه باشد❣
و پس از تنهائیات، نفرت از کسی نیابی.💝
#شاهچـراغ
#ایران_من
#آرتین
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
.
.
🛑پویش مانور #قدرت خانمهای چادرے
🇮🇷مقام معظم رهبرے مد ظلہ:
«گاهى من در همین راه "کُلکچال خانمهایى را مىےبینم ڪه با چادر مشکى مىآیند.
خوب؛ این همّت است دیگر. من اینطور زنها را بسیار تحسین میڪنم.»
مصاحبه در ڪوهپیمایی، ¹³⁷⁵/⁶/²
⌛
خانمهاےچادرےحضور خود را
در ڪوچه و خیابان و مراڪز خرید پررنگ کنند (🧕🏻) .
و به صورت دو یا سه نفره . . (🧕🏻³)
و یا با همسر و یا برادر خود 🧕🏻🤵🏻
یڪ ساعت در سطح #شهر حضور داشته و پیادهروی ڪنند
تا چادر دیده شود و جو غالب حضور
زنهای بدحجاب یا بیحجاب شڪسته گردد.
میگویند یڪی از علماےبزرگ
از مسیرهای مختلف به جلسه درس میآمد،
وقتی علتش را پرسیدند، فرموده بود:
چون در این شهر روحانی ڪم است
لذا از مسیرهای مختلف میآیم
تا روحانیت که نماد مذهب است را مردم فراموش نکنند.✌️🏻✨
♻️در گروه های خود به صورت خودجوش اطلاعرسانی ڪنید.
#اللهمالرزقناشهادتفیسبیلالله
#شاهچراغ
#ایران_تسلیت
.
.
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
nakone-ye-rooz-beiad.mp3
8.27M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
حسین جان✨
لب باز مےکنم،
سخنم گریه مے کند
با ما چه کرده دورےات
اے بهتر از بهشت...
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
.
.
🌱سرومیماند...
.
.
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
"جانِ هر زندهدلی ، زنده به جانِ دگرست!🌱"
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》
[ #قسمت_هفدهم ]
افشین قرار بود به دیدنم بیاید. توپش پر بود. این چند روزه از حال و روزم بی خبر بود. از همان روزی که به ویلا رفتم گوشی ام خاموش توی داشبرد ماشینم افتاده بود. انگار خیلی نگران شده و چندین بار به آپارتمانم آمده بود و کسی نبود در را به رویش باز کند. از دوستانم حالم را پرسیده و به چند تا از پاتوق های پارتی سرک کشیده بود اما اثری از من نیافته و نگران شده. کارم که تمام شد به خرید رفتم و گوشی را از داشبرد برداشتم و روشن کردم. سیل پیام و تماس های بی پاسخ افشین قبل از حضور خودش، فحش بارانم کردند. غذا گرفتم و حسابی خرید کردم و او را دعوت کردم برای صرف شام. قیافه ی گرفته و اخم آلودش توی چارچوب درب آپارتمان پیدا شد. مجبور بودم علی الحساب بگذارم هرچه دل تنگ و نگرانش می خواهد بارم کند. مجبور؟؟؟؟ حسام و اجبار؟!؟! چه شده بود؟ انگار خودم هم قبول داشتم توی حجمه ی تنهایی ام فقط افشین برایم مانده بود و بس. نمی خواستم به راحتی اورا از دست بدهم و در تنهایی مطلق دست و پا بزنم. مهربانی ام با افشین بی دلیل نبود. کنار کشیدنم از غرور و قبول اجبار، تنها برای از دست ندادن آخرین بازمانده بود... افشین... چقدر او را به خاطر خودم هم که شده دوست داشتم.
_ خیلی بیشعوری...
خندیدم و گفتم:
_ ممنون رفیق بیشعوری از خودته. بفرما... دم در بده.
_ چی بهت بگم که لایقت باشه؟
_ هر چه میخواهد دل تنگت بگو
افشین ابرو بالا انداخت و بهت زده گفت:
_ بسم ا...
بین انگشتش را به حالتی مسخره و مثل زنهای خرافاتی گاز گرفت و با تعجب گفت:
_ جن زده شدی پسر؟! الان چیکار کنم؟ چی بگم؟!
_ خره... بیا شام از دهن افتاد.
_ نه... نه... شام چی؟ فعلا بذار بارت کنم تا فرصت به این خوبی به دست آوردم. کدوم گوری بود خبر مرگت؟
_ افشین اون روم داره بالا میاد ها... بیا شام بخوریم مفصل برات تعریف می کنم.
شام را که خوردیم برایش گفتم اما نه همه چیز را... از درد تنهایی و ترسم نگفتم. از فکرهای بیهوده و سردرگمی ام نگفتم. فقط گفتم دوست داشتم چند روزی باخودم خلوت کنم و تنها باشم.
_ النا چطوره؟
اخمی کرد و چیزی نگفت
_ چی شده؟
_ تو خفه... هر چی میکشم از دست توعه.
_ نکنه باهاش به هم زدی؟
_ بمیر... زبونتو گاز بگیر. مگه دوست دخترمه که بهم بزنم؟ نامزدمه. پاره ی قلبمه.
_خب حالا... حالمو بهم زدی. چی شده خب؟!
_ بخاطر تو رفتم چند تا از پاتوق پارتی ها که پیدات کنم. گفتم لابد بازم خوره پارتی افتاده به جونت. توی یکی از پارتی ها دستگیر شدم. به فلاکت تونستم ثابت کنم من اونجا کاره ای نبودم. النا فهمید فکر کرد رفتم پارتی... الانم باهام قهره. شدید دلخوره و به این راحتی ها از موضعش پیاده نمیشه.
خندیدم. از ته دل. نه برای قهر النا یا برای بلایی که سر رابطه شان آمده بود. قیافه ی افشین جلوی چشمم آمد که مأمورها او را گرفته بودند. روی کاناپه ولو شدم
_ رو آب بخندی کثافط...
بریده بریده وسط خنده گفتم:
_ به جون افشین خودم با النا حرف میزنم. چی به مأمورا گفتی؟ ...
_ لازم نکرده... مشکل منه و خودم حلش میکنم. فقط برا خودم متأسفم که اینقدر برا نامزدم بی اعتبارم...
_ ببند بابا... دختره حق داره... از وسط پارتی کشیدنت بیرون. به من احتیاج داری روباه جان، که دمت بشم و شاهدت.
و باز هم خندیدم و افشین حرص می خورد.
#نویسنده_طاهره_ترابی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》
[ #قسمت_هجدهم ]
تا نزدیک نیمه شب افشین مهمانم بود. با النا تماس گرفتم. توپش حسابی پر بود. کمی هم با من سر سنگین حرف می زد. خیلی شاکی و در لفافه به من فهماند که اگر اخلاق افشین تغییر کرده و پایش به پارتی وا شده، آنرا از چشم من می بیند. در واقع خیلی شیک و مجلسی انگ رفیق ناباب بر پیشانی ام چسبانده شد. به النا حق می دادم اما عجیب پا روی غرورم گذاشته بود و با این حرف شأن و ارزشم را خیلی پایین آورد. گذشته از داغ حرف النا، به خاطر خودم و از دست ندادن افشین گفتم:
_ النا، تو از بچگی منو میشناسی. می دونی تو چه شرایطی بزرگ شدم. من و افشین رفیق گرمابه و گلستان هم بودیم اما همیشه نیمه ی بیشتر وجود افشین برای تو بی قرار بود. سر رفاقت چندین ساله مون اسیر این قضیه شده. خودت منو میشناسی من نه به کسی باج میدم نه برا کسی تره خرد می کنم و نه بخاطر کسی خودمو کوچیک میکنم و رو میزنم. من وابستگی افشین رو به تو میدونم و از همون بچگی که بخاطر تو دست و پاش شکست همیشه نفر سوم بین خودم و افشین دیدمت. من هرگز به افشین نگفتم همراهم باشه. نه اهل ... خوردنه و نه پارتی رفتن و ... . همیشه یه النا وجود داشته که بخاطر اون خودشو از این مسائل دور کرده و البته به منم تذکر می داد که بتونه مانعم بشه. اما زندگی من با افشین زمین تا آسمون فرق داره. الانم اگه زنگ زدم فقط و فقط بخاطر اول افشین و بعد عشقش به تو و در آخر هم خود تو بوده. نمیخوام بخاطر یه سوءتفاهم بینتون شکرآب بشه. الآنم مختاری، میدونم اونقدر افشین دوست داره که اگه بگی همین الآن قید حسامو بزن بی صدا بلند میشه میاد پیشت. صداتو رو پخش میزنم که بشنوه. بگو...
تمام قلبم از حرف النا فشرده بود و بدتر نگران این بودم افشین را تا لحظاتی دیگر از دست بدهم...
_ باشه... آشتی... خودت همیشه میگی حسام داداشمه. باشه... بمونین براهم ولی افشین به جون خودت فقط کافیه یه بار دیگه اینجوری اذیتم کنی... خداحافظ
و تلفن را قطع کرد. گوشی را همانجا روی کاناپه گذاشتم و به آشپزخانه رفتم و خودم را با شستن میوه مشغول کردم. درست پنج ماه از فوت پدر و مادرم می گذشت. با مادربزرگم سر مزارشان رفته بودیم. عمه، شوهر عمه، نازنین دخترعمه ی پانزده ساله ام و مامان و بابا... همگی در یک ردیف توی یک قطعه از آرامستان بودند. بعد از آن زلزله مادربزرگ ترتیبی داد همه ی اجساد را به شهر خودمان بیاورند که حداقل پنجشنبه ها را در مزار با آنها سر کنیم. من مانده بودم و مادربزرگم که مقبره ششم را برای خودش خریده بود که هم ردیف آنها شود. پنجشنبه ها غروب که باز می گشتیم لحظه شماری می کردم برای هفته ی بعدی و مزارگردی با مادربزرگ و دراز کشیدن روی سنگ مزار مامان و بابا. توی کوچه افشین از دیوار منزل مادربزرگ بالا رفته بود تا از درخت آلویی که شاخه اش از دیوار افتاده بود گوجه سبز بچیند، برای النا که دختربچه ای چهارپنج ساله بود. چشمش که به ما افتاد هول کرد و از دیوار سقوط کرد و دست و پایش شکست. چند روز بعد با مادربزرگ به منزلشان رفتیم برای عیادت و از آنجا دوستی ما آغاز شد.
_ النا حرف بدی زد؟ من معذرت میخوام.
ظرف میوه را با خود آوردم و گفتم:
_ مهم نیست. حق داشته. زودتر برین سر خونه زندگیتون کشتین ما رو...
#نویسنده_طاهره_ترابی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
دریـاب روح خـستۀ مـا را
کـه مـثل اشـڪ
دیگر امیـد مـا
ز دو عالـم گسـسته است!
_غلامرضا شکوهی
◦「🕊」 حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
«🍼»
« #نےنے_شو 👼🏻»
فایی شِه من شیگَده ناژ دالم!😊°
باباژونم حیلییی مَـ دوس میتُنه. 😌°
الانم اینژولی میحوابم. بابا ناژم تُنه☺️°
ـــــــــــــــــــــــــــ🖤ـــــــــــــــــــــــــ
#آرتین_کنارتیم
#برای_آرتین
#آرتین
.
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
<🧐> در عاشقي كه فكر و تخيل نياز نيست
<☺️> ای نازنين ، بداهه تو را دوست دارمت
#عاشقتم 😘💚
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
http://Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
|. 🍁'|
|' #آقامونه .|
.
.
♥️/• تورا دوست دارم
بدون آن که
علتش را بدانم🤔
😘/• محبتے که
علت داشـتہ باشد
یا احترام است یا ریا …☝️
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛#سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
| 🖼#نگارهٔ «1612»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.🍁'|
هدایت شده از رصدنما 🚩
[• #نظرپرسے_تبیینے 🧐 •]
.
.
❓( #نظرپرسے | شماره 2 ):
▫️مهمترین هدف کشورهای غربی
از تبلیغات علیه پهپادهای ایرانی
را چه میدانید!؟
🌐 EitaaBot.ir/poll/p7zyw5?eitaafly
👥 مشارکت کنید و نظر دهید(لینک فوق☝️)
♻️ بازنشر حداکثری سفیران رصدنما
.
.
📱 #نظرپرسے_آنلاین
📆 #نظرسنجے_هفتگے
📝 #جهاد_تبیین
✔️ لینک توضیحات طرح نظرپرسے
مطالبه به روش پرسشگری😉👇
•🔎 • eitaa.com/joinchat/527499284C7fe1d7515d
∫°🍁.∫
∫° #صبحونه .∫
.
🌱🍵🌾
صبح شد،
خیر است ... :)
🌙💛⚘
سلاااااااااااااام
صبح قشنگ پاییزیتون بخیر و عافیت😍🍁💓
.
.
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍁.∫
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
.
.
ای صفـای قلـب زارم . .
هرچـه دارم از تـو دارم . .
تا قیامـت ای رضـا جان . .
سر ز خاڪت بـر نـدارم . .🌿(:
#امام_رئوف
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
\🤪\ مجنـون اگـرچه چندۍسـت
\💘\ دسـت از جـنون کشیـده!
\😉\ لـطفا بـه او بگوییـد: لـیلـا ادامـه دارد
#هموارهعاشقمتورا 😌💌
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
🥀°° یہ روز ڪہ خستہ از محل ڪار بہ منــزل برگشتم دیدم بچہها دعــواشون شده و صداشون تا دم در خونہ میاد!
با عصبــانیت وارد خونہ شدم تا از عبـاس گلایہ ڪنم… دیدم داره نمــاز میخونہ.
🌺°° نمازش ڪہ تموم شد حســابی ازش گِلـہ ڪردم ڪہ چرا شما خونہ بودے و بچہها اینقدر شلــوغ میڪردن؟
عباس هم با مظلــومیت خاصی عـذرخـواهی ڪرد.
بعد ڪہ آروم شدم فهمیـدم چقدر تنــد باهاش حرف زدم...!
🌟°° اصلا عبـاس مقصــر نبود؛ نمــاز میخوند، و بچہها هم از این فــرصت استفاده ڪرده بودن…
فقط بہ این فڪر میڪردم ڪہ چقدر بزرگــوارانہ باهام برخــورد ڪرد.
🌷شـهـیـد دفـاع مقـدس عبــاس بابائی
.
.
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
زندگۍتان را خالى از آدمهاى نصفه و نيمه كنيد!🤗
يك نفر بايد باشد👤
كامل😌
ناب👌
هميشه...😍
#علی_قاضی_نظام
#ایران_من
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
.
.
بانـــــوی چـــــادرے بدان‼
دامنـــــے پاڪ چون ڪعبه باید
مولودی چون علـــــے(علیه السلام) در آن زاییده شود.. .
پس بانو‼
به پرورش نسلے مطهر از دامن پـــــاڪ خویش بیاندیش .😌
❣ بانو...
تو با چادرت میروی تا آتش نفس خویش و آتش هوس دیگری را بنشانی!!!
✨ #چادر بوی #حیـــا و #عفت می دهد...
❗️ یعنی نگاه و فکـرت را کنترل کن❗️
️ چـــــادر را بو کن 💚
و عطر زهـــ😍ــرا
این ریـــحانه بهشتـے را استشمام کن...
️⚜خوش بحالت
که میراث دار حجب و حیــاے فاطمـــــہ (سلام الله علیها) هستی 😇
✅ سفیر عفت فـــــاطمـہ
زین پس چـــــادرت را با نیـــــت سر کن .
.
.
#اللهمالرزقناشهادتفیسبیلالله
#شاهچراغ
#ایران_تسلیت
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
مداحی_آنلاین_معرفی_امام_زمان_عج.mp3
929.6K
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#استاد_رفیعی🎙
و او پدرِ مولاےِ من است...(:
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑