eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
≈|🌸|≈ ≈| |≈ . . ✨﷽ا✨ 🙂 پیامبر (ص) فرمودند: 🍁لا يَخدُمُ العِيالَ إلاّ صِدِّيقٌ أو شَهيدٌ أو رَجُلٌ يُرِيدُ اللّه ُ بهِ خَيرَ الدنيا و الآخِرَةِ 🍁به زن خود خدمت نڪنــد، مگر صدّيق يا شهيد، يا مردے ڪه خداوند خير دنيا و آخرتِ او را بخواهد. 📚بحارالأنوار، ج ۱، ح ۱۰۴ . . ≈|💓|≈جانے‌دوباره‌بردار، با ما بیا بہ پابــوس👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦ ◦≼ 💜≽◦ . . |💗| هر گه که دل |😋| به عشق دهی خوش دمی بود |✨| در کار خیر |😜| حاجت هیچ استخاره نیست . . ◦≼🍬≽◦ زنده دل‌ها میشوند از ؏شق، مست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◦≼☔️≽◦
•‌<💌> •< > . . <💍> از اول نامـزدیمون با خودم ڪنار اومده بودم ڪه من، اینو تا ابد ڪنارم نخـواهم داشت… یه روز؎ از دستش میدم… اونم با شہــادت… <✋🏻> وقتی ڪه گفت میخواد بره، انگار ته دلم آخرین بند پــاره شد… انگار میدونستم ڪه دیگه برنمیگرده… اونقد ناراحت بودم ڪه نمیتونستم گــریه ڪنم! <🍃> چون می‌ترسیدم اگه گریه ڪنم، بعداً پیش ائمــه(ع) شرمنـده‌شم؛ یه سمت ایمــانم بود و یه سمت احســاسم… احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره… ولی ایمانم اجــازه نمیداد!! <🙃> همش به این فکر می‌ڪردم ڪه قیــامت، چطور میتونم تو چشا؎ امیرالمــؤمنین(ع) نگاه ڪنم و انتظار شفــاعت داشته باشم… <❌> در حالی ڪه هیچ ڪار؎ تو این دنیــا نڪردم… اشڪامو ڪه دید، دستامو گرفت و زد زیر گــریه و گفت: «دلمــو لرزوند؎ ولی ایمــانمو نمیتونی بلــرزونیا...» <🌷>شـهـیـد مدافع حرم •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡ ‡ ‡ •حــجــاب مانند •اولین خاڪریزجبهه‌استـــ •ڪه دشمن برای تصرف سرزمینیـ ↻ •حتماً باید اول آن را بگیــــرد . . ‡💎‡چادرت، ارزش‌است، باورڪن👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ‡🎀‡
|•👒.| |• 😇.| . . تنها چیزی ڪه راجع‌به ازدواج شنیدیم اینه ڪه هر وقت دختر و پسر از لحاظ جسمی و جنسی رشد ڪردن؛ وقت ازدواجشونه🙄 در صورتی ڪه اینطور نیست!🤗 ممڪنه دختر یا پسر شما به بلوغ جنسی و جسمی رسیده باشند اما به بلوغ ازدواج نرسیده باشند...🤭 بلوغ ازدواج دیگه چیه؟!⁉️ اینڪه جنبه پذیرش رو نداره یعنی به سن ازدواج نرسیده!😕 اینڪه تفڪرش اینه ڪه وقتی ازدواج ڪرد از طرف مقابلش آزادی رو بگیره و اونو اون‌طور ڪه دوست داره تغییر بده!😐 اگر ڪنترل گراست، تماس و پیام طرف مقابل رو چڪ می‌ڪنه!😑 اگر پشت خطش باشه و این تو ذهنش بیاد با ڪی داره حرف میزنه و عصبانی بشه!😠 اگر انتظار داره ڪه تا آنلاین شد براش پیام بفرسته!😕 لطفا وقتی به بلوغ ازدواج رسیدید؛ ازدواج ڪنید😌❤️ . . |•🦋.|بہ دنبال ڪسے، جامانده از پرواز مےگردم👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal |•👒.|
∫°🍊.∫ ∫° .∫ . . 📝 یڪ روانشناس مےگوید: برخے از مردم مےگویند: ” دوستت دارم “ و برخی از مردم نشان می دهند ڪه ” دوستت دارم “.💖 اینڪه شما دوستت دارم را چگونه‌ بیان مےکنید، به همسرتان بستگی دارد. 📝 نڪته حائز اهمیت فقط دریافت پیغام شما است. اگر همسرتان نیاز به شنیدن دارد پس جمله”دوستت دارم” را بیان ڪنید.☺️ . . ∫°🧡.∫ بہ غیر از نداریم، تمناے دگر👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍊.∫
•﴾🖤﴿• •﴿ ﴾• ''میگفتـ : ''فٰاطمه جآنـ 💚 ! ''من مَردِ جنگـم اما؛ ''به اندازھ تو زخم نـدارمـ ...'' ... ﴿🦋﴾اَلْحَـمدُللّهٖ ڪھ مـٰادَرمے👇🏻 ﴾ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ﴿ •﴾🖤﴿•
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•[🎨]• •[ 🎈]• . . ڪـاش‌بہ‌جاے‌تـو مـرامیـزدند...💔 . . •[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •[🎨]•
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_دهم ] برای آخر هفته قرار گذاشته بودند ، من
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] با یاد آن روز ها لبخند به لب نشاندم : خب .. راستش یه مدت باید بگیم برای آشنایی محرم بشیم! ابرویش را بالا داد : یعنی فعلا عقد نکنیم ؟! سرم را به علامت تایید بالا و پایین کردم. _ میخوایی برای خودت زمان بخری ، نه ؟! باهوش تر از این حرف ها بود اما نیاز به معجزه بود که این زمان به درد بخورد ! : زمان بخرم که چی بشه ؟ روی صندلی میز مطالعه ام نشست : باشه ، حرفی ندارم ..دیگه ؟! با دستبند روی مچم ور رفتم : این مدت کاری به کار هم نداشته باشیم ! پوزخندی روی لبش نشست : اینم قبول، البته من همیشه انقدر دست و دلباز نیستم ها منم یه شرط کوچولو دارم!! سرم را بالا آوردم : چی ؟! خونسرد گفت : هفته بعد بچه ها مهمونی دارن ؛ باهام میایی ! با حرص لب زدم : که یه صحنه جدید نشونم بدی مثل اون سری یا عکس بگیری و بخوای پخشش کنی ؟! _ ایندفعه قضیه فرق داره، کی عکس نامزدش رو پخش میکنه ؟! کاش میشد با فریاد می گفتم : چه کسی عکس عشقش را پخش می کرد ؟! برای ادامه برنامه ام مجبور بودم قبول کنم : باشه قبول! ایستادم و ایستاد، راهی بیرون اتاق شدیم ، منتظر جواب موقت بودند! نگاهی به پدرم کردم و بعد مادرم ،قبل از اینکه دهان باز کنم و حرف بزنم،او سریع گفت : اگه اجازه بدین یه مدت رو برای آشنایی در نظر بگیریم . مادرش با لبخند گفت : خب پس دهنمون رو شیرین کنیم ! مادر من هم متقابلا لبخندی بر لب نشاند!   به گفته پدرم و رضایت پدرش ، قرار شد صیغه ای میانمان خوانده شود ! چه دلخوش بودند این ها ! بعد حرف هایی که رد و بدل شد ، رفتند و ما ماندیم. مادر و پدرم در حال رد و بدل اطلاعاتی بود که گرفته بودند اما من دلم سکوت می خواست. سکوتی که فکر سعید میانش نباشد ! سکوتی که واهمه از ادامه این ماجرا دیوانه ام نکند ! روی تختم ولو شدم ، بدون توجه به جمع شدن روتختی بنفش رنگش ! گوشی را برداشتم و سری به اینستا زدم ! میان این بد حالیم اینجا خوب بود ! برای اینکه میانشان بگردی و درگیرشان بشی تا فکر و خیال واقعیت را نکنی ! ولی چند دقیقه ای که گذشت، حالم بهم خورد از این همه رنگ و شلوغی. نمیدانم چرا یک هو دلم هوای سادگی کرد ! برای همین به پیج دختر خاله ای که مدتی بود ، دوستی میانمان کمرنگ شده بود سر زدم ،دختر خاله چادری به نام نورا که حقوق می خواند ! یک دختر مهربان و تو دل برو ! میان پیجش خبری از عکس چهره اش نبود ! یا متن بودند یا عکس های طبیعت ! هر چند ، عکس های هنری خودش هم میانشان نمایان بود ! آخرین استوری اش نظرم را جلب کرد * آرامش یعنی ...در میان صد ها مشکل عین خیالت هم نباشد ! لبخند بزنی و زندگی کنی .. چون میدانی خدایی داری که هوایت را دارد ! * به آرامشی که از آن حرف میزد ؛ حسودی کردم ! حسودی آرامشی که نداشتم ! [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_یازدهم ] با یاد آن روز ها لبخند به لب نشا
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] سریع از اینستا بیرون زدم و روی شماره نورا مکث کردم ، شاید کمی گردش با او سرگرمم می کرد دو تا زنگ که خورد صدای نازش در گوشم پخش شد : جانم ! از طرز جانم گفتنش لبخندی روی لبم ناخودآگاه نشست : سلام دختر خاله - سلام ریحانه جانم ! خوبی ؟! چه عجب یادی از ما فقیر فقرا کردی خانم عکاس؟! ایستادم و مقابل کمد لباسم توقف کردم : شکست نفسی نفرمایید خانم وکیل ! آرام خندید و من ادامه دادم : نورا وقت داری کمی بریم بیرون؟! صدای ذوق زده اش دوباره مرا به خنده انداخت ، من دلم همین سادگی را می خواست : الان که دانشگاهم یه ساعت دیگه کلاسم تموم میشه! بدون مکث گفتم : میام اونجا بانو! منتظرم باش خدا حافظ _ الهی دورت بگردم زحمت میشه که واست ! دستت درد نکنه پس .. یا علی! تماس را قطع کردم و میان لباس ها کمی گشتم،بعد پوشیدن پالتو ، روسری قواره بلند خوشرنگم را برداشتم و مقابل آینه ایستادم، موهایم را یک طرفه درست کردم و گره شلی به روسری زدم ! بعد اطلاع به مادرم و دیدن تعجب و ذوقش از رفتنم با نورا راهی دانشگاهش شدم. بعد چند دقیقه از دور دیدمش با همان وقار ذاتی اش می آمد ، چادر به سر و سر به زیر ! بعد سلام و احوال پرسی راه افتادیم، چادرش را با آینه تنظیم کرد و در همان حال گفت : دلم برات تنگ شده بود ها! با لبخند نگاهش کردم : خب کجا بریم ؟! _ هر جا تو بخوایی ! در آینه جلو نگاهی به خودم کردم : نه دیگه شما باید بگی . با شیطنت دستش را یه چانه زد : اووم؛ عصر زمستونی لبو های تجریش میچسبه خانم عکاس ! لحن شیطنت بارش خنداند مرا ! به گفته اش راهی تجریش شدم ! همان اول خیابان توقف کردم و هر دو پیاده شدیم ! همان اول ها قصد خرید لبو کردم که نگذاشت ! کمی جلو تر رفتیم و او رفت سراغ جایی که خالی بود از هر خریدار دیگری ! همین اخلاق هایش عجیب بود برایم دیگر! بعد خرید لبو به طرف ماشین رفتیم و به کاپوتش تکیه دادیم : هوا سرده ها چنگال را درون لبو کرد و گفت : واسه همین گفتم بیاییم اینجا لبو را مزه کردم : خوب از خودت بگو نورا ! ملیح خندید :  چی بگم ! سخت مشغول درس هستیم ،بعدشم که روزمرگی های همیشه ؛ خلاصه کیف میکنم با زندگی ! _ خوشا به حالتان دیگه کمی مکث کرد و بعد به چشمانم زل زد : میشه بریم یه جایی و دختر خاله عکاسمون چند تا عکس هنری بگیره برا ما ؟! به چشمان عسلی اش خیره شدم : ما در خدمتیم [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦ ◦「 🕗」 امـام رضـا ع بر تـلاوت مستـمر قـرآن تأکیـد می‌کردند و می‌فرمودند: شایسته است که مردم بعد از تعقیب نماز صبح، پنجاه آیه از قرآن مجید را تلاوت کنند. ♥ ◦「🕊」 حتما قرارِشـــاه‌وگدا، هست‌یادتان👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal 「💚」◦
« 👼🏻» . . . شَلام بَشِه‌ها•👦🏻✋🏼• عزادالي‌هاتون گَبول•🏴• ایام فاطمیه‌س•🖤• با مامان‌ژوني‌ اومدیم هیئت•👩‍👦• یه خانومِ مهلَبونی‌ بهم سَلبَندِ‌ یا زهرا هدیه داد•😌📿• اینگَدِه خوشال شودَم •🥺🌱• ب مامان‌ژونی گُول‌ دادم ازش خیلي مُلاقِبَت‌ تونَم•🙈👌🏽• 🏷● ↓ •گَبول: قبول •سَلبَند: سربند •گُول: قول •مُلاقِبَت: مراقبت ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ براي مسئولیت پذیر شدن فرزندتان .. بايد مسئوليت بيدار شدن و درس خواندنش را به عهده خودش بگذارید نظارت شما باید نامحسوس باشد و فقط براي كمك حضور داشته باشيد . . «🍭» گـــــردانِ‌زره‌پوشڪے‌👇🏻 «🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal