༻👜
•. #منو_مامانم .•
.
.
📩) مامانم همیشه میگفت:
قاسم جوانی بود که دلش پر از وفا بود…
یه روز گفت:
کاش همه پسرامون مثل قاسم باشن،
که بشه بهشون افتخار کرد...
. 📝 ته ماجرا؟
مامانا دلشون پر از دعاست،
برای پسرایی که راه قاسم رو برن 🖤
تجربه مشابهی داری بفرست😉👇
𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh
.
𐚁 ٰچٰایِ رَوْضِه، اَز دَسْتِ مامان، دُعا میْشه
╰🖤─ @Asheghaneh_Halal
°
👜༻
༻❤️🩹🕯
•. #خادمانه .•
.
در اعراب رسم است که وقتی فرزندی یتیم میشود اشک هایش را با آستین پاک میکند.
حسین(ع) وقتی بدن ابوفاضل را رها کرد و به سمت خیمهها برگشت
اشک هایش را با گوشه آستینش پاک میکرد.💔
و حسین _علیهم السلام_ دوباره یتیم شده بود...😭
⧉ #امام_حسین
⧉ #محرم
.
.
𐚁نوکریخانهتومرادرآخرعاقبتبخیرمیکند
╰🖤─ @Asheghaneh_Halal
°
❤️🩹🕯༻
༻🥤
•. #منو_مجردی .•
.
.
📩) یه روز تو هیئت گفتم:
آقاجون… دل منم مثل قاسم
میخواد سرشار از عشق باشه…
دعام کن، قدم تو راه حسین باشه…
با دلی صاف و خالص…
. 📝 ته ماجرا؟
مجردی یعنی
تمرین کردن برای راهی که قاسم رفت…
قدم برداشتن با دل، نه فقط با پا 🖤
تجربه مشابهی داری بفرست😉👇
𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh
.
𐚁 تَنهام، اَمّا دِلَمْ پُرِ حُسینِه
╰🖤─ @Asheghaneh_Halal
°
🥤༻
༻❤️🩹🕯
•. #خادمانه .•
.
.
قنداقه اباالفضلعلیهالسلام را
در آغوش گرفته بود
که خدمت امیرالمومنین رسید.
عرض کرد: پدر جان؛
از وقتی که این نوزاد
به دنیا آمده است،
قلب خود را وابسته و متعلق به او میبینم!
امیرالمومنینﷺ فرمود:
زینبم، این دلبستگی
به این دلیل است،
که او کفیل، حافظ و نگهبان توست...
#کفیلالزینبسلاماللهعلیها
مولدالعباسبنعلیﷺ،ص۵١
⧉ #محرم
⧉ #تاسوعا
.
.
𐚁نوکریخانهتومرادرآخرعاقبتبخیرمیکند
╰🖤─ @Asheghaneh_Halal
°
❤️🩹🕯༻
༻🥰
•. #دلبرانه_محرم | #زوجوانه🫶🏻 .•
.
.
╮❥ یه کلمه هست که
فقط با نام "عباس" معنی میگیره 🥹👇🏻
╟🖤 Reverence
° یعنی؛
• احترام عمیق،
احساسی که جلوی وفا زانو میزنه…
✍) عباس،
یعنی دلی که خودش تشنه باشه
ولی مشک، فقط برای لبای بچهها پر شه
√ عباس رو نخون،
عباس رو حس کن…
مثل قطرهای از فرات،
که نچشید،
تا دین سیراب بمونه...
⧉💌 #بفرستبراش
⧉🌘 #متاهلهابخونند
.
.
𐚁 دِلْبَرانِهسْت، چوُنْ مُحَرَّمِه
╰🖤─ @Asheghaneh_Halal
°
🥰༻
༻🪁
•. #پشتک🎈 .•
دیدم سیهپوش تو شد هفت آسمان، من هم
دیدم دلی دارم، همان را بر تنم کردم...
#امام_حسین
#وعده_صادق
𐚁 بِگواِینازَنیندَرسَرچهدارے؟
╰🖤─ @Asheghaneh_Halal
°
🪁༻
༻🥀
•. #مشق_عاشقانه .•
.
.
وداع عاشقانه
شب وداع…
رباب گفت: «نگام نکن… طاقت ندارم»
و حسین فقط لبخند زد:
«من با همین نگاه، میرم که طاقت بیارم…»
⧉ #بفرستبراش
⧉#دلدادهباش
.
.
📌 عشْقورزے اهلبِیت درڪَربلا
╰🖤─ @Asheghaneh_Halal
°
🥀༻
🧃
⏝
֢ ֢ #ویتانژی ֢ ֢
مُبـــــــــارِزه کنید!✌️
وقتے که دیدید دارید شکست مےخورید،
باز هم مبـــــــــارزه کنید . . .
تا برسید به آن لحظهاے که دیگر یقین
مےکنید که هان! حتما شکست خواهید خورد،
باز هم مبـــــــــارزه کنید . . .
وقتی در آن لحظهاے که یقین دارید
حتما شکست مےخورید،
باز به تلاش و کوشش و مبـــــــــارزه خود
ادامه دهید . . .
آن وقت پیروزے و فتح نصیبتان خواهد شد.🤌
امام خامنهاے🌱
📜♥️ #حالِخوب
#امام_حسین
𐚁 مَرااَزتوستهَردَمتازهعِشقے
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
🧃
⏝
༻👑
•. #قرار_عاشقی💛 .•
.
.
ای اهل حرم
میر و علمدار نیامد..
.
.
𐚁 سَررِشتهۍشادےستخیالِخوشِتو
╰🖤─ @Asheghaneh_Halal
°
👑༻
༻ 🫧
֢ ֢ #طهارت_عاشقانه💧 ֢ ֢
امام سجاد(ع)
با اشکهاش به ما یاد داد
پاکی دل
شروع هر عشق واقعی و ماندگار است...!
⧉💌 #دوستتدارم
⧉🫧 #عشقپاکه
𐚁 پاک شدن، هنر بزرگی که همه بلد نیستن
╰─ @Asheghaneh_Halal
༻ 🫧
عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
༻📱 •. #عشقینه🌿 .• . . #ناحله #قسمت_دویست_و_شصت_و_یک خلاصه کتاب که تموم شد حالم خیلی دگرگون شد
༻📱
•. #عشقینه🌿 .•
.
.
#ناحله
#قسمت_آخر
کفشامو پوشیدم و رفتم سمت آسانسور خونشون ..
_چرا نمیای؟دیر میشه
+میام الان دیگه چقدر غر میزنی غزال صبر کن یکم .
دارم روسریمو میبندم...
_همش وقت تلف میکنی ...
آخرش انتشارات میبنده عجله کن دیگه..
+اومدم اومدم
چادرش رو سرش مرتب کرد و با گوشیش اومد بیرون.
تو پاگرد کفشاشو پوشید و در و قفل کرد
_چه عجب تشریف اوردی
+خداوکیلی خیلی غر میزنی بریم.
_بریم
رفتیم تو اسانسور که دکمه ی پارکینگش رو فشار داد .
دوربین گوشیش رو باز کرد و گفت
+تو آینه نگاه کن
_ببین قیافم خوب نیست
+گمشو بدونگاه کن میخوام استوری بزارم روش استیکر میزارم
_باش
+یک دو سه .
از اسانسور رفتم بیرون و چادرشو کشیدم.
_میگم فاطمه یه استرس عجیبی دارم ...
به نظرت خوب میشه ؟
+نمیدونم ایشالله که خوب میشه
من که یه شوق عجیبی دارم
_اره منم ...
+دوست دارم چندتا جلد ناحله رو به مخاطبای پایه هدیه بدیم ...
_اوهوم .
چندتا خیابون رو پیاده رفتیم و راجع به کتاب صحبت کردیم..
رسیدیم انتشارات ..
از شوق پله ها رو یکی در میون میرفتیم ...
رسیدیم بالا و مسئول کتابمون خانم رضایی رو پشت کامپیوترش پیدا کردیم ..
بعد از یه سلام و احوالپرسی گرم نشستیم رو صندلی
از جاش بلند شد و رفت تا کتابو برامون بیاره ....
دستای سرد فاطمه زهرا رو تو دستام محکم گرفتم ...
بعد از چندثانیه با دست پر برگشت
کتابو از دستش گرفتم و با لبخند رضایت رو جلدش دست کشیدم
_وای وای چقدر خوب شده ..
کتاب و دادم دست فاطمه
با ذوق بهش خیره شده بود .
مشغول ورق زدن کتاب ۳۱۵ صفحه ای مون بودیم که خانم رضایی گفت:
+راستی بچه ها من نفهمیدم تهش....
معنیِ این ناحله چیه ؟
برگشتم سمت فاطمه زهرا
اونم با لبخند تو چشام خیره بود
برگشتیم سمت رضاییو باهم گفتیم :
_دلداده ی متحول ...!!!!!
فهو ناحل ...
هدیه به پیشگاه آن مادر پهلو شکسته ...
آن خواهرِ غم پرور ...
امام عصر و الزمان مهدی عج ...
و محاسن در خون غلتیده و چشمان پر فروغ محمد ....!!!!
لا أرغب غيرك
فكل أمنياتي تختصر بك!
مرا به غیر تو رغبتی نیست که تمام آرزوهایم در تو خلاصه میشود!
¤📄به قلم: #فاء_دال | #غین_میم
.
.
𐚁 سِپُردنِاِحساساتبهڪاغَذِسِپید
╰🖤─ @Asheghaneh_Halal
°
📱༻