eitaa logo
🌹عاشقـــ♡ــان ظهور 🌹
1.3هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
19 فایل
#السلام‌علیک‌یابقیة‌الله‌🖐 عشق تو آغاز و پایان دل است❣ عشق تو دریای غم راساحل است❣ #حضرت‌مهدی(؏)می فرمایند: برای تعجیل در #ظهور من زیاد دعا کنیدکه خود فرج و نجات شماست🤲 📗كمال الدّين،ص۴۸۵ ⬇خـدمتگزارشمـا: 📞 @Ya_Qaem_314 #کپی_آزاد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
✧✾════✾✰✾════✾✧ دکتر حسام‌الدین آشنا در یادداشتی نوشت: حدود بیست سال پیش منزل ما خیابان هفده شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشن‌های مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می‌رفتیم پیش نماز مسجد حاج آقایی بود به نام شیخ هادی که امور مسجد را انجام می‌داد و معتمد محل بود یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که وضوخانه در آنجا بود رفتم منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حين در یکی از دستشویی‌ها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد! من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می‌گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملاً گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سال‌های زیادی با هم همسایه بودیم گفتم: حاجی شیخ هادی وضو ندارد خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب فرادا می‌خوانم این ماجرا بین متدینین پیچید من و دوستانم برای رضای خدا همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مأمومین کم‌کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جایی که بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت بچه‌های شیخ هم برای این آبروریزی پدر را ترک کردند دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلاً مسلمان است؟ آیا جاسوس است؟ و آیا... شیخ بعد از مدتی محله ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود بعد از دوسال از این ماجرا من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در مکه به خاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد روز بعد وقتی می‌خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم در حال خارج شدن از دستشویی ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم چشمانم سیاهی می‌رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند نکند آن بیچاره هم می‌خواسته جای آمپول را آب بکشد! نکند؟!...؟! نکند؟! دیگر نفهمیدم چه شد به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر می‌کردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان‌تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم خانواده‌اش را نابود کردیم از فردا سراسیمه پرس‌وجو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم به پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی می‌گردم او گفت: شیخ دوستی در بازار عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش می‌رفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود پس از خداحافظی با حاج احمد یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد از چند دقیقه جستجو پیرمردی باصفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن می‌خواند سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم: ببخشید من دنبال شیخ هادی می‌گردم ظاهراً از دوستان شماست شما او را می‌شناسید؟ پیرمرد سری تکان داد و گفت: دو سال پیش شیخ هادی در حالی که بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم بسیار تعجب کردم و علتش را از او پرسیدم او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده‌ام، خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند خانواده‌ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند و دیگر نمی‌توانم در این شهر بمانم؛ فقط شما شاهد باش که با من چه کردند بعد از این جملات گفت که قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین علیه‌السلام مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم ناگهان بغضم سرباز کرد و اشک‌هایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم الآن حدود ۲۰ سال است که از این ماجرا می‌گذرد و هر کس به نجف مشرف می‌شود من سراغ شیخ هادی را از او می‌گیرم ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست به راستی ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می‌بریم؟! يا چقدر زندگی‌ها را نابود می‌کنیم؟! 🌹@Asheghanezohoor
🔔 ❣️یاسَیِّدییا الزَّمان . . نامه ام تنها یک کلمه بود آن هم : 💥بــــــیـــــــــــــــا ...!!! زمانی که می خواستم امضایش کنم یاد همان نامه ی معروف کوفیان به امام زمانشان افتادم... دستانـــــم را بدجـــور لـرزانـــد...😔😔 🌹 🌹 ❣ @Asheghanezohoor
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 @Asheghanezohoor
💡 استادی می گفت:) گاهےیڪ پیام‌بہ‌نامحرم یڪ صحبت‌بانامحرم°🍃 بسیارےازلطف‌هارا ازانسان‌مےگیرد:) لطف‌رسیدن‌بہ‌مراتب‌الهی! لطف‌رسیدن‌بہ‌شہدا‌!•°😍°• لطف‌رسیدن‌بہ‌مقامِ‌سربازے‌امام زمان‹عج›💪🏼 فقط‌این‌رابدانیم•°🤔 شهداهرگزاهلِ‌رابطه با نامحرم نبودند...:) @Asheghanezohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بِسم الله الرحمن الرحیم» ❤️ سلام امام زمان مهربانم روزتان بخیر ❤️ 🥀دعای زمان غیبت👇👇 ▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّك ▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَك ▫️اللَّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی 🦋توسل به امام زمان(عج)👇👇 يا وَصِيَّ الْحَسَن وَ الْخَلَفَ الْحُجَّهَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه، يَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَي خَلْقِه يَا سَيِّدَنا وَمَولانا، إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ إلَي اللَّه و قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَیْ حَاجَاتِنا،یا وَجِيهاً عِنْدَاللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَاللَّه ♥️ ♥️ @Asheghanezooor
❣ 💚ای دیدنت بهانه ترین خواهش دلم 💚 فکری بکن برای من و آتش دلم 💚دست ادب به سینه بیتاب می‌زنم 💚صبحت بخیر حضرت آرامش دلم ❤️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج❤️ 🌹تعجیل درفرج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •••═❈🍃🌼🍃❈═••• @Asheghanezohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
109174_306-۱.mp3
1.82M
❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧ ✨ دعای عهد✨ 👌چه خوبه که هر روز صبح دعای عهد بخونیم 🎤باصدای استاد فرهمند آرامش زندگی من👇 🆔 @Asheghanezohoor
✍️ پیامبر اعظم (ص) فرمودند: 🔶️زمانی بر امت من فرا رسد که به چهار چیز علاقمند شوند و چهار چیز را فراموش نمایند؛ اینها از من بیزارند و من هم از آنها بیزارم، آنها عبارتند از: 1⃣ به دنیا دل ببندن و آخرت را فراموش کنند؛ 2⃣ به مال علاقه‌مند شوند و حساب را از یاد ببرند؛ 3⃣ قصرها را دوست بدارند و قبرها را از یاد ببرند؛ 4⃣ خود را دوست دارند ولی خدا را فراموش کنند. 📚مواعظ العددیّه @Asheghanezohoor
🌱می‌گفت: من دوست دارم هرکاری می‌توانم برایِ مردم انجام بدهم.. حتی بعد از شهادت..! چون حضرت‌امام گفتند: مردم ولی نعمتِ ما هستند.. ✍همینطور هم شد... حالا بعداز شهادت مزارش شده قرگاه مجردان... خیلی ها برای یک انتخاب درست و ازدواج موفق و باز شدن گره بختشون به ایشون متوسل میشن و جواب میگیرن 🍃میگفتن حاجت میده.. 🌱پارسال همین موقع ها بود با رفقا رفته بودیم گلستان شهدای اصفهان ، به شوخی به یکیشون گفتم فلانی من که میدونم تو دلت چی میگذره ، مزار فلان شهید بری حاجتت رو میگیری و سال دیگه بجای ما باید دست خانمت رو بگیری بیای اینجا😉 چند ماه پیش بود که ازدواج کرد زنگ زده بود میگفت حاجی گلستان شهدا نایب الزیاره شمام هستیم ☺️ @Asheghanezohoor