#زندگینامه
#قسمتدهم👇👇
بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
✨#زینب شبی که دعای نور حضرت زهرا (س)را حفظ کرد، خواب عجیبی دیده:
«یک زن سیاهپوش در کنارش مینشیند و دعای نور📖 را برای او تفسیر میکند. آن قدر زیبا تفسیر را میگوید که #زینب در خواب گریه میکند.😭
🌸#زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد میگیرد، به یک گروه کودک تفسیر را یاد میدهد، کودکانی که در حکم انبیا بودند. #زینب دعا را میخواند، رودخانه و زمین و کوه⛰ هم گریه میکردند.»
❤️#زینب آن شب در عالم خواب حرفهایی را شنیده و صحنههایی را دیده بود که خبر از یک عالم دیگری میداد. او از خواهرش شهلا که این خواب را تعریف میکند سفارش میکند که خوابش را برای هیچ کس تعریف نکند.
#ادامه_دارد...
♥️کانال #عاشقان_ظهور ♥️
eitaa.com/Asheghanezohoor
🌹عاشقـــ♡ــان ظهور 🌹
🌸 #عاشقان_ظهور 🌸 #قسمتنهم غذای مشترک اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم … من همیشه از
🌸 #داستانبیتوهرگز 🌸
#قسمتدهم
دستپخت معرکه
چند لحظه مکث کرد ... زل زد توی چشم هام ...
واسه این ناراحتی، می خوای گریه کنی؟ ...
دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه ... آره ... افتضاح شده ...
با صدای بلند زد زیر خنده ...
با صورت خیس، مات و مبهوت خنده هاش شده بودم ...
رفت وسایل سفره رو برداشت و سفره رو انداخت ...
غذا کشید و مشغول خوردن شد ...
یه طوری غذا می خورد که اگر یکی می دید فکر می کرد غذای بهشتیه ...
یه کم چپ چپ و زیرچشمی بهش نگاه کردم ...
می تونی بخوریش؟ ... خیلی شوره ... چطوری داری قورتش میدی؟ ...
از هیجان پرسیدن من، دوباره خنده اش گرفت ...
خیلی عادی ... همین طور که می بینی ...
تازه خیلی هم عالی شده ... دستت درد نکنه ...
مسخره ام می کنی؟ ...
نه به خدا ...
چشم هام رو ریز کردم و به چپ چپ نگاه کردن ادامه دادم ...
جدی جدی داشت می خورد ...
کم کم شجاعتم رو جمع کردم و یه کم برای خودم کشیدم ...
گفتم شاید برنجم خیلی بی نمک شده، با هم بخوریم خوب میشه ...
قاشق اول رو که توی دهنم گذاشتم ... غذا از دهنم پاشید بیرون ...
سریع خودم رو کنترل کردم ... و دوباره همون ژست معرکه ام رو گرفتم ...
نه تنها برنجش بی نمک نبود که ... اصلا درست دم نکشیده بود ... مغزش خام بود ...
دوباره چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش ...
حتی سرش رو بالا نیاورد ...
مادر جان گفته بود بلد نیستی حتی املت درست کنی ...
سرش رو آورد بالا ... با محبت بهم نگاه کرد و گفت برای بار اول، کارت عالی بود ...
اول از دست مادرم ناراحت شدم که اینطوری لوم داده بود ...
اما بعد خیلی خجالت کشیدم ...
شاید بشه گفت برای اولین بار، اون دختر جسور و سرسخت،
داشت معنای خجالت کشیدن رو درک می کرد ...
#ادامه_دارد
♥️کانال #عاشقان_ظهور ♥️
eitaa.com/Asheghanezohoor