eitaa logo
اسناد المصائب
3هزار دنبال‌کننده
974 عکس
303 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 9️⃣0️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) الشَّهیدِ اَیَّتُهَا السَّكِينَةُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷🔹 ✅«امرؤالقیس بن عَدی» مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد. او سه دختر به نامهای «مُحَیَّاة» و «سَلمی» و «رباب» داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(علیه السلام) به ترتیب به ازدواج امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) درآورد. ابن عساکر می نویسد : امروء القیس گفت : 📋《قَدْ أَنكَحتُكَ يَا أَبَاالْحَسَنِ(ع) الْمُحَيَّاةَ، وَ أَنكَحتُ حَسَنَاً سَلمَی وَ أَنكَحتُ حُسَيْناً الرُّبَابَ》 ♦️ای علی(ع)! من مُحیّاه را به تزویج تو و سلمی را به تزویج حسن(ع) و رباب را به تزویج حسین(ع) در می آورم.(۱) امام حسین(ع) بعد از ازدواج با رباب(س)، صاحب دختری به نام سکینه(س) و پسری به نام علی(ع) شد.(۲) امام حسین(ع) نسبت به رباب(س) و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت. حتی درباب آنان شعر سروده است : 📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً تَکُونُ بِهَا السَّكِينَةُ وَ الرُّبَابُ أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》 ♦️من آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم. آن دو را دوست می دارم و مالم را بذل می كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۳) سکینه(س) را زنی باوقار، عالمه و با اخلاق‌، عابده و باتقوا و با سخاوت و بلیغ و اهل فصاحت در سخن معرفی کرده اند. امام حسین(ع) سکینه را بنده‌ای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست. هنگامی که حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(ع)، سکینه(س) را از امام حسین(ع) خواستگاری كرد، حضرت(ع) فرمود : سكينه براي زندگی تو مناسب نيست، 📋《کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاِستِغرِاقَ فِي اللهِ》 ♦️او غالباً غرق جلال و جمال خداست. اما خواهر سكينه(س) آن دختر ديگرم برای ازدواج با تو آماده است و فاطمه(س) دختر دیگر امام(ع) به ازدواج حسن مثنی در آمد.(۴) حضرت سکینه(س) در کربلا به همراه مادرش رباب(س) حضور داشت. در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و صدا زد : 📋《یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ! فَنَادَتْهُ سَّكِينَةُ(س) : یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! فَقَالَ : کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِینَ؟!》 ♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ! در این هنگام، حضرت سکینه(س) عرض کرد : ای پدر! آیا تن به مرگ دادی؟ امام حسین(ع) در جواب به او فرمود : چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یاوری ندارد؟ حضرت سکینه(س) در این هنگام، پدر را به آغوش کشید و عرض کرد : 📋《یَا أَبَهْ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》 ♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان! حضرت(ع) فرمود : 📋《هَیْهَاتَ لَوْ تُرِكَ القَطَا لَنَامَ فَتَصَارَخنَ النِّسَاءُ فَسَكَتَهُنَّ الحُسَينُ(ع)》 ♦️هيهات! اگر صیادان مرغ قطا را باز مى‏ گذاردند، آرام می گرفت. در این هنگام؛ زنان حرم شيون كردند و امام حسين(ع) آنها را آرام كرد.(۵) اما در این میان حضرت سکینه(س) آرام نمی گرفت. 📋《هِيَ صَارِخَةٌ وَ کَانَ یُحِبُّهُ حُبَّاً شَدِیدَاً، فَضَمَّهَا إلَى صَدرِهِ وَ مَسَحَ دُمُوعَهَا》 ♦️سكينه(س) همچنان شيون ‏می کرد و امام حسين(ع) از آنجایی که او را بسيار دوست مى ‏داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد.(۶) امام حسین(ع) آماده حرکت شد و قدری فاصله گرفت که در این هنگام، سکینه(س) گریه کنان به پدر عرض کرد : 📋《يَا أبَتَاه! قِف لِي هَنِيَئةََ لِأَتَزَوَّدَ مِنكَ، فَهَذَا وِدَاعُ لَا تَلَاقِي بَعدَه》 ♦️پدر جان! لحظه ای صبر کن تا از تو بهره ای بگیرم! (تو را خوب ببینم) این وداعی است که بعد از آن دیداری نیست. 📋《وَانكَبَّت عَلَى يَديَهِ وَ رِجلَيهِ تَقَبَّلَهُمَا وَتَبكِي فَبَكَى الحُسَينُ(ع) رَحمَةََ لَهَا، ثُمَّ مَسَحَ دُمُوعُهَا بِكَمِّهِ وَأَخَذَهَا فَتَرَكَهَا فِي حِجرِه وَ مَسَحَ دُمُوعَها بِكَفِّهِ》 ♦️سکینه(س) خود را روی دست و پای پدر انداخت و آنها را می بوسید و گریه می کرد. امام حسین(ع) دلش به حال دخترش سوخت و ایشان نیز گریه کردند و سکینه(س) را به در آغوش کشیدند و به سینه مبارک چسبانید و پیشانی او را بوسید و اشکهایش را با دست مبارکش و سر آستین پاک کرد.(۷) در این هنگام که امام(ع) کاملا از این صحنه پریشان شده بود، خطاب به دخترش فرمود : 📋《سَیَطُولُ بَعدِی یَا سَکِینَةَ فَاعْلَمِی مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِی تَأْتِینَهُ یَا خَیْرَهَ النِّسْوَانِ》 ♦️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود. @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.‌ ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری!(۸) امام حسین(ع) راهی میدان نبرد شد، طولی نکشید که مرکب ایشان به حالت خون آلود و پریشان، بدون امام(ع) به سمت خیمه ها آمد‌. خوارزمی می نویسد : 📋《أَقْبَلَ فَرَسُ الحُسَینِ(ع) وَ قَدْ عَدَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ أَنْ لَا یُؤْخَذَ فَوَضَعَ نَاصِیَتَهُ فِی دَمِ الحُسَینِ(ع) ثُمَّ أَقْبَلَ یَرْکُضُ نَحْوَ خَیْمَهِ النِّسَاءِ، وَ هُوَ یَصهَلُ وَ یَضْرِبُ الْأَرْضَ بِرَأْسِهِ عِنْدَ الْخَیْمَهِ》 ♦️در روز عاشورا؛ اسب امام حسین(ع) از میان لشکر ابن سعد دوید که دستگیر نشود. پیشانى خود را به خون آن بزرگوار رنگین نمود. سپس به سوی خیمه ی زنان تاخت و نزد خیمه شیهه می‌کشید و سر خود را به زمین مى‏ کوبید.(۹) امام زمان(عج) اینگونه وصف می کند : 📋《فَلَمَّا رَاَینَ النِّسَاءُ جَوَادَكَ مَخْزِيَّاً وَ نَظَرْنَ سَرْجِكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ناشِراتِ الّشُعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لاطِمَاتٍ لِلوُجُوهِ سافِراتٍ وَ بِالْعَويلِ دَاعِيَاتٍ》 ♦️و زنان خیام مشاهده کردند که؛ اسب تو بلا زده به خیمه ها رسید و در حالی که زنان زين تو را بر اسب واژگونه يافتند، پس اهل خیام آمدند درحالی که خود را پريشان ساخته بودند و گیسوانشان را بر چهره ها ریخته بودند و سيلی بر صورت هايشان مي زدند و با صداي بلند گريه می کردند و ناله و فريادکنان تو را می خواندند.(۱۰) گویی مرکب امام حسین(ع) آمده بود که خبر شهادت امام حسین(ع) را به اهل خیام برساند و آنان را به سمت قتلگاه ببرد. در مقاتل آمده است که؛ سکینه(س) خود را بر بالین بدن بی جان پدر رساند. «ابراهیم بن علی کفعمى» از حضرت سکینه(س) روایت مى کند که وقتی پدرم شهید شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود : 📋《شِیْعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَأَذکُرُونِی، اَوْ سَمِعْتُم بِغَرِیبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونِی》 ♦️ای شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید. و یا هنگامی که از غریبی یا شهیدی خبری شنیدید، بر من ندبه کنید. 📋《فَأَنَا السِّبْطُ الَّذِی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتِلُونِی، وَ بِجَردِ الخَیْلِ بَعْد القَتْلِ عَمْدَاً سَحِقُوُنِی》 ♦️من، نوه ی رسول اکرم(ص) هستم که مرا بی گناه کشتند و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سمّ اسبان کردند.(۱۱) 📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》 ♦️حضرت سكينه(س) پيكر پدرش امام حسين(ع) را در آغوش كشيد، اما گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۱۲) حضرت سکینه(س) آخرین یادگار و بازمانده حادثه غم انگیز کربلاست. هر چند امام محمدباقر(ع) نیز در کربلا حضور داشته است و یعقوبی در این باره نقل می کند که امام(ع) در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود : 📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنینَ وَ اِنّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》 ♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱۳) ولی امام محمد باقر(ع) در سال ۱۱۴ قمری به شهادت رسیده است.(۱۴) و حضرت سکینه(س) در سال ۱۱۷ هجری وفات نموده است.(۱۵) و از این جهت، ایشان آخرین بازمانده کربلا محسوب می شود. {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای در آسمان صبر فروزنده کوکبی بین تمامی اُسرا رکن زینبی دشمن ذلیل عزّ و وقار سکینه است فریاد کربلای حسینی به سینه است در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا ایثار و استقامت و ایمان گزینه است هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای تو خصم را به بند حقارت کشیده ای هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش باشد صفای روضه شهر مدینه اش قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای سر تا قدم جلال و وقار و سکینه ای 👤سازگار 📚منابع : ۱)تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹ ۲)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۴)مقتل الحسين(ع) مقرّم، ص۳۰۷ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۷)المجالس الفاخرة، شرف الدين، ج۱، ص۲۸۵ ۸)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۹)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴۰ ۱۱)المصباح کفهمی، ص۷۴۱ ۱۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸۰ ۱۳)تاریخ یعقوبى، ج‏۲، ص۳۲۰ ۱۴)فرق الشیعة نوبختی، ص۶۱ ۱۵)تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر، ج۶۹، ص۴۲۱ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3️⃣1️⃣سخنی چند درباره ! ⁉️حضرت سکینه(سلام الله علیها) و برگزاری «مجالس غنا» در مدینه! ⁉️ازدواج حضرت سکینه(سلام الله علیها) با «مصعب بن زبیر»! @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 0️⃣1️⃣1️⃣ 👤 👤 @AsnadolMasaeb
🔹️🔷️《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا رَبَابَ بِنتَ إِمرَؤُالقَیسِ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ》🔷️🔹️ ✅امام علی(علیه السلام) می فرماید : هنگام رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، وقتی بدن مطهر ایشان را که غسل می دادم، پیراهن مبارکش را به عنوان تبرّک نزد خود نگاه داشتم. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نیز از این ماجرا باخبر بود و هرگاه دلتنگ پدر می شد، آن پیراهن را طلب می کرد و می فرمود : 📋《أَرِنِی الْقَمِیصَ》 ♦️ پیراهن پدرم را به من نشان بده. هرگاه پیراهن را به ایشان می دادم، آن را به آغوش می کشید و می بویید و می گریست. 📋《فَإِذَا شَمَّتْهُ غُشِیَ عَلَیْهَا فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ غَیَّبْتُهُ》 ♦️و هرگاه هم پیراهن را می بویید، [از شدت حزن و اندوه فراق] بیهوش می شد، و من هم وقتی این حالت را دیدم، به ناچار آن پیراهن را از چشمان او پنهان کردم.(۱) 🏴یا فاطمه زهرا(سلام الله علیها)! شما هر وقت پیراهن پدر بزرگوارتان را می دیدید، تاب نمی آوردید و از شدت حُزن میگریستید و وقتی آن را به آغوش می کشیدید، تسکین می یافتید، اما دلا بسوزد به حال رباب(سلام الله علیها)، آن هنگام که بعد از واقعه ی کربلا، وقتی به همراه اسرای کربلا به کوفه رسید، در مجلس عبیدالله بن زیاد، وقتی آن لعین با چوب خیزران بر لب و دندان مطهر امام حسین(علیه السلام) جسارت کرد، رباب(سلام الله علیها) این صحنه را دید، و بی‌ تاب شد. در این هنگام؛ 📋《أَخَذَتِ الرَّأسَ وَ وَضَعَتْهُ فِی حَجْرِهَا وَ قَبَّلَتْهُ》 ♦️سر مبارک امام حسین(علیه السلام) را برداشت و به آغوش کشید و بوسید و نوحه‌ سرایی کرد و گفت : 📋《وَاحُسَيناً! فَلَا نَسِيتُ حُسَينَاً أَقصَدَتْهُ أَسِنَّةُ الأَعدَاءِ غادَرُوهُ بِكَرْبَلَاءَ صَرِيعَاً لَا سَقَى اللَّهُ جَانِبَي كَرْبَلاءَ》 ♦️وا حسینا! هیچ گاه حسین(ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزه‌های دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است. در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!(۲) پس از واقعه ی عاشورا نیز، حضرت رباب(سلام الله علیها) بسیار اندوهگین بودند و سوز ایشان باعث شد سروده هایی برای همسرشان داشته باشند. 📋《اِنَّ الَّذِّی کَانَ نُورَاً یُسْتَضَاءُ بِهِ  بِکَرْبَلاءَ قَتِیلٌ غَیْرُ مَدْفوُنٍ سِبْطَ النَّبِیِّ(ص) جَزَاکَ اللَّهُ صَالِحَةً  عَنَّا وَ جُنِّبْتَ خُسْرَانَ الْمَوَازِینِ قَدْ کُنْتَ لِی جَبَلاً صَعْباً اَلوُذُ بِهِ  وَ کُنْتَ تَصْحَبُنَا بِالرَّحِمِ وَ الّدِّینِ مَنْ لِلْیَتَامَی وَ مَنْ لِلسَّائِلینَ وَ مَنْ  یَعْنَی وَ یَأوی اِلَیْهِ کُلُ مِسْکِینٍ وَ اللَّهِ لَا اَبْتَغی صِهْرَاً بِصِهْرِکُمْ  حَتَّی اُغَیَّبَ بَیْنَ الرَّمْلِ وَ الطِّینِ》 ♦️حسین(علیه السلام) که نور پرفروغی بود، در کربلا شهید شد و بدون دفن افتاده است. ای فرزند نبی(ص)! خداوند از سوی ما جزای نیکت دهد، و از خُسران میزان دورت بدارد. حسین(ع) جان! تو برای من به منزله ی کوه محکمی بودی که به تو پناه می آوردم، و در مصاحبت و رفتار با دین و مهربانی معاشرت می کردی. بعد از این یتیمان و دردمندان به کجا پناه برند؟ و مستمندان و مسیکنان کدام دری را بکوبند؟ ای همسر عزیزم! تو آن چنان در دل من جای گرفته ای که سوگند به خدا جز تو را رغبت نمی کنم، و به غیر از حسین(ع) دل به کسی نبندم تا زیر خاکها دفن شوم.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : دستان بی رمق و نگاهی که سو نداشت در گوشه ای نشسته و رنگی به رو نداشت بر دیده اش بارش باران اشک بود در قاب چشم خون شده اش عکس مَشک بود حال و هوای زندگی او که تیره شد در آن غروب سرد به یک نیزه خیره شد هق هق! شکست بغض گلویش، زحال رفت ایام خوب زندگیش چون خیال رفت رخساره اش حکایت حالی خراب بود مرثیه خوان ماهی تشنه، رباب بود آری رباب  ساز  غم  و  ناله  و  بلا محزون ترین  ترانه ی صحرای  کربلا حالا رباب ماند و اسیری و چشم تر گهواره ای و غارت اشرار بی پدر 👤محمد جواد مهدوی 📚منابع : ۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۲۱ ۲)تذكرة الخواصّ ابن جوزی، ص۲۶۰ ۳)الأغانی ابوالفرج اصفهانی، ج۱۶، ص۱۴۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅در میان چهارده معصوم(علیهم السلام) بین امام حسین(علیه السلام) و امام زمان(علیه السلام) اشتراکات و شباهت هایی زیادی وجود دارد که در روایات و تاریخ، به برخی از آنان اشاره شده است. 1⃣هر دو امام قبل از ولادت، توسط حضرت رسول اکرم(ص) بشارت داده شدند‌. ۱)درباره امام حسین(ع) در روایتی آمده است که جبرئیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و عرض کرد : 📋《إنَّ اللهَ یَقرِءُ عَلَیکَ السَّلَامَ وَ یُبَشِّرُکَ بِمَولُودٍ یُولَدُ مِن فَاطِمَةَ(س)》 ♦️همانا خداوند به تو سلام می‌رساند و به مولودی که از حضرت فاطمه(س) به دنیا می‌آید بشارت می‌دهد.(۱) ۲)در مورد امام زمان(عج) آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《اُبَشِّرُکُم بِالمَهدِیِّ(ع) یَبعَثُ فِی اُمَّتی یَملَاُ الأَرضَ قِسطَاً وَ عَدلَاً کَمَا مُلِئَتْ جَورَاً وَ ظُلمَاً》 ♦️شما را به ظهور حضرت مهدی(ع) بشارت می دهم که زمین را پر از عدل می کند؛ همان گونه که از جور و ستم پر شده است.(۲) 2⃣جان هر دو امام در خطر بود. ۱)امام حسین(ع) وقتی در مکه بود، یزید عده ‏اى را همراه با سلاح‏هاى فراوان براى ترور امام حسین(ع) به مکّه فرستاد. خود امام(ع) در جواب ابوهره ازدی فرمود : 📋《اِنَّ بَنِی اُمَیةَ اَخَذُوا مَالِی فَصَبَرْتُ وَ شَتَمُوا عِرْضِی فَصَبرْتُ وَ طَلَبُوا دَمِی فَهَرَبْتُ》 ♦️بني‏ اميه مالم را گرفتند صبر کردم، به آبرويم لطمه زدند صبر کردم، و خواستند خونم را بريزند، که در این هنگام گريختم.(۳) ۲)در مورد امام زمان(ع)، امام باقر(ع) فرمود : 📋《لَوْ أَنَّهُم عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلَى أَنْ يَقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَةً》 ♦️اگر دشمنان او را می شناختند، او را تکه تکه می کردند.(۴) 3⃣هر دو تنها و غریب و مظلوم بودند و هستند. ۱)در مقاتل در مورد امام حسین(ع) آمده است که در روز عاشورا؛ 📋《یُقتَلُ عَطشَانَاً غَرِیبَاً وَحِیدَاً فَرِیدَاً، لَیسَ لَهُ نَاصِرُ وَ لَا مُعِینٌ》 ♦️هنگام شهادت، امام حسین(ع) تشنه لب و غریبانه و یکّه و تنها ماند به شهادت رسید، برای او یار و یاوری نبود.(۵) ۲)امیرالمومنین امام علی(ع) درباره امام زمان(ع) فرمود : 📋《صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ》 ♦️صاحب این امر، آواره و رانده و تک و تنهاست.(۶) 4⃣امام حسین(ع) قیام خود را از مکه شروع کرد و امام زمان(ع) نیز قیام خود را از مکه شروع خواهد کرد. ۱)امام حسین(ع) با رسيدن نامه مسلم بن عقيل مبنی بر بيعت مردم کوفه با او و از سوي ديگر برای حفظ حرمت خانه خدا، که تصميم به قتل آن حضرت(ع)، در آنجا گرفته بودند، عمره را به جا آورد و در هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسياری از دوستان به سوی شهر عراق روانه شد.(۷) ۲)در مورد امام زمان(ع) آمده است که امام محمدباقر(ع) فرمود : 📋《يَقُومُ قَائِمُنَا بِالْحَقِّ [بِمَكَّةَ] بَعْدَ إِيَاسٍ مِنَ الشِّيعَةِ، يَدْعُو النَّاسَ وَ تَعَلَّقَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ》 ♦️قائم ما بعد از مأیوس شدن و ناامید گشتن شیعیان قیام می کند و مردم را دعوت می کند و به پرده کعبه تکیه می دهد. سپس؛ 📋《يَسِيرُ إِلَى الْمَدِينَةِ، فَیَسِیرُ النَّاسُ [مَعَهُ]》 ♦️سپس از آنجا روانه مدینه می شود و مردم نیز با او همراه می شوند. 📋《[ثُمَّ] يَسِيرُ إِلَى الْكُوفَةِ》 ♦️سپس روانه کوفه می شود.(۸) 5⃣هر دو امام، مردم زمان خویش را برای قیام، دعوت می کنند. ۱)امام حسین(ع) هنگام خروج از مکه فرمود : 📋《مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا》  ♦️هر کس می‌خواهد جان خود را در راه ما بذل کند و خود را برای ملاقات با خدا آماده کرده است، با ما کوچ کند.(۹) ۲)امام محمدباقر(ع) در مورد امام زمان(ع) فرمود : امام زمان(ع) هنگام قیام، ندا سر می‌دهد : 📋《يَا أيُّهَا النَّاسِ! إنَّا نَستَنصِرُ اللهَ وَ مَن أَجَابَنَا مِن النَّاسِ، وَ إِنَّا أَهلُ بَيتِ نَبِيِّكُم مُحَمَّدِِ(ص) وَ نَحنُ أَولَى النَّاسِ بِاللهِ وَ بِمُحَمَّدِِ(ص)》 ♦️اى مردم! ما از خداوند يارى مى‌جوييم، هر كه مى‌خواهد ما را اجابت كند، كه ما خاندان رسول اکرم(ص) هستيم، و نزديك‌ترين مردم به خدا و رسول خدا(ص).(۱۰) 6⃣یاران و اصحاب هر دو امام افرادی جان نثار و شهادت طلب و با وفا هستند. ۱)در شب عاشورا، امام حسین(ع) خطاب به اصحاب خود فرمود : فردا همگی شما کشته خواهید شد، پس مرا با این گروه دشمن تنها بگذارید، که آنان تنها مرا مى طلبند! اکنون از این سیاهى شب استفاده کنید و پراکنده شوید. هنگامی کلام امام حسین(ع) به پایان رسید، حضرت عباس(ع) به نمایندگی از بنی هاشم عرضه داشت : 📋《لَا اَرَانَا اللهُ ذَلِکَ اَبَدَاً》 ♦️خداوند چنین روزی را هرگز نیاورد. @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
و زهیر بن قین به نمایندگی از غیر بنی هاشم ایستاد و گفت : 📋《وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي قُتِلْتُ ثُمَّ نُشِرْتُ ثُمَّ قُتِلْتُ حَتَّى أُقْتَلَ هَكَذَا أَلْفَ مَرَّةٍ وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَدْفَعُ بِذَلِكَ الْقَتْلَ عَنْ نَفْسِكَ وَ عَنْ أَنْفُسِ هَؤُلَاءِ الْفِتْيَانِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ》 ♦️به خدا سوگند! دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم، و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد!(۱۱) امام حسین(ع) وقتی وفاداری یاران را دید، فرمود : 📋《فَاِنّي لَا أََعلَمُ أَصحَابَاً أَوفَي وَ لَا خَيرَاً مِن أَصحَابِي، وَ لَا أَهلَ بَيتِِ أَبَّرَ وَ لَا أَوصَلَ مِن أَهلِ بَيتِي؛ فَجَزَاکُمُ اللهُ خَيرَاً》 ♦️به راستی که من اصحابی را بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بيتی نيکوتر و صله کننده تر از اهل بيت خود نمی دانم، پس خدای متعال شما را جزای خير دهد.(۱۲) ۲)امام جعفر صادق(ع) درباره یاران امام زمان(ع) فرمود: 📋《رِجَالٌ يَحُفُّونَ بِهِ يَقُونَهُ بِأَنْفُسِهِمْ فِي اَلْحُرُوبِ وَ يَكْفُونَهُ مَا يُرِيدُ فِيهِمْ وَ يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ 》 ♦️ياران امام زمان(عج) در ميدان رزم در اطراف او را می گیرند و با جان خود از گزند حوادث محافظت می كنند، و او هر چه بخواهد آن را کفایت می کنند و خواستار شهادت در راه خدا هستند.(۱۳) 7⃣یاران هر دو امام عاشق عبادت الهی هستند. ۱)در مقاتل در مورد احوالات یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا آمده است؛ 📋《لَهُمْ [رِجَالٌ] کَدَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ》 ♦️در بین یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا، افرادی بودند که چنان غرق عبادت بودند که زمزمی مناجاتشان، مانند صدای زنبوران عسل، از اردوگاه امام حسین(ع) به گوش می‌رسید.(۱۴) ۲)امام جعفرصادق(ع) درباره یاران امام زمان(ع) فرمود: 📋《رِجَالٌ لاَ يَنَامُونَ اَللَّيْلَ لَهُمْ دَوِيٌّ فِي صَلاَتِهِمْ كَدَوِيِّ اَلنَّحْلِ يَبِيتُونَ قِيَاماً عَلَى أَطْرَافِهِمْ》 ♦️بزرگ مردانی هستند که شبها را نمي‏ خوابند و مانند انبوه زنبوران کندوی عسل تا صبحگاهان زمزمه‏ ی نيايش و مناجاتشان گوش را می نوازد. شبها را شب زنده‏ داری می کنند.(۱۵) 8⃣هر دو امام مصیبتی بسی عظیم دارند. ۱)امام جعفرصادق(ع) فرمود : 📋《إِنَّ يَوْمَ اَلْحُسَيْنِ(ع) أَعْظَمُ مُصِيبَةً مِنْ جَمِيعِ سَائِرِ اَلْأَيَّامِ》 ♦️همانا روز مصیبت امام حسین(ع) بزرگترین مصیبت نسبت به همه روزها بود.(۱۶) ۲)مصیبت امام زمان(ع) از این جهت است که؛ ظهور ایشان همواره با محنت و تحمل شدائد است. 9⃣هر دو امام برای احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام می کنند. ۱)امام حسین(ع) هدف از قيام خود را اينگونه بیان می کند : 📋《إنّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ في اُمَّةِ جَدِّي وَ أُُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعرُوفِ و أنهَی عَنِ المُنکَرِ》 ♦️من فقط برای اصلاح در امّت جدّم خروج کردم و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.(۱۷) ۲)حضرت رسول اکرم(ص) در مورد امام زمان(عج) فرمود : 📋《یَبعَثُ فِی اُمَّتی وَ یَملَاُ الأَرضَ قِسطَاً وَ عَدلَاً کَمَا مُلِئَتْ جَورَاً وَ ظُلمَاً》 ♦️او در بین امّتم مبعوث می شود و زمین را پر از عدل می کند؛ همان گونه که از جور و ظلم و ستم پر شده است.(۱۸) 🔟امام زمان(ع) منتقم خون امام حسین(ع) خواهد بود. امام جعفر صادق(ع) در اینباره می فرماید: پس از شهادت امام حسین(ع)، ملائکه ناله کرده و گفتند: 📋《يَا رَبِّ! يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْن(ع)ِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ!》 ♦️پروردگارا! با حسین(ع)، برگزیده‌ات و پسر پیامبرت(ص) این‌گونه رفتار نمودند! خداوند سایه قائم(عج) را به آنها ظاهر کرد و فرمود: 📋《بِهَذَا أنْتَقِمُ لهَذَا مِنْ ظَالِمِيِهِ!》 ِ♦️به‌ وسیله این (قائم)، انتقام خون او[حسین(ع)] را از ظالمان می‌گیرم.(۱۹) 📚منابع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۶۴ ۲)كشف الغمة اربلی، ج۲، ص۹۷۱ ۳)أمالی شيخ صدوق، ص۲۱۸ ۴)كتاب الغيبة نعمانی، ص۲۸۹ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۴۵ ۶)کمال الدین شیخ صدوق، ج۲، ص۳۶۱ ۷)اخبار الطوال دینوری، ص۲۲۸ ۸)دلائل الإمامة طبری شیعی، ص۴۵۵ ۹)اللهوف سید بن طاووس، ص۳۸ ۱۰)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۲۳۸ ۱۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۹۲_۹۲ ۱۲)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۵۲ ۱۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۸ ۱۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۵۷ ۱۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۸ ۱۶)وسائل الشیعة حُرّ عاملی، ج۱۴، ص۵۰۳ ۱۷)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۹ ۱۸)كشف الغمة اربلی، ج۲، ص۹۷۱ ۱۹)امالی شیخ طوسی، ص۴۱۸ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 «اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا عَبْدِاللهِ(ع) وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً مَا بَقيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَعَلى عَلِيِّ(ع) بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ(ع) وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ(ع)» ✅حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : «اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى يُنَزِّلُ مَلَكَاً إلَى السَّماءِ الدُّنيَا «لَيلَةَ الجُمُعَةِ» فِي أوَّلِ اللَّيلِ فَيَأمُرُهُ فَيُنادِي : هَلْ مِنْ سائِلٍ فَأُعْطِيَهُ سُؤْلَه؟ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ؟ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَه؟» ♦️خداوند تبارک و تعالی در هر «شب جمعه» از اول آن شب، مَلَکی را مامور می کند که در آسمان دنیوی این گونه زمینیان را ندا دهد که؛ آیا درخواست‌ کننده ای از من هست که من درخواست او را اجابت کنم؟! آیا توبه کننده ای هست که به من رجوع کند و از من پوزش بطلبد تا من هم بپذیرم؟! آیا استغفار کننده‌ای هست که او را بیامرزم؟!(۱) 📚منبع : ۱)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۱، ص۴۲۱ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹🔷《اَلسَّلَامُ عَلَیکٍ یَا فَاطِمَةُ الزَّهرَاءِ(سلام الله علیها) یَا قُرَّةَ عَینِ الرَّسُولِ(ص)》🔷🔹 ✅شیخ صدوق روایت كرده است که؛ وقتى حضرت رسول اکرم(ص) از رحلت کرد، بلال حبشی از گفتن اذان خوددارى نمود و گفت : من بعد از رسول خدا(ص) دیگر براى احدى اذان نخواهم گفت. روزى حضرت فاطمه(س) فرمود : 📋《إِنِّی أَشْتَهِی أَنْ‏ أَسْمَعَ صَوْتَ مُؤَذِّنِ أَبِی بِالْأَذَانِ!》 ♦️دوست دارم صداى اذان مؤذن پدرم را بشنوم. وقتی این سخن فاطمه(س) به گوش بلال رسید، بلافاصله مشغول گفتن اذان شد. هنگامى كه بلال دو مرتبه گفت؛ «اللَّهُ أَكْبَرُ» حضرت فاطمه(س) به یاد روزگاری که بلال برای پدرش رسول اکرم(ص) اذان میگفت، افتاد و گریست. اما زمانى كه بلال گفت : «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ(ص)» 📋《شَهَقَتْ فَاطِمَةُ(س) وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِیَ عَلَیْهَا》 ♦️فاطمه(س) صیحه‏ اى زد و با صورت به زمین افتاد و از هوش رفت. در این هنگام مردم به بلال گفتند : 📋《أَمْسِكْ یَا بِلَالُ! فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) الدُّنْیَا وَ ظَنُّوا أَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ أَذَانَهُ وَ لَمْ یُتِمَّهُ》 ♦️بلال از گفتن اذان خوددارى كن! زیرا فاطمه(س) دختر پیغمبر(ص) رحلت كرد. مردم فكر كردند كه فاطمه(س) از دار دنیا رفته است و بلال به ناچار اذان را تمام نكرده، قطع نمود. پس از آنكه فاطمه(س) به هوش آمد به بلال فرمود : اذان را تمام كن! ولى بلال نپذیرفت و به آن حضرت(س) گفت : 📋《یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ! إِنِّی أَخْشَى عَلَیْكِ مِمَّا تُنْزِلِینَهُ بِنَفْسِكِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِی بِالْأَذَانِ فَأَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِكَ‏》 ♦️اى برترین زنان! من از اینكه هر گاه صداى اذان مرا مى‏ شنوى و این همه ناراحت مى‏ شوى، مى‏ ترسم. لذا حضرت فاطمه(س) بلال را معاف نمود.(۱) 🏴اینجا حضرت فاطمه(س) فقط صدای اذانی را شنید که بلال نام پدر گرامیشان را در آن، به احترام یاد کرده بود، ولی این مصیبت به قدری برای ایشان سنگین بود، که توان ایستادن نداشت و از هوش رفت و زنان مدینه برای دلداری و تسلّی خاطر ایشان، اطراف حضرت(ع) را گرفتند و برای زیارت مزار حضرت رسول اکرم(ص)، به سمت قبر مطهر ایشان بردند. ولی دلها بسوزد برای عمّه ی سادات، حضرت زینب کبری(س) که در شام با صدای ساز و دهل و طبل و دف و بوق از برادرش یاد کردند. و وقتی احساس دلتنگی می کرد سر بریده ی برادرش را در مقابل خودش، بر روی نیزه مشاهده می کرد. در مقاتل آمده است؛ وقتی کاروان اسرای اهل بیت(علیهم السلام) بعد از طی مسیر طولانی و پرمشقّت از کوفه تا شام، بعد از عبور از منازلی، به شام و مرکز خلافت بنی امیه، رسیدند، آن روز، روز اوّل ماه صفر بود که سر مبارک امام حسين(ع) را به شام وارد کردند. 📋《وَ هُوَ عَيدٌ عِندَ بَنِي أُمَيَّةَ》 ♦️آن روز، نزد بنى أَميّه، عيد بود.(۲) 📋《فَوَقَفُوهُم عَن الدُخُولِ ثَلاثَةَ أَیّامِِ وَ حَبَسُوُهُم هُنَاکَ، حَتَّى تَتَوَفَّرَ زِینَةَ الشَّامِ》 ♦️اهل بیت(علیهم السلام) را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، و آنها را در آنجا به بند کشیدند. در این حین شهر را به بهترین شکل زینت کردند. 📋《ثُمَّ خَرَجَ الرِجَالُ والنِسَاءُ، والأَصَاغِرُ والأَکابِرُ، والوُزَرَاءُ وَالأُمَرَاءُ، وَالیَهُودُ وَالمَجُوسُ والنَصَارَى وسَائرُ المِلَلِ، إلَى التَفرُّجِ ومَعَهُم الطُّبُولُ وَالدُّفُوفُ وَالبُوقَاتُ وَالمَزامِیرُ، وَسَائِرُ آلَاتِ اللَهوِ والطَرَبِ》 ♦️سپس زنان و مردان شامی، بزرگ و کوچکشان، وزیران و امیران، یهودیان و مسیحیان، برای دیدن اسراء از خانه هایشان خارج شدند، در حالی آلات غناء از جمله دف و طبل و بوق و دهل به همراه داشتند.(۳) 📋《وَ هُم فَرِحُونَ مُستَبشِرُونَ وَ عِندَهُم نِسَاءُ یَلعَبنَ بِالدُفُوفِ والطُبُولِ》 ♦️اهل شام در نهایت شادمانی و خوشحالی بودند و در بین آنها زنانی مشاهده می شد که با دف و طبل مشغول رقّاصی بودند.(۴) در این روز، چه بی حرمتی ها که به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) صورت نگرفت! {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : اذان بگو كه، یاس كبود دلتنگ است اذان بگو كه اذان تو ،آسمان رنگ است اذان بگو كه پس از رحلت رسول خدا مصاحب دل من، ناله ی شباهنگ است اذان بگو به صدای بلند، افشا كن كه پشت پرده ایمان، فریب و نیرنگ است اذان بگو كه بدانند بعد پیغمبر(ص) نصیب آینه های خدا نما سنگ است نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم ببین جمال آینه هایم مكّدر از زنگ است بگو كه فاطمه(ص) در حشر اگر ناز كند كُمیت جمله شفاعت كنندگان لنگ است بگو كه فاطمه این یكی دو روز مهمان است سفر به خیر بگویید وقت ما تنگ است 👤غفور زاده 📚منابع : ۱)من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۳، ص۱۳۷ ۲)المصباح کفهمی، ص۵۱۰ ۳)حیاة الامام الحسین(ع) قُرشی، ج۳، ص۳۶۹ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۲۷ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(سَلامُ اللهِ عَلیهَا) سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ》🔷🔹 ✅«ابوالعاص» شوهر «زینب» ربیبه حضرت رسول اکرم(ص) بود که در جنگ بدر در صف مشرکان حضور داشت و به اسارت مسلمانان درآمد. هنگامی که مردم مکه برای آزادی اسیران، فِدیه خواستند، زینب هم گردن‌ بندی را که هنگام ازدواج از حضرت خدیجه(س) دریافت کرده بود را برای آزادسازی ابوالعاص فرستاد. رسول اکرم(ص) پس از کسب موافقت مسلمانان، ابوالعاص را آزاد ساخت و اموال زینب را نیز پس فرستاد و از ابوالعاص پیمان گرفت که پس از مراجعت به مکه، شرایط مسافرت زینب را به مدینه فراهم سازد. ابوالعاص پس از بازگشت به مکه، زینب را همراه با یاران رسول اکرم(ص) به مدینه فرستاد. رسول اکرم(ص) به «زید بن حارثه» و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر رسول اکرم(ص) از مکه آگاه شدند و گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. «هبار بن اسود» با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود را بر کجاوه دختر رسول اکرم(ص) کوبید. زینب از ترس آن، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد و به مکه بازگشت. رسول اکرم(ص) پس از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و در فتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباح شمرد.(۱) ابن ابی الحدید معتزلی در این باره می‏ گوید : من این جریان را برای استادم «ابوجعفر نقیب» خواندم، او گفت : 📋《إِذَا كَانَ رسول‌الله(ص) أَبَاحَ دَمَ هبار بْنِ الْأَسْوَدِ لِأَنَّهُ رَوَّعَ زَيْنَبَ فَأَلْقَتْ ذَا بَطْنِهَا؛ فَظَهَرَ الْحَالِ أَنَّهُ لَوْ كَانَ حَيّاً لأباح دَمُ مَنْ رَوَّعَ فَاطِمَةَ(س) حَتَّى أَلْقَتْ ذَا بَطْنِهَا》 ♦️وقتی که حضرت رسول اکرم(ص) خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسی را که دخترش فاطمه(س) را ترسانید و در نتیجه باعث شد فرزندش را سقط کند، حتما مباح می‏ شمرد.(۲) حتی در منابع اهل سنت آمده است که وقتی غاصبین و مهاجمین به در خانه حضرت فاطمه(س) هجوم آوردند، و حضرت(س) را بین در و دیوار قرار دادند و مجروح ساختند. 📋《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فَاطِمَةَ(س) حَتَّی أسْقَطَتْ بِمُحْسِنٍ》 ♦️عُمر لگدی بر حضرت فاطمه(س) زد، در نتیجه، فاطمه(س) فرزندی که در رحم داشت، سقط شد.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در، جان علیِّ مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت کل قرآن در میان کوچه ها افتاده بود مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود غیر زهرا، غیر محسن، غیر آتش، غیر در کس نمی‌داند که پشت در چه ها افتاده بود 👤سازگار 📚منابع : ۱)سیرة النبی(ص) ابن هشام، ج۲، ص۳۰۸/ انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۳۹۷ ۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۹۳ ۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶/ سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج۱۵، ص۵۷۸ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚آشنایی با برخی از منابع معتبر تاریخ شهادت : 👇 @AsnadolMasaeb
✅منابع دست اول درباره قیام کربلا و شهادت امام حسین(علیه السلام) به دو دسته کلی تقسیم می‌ شود :👇 1⃣دسته اول : احادیث و بیانات گردآوری شده از اهل بیت(علیهم السلام) در کتب حدیثی و روایی 2⃣دسته دوم : گزارش‌ های تاریخی برگرفته از روایات حاضران در حادثه کربلا ┈┉┅━❀🔹️♦️🔹️❀━┅┉┈ 📔منابع دست اول : 👤 پنج مقتل را که در قرن دوم تا اوایل قرن چهارم هجری نوشته شده‌ اند را از منابع اولیه قابل توجه می‌ داند. 📚این مقاتل عبارت است از؛ ۱)«مقتل الحسین(ع)» اثر «ابی مخنف لوط بن یحیی ازدی‌»(۱۵۷ق) ۲)«ترجمة الحسین(ع) و مقتله» از کتاب «الطبقات الکبری» اثر «محمد بن‌ سعد بغدادی»(۲۳۰ق) ۳)«مقتل امام حسین(ع)» از کتاب «انساب الاشراف» اثر «احمد بن یحیی بلاذُری‌»(۲۷۹ق) ۴)«گزارش قیام کربلا» از کتاب «الاخبار الطوال» اثر «احمد بن داود دینَوَری»(۲۸۳ق) ۵)«الفُتوح» اثر «احمد بن اعثم کوفی»(۳۱۴ق) و قابل تذکر اینکه؛ کهن‌ ترین منبع تاریخی دست اول در دسترس، نوشته ی «ابومخنف» می‌ باشد که به‌ طور تقریباً کامل از دو طریق کتاب «تاریخ طبری» اثر «محمد بن جریر طبری» و کتاب «الارشاد» اثر «شیخ مفید» در دسترس می‌ باشد. اما برخی قائلند که کتاب «مقتل الحسین(ع) ابی مخنف» تا حدود قرن چهارم موجود بوده و بعدها مانند دیگر آثار ابومخنف، از میان رفته است. کتابی که امروزه با نام «مقتل ابومخنف» شهرت دارد، کتابی است مجعول و احتمالا در قرن ششم ساخته شده است. دلیلش را هم این ذکر کرده اند که؛ محتوای این مقتل با «تاریخ طبری» بسیار متفاوت است؛ درحالی‌که طبری بدون واسطه یا با یک واسطه از این کتاب نقل کرده است. ┈┉┅━❀🔹️♦️🔹️❀━┅┉┈ 📔منابع دست دوم : منابع دست دوم مبتنی بر گزارش‌ های منابع دست اول است. این منابع در زمانی تهیه شده‌است که به علت فاصله تاریخی امکان دسترسی به روایات شاهدان واقعه میسر نبوده‌ است. 📋فهرستی از مهمترین منابع دست دوم به شرح ذیل است : ۱)«الطبقات الکبری» محمد بن سعد(۲۳۰ق) ۲)«انساب الاشراف» احمد بن یحیی بلاذری(۲۷۹ق) ۳)«اخبار الطوال» احمد بن داوود دینوری(۲۸۳ق) ۴)«تاریخ طبری» محمد بن جریر طبری(۳۱۰ق) ۵)«الفتوح» احمد بن اعثم کوفی(۳۱۴ق) ۶)«مقاتل الطالبیین» ابوالفرج اصفهانی(۳۵۶ق) ۷)«معجم الکبیر» سلیمان بن طبرانی(۳۶۰ق) ۸)«شرح الأخبار» قاضی نعمان مغربی(۳۶۳ق) ۹)«کامل الزیارات» ابن قولویه قمی»(۳۶۸ق) ۱۰)«الامالی» شیخ صدوق(۳۸۱ق) ۱۱)«الارشاد» شیخ مفید(۴۱۳ق) ۱۲)«روضة الواعظین» ابن فتال نیشابوری(۵۰۸ق) ۱۳)«اعلام الوری» فضل بن حسن طبرسی(متوفی ۵۴۸) ۱۴)«مقتل الحسین(ع)» موفق بن خوارزمی(۵۶۸ق) ۱۵)«تاریخ مدینة دمشق» ابن عساکر دمشقی(۵۷۱ق) ۱۶)«مناقب آل ابی طالب(ع)» ابن شهر آشوب(۵۸۸ق) ۱۷)«الکامل فی التاریخ» ابن اثیر(۶۳۰ق) ۱۸)«مثیر الأحزان» ابن نما حلی(۶۴۵ق) ۱۹)«تذکرة الخواص» سبط بن جوزی(۶۵۳ق) ۲۰)«اللهوف» سید بن طاووس(۶۶۴ق) ۲۱)«کشف الغمّة» علی بن عیسی اربلی(۶۹۲ق) ۲۲)«سیر اعلام النبلاء» شمس الدین ذهبی(۷۴۸ق)(۱) اما در دوره قاجار توجه عالمان و واعظان دینی به مباحث مقتل نویسی و رواج روضه، بیش از پیش شد و آنان در این باره کتاب هایی تدوین کردند. اما برخی از این کتب، آسیب جعل و تحریف و دروغ را به همراه داشت که گویا نویسندگان آن ها خود را ملزم به اثبات ادعایشان از هر طریقی می دانسته اند. متأسفانه این آسیب ها در دوره های بعد نیز نقد نشد، و در منابع بعدی رسوخ کرد و پذیرفته شد و در بسیاری از مجالس و محافل بین روضه خوانان مرسوم شد و مقاتل به مرور زمان از واقعیات عاشورا فاصله گرفت. این مقاتل نه ارزش تاریخی داشت و نه ارزش ادبی! فقط برای تحریک عواطف عوام نوشته شده‌ بود. 👤«رسول جعفریان» می‌نویسد : «متأسفانه در این دوره(قاجار) دقت تاریخی وجود ندارد و از مصادر دقیق استفاده نشده است. آن چه از لحاظ بینشی در مقتل‌ نویسی‌ های این دوره وجود دارد آن که عمدتا از زاویه اندوه و غم و مصیبت و ابتلاء به قضیه نگاه شده و کوشیده شده تا پیش از آن که متنی تاریخی ‌در اختیار بگذارد، متنی حزن‌ زا آن هم به قصد روضه‌ خوانی تهیه کند. غالب این آثار برای مجالس سوگواری تألیف شده و هدف عمده‌اش فراهم کردن زمینه برای گریه بوده است.(۲) 📚منابع : ۱)تاملی در نهضت عاشورا جعفریان، ص۱۵ ۲)حیات فکری و سیاسی ائمه اطهار(ع) رسول جعفریان، ص۳۷ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا