اسناد المصائب
1⃣4⃣ #امام_حسین_علیه_السلام زمین کربلا را خریداری می کند! 👇 #روز_شمار_عاشورا @AsnadolMasaeb
2⃣4⃣سوم محرم سال ۶۱ هجری قمری ورود لشکر چهار هزار نفری عمر بن سعد به کربلا!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅پس از آمدن عُبيدالله بن زياد به كوفه و تحویل گرفتن دارالعماره از نعمان بن بشیر، به دستور یزید، عمر بن سعد را به حكومت ری و دَسْتبى منصوب و به سرکوبی شورش ديلميان مأمور کرد.
عمر بن سعد طبق دستور با چهار هزار سپاهى در بيرون كوفه اردو زد و آماده حركت به سوی ری شد، اما خبر حركت امام حسين(ع) به سوی كوفه، عبيدالله بن زياد را واداشت تا ابن سعد را برای مقابله با امام(ع) به كربلا بفرستد.
وی ابتدا از اين كار سرباز زد، اما وقتى عبيدالله بن زياد او را تهديد كرد كه يا بايد به مقابله با حسين(ع) برود و يا فرمان حكومت را باز پس دهد.
ابن سعد مأموريت جديد را پذيرفت و با سپاهيان تحت امر خود به سوی كربلا حركت كرد و در روز دوم محرم سال ۶۱ هجری وارد كربلا شد.(۱)
ابن شهر آشوب می نویسد :
📋《أَقْبَلَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِي أَرْبَعَةِ آلاَفٍ حَتَّى نَزَلَ بِالْحُسَيْنِ(ع)》
♦️عمر بن سعد با سپاه چهار هزار نفری از اهل کوفه به کربلا وارد شد.(۲)
فرستاده عمر بن سعد نزد امام حسین(ع) آمد.
سلام کرد و نامه ابن سعد را به امام(ع) تقدیم نمود و عرض کرد :
مولاى من! چرا به دیار ما آمده اى؟
امام حسین(ع) در پاسخ فرمود :
📋《کَتَبَ إِلَىَّ أَهْلُ مِصْرِکُمْ هذا أَنْ أَقْدِمَ، فَأَمّا إِذْ کَرِهُونِی فَأَنَا أَنْصَرِفُ عَنْهکُم》
♦️اهالى شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت کرده اند، و اگر از آمدن من ناخشنودند باز خواهم گشت!(۳)
امام(ع) به فرستاده عمرسعد فرمود :
📋《بَلِّغْ صاحِبَکَ عَنِّی اِنِّی لَمْ اَرِدْ هذَا الْبَلَدَ، وَ لکِنْ کَتَبَ إِلَىَّ أَهْلُ مِصْرِکُمْ هذا اَنْ آتیهُمْ فَیُبایَعُونِی وَ یَمْنَعُونِی وَ یَنْصُرُونِی وَ لا یَخْذُلُونِی فَاِنْ کَرِهُونِی اِنْصَرَفْتُ عَنْهُمْ مِنْ حَیْثُ جِئْتُ》
♦️از طرف من به امیرت بگو، من خود به این دیار نیامده ام، بلکه مردم این دیار مرا دعوت کردند تا به نزدشان بیایم و با من بیعت کنند و مرا از دشمنانم بازدارند و یاریم نمایند، پس اگر ناخشنودند از راهى که آمده ام باز مى گردم.(۴)
وقتى فرستاده عمر بن سعد بازگشت و او را از جریان امر با خبر ساخت، ابن سعد گفت : امیدوارم که خداوند مرا از جنگ با حسین(ع) برهاند و نامه ای به عبیدالله بن زیاد نوشت.
عمر سعد در این نامه نوشته بود :
من همین که به کربلا رسیدم، رسولی را فرستادم تا با امام حسین(ع) مذاکره کند و از او بپرسد برای چه آمده است؟
پاسخ او این بود که مردم کوفه نامه نگاشته و از من درخواست آمدن کرده اند و من به درخواست آنان پاسخ گفته ام.
اگر اکنون تغییر نظر داده اند باز می گردم.(۲)
حسان بن فائد بن بکیر العبسی می گوید :
در هنگام دریافت نامه عمر بن سعد، من نزد عبیدالله بن زیاد بودم، همین که نامه را خواند این شعر را زمزمه کرد :
📋《اَلْآنَ إِذْ عَلِقَتْ مَخَالِبُنَا بِهِ يَرْجُو اَلنَّجَاةَ وَ لاٰتَ حِينَ مَنٰاصٍ》
♦️اکنون که پنجههای ما در گلوگاه اوست به رهایی میاندیشد، اما دیگر گریزگاهی نیست.
و نوشت :
📋《اِعْرِضْ عَلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) أَنْ يُبَايِعَ يَزِيدَ وَ جَمِيعَ أَصْحَابِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ رَأَيْنَا رَأْيَنَا وَ إِنْ أَبَى فَأْتِنِي بِهِ》
♦️از حسین(ع) و یارانش برای یزید بن معاویه بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم.
و گرنه او را نزد ما بیاور!(۳)
📚منابع :
۱)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، صص۱۷۶-۱۷۷/
الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۸۵
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۵
@AsnadolMasaeb
اسناد المصائب
2⃣4⃣سوم محرم سال ۶۱ هجری قمری ورود لشکر چهار هزار نفری عمر بن سعد به کربلا!👇 #روز_شمار_عاشورا @Asna
3⃣4⃣عمر بن سعد با عبیدالله بن زیاد نامه نگاری می کند و شرح واقعه را می نویسد!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅عمر بن سعد نامه ای به عبیدالله زیاد نوشت و شرح واقعه کرد.
در این نامه نوشته بود :
📋《أَمَّا بَعْدُ؛ فَإِنِّي حَيْثُ نَزَلْتُ بِالْحُسَيْنِ بَعَثْتُ إِلَيْهِ رَسُولِي، فَسَأَلْتُهُ : عَمَّا أَقْدَمَهُ، وَ مَا ذَا يَطْلُبُ وَ يَسْأَلُ؟
فَقَالَ : كَتَبَ إِلَيَّ أَهْلُ هَذِهِ اَلْبِلاَدِ وَ أَتَتْنِي رُسُلُهُمْ فَسَأَلُونِيَ اَلْقَدُومَ فَفَعَلْتُ، فَأَمَّا إِذْ كَرِهُونِي فَبَدَا لَهُمْ غَيْرَ مَا أَتَتْنِي رُسُلُهُمْ فَأَنَا مُنْصَرِفٌ عَنْهُمْ》
♦️من همین که به کربلا رسیدم، رسولی را فرستادم تا با امام حسین(ع) مذاکره کند و از او بپرسد برای چه آمده است؟
پاسخ او این بود که مردم کوفه نامه نگاشته و از من درخواست آمدن کرده اند و من به درخواست آنان پاسخ گفته ام.
اگر اکنون تغییر نظر داده اند باز می گردم.
نامه در همان روز به عبیدالله رسید.
حسان بن فائد بن بکیر العبسی می گوید :
در هنگام دریافت نامه عمر بن سعد، من نزد عبیدالله بن زیاد بودم، همین که نامه را خواند این شعر را زمزمه کرد :
📋《اَلْآنَ إِذْ عَلِقَتْ مَخَالِبُنَا بِهِ،
يَرْجُو اَلنَّجَاةَ وَ لاٰتَ حِينَ مَنٰاصٍ》
♦️اکنون که پنجههای ما در گلوگاه اوست به رهایی میاندیشد، اما دیگر گریزگاهی نیست!(۱)
پس عبیدالله در جواب نامه عمر بن سعد نوشت :
📋《اِعْرِضْ عَلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) أَنْ يُبَايِعَ يَزِيدَ وَ جَمِيعَ أَصْحَابِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ رَأَيْنَا رَأْيَنَا وَ إِنْ أَبَى فَأْتِنِي بِهِ》
♦️از حسین(ع) و یارانش برای یزید بن معاویه بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم.
و گرنه او را نزد ما بیاور!(۲)
به نقل بلاذری عبیدالله بن زیاد نوشت :
📋《أَمَّا بَعْدُ فَحُلْ بَيْنَ اَلْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِهِ وَ بَيْنَ اَلْمَاءِ فَلاَ يَذُوقُوا مِنْهُ قَطْرَةً كَمَا صُنِعَ بِالتَقِيِّ اَلنَّقِيِّ عُثْمَانَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ اَلْمَظْلُومِ》
♦️و اما بعد، حسین(ع) و یارانش را از آب فاصله بیانداز!
نباید یك جرعه آب بنوشد، هم چنان كه این كار، نسبت به عثمان بن عفان پرهیزكار انجام شد.(۳)
در نقلی دیگر آمده است که عبیدالله در جواب نوشت :
📋《أَمَّا بَعْدُ،.. فَاعْرِضْ عَلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) أَن يُبَايِعَ لِيَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ هُوَ وَ جَمِيعُ أَصْحَابِهِ، فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ رَأَيْنَا رَأْيَنَا، وَ اَلسَّلاَم》
♦️از حسین بن على(ع) بخواه، تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند.
اگر چنین کرد، ما نظر خود را خواهیم نوشت، والسلام!
وقتی نامه ابن زیاد به دست ابن سعد رسید، گفت :
📋《قَدْ حَسِبْتُ أَنْ لاَ يَقْبَلَ اِبْنُ زِيَادٍ اَلْعَافِيَةَ》
♦️تصوّر من این است که عبیدالله بن زیاد، خواهان عافیت و صلح نیست!(۴)
عمر سعد، متن نامه عبیدالله بن زیاد را نزد امام حسین(ع) فرستاد.
امام حسین(ع) فرمود :
📋《لا أُجیبُ اِبْنَ زِیادَ بِذلِکَ اَبَداً، فَهَلْ هُوَ إِلاَّ الْمَوْتَ، فَمَرْحَبَاً بِهِ》
♦️من هرگز به این نامه ابن زیاد پاسخ نخواهم داد. آیا بالاتر از مرگ سرانجامى خواهد بود؟!
خوشا چنین مرگى!(۵)
📚منابع :
۱)وقعة الطّف یوسفی غروی، ص۱۸۵
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸
۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۱۸۰
۴)وقعة الطّف یوسفی غروی، ص۱۸۵
۵)اخبار الطوال دینوری، ص۲۵۴
@AsnadolMasaeb
اسناد المصائب
3⃣4⃣عمر بن سعد با عبیدالله بن زیاد نامه نگاری می کند و شرح واقعه را می نویسد!👇 #روز_شمار_عاشورا @As
4⃣4⃣چهارم محرم سال ۶۱ هجری قمری خطبه عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅در روز چهارم محرم، عبیدالله بن زیاد مردم كوفه را در مسجد جمع كرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شركت در جنگ با امام حسین(ع) تشویق و ترغیب نمود و گفت :
📋《أَيُّهَا النَّاسِ! إِنَّكُم بَلَوتُم آلَ أَبِي سُفيَانَ فَوَجَدتُمُوهُم كَمَا تُحِبُونَ وَ هَذَا أَمِيرُالمُؤمِنِينَ يَزِيدُ، قَد عَرَفتُمُوهُ حُسنَ السِّيرَةِ مَحمُودَ الطَّرِيقَةِ، مُحسِنَاً إلَى الرَّعِيَةِ، يُعطَي العَطَاءَ فِي حَقِّهِ ، قَد أَمَنَت السُبُلِ عَلَى عَهدِهِ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَبُوهُ مُعَاوِيةَ فِي عَصرِهِ، وَ هَذَا اِبنُهُ يَزِيدُ مِن بَعدِهِ، يُكَرِّمُ العِبَادَ ، وَ يُغنِيهُم بِالاَموَالِ، وَ يُكَرِّمُهُم، وَ قَد زَادَكُم فِي أَرزَاقِكُم مِاَئةَ مَائَةَ، وَ أَمَرَنِي أَن اَوَفَرَهَا عَلَيكُم وَ اَخرَجَكُم إلَى حَرْبِ عَدُوِّهِ الحُسَينَ فَاسمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا!》
♦️ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که میخواستید، یافتید! و یزید را میشناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیردستان احسان میکند و بخششهای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی را تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین(ع) بفرستم.
پس به او گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید.(۱)
و به نقل از علامه مجلسی در ادامه نیز گفت؛
📋《وَ أَمَرَهُم أَن يَخرُجوا إِلَى حَرْبِ اَلْحُسَيْنِ(ع)، وَ يَكُونُوا عَونَاً لِابنِ سَعدِِ عَلَى حَربِهِ، فَأَوَّلُ مَن خَرِجَ شِمرُ بنُ ذِي الجُوشَن فِي أَربَعَةِ آلَافِِ ، فَصَارَ ابنَ سَعدِِ فِي تِسعَةِ آلَافِِ، ثُمَّ أَتبَعَهُ بِيَزِيدَ بنَ رَكَابِِ الكَلبِي فِي أَلفَينَ، وَالحُصَينِ بنِ نُمَيرِ السَّكُونِي فِي أَربَعَةِ آلَافِِ، وَ فُلَانَاً المَازِنِي فِي ثَلَاثَةِ آلَافِِ، وَ نَصرَ بنَ فُلَانِِ فِي ألفَينَ فَذَلِكَ عِشرُونَ أَلفَاً》
♦️عبیدالله مردم را برای جنگ با امام حسین(ع) ترغیب و تحریک نمود و به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه كه عبارت بودند از :
۱)شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛
۲)یزید بن ركاب كلبی با دو هزار نفر؛
۳)حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛
۴)مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛
به سپاه عمر بن سعد پیوستند.
به هم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.(۲)
📚منابع :
۱)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ج۱، ص۹۷
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۸۶
@AsnadolMasaeb
اسناد المصائب
4⃣4⃣چهارم محرم سال ۶۱ هجری قمری خطبه عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه!👇 #روز_شمار_عاشورا @AsnadolMasae
5⃣4⃣پنجم محرم سال ۶۱ هجری، هر لحظه به سپاه دشمن نیروی کمکی ملحق می شود و شبث بن ربعی نیز با هزار نفر به کربلا رسید!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅دینوری می نویسد :
بعد از سخنان عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه و تحریک کوفیان برای جنگ با امام حسین(ع)، نیروهای کمی برای عمر بن سعد در کربلا اعزام شد.
عبیدالله از شبث بن ربعی نیز درخواست کرد که به سپاه عمر بن سعد ملحق گردد.
او که ابتدا برای حضور در واقعه عاشورا و جنگ با امام حسین(ع) تمایلی نداشت و هنگامی ابن زیاد از او خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، تظاهر به بیماری کرد تا در مقابل امام(ع) قرار نگیرد.
اما وقتی ابن زیاد به او گفت :
📋《أتَتَمارَضُ؟! إِن کُنتَ فِی طَاعَتِنَا فَاخرُج إلَی قِتَالِ عَدُوِّنَا!》
♦️آیا تظاهر به بیماری می کنی؟ اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو!
سپس؛
📋《فَخَرَجَ إلَی عُمَرَ بنِ سَعدٍ فِی ألفِ فَارِسٍ بَعدَ أن أکرَمَهُ ابنُ زِیادٍ وَ أعطَاهُ وَ حَبَّاهُ》
♦️پس شبث با هزار سوار کار جنگی بعد از اینکه عبیدالله آنان را از اکرام و عطایا بی نصیب نگذاشت، به سمت کربلا حرکت کرد.(۱)
شبث روز پنجم محرم وارد کربلا شد و تحت فرمان عمر بن سعد قرار گرفت.
از طرفی همچنان بر سپاه دشمن فوج فوج نیرو اضافه می شد و از طرفی عبیدالله مانع پیوستن برخی کوفیان به سپاه امام حسین(ع) شد.
عبیدالله بن زیاد به زحر بن قیس که رئیس پاسبانان کوفه بود، دستور داد تا خروجی های شهر کوفه را ببندد تا کسی از اهالی کوفه به امام حسین(ع) ملحق نشود.(۲)
به نوشته منابع ابنزیاد در فاصله روزهای سوم تا دهم محرم افراد دیگری را به همراه جنگجویان به کربلا فرستاد.
📚منابع :
۱)اخبار الطّوال دينوری، ج۱، ص۲۵۴
۲)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۲۰۵
@AsnadolMasaeb