اسناد المصائب
6⃣0⃣1⃣دفن شهدای کربلا! ✅بعد از شهادت امام حسین(ع) و اهل بیت و اصحاب و یاران ایشان در دهم محرم، بدن
7⃣0⃣1⃣روز سیزدهم محرم سال۶۱ هجری سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه!👇
✅عبیدالله بن زیاد برای زهر چشم نشان دادن به مخالفان و اظهار پیروزی و شادمانی در شهادت امام حسین(ع) و یارانش، در مسجد کوفه برای مردم سخنرانی کرد.
عبیدالله در این مجلس به مقام شامخ حضرت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) اسائه ی ادب و بیحرمتی کرد و گفت :
📋《اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَظْهَرَ اَلْحَقَّ وَ أَهْلَهُ، وَ نَصَرَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ وَ حِزْبَهُ وَ قَتَلَ اَلْكَذَّابَ اِبْنَ اَلْكَذَّابِ: اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ شِيعَتَهُ!》
♦️خدای را سپاس که حق و اهلش را ظاهر کرد، امیرالمومنین یزید بن معاویه و حزبش را یاری کرد و دروغگو پسر دروغگو حسین بن علی(ع) و پیروانش را کشت.(۱)
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_کوفه
📚منبع :
۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹
@AsnadolMasaeb
8⃣0⃣1⃣عبدالله بن عفیف ازدی پاسخ عبیدالله را می دهد و سرانجام به شهادت می رسد!👇
#عبدالله_بن_عفیف_ازدی_رحمه_الله
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_کوفه
@AsnadolMasaeb
✅عبدالله بن عفیف اهل کوفه و از قبیله ازد و از اصحاب امام علی(ع) بود و در جنگهای جمل و صفین حضور داشت.
بلاذری می نویسد :
📋《وَ كَانَت عَينُهُ اليُسرَى ذَهَبَت يَومَ الجَمَلِ وَ اليُمنَى يَومَ صَفَّينِ وَ كَانَ لَايُفَارِقُ المَسجِدَ الأَعظَمِ》
♦️او در جنگ جمل چشم چپ و در جنگ صفین چشم راست خود را در رکاب امام علی(ع) از دست داد.(۱)
عبدالله از خصیصین و هواداران جدّی امیرالمومنین(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود.
بعد از شهادت امام علی(ع) از یاران امام حسن مجتبی(ع) بود و در زمان امام حسین(ع) در قیام مسلم بن عقیل(ع) از حامیان مسلم به شمار میرفت.
او همچنین از عبّاد زمان خویش بوده که مورخان در احوالات او نوشته اند :
📋《كَانَ لاَ يَكَادُ يُفَارِقُ اَلْمَسْجِدَ اَلْأَعْظَمَ يُصَلِّي فِيهِ إِلَى اَللَّيْلِ》
♦️عبدالله هیچ گاه از مسجد اعظم کوفه جدا نمىشد و تا شب در آن نماز مىخواند.(۲)
عبدالله در کربلا حضور نداشت و به خاطر سالخوردگی و نابینایی، توفیق یاری امام حسین(ع) را نیافت.
اما روزی که برای عبادت همیشگی خود به مسجد کوفه رفته بود، متوجه شد که سرهای شهدای کربلا را به همراه اسیران اهل بیت(ع) وارد کوفه کرده اند و عبیدالله بن زیاد نیز این سخنان را بر منبر کوفه به زبان می آورد.
این حرف با عکس العمل شدید عبدالله بن عفیف مواجه شد و هنوز سخن ابن زیاد تمام نشده بود که عبدالله بن عفیف ایستاد و اعتراض کرد و گفت :
📋《إِنَّ اَلْكَذَّابَ اِبْنَ اَلْكَذَّابِ أَنْتَ وَ أَبُوكَ وَ اَلَّذِي وَلاَّكَ وَ أَبُوهُ! يَا اِبْنَ مَرْجَانَةَ! أَ تَقْتُلُونَ أَبْنَاءَ اَلنَّبِيِّينَ وَ تَتَكَلَّمُونَ بِكَلاَمِ اَلصِّدِّيقِينَ!؟!!》
♦️ای پسر مرجانه! دروغگو پسر دروغگو تویی و پدرت و آن کسی که تو را والی کوفه کرد.
ای پسر مرجانه! آیا فرزندان پیامبر اکرم(ص) را میکُشی و در مقام صدیقان قرار میگیری و سخن میگویی؟!!
در این هنگام؛ ابن زیاد خشمگین شد و دستور داد که او را دستگیر کرده و نزدش ببرند.
پس؛
📋《فَنَادَى بِشِعَارِ اَلْأَزْدِ : يَا مَبْرُورُ!》
♦️پس عبدالله با سردادن شعاری، طایفهاش ازد را به کمک فراخواند و گفت : ای مبرور! [آى نيكو رفتار!]
📋《فَوَثَبَ إِلَيْهِ فِتْيَةٌ مِنَ اَلْأَزْدِ فَانْتَزَعُوهُ فَأَتَوْا بِهِ أَهْلَهُ》
♦️ناگهان جوانان قبيله أزد آمدند و او را [از چنگ مأمورين ابن زياد] رها ساختند و به خانهاش بردند.
ابن زیاد که از این حادثه خشمگین شده بود، بعد از اینکه از مسجد روانه دارالعماره شد، فرمان داد که بروید این نابینای ازدی را، که خداوند دلش را همانند چشمش کور گرداند، نزد من بیاورید.
شب هنگام اطرافیان ابن زیاد خانهاش را محاصره کردند.
آنها به زور وارد خانه شدند و عبدالله با اینکه نابینا بود با آنها جنگید و دخترش صفیه او را به جنگ با آنان راهنمایی میکرد.
سپس او را دستگیر کرده و نزد عبیدالله بن زیاد بردند و گفتگویی بینشان صورت گرفت.
عبدالله در آخر گفت که پیش از آنکه تو از مادر متولد شوی من از خداوند درخواست شهادت را به دست ملعون ترین و مغضوب ترین افراد مینمودم، ولی آن وقت که چشمم را از دست دادم نومید گردیدم و اینک سپاس میگویم خداوندی را که پس از نومیدی مرا به مقصودم رساند و به من نشان داد که دعای گذشتهام به اجابت رسیده است.
ابن زیاد که بسیار خشمگین شده بود، دستور قتل عبدالله را داد.
📋《فَقَتَلَهُ وَ أَمَرَ بِصَلْبِهِ فِي اَلسَّبَخَةِ، فَصُلِبَ هُنَالِكَ》
♦️پس عبدالله به شهادت رسید و عبیدالله دستور داد که بدنش را در کنّاسه کوفه در جایی به نام سبخه، به دار آویختند.(۳)
📚منابع :
۱)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۲۱۰
۲)وقعة الطّف یوسفی غروی، ص۲۶۵
۳)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹
@AsnadolMasaeb
✅وقتی امام حسین(ع) از دنیا رفت، در عالم هستی به خاطر این مصیبت، اتفاقاتی رخ داد که نشانگر عظمت این مصیبت بوده است.
1⃣بارش باران خون!👇
علامه مجلسی در طی روایتی می نویسد :
📋《مُطِرْنَا ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ دَماً عَبِيطاً》
♦️در روز عاشورا تا سه روز از آسمان خون تازه باریده می شد.(۱)
2⃣جاری شدن خون از زیر سنگهای بیت المقدس!👇
ابن قولویه قمی می نویسد :
📋《لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) لَمْ يَبْقَ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ حَصَاةٌ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهَا دَمٌ عَبِيطٌ》
♦️هنگامى كه حسين بن على(ع) شهيد شد در بيت المقدّس ريگى باقى نماند مگر زير آن خون تازه بود.(۲)
3⃣گریستن آسمان و زمین!👇
ابن قولویه قمی در طی روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند که ایشان فرمودند :
📋《لَمَّا مَضَى بَكَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ》
♦️هنگامی که امام حسین(ع) شهید شد، آسمان و زمین هفتگانه بر حسين بن على(ع) گریستند.(۳)
4⃣جاری شدنِ اشکِ حیوانات!👇
ابن قولویه قمی می نویسد :
امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید :
📋《بَكَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الطَّيْرُ وَ الْوَحْشُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(عليهما السلام) حَتَّى ذَرَفَتْ دُمُوعُهَا》
♦️انسیان و جنیان و پرندگان و حیوانات وحشی بر امام حسین(علیه السلام) گریه می کردند، تا جایی که اشک آنان سرازیر بود.(۴)
و همچنین خوارزمی می نویسد :
روای می گوید : در روز عاشورا بعد از شهادت امام حسین(ع)؛
📋《رَأیَنا دُمُوعَ الخَیلِ یَنحَدِرُ عَلَی حَوافِرِهَا》
♦️ما قطرات اشكهاى اسبان را دیدیم که بر روى سم هايشان مى ريخت.(۵)
5⃣گریه همه عوالم و موجودات و اهل زمین و آسمان!👇
📋《فَلَقَدْ بَكَتِ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِقَتْلِهِ وَ بَكَتِ الْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا وَ السَّمَاوَاتُ بِأَرْكَانِهَا وَ الْأَرْضُ بِأَرْجَائِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَغْصَانِهَا وَ الْحِيتَانُ وَ لُجَجُ الْبِحَارِ وَ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ أَجْمَعُونَ》
♦️در صورتی که هفت آسمان بر او گریستند و ارکان آسمانها به خروش آمد، زمین نالید و درختان و ماهیان و امواج دریاها و فرشتگان مقرب و همه اهل آسمانها در این مصیبت عزادار شدند.(۶)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۰۴
۲)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۷۷
۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۸۰
۴)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۸۲
۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹
۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴
@AsnadolMasaeb