👤مرحوم شیخ عباس قمی(متوفی سال ۱۳۵۹ق) با نقل ماجرای دختر چهارساله، در دو كتاب «نفس المهموم و منتهی الآمال» خود، از كتاب كامل بهائی، می نويسد :
«امام حسین(ع) را دو دختر بوده، چنانچه در کتب معتبره ذکر شده، یکی سکینه که شیخ طبرسی فرمود : سیدالشهداء(ع) او را تزویج عبدالله کرده بود و پیش از آنکه زفاف حاصل شود، عبدالله شهید شد و دیگر فاطمه که زوجه حسن مثنی بوده که در کربلا حاضر بود.»(۱۲)
با توجه به عبارات شيخ عباس قمی معلوم می شود که ایشان فقط دو دختر را برای امام حسين(ع) قبول دارد.
فاطمه(س) و سكينه(س) كه هر دو متأهل بوده اند.
👤 #شهید_مطهری داستان حضرت رقیه(س) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته و در یادداشت های خود نوشته است :
«از طفل امام حسین(ع) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.»(۱۳)
👤«علامه سید جعفر مرتضی عاملی» نیز احتمال داده اند که این دختر برای یکی از شهدای کربلا بوده باشد.(۱۴)
گزارشهای مربوط به درگذشت دختری منسوب به امام حسین(ع) در شام ناهماهنگیها و اختلاف هایی دیده میشود.
به هر ترتیب این گزارشها نسبت به نام، زمان و مکان وفات و همچنین سن رقیّه(س) اختلاف دارند.
ناهماهنگی این گزارشها و همچنین عدم ذکر نام ایشان در بیشتر منابع تاریخی سبب تردید جدی از سوی برخی محققان در انتساب ایشان به امام حسین(ع) شده است.
در نهایت می توان به کلام «آیت الله مرعشی نجفی» تمسّک کرد که؛
اگر چه مدارك معتبر از وجود چنین دختری ساكت است، لكن با وجود این شهرت تاریخی نمی شود وجود ایشان را انكار كرد.(۱۵)
هم اکنون در شهر دمشق بارگاهی به حضرت رقیه(س) منسوب است که این دومین زیارتگاه شیعیان در این شهر است.
👤مرحوم «آیت الله العظمی میرزا جوادآقا تبریزی» درباره حضرت رقیه(س) می گوید :
«دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته شده بر ایشان دارد.
مزار کنونى حضرت رقیه بنت الحسین(ع) در شام، از اول مشهور بوده، گویا حضرت امام حسین(ع) نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت(ع) و حوادث آن بپردازند. این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران، حتى دختران خردسال نیز بودهاند، ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه(س) در این مکان شهرت قائم است.
حضرت(ع) در این مکان جان سپرده و دفن شده است و ما به زیارتش شتافتیم، و باید احترام او را پاس داشت.
دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمى که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسین(ع) را بر آدم خواند، از این رو احترام این مکان لازم است.(۱۶)
📜پس؛
🔹اولین کتاب موجودی که قضیه شهادت دختر خردسال امام(ع) را در شام مطرح کرده، کتاب «کامل بهایی» نوشته «عمادالدین طبری» است.
🔹اولین کتاب موجودی که نام رقیه(س) را در بین دختران امام حسین(ع) آورده است، کتاب «لب الانساب ابن فُندُق بیهقی» است.
🔹شاید برخی این گونه استدلال کنند که چرا منابع متقدم، از قبیل الکافی مرحوم کلینی و الارشاد شیخ مفید و ..به این جریان اشاره ای نکردند؟
چرا باید اولین نقل از شهادت این دختر، در قرن هفتم آمده باشد؟ و این در حالی است که جریان شهادت در شام در هیچ کتابی قبل از کامل بهائی دیده نشده است!
پس چگونه میشود قضیهای به این عظمت و قصهای چنین آشکار مضبوط و اتفاق افتاده باشد، ولی به نظر متقدمین نرسیده باشد؟!
عدم ذکر اگر چه قرینه ای است برای نبود آن اتفاق، ولی معارض ذکر توسط دیگران نیست!
بالاخره، در طی این مدت کتابهای فراوانی توسط قوم مغول و تاتار از بین رفت و گنجینه هایی از آن در آتش سوخت.
علاوه بر این، بیهقی که خود در علم نسب شناسی چیره روزگار بود، نام «رقیه» را صریحا جزء دختران امام حسین(ع) نام برده است، که ذکر شد.
🔹و همچنین، قول علمائی همچون مرحوم آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا جواد تبریزی، که ماجرای حضرت رقیه(س) را شهرت تاریخی می دانند، در نوع خود قابل قبول است.
یعنی این جریان دارای اشتهار تاریخی و ناقلان زیادی در طول تاریخ داشته و دارد.
📚منابع:
۱)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
۲)وقایع الشهور و الاعوام بیرجندی، ج۱، ص۵۴
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۵
۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۱
۵)المنتخب طریحی، ج۲، ص۴۳۶
۶)لباب الانساب ابن فُندق، ص۳۵۰
۷)مطالب السئول شافعی، ج۱، ص۲۵۷
۸)رقیه بنت الحسین(ع) طبسی، ص۹
۹)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۴۱
۱۰)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۹
۱۱)موسوعة التاریخ الاسلامی غروی، ج۶، ص۲۱۰
۱۲)منتهی الآمال محدث قمی، ج۱، ص۴۵۸
۱۳)مجموعه آثار مطهّری، ج۱۷، ص۵۸۶
۱۴)تحریف شناسی عاشورا مرتضی عاملی، ص۶۰
۱۵)شخصيت حسين قبل از عاشورا مدرسی، ص۴۵۷
۱۶)سايت اطلاع رسانی مرحوم آيت الله تبريزی
@AsnadolMasaeb
#پرسش_و_پاسخ
سوال4️⃣ : آیا استاد #شهید_مطهری وجود #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها را در کتاب «حماسه حسینی» انکار می کند؟👇
✍مرحوم شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی داستان حضرت رقیه(سلام الله علیها) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته است و در یادداشتهای خود نوشته است :
«از طفل امام حسین(علیه السلام) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.»(۱)
ایشان در کتاب «حماسه حسینی» نیز در بیان تحریفات عاشورا می نویسند :
«داستان طفلی از ابی عبدالله که در شام از دنیا رفت و بهانه پدر می گرفت و سر پدر را آوردند و همان جا وفات کرد.»(۲)
📚منابع :
۱)کتاب یادداشتها، ج۲، ص۸۰
۲)حماسه حسینی، ج۲، ص۵۸۵
👤اما پاسخ به این سوال را از «حجت الاسلام دکتر حسینی یمین» مدرس کتب شهید مطهری بشنویم :👇
@AsnadolMasaeb
6️⃣3️⃣نقل شده که؛
🎤«هنگامی که سر مبارک حضرت سید الشهداء(ع) بالای نیزه رفت، ایشان به طرف اسیران نگاه می کرد و دراین هنگام، لکه ابری بالای سر اهل بیت(ع) قرار گرفت و صدایی از آن بیرون آمد که می گفت : غریب مادر، شهید مادر، حسین!»
✍این مطلب نیز در هیچ یک از کتب معتبر، اشاره ای به آن نشده است، فقط در برخی دست نوشته های خطی غیر معتبر و جعلی آمده است که بین در روضه خوانان رواج داشته، که ارزش استناد هم ندارند.
از این دست نقلها در دست نوشته های خطی «مبکی العیون نجفی» بسیار است.
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
7️⃣3️⃣نقل شده که؛
🎤«ام البنین بعد از ازدواج با امام علی(ع) وقتی در همان بدو ورود، به خانه حضرت(ع) آمد، زینب کبری(س) طفلی بود که در مقابل درب ایستاده بود و این صحنه را مشاهده می کرد و ام البنین نیز قبل از ورود، ابتدا از ناقه پیاده شد و به زینب کبری(س) عرضه داشت : خانم خانه شمایید و من کنیز خانه شما هستم و زینب کبری(س) اذن ورود داد!»
✍در مورد ارادت ام البنین(س) به فرزندان فاطمه زهرا(س) شکی نیست، که شاید فراتر از این هم باشد، ولی این نقل در هیچ منبعی هر چند ضعیف نقل نشده است.
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
8️⃣3️⃣نقل شده که؛
🎤«بعد از شهادت حضرت فاطمه(س)، بچه های فاطمه(س) در خلوت خود به دور از اطلاع پدر، جمع شدند و گفتند که هر کسی برود و یادگاری که از مادرمان دارد را بیاورد تا همگی مشاهده کنیم و بگرییم.
در این هنگام زینب کبری(س) چادر خاکی مادر را آورد و حسین(س) شانه ی شکسته مادر و حسن(ع) گوشواره هایی که خود در کوچه شاهد افتادن آن بود را آورد!»
✍از این نقل نیز، در هیچ منبع معتبری ذکری به میان نیامده است و پیشتر در مورد روضه جعلی «ماجرای کوچه» هم بیان شد.
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
9️⃣3️⃣نقل شده که؛
🎤«وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا راهی میدان جنگ می شد، با خواهر خود وداع کرد و او نیز زیر گلوی برادر را بوسید و هنگانی که شمر روی سینه حضرت(ع) نشست، هر چه توان داشت به کار برد تا سر امام(ع) را از مقابل جدا کند، ولی نشد و مجبور شد امام(ع) را از قَفا (پشت گردن) سر ببرد، چون اثر بوسه زینب(س) مانع بود!»
✍در مقاتل، بریده شدن سر مبارک امام حسین(ع) به هر دو نحو (مقابل و قفاء) ذکر شده است.
در برخی نقل ها آمده است که؛
زینب کبری(س) فرمود :
«یا مُحَمَّداه! هَذا حُسَینُ مَجزُوزُ الرَّأسِ مِن القَفَا»
ای محمد(ص)! این حسین است که سرش از پشت سر جدا کردهاند.(۱)
و در خطبۀ امام سجاد(ع) به این نکته اشاره شده است :
«أَنَا ابْنُ الْمَجْزُوزِ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا»
من فرزند کسی هستم که سرش را از پشت گردن جدا کردند.(۲)
و در زیارت ناحیۀ مقدسه آمده است که؛
«السَّلَامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِی الْوَرَى»
سلام بر کسی که او را از پشت سر نحر کردند.(۳)
در برخی نقلها نیز، در مورد نحوه بریدن سر مبارک امام حسین(ع) نقلی در مورد قفاء ذکر نشده است.
مثلا؛ در مقابل سيد بن طاووس به صراحت مي گويد :
«فَضَربَه بِالسَّيفِ فِي حَلقِه الشَرِيفِ ثُمَّ احتَرَّ رَأسَهُ المُقَدَّسُ المُعَظَّمُ»
سنان بن أنس شمشير خويش را بر گلوی امام حسين(ع) نهاده و گفت : به خدا سوگند، سر تو را از بدن جدا مي کنم در حالی که می دانم تو پسر رسول خدا(ص) هستی و پدر و مادرت بهترين مردم اند و پس از گفتن اين کلام، سر مقدس آن بزرگوار را از تن جدا کرد.(۴)
به هر حال، با فرض پذیرش این نقلها؛ نمی توان علت بریده شدن سر مبارک امام(ع) را مربوط به بوسه حضرت زینب(س) یا کس دیگری دانست و بریده شدن سر امام حسین(ع) از قفا را با این نقلهای متفاوت ارتباط برقرار کرد.
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۹
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۷۵
۳)بحارالأنوار مجلسی ، ج۹۸، ص۳۱۸
۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۷۳
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
0️⃣4️⃣نقل شده که:
🎤«وقتی در روز عاشوا امام حسین(ع) از سپاه دشمن طلب یاری کرد، در این هنگام حضرت علی اصغر(ع) بند قنداقه خود را پاره کرد و خود را از گهواره به زمین انداخت، تا به نوعی خود یاری گر پدر باشد!»
✍از این داستان در هیچ منبع معتبر و مستندی ذکری به میان نیامده است و اوّلین کسی که این داستان را نوشته، «مرحوم دربندی» در کتاب «اسرار الشهاده» بوده است.
که #شهید_مطهری درباره این کتاب می گوید : «در شصت، هفتاد سال پیش مرحوم ملاآقای دربندی پیدا شد؛ تمام حرفهای «روضة الشهداء» را به اضافه چیزهای دیگری پیدا کرد و همه را یک جا جمع کرد و کتابی نوشت به نام «أسرار الشهادة!»
واقعاً مطالب این کتاب انسان را وادار میکند که به اسلام بگرید.
گفتنی است بسیاری از تحلیلهای نویسنده کتاب برای قابل پذیرش کردن گزارشهایی است که به سادگی قابل قبول نیستند.»(۱)
📚منبع :
۱)حماسه حسینی، ج۱، ص۵۵
@AsnadolMasaeb
✍پاسخ :
امروزه روضه و روضه خوانی در اصطلاح، به مرثیه خوانی و ذکر مصیبت برای حضرات معصومین(علیهم السلام) گفته می شود که بسیار مورد تشویق ائمه اطهار(علیهم السلام) بوده که به نوعی مایه ی پیوند روحی و عاطفی انسان ها با اولیای دین است.
معنای روضه در اصل، باغ و بوستان است، اما سبب شهرت مرثیه خوانی به روضه خوانی آن است که مرثیه خوانان در گذشته، حوادث کربلا را از روی کتاب «روضة الشهداء» تألیف «کمال الدین حسین بن علی واعظ کاشفی» معروف به «ملاحسین کاشفی»(متوفی۹۱۰ق) می خواندند.
ملاحسین کاشفی یکی از خطبای سبزوار در قرن نهم هجری و مبتکر سبک قصه پردازی و پردازش پندگونه از وقایع تاریخی است.
مذهب کاشفی به روشنی معلوم نیست ولی او را با استناد به نوشته هایش، پیرو مذهب سنی حنفی می دانند.
او برای جذب عوام، حوادث تاریخی به ویژه حادثه ی عاشورا را با نثری دلپسند به داستان درآورد و در این میان مطالب معتبر و غیر معتبر و مستند و بدون سند را با هم درآمیخت.
سبک جدید، فارسی بودن و انگیزه ی مؤلف برای خواندن کتاب در مجالس عزا، موجب شد تألیف کاشفی نه یک اثر تاریخی بلکه یک اثر تبلیغی و حتی تخیلی شمرده شود.
متأسفانه عدم توجه به این مطلب و قرائت و استنساخ مکرر آن، تا آنجا که سخنرانان و مداحان مجالس سوگواری امام حسین(علیه السلام) را «روضه خوان» نامیدند، که زمینه ی ورود بسیاری از اطلاعات نادرست این کتاب را به فرهنگ عاشورا فراهم ساخت و در موارد متعددی «زبان حال» و جانشین «زبان قال» حماسه سرایان کربلا گشت.
هر چند برخی قائلند که «روضة الشهداء» اولین مقتل به زبان فارسی است اما «رسول جعفریان» کتاب «مقتل الشهداء» اثر نویسندهای با تخلص «عاصی» را نام می بَرد که به زبان فارسی است و در سال ۸۸۷ قمری تألیف شده است که مقدم بر «روضة الشهداء» است.(۱)
👤«میرزا عبدالله افندی» کتابشناس عصر مرحوم مجلسی، اکثر روایات این کتاب و بلکه همه آن را مأخوذه از کتب غیر مشهوره و غیر قابل اعتماد دانسته است.(۲)
👤«سید محسن امین» نیز این سخن را تأیید نموده است.(۳)
👤«محدث نوری» برخی گزارشهای کتاب را بدون پشتوانه ی تاریخی خوانده است.(۴)
👤 #شهید_مطهری نیز آن را پر از دروغ، و تألیف و نشر این کتاب را مانع مراجعه به منابع اصلی و مطالعه تاریخ واقعی امام حسین(علیه السلام) دانسته است و سرمنشاء بسیاری از تحریفات در خصوص واقعه عاشورا میداند که مجعولات فراوانی حول حماسه عاشورا ساخته است.(۵)
👤شهید «قاضی طباطبایی» نیز مطالب آن را در مقام تعارض با مقاتل معتبر، ساقط و بیارزش می داند که نمونه های متعددی از این گونه اخبار غیر قابل باور را میتوان درجای جای کتاب دید.(۶)
📚منابع :
۱)واعظ کاشفی و روضة الشهدا، جعفریان، ص۳۷
۲)ریاض العلماء میرزا عبدالله افندی، ج۲، ص۱۹۰
۳)أعیان الشیعة امین عاملی، ج۶، ص۱۲۲
۴)لؤلؤ و مرجان محدث نوری، ص۲۸۷
۵)حماسه حسینی مطهری، ج۱، ص۵۴
۶)تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهدا(ع) قاضی طباطبایی، ص۳۶
@AsnadolMasaeb
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙نظر استاد #شهید_مطهری درباره کتاب «روضة الشهداء» :👆
@AsnadolMasaeb
1️⃣کتاب «مقتل الحسین(ع)» اثر «أبی مخنف لوط بن یحیی أزدی»(۱۵۷ق)
2️⃣کتاب «روضة الشهداء» اثر «ملا حسین کاشفی»(۹۱۰ق)
3️⃣کتاب «نور العین فی مشهد الحسین(ع)» اثر «أبواسحاق أسفرائنی»(۱۰۲۷ق)
4️⃣کتاب «ألمنتخب فی جمع المراثی و الخُطب» اثر «فخر الدین طُریحی»(۱۰۸۵ق)
5️⃣کتاب «مُحْرق القلوب» اثر «ملا مهدی نراقی»(۱۲۰۹ق)
6️⃣کتاب «طوفان البُكاء فی مقاتل الشهداء» اثر «محمد ابراهیم جوهری هروی»(۱۲۵۳ق)
7️⃣کتاب «مخزن البُکاء فی مصیبة سیدألشهداء(ع)» اثر «ملا محمد صالح بَرَغَانی قزوینی»(۱۲۷۱ق)
8️⃣کتاب «بحر المصائب و کنز الغرائب» اثر «ملا محمدجعفر بن سلطان احمد تبريزى»(۱۲۸۲ق)
9️⃣کتاب «الدّمعة السّاکبة فی أحوال النَبی و العتْرة الطّاهرة» اثر «محمدباقر بن عبدالکریم بهبهانی»(۱۲۸۵ق)
🔟کتاب «أسرار الشهادة» اثر «ملا فاضل دربندی»(۱۲۸۶ق)
1️⃣1️⃣کتاب «ناسخ التواریخ» اثر «میرزا محمد تقی سپهر»(۱۲۹۷ق)
2️⃣1️⃣کتاب «رياض الأحزان» اثر «محمدحسن قزوينی»(۱۳۰۵ق)
3️⃣1️⃣کتاب «طریق البکاء در مصائب خامس آل عبا(ع)» اثر «ملا محمد حسین بن عبدالله شهرابی»(۱۳۱۰ق)
4️⃣1️⃣کتاب «أنوار المجالس» اثر «ملا محمد حسین بن عبدالله شهرابی»(۱۳۱۰ق)
5️⃣1️⃣کتاب «عنوان الکلام» اثر «ملا محمدباقر فشارکی»(۱۳۱۴ق)
6️⃣1️⃣کتاب «إکلیل المصائب فی مصائب الأطائب» اثر «محمد بن سلیمان تنکابنی»(۱۳۲۰ق)
7️⃣1️⃣کتاب «رياض القُدس» اثر «ملا صدر الدين واعظ قزوينی»(۱۳۲۳ق)
8️⃣1️⃣کتاب «تذکرة الشّهداء» اثر «ملا حبیب شریف کاشانی»(۱۳۴۰ق)
9️⃣1️⃣کتاب «معالی السِّبطیْن فی أحوال السِّبطیْن» اثر «ملا محمدمهدی حائری مازندرانی»(۱۳۸۵ق)
0⃣2⃣کتاب «فُرسان الهَیجاء» اثر «ذبیح الله محلاتی»(۱۴۰۶ق)(۱)
✍برخی از علماء از جمله؛
👤مرحوم «میرزا حسین محدث نوری»(۱۳۳۰ق) در کتاب «لولو و مرجان» به نقد تحریفات در عزاداری ها و روضه خوانی ها پرداختند.
👤مرحوم «شیخ عباس قمی»(۱۳۵۹ق) هم یادداشت ها و جزواتی در تحریفات عاشورا نوشته است.
همچنین در روزگار ما نیز #شهید_مطهری(۱۳۵۸ش) در کتاب «حماسه حسینی» این موضوع را مورد توجه قرار داده است.
📚یک نگاه اجمالی به اسامی غالب آثاری که در تاریخ عاشورا از دورهی صفوی به بعد و بیشتر در عصر قاجار نگاشته شده است که ما به بیست مورد آن در بالا اشاره کردیم.
آثاری از قبیل؛
«طریق البکاء»، «طوفان البکاء»، «عمان البکاء»، «محیط البکاء»، «امواج البکاء»، «ریاض البکاء»، «مفتاح البکاء»، «منبع البکاء»، «مخزن البکاء»، «معدن البکاء»، «مناهج البکاء»، «مجری البکاء»، «سحاب البکاء»، «عین البکاء»، «کنز الباکین»، «بکاء العین»، «مبکی العیون»، «مبکی العینین»، «المبکیات»، «بحر الکباء فی مصائب المعصومین»، «بحر الحزن»، «بحر الدموع»، «بحار الدموع»، «فیض الدموع»، «عین الدموع»، «سحاب الدموع»، «ینبوع الدموع»، «دمع العین»، «مدامع العین»، «مخازن الاحزان»، «بیت الاحزان»، «ریاض الاحزان»، «قبسات الاحزان»، «بحر غم»، «داستان غم»، «غمکده»، «ماتمکده»، «بستان ماتم»، «همّ و غم»، «نشتر غم»، «کنز المصائب»، «مجمع المصائب»، «وجیزه المصائب»، «اکلیل المصائب»، «ابتلاء الاولیاء» و «بلا و ابتلا در رویداد کربلا»(۲)
📚منابع :
۱)الصحيح من مقتل سيدالشهداء و اصحابه(ع) محمدی ری شهری، ص۳۳
۲)عاشورا شناسى جمعی از نویسندگان، ۴۷۶
@AsnadolMasaeb
3⃣ #حضرت_عباس_علیه_السلام در روز عاشورا مانع برگرداندن جنازه خود به خیمه ها شد!
✍گفته شده است که؛
«در روز عاشورا بعد از اینکه حضرت عباس(ع) بر زمین افتاد، امام حسین(ع) خواست طبق معمول، جنازه او را به خیمه ها برگرداند.
امام حضرت عباس(ع) به دو دلیل مانع شد و گفت :
«يَا اَخِي! بِحَقِّ جَدِّکَ رَسولِ اللهِ(ص) اَن لَاتَحمِلنِي وَ دَعنِي فِي مَکَانِي هَذَا!
لَانِّي مُستَحِِ مِن اِبنَتِکَ سَکِينَةِِ وَ قَد وَعَدتُها بِالمَاءِ وَ لَم آتِهَا بِهِ
وَ الثَّانِي اَنَا کَبشُ کَتِيبَتِکَ وَ مَجمَعُ عَدَدِکَ فِاذَا رَأوُنِي اَصحَابُک وَ انَا مَقتُولُ فَلَرُبَّمَا يَقِّلُ عَزمُهُم وَ يَزِلُّ صَبرَهُم»
برادرم، تو را به حق جدت رسول خدا(ص) مرا با خود مبر و همين جا رهايم کن!
زيرا من از دخترت سکينه خجالت مي کشم چرا که به او وعده ی آب داده بودم، ولی نتوانستم برايش آب ببرم!
ديگر اينکه من سردار سپاه تو و عامل انسجام افراد تو هستم، اگر يارانت مرا کشته ببينند، اراده ی آنان سست شده و صبرشان از کف مي رود.»
✍پاسخ :
از این نقل در کتب معتبر و متقدمین ذکری به میان نیامده است.
ولی این نقل در کتابهای غیر معتبر مانند؛ کتاب «اسرار الشهادة» اثر «ملافاضل دربندی»(متوفی ۱۲۸۵ ق) آمده است.
«مرحوم محدث نوری» این کتاب را یکی از منابع ضعیف، نسخه بدون سر و ته، مجهول و پر از دروغی میداند که سید عربِ روضه خوانی برای کسب تأیید نزد عالمان نجف آورده و سپس به دست دربندی میرسد.
نسخهای که به گفته محدث نوری، از کثرت اشتمال بر اکاذیب واضحه و اخبار واهیه احتمال نمیرود که از مؤلفات عالمی باشد.(۲)
سخن محدث نوری را بسیاری از عالمان دیگر تأیید کردهاند و بسیاری از نقلهای نادرس و غیر قابل باور کتاب را به عنوان گواه ارائه کردهاند.
از این میان میتوان به «میرزا محمد تنکابنی» که می گوید :
اخبار غیر معتبره در این کتاب «اسرار الشهادة» بسیار و ضعاف بلکه اخباری که مظنون، کذب آنها است بلکه گویا بعضی از آنها قطعی الکذب باشند و این مایه کسر قدر آن کتاب گردید.(۳)
شاگرد فاضل دربندی، محدث نوری می گوید :
«کار به آنجا رسید که مخالفان در کتب خود نوشتهاند که؛
شیعه بیت کذب است و اگر کسی منکر شود، کافی است ایشان را برای اثبات این دعوی، آوردن کتاب اسرار الشهادة را به میدان آورد.»(۴)
«شیخ ذبیحالله محلاتی﴾ می گوید :
فاضل دربندی در اسرار الشهادة خبر طولانی راجع به عطش سکینه و آب آوردن بریر و پاره شدن مشک و ریختن آب نقل کرده است.
حقیر چون به کلی اعتماد بر آن کتاب ندارم فلذا عنان قلم از نقل آن باز کشیدم.(۵)
«میرزا محمدعلی مدرس تبریزی» می گوید :
به حکم انصاف، این کتاب او بلکه دیگر تألیفاتی که در موضوع مقتل نگارش داده همانا در اثر آن همه محبت مفرط که داشته است حاوی غث و سمین بوده است.(۶)
و #شهید_مطهری در اینباره اشاره می کند :
«در شصت، هفتاد سال پیش مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد؛ تمام حرفهای روضة الشهداء را به اضافه چیزهای دیگری پیدا کرد و همه را یک جا جمع کرد و کتابی نوشت به نام أسرار الشهادة!
واقعاً مطالب این کتاب انسان را وادار میکند که به اسلام بگرید.
گفتنی است بسیاری از تحلیلهای نویسنده کتاب برای قابل پذیرش کردن گزارشهایی است که به سادگی قابل قبول نیستند.»(۷)
📋اما در مورد شهادت حضرت عباس(ع) دو نقل است که در هیچ یک، این مطلب بالا نیامده است.
اینکه امام(ع) خودش را بالای سر عباس(ع) رسانده باشد، وبین آنها مکالمه ای این چنینی صورت گرفته باشد، از آن هم ذکری به میان نیامده است.
📚منابع :
۱)اسرار الشهادة فاضل دربندی، ج۲، ص۳۸۵
۲)لولو و مرجان محدث نوری، ص۲۵۱
۳)قصص العلماء تنکابنی، ص۱۰۸
۴)لؤلؤ و مرجان محدث نوری، ص۲۸۹
۵)ریاحین الشریعة محلاتی، ج۳، ص۲۷۲
۶)ریحانة الأدب مدرسی، ج۲، ص۲۱۷
۷)حماسه حسینی شهید مطهری، ج۱، صص۵۵ - ۱۰۶
@AsnadolMasaeb
👤مرحوم شیخ عباس قمی(متوفی سال ۱۳۵۹ق) با نقل ماجرای دختر چهارساله، در دو كتاب «نفس المهموم و منتهی الآمال» خود، از كتاب كامل بهائی، می نويسد :
«امام حسین(ع) را دو دختر بوده، چنانچه در کتب معتبره ذکر شده، یکی سکینه که شیخ طبرسی فرمود : سیدالشهداء(ع) او را تزویج عبدالله کرده بود و پیش از آنکه زفاف حاصل شود، عبدالله شهید شد و دیگر فاطمه که زوجه حسن مثنی بوده که در کربلا حاضر بود.»(۱۲)
با توجه به عبارات شيخ عباس قمی معلوم می شود که ایشان فقط دو دختر را برای امام حسين(ع) قبول دارد.
فاطمه(س) و سكينه(س) كه هر دو متأهل بوده اند.
👤 #شهید_مطهری داستان حضرت رقیه(س) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته و در یادداشت های خود نوشته است :
«از طفل امام حسین(ع) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.»(۱۳)
👤«علامه سید جعفر مرتضی عاملی» نیز احتمال داده اند که این دختر برای یکی از شهدای کربلا بوده باشد.(۱۴)
گزارشهای مربوط به درگذشت دختری منسوب به امام حسین(ع) در شام ناهماهنگیها و اختلاف هایی دیده میشود.
به هر ترتیب این گزارشها نسبت به نام، زمان و مکان وفات و همچنین سن رقیّه(س) اختلاف دارند.
ناهماهنگی این گزارشها و همچنین عدم ذکر نام ایشان در بیشتر منابع تاریخی سبب تردید جدی از سوی برخی محققان در انتساب ایشان به امام حسین(ع) شده است.
در نهایت می توان به کلام «آیت الله مرعشی نجفی» تمسّک کرد که؛
اگر چه مدارك معتبر از وجود چنین دختری ساكت است، لكن با وجود این شهرت تاریخی نمی شود وجود ایشان را انكار كرد.(۱۵)
هم اکنون در شهر دمشق بارگاهی به حضرت رقیه(س) منسوب است که این دومین زیارتگاه شیعیان در این شهر است.
👤مرحوم «آیت الله العظمی میرزا جوادآقا تبریزی» درباره حضرت رقیه(س) می گوید :
«دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته شده بر ایشان دارد.
مزار کنونى حضرت رقیه بنت الحسین(ع) در شام، از اول مشهور بوده، گویا حضرت امام حسین(ع) نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت(ع) و حوادث آن بپردازند. این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران، حتى دختران خردسال نیز بودهاند، ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه(س) در این مکان شهرت قائم است.
حضرت(ع) در این مکان جان سپرده و دفن شده است و ما به زیارتش شتافتیم، و باید احترام او را پاس داشت.
دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمى که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسین(ع) را بر آدم خواند، از این رو احترام این مکان لازم است.(۱۶)
📜پس؛
🔹اولین کتاب موجودی که قضیه شهادت دختر خردسال امام(ع) را در شام مطرح کرده، کتاب «کامل بهایی» نوشته «عمادالدین طبری» است.
🔹اولین کتاب موجودی که نام رقیه(س) را در بین دختران امام حسین(ع) آورده است، کتاب «لب الانساب ابن فُندُق بیهقی» است.
🔹شاید برخی این گونه استدلال کنند که چرا منابع متقدم، از قبیل الکافی مرحوم کلینی و الارشاد شیخ مفید و ..به این جریان اشاره ای نکردند؟
چرا باید اولین نقل از شهادت این دختر، در قرن هفتم آمده باشد؟ و این در حالی است که جریان شهادت در شام در هیچ کتابی قبل از کامل بهائی دیده نشده است!
پس چگونه میشود قضیهای به این عظمت و قصهای چنین آشکار مضبوط و اتفاق افتاده باشد، ولی به نظر متقدمین نرسیده باشد؟!
عدم ذکر اگر چه قرینه ای است برای نبود آن اتفاق، ولی معارض ذکر توسط دیگران نیست!
بالاخره، در طی این مدت کتابهای فراوانی توسط قوم مغول و تاتار از بین رفت و گنجینه هایی از آن در آتش سوخت.
علاوه بر این، بیهقی که خود در علم نسب شناسی چیره روزگار بود، نام «رقیه» را صریحا جزء دختران امام حسین(ع) نام برده است، که ذکر شد.
🔹و همچنین، قول علمائی همچون مرحوم آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا جوادآقا تبریزی، که ماجرای حضرت رقیه(س) را شهرت تاریخی می دانند، در نوع خود قابل قبول است.
یعنی این جریان دارای اشتهار تاریخی و ناقلان زیادی در طول تاریخ داشته و دارد.
📚منابع:
۱)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
۲)وقایع الشهور و الاعوام بیرجندی، ج۱، ص۵۴
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۵
۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۱
۵)المنتخب طریحی، ج۲، ص۴۳۶
۶)لباب الانساب ابن فُندق، ص۳۵۰
۷)مطالب السئول شافعی، ج۱، ص۲۵۷
۸)رقیه بنت الحسین(ع) طبسی، ص۹
۹)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۱
۱۰)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۹
۱۱)موسوعة التاریخ الاسلامی غروی، ج۶، ص۲۱۰
۱۲)منتهی الآمال محدث قمی، ج۱، ص۴۵۸
۱۳)مجموعه آثار مطهّری، ج۱۷، ص۵۸۶
۱۴)تحریف شناسی عاشورا مرتضی عاملی، ص۶۰
۱۵)شخصيت حسين قبل از عاشورا مدرسی، ص۴۵۷
۱۶)سايت اطلاع رسانی مرحوم آيت الله تبريزی
@AsnadolMasaeb
#پرسش_و_پاسخ
سوال5⃣1⃣ : آیا استاد #شهید_مطهری وجود #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها را در کتاب «حماسه حسینی» انکار می کند؟👇
✍مرحوم شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی داستان حضرت رقیه(سلام الله علیها) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته است و در یادداشتهای خود نوشته است :
«از طفل امام حسین(علیه السلام) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.»(۱)
ایشان در کتاب «حماسه حسینی» نیز در بیان تحریفات عاشورا می نویسند :
«داستان طفلی از ابی عبدالله که در شام از دنیا رفت و بهانه پدر می گرفت و سر پدر را آوردند و همان جا وفات کرد.»(۲)
📚منابع :
۱)کتاب یادداشتها، ج۲، ص۸۰
۲)حماسه حسینی، ج۲، ص۵۸۵
👤اما پاسخ به این سوال را از «حجت الاسلام دکتر حسینی یمین» مدرس کتب شهید مطهری بشنویم :👇
@AsnadolMasaeb
3⃣ #حضرت_عباس_علیه_السلام در روز عاشورا مانع برگرداندن جنازه خود به خیمه ها شد!
✍گفته شده است که؛
«در روز عاشورا بعد از اینکه حضرت عباس(ع) بر زمین افتاد، امام حسین(ع) خواست طبق معمول، جنازه او را به خیمه ها برگرداند.
امام حضرت عباس(ع) به دو دلیل مانع شد و گفت :
«يَا اَخِي! بِحَقِّ جَدِّکَ رَسولِ اللهِ(ص) اَن لَاتَحمِلنِي وَ دَعنِي فِي مَکَانِي هَذَا!
لَانِّي مُستَحِِ مِن اِبنَتِکَ سَکِينَةِِ وَ قَد وَعَدتُها بِالمَاءِ وَ لَم آتِهَا بِهِ
وَ الثَّانِي اَنَا کَبشُ کَتِيبَتِکَ وَ مَجمَعُ عَدَدِکَ فِاذَا رَأوُنِي اَصحَابُک وَ انَا مَقتُولُ فَلَرُبَّمَا يَقِّلُ عَزمُهُم وَ يَزِلُّ صَبرَهُم»
برادرم، تو را به حق جدت رسول خدا(ص) مرا با خود مبر و همين جا رهايم کن!
زيرا من از دخترت سکينه خجالت مي کشم چرا که به او وعده ی آب داده بودم، ولی نتوانستم برايش آب ببرم!
ديگر اينکه من سردار سپاه تو و عامل انسجام افراد تو هستم، اگر يارانت مرا کشته ببينند، اراده ی آنان سست شده و صبرشان از کف مي رود.»
✍پاسخ :
از این نقل در کتب معتبر و متقدمین ذکری به میان نیامده است.
ولی این نقل در کتابهای غیر معتبر مانند؛ کتاب «اسرار الشهادة» اثر «ملافاضل دربندی»(متوفی ۱۲۸۵ ق) آمده است.
«مرحوم محدث نوری» این کتاب را یکی از منابع ضعیف، نسخه بدون سر و ته، مجهول و پر از دروغی میداند که سید عربِ روضه خوانی برای کسب تأیید نزد عالمان نجف آورده و سپس به دست دربندی میرسد.
نسخهای که به گفته محدث نوری، از کثرت اشتمال بر اکاذیب واضحه و اخبار واهیه احتمال نمیرود که از مؤلفات عالمی باشد.(۲)
سخن محدث نوری را بسیاری از عالمان دیگر تأیید کردهاند و بسیاری از نقلهای نادرس و غیر قابل باور کتاب را به عنوان گواه ارائه کردهاند.
از این میان میتوان به «میرزا محمد تنکابنی» که می گوید :
اخبار غیر معتبره در این کتاب «اسرار الشهادة» بسیار و ضعاف بلکه اخباری که مظنون، کذب آنها است بلکه گویا بعضی از آنها قطعی الکذب باشند و این مایه کسر قدر آن کتاب گردید.(۳)
شاگرد فاضل دربندی، محدث نوری می گوید :
«کار به آنجا رسید که مخالفان در کتب خود نوشتهاند که؛
شیعه بیت کذب است و اگر کسی منکر شود، کافی است ایشان را برای اثبات این دعوی، آوردن کتاب اسرار الشهادة را به میدان آورد.»(۴)
«شیخ ذبیحالله محلاتی﴾ می گوید :
فاضل دربندی در اسرار الشهادة خبر طولانی راجع به عطش سکینه و آب آوردن بریر و پاره شدن مشک و ریختن آب نقل کرده است.
حقیر چون به کلی اعتماد بر آن کتاب ندارم فلذا عنان قلم از نقل آن باز کشیدم.(۵)
«میرزا محمدعلی مدرس تبریزی» می گوید :
به حکم انصاف، این کتاب او بلکه دیگر تألیفاتی که در موضوع مقتل نگارش داده همانا در اثر آن همه محبت مفرط که داشته است حاوی غث و سمین بوده است.(۶)
و #شهید_مطهری در اینباره اشاره می کند :
«در شصت، هفتاد سال پیش مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد؛ تمام حرفهای روضة الشهداء را به اضافه چیزهای دیگری پیدا کرد و همه را یک جا جمع کرد و کتابی نوشت به نام أسرار الشهادة!
واقعاً مطالب این کتاب انسان را وادار میکند که به اسلام بگرید.
گفتنی است بسیاری از تحلیلهای نویسنده کتاب برای قابل پذیرش کردن گزارشهایی است که به سادگی قابل قبول نیستند.»(۷)
📋اما در مورد شهادت حضرت عباس(ع) دو نقل است که در هیچ یک، این مطلب بالا نیامده است.
اینکه امام(ع) خودش را بالای سر عباس(ع) رسانده باشد، وبین آنها مکالمه ای این چنینی صورت گرفته باشد، از آن هم ذکری به میان نیامده است.
📚منابع :
۱)اسرار الشهادة فاضل دربندی، ج۲، ص۳۸۵
۲)لولو و مرجان محدث نوری، ص۲۵۱
۳)قصص العلماء تنکابنی، ص۱۰۸
۴)لؤلؤ و مرجان محدث نوری، ص۲۸۹
۵)ریاحین الشریعة محلاتی، ج۳، ص۲۷۲
۶)ریحانة الأدب مدرسی، ج۲، ص۲۱۷
۷)حماسه حسینی شهید مطهری، ج۱، صص۵۵ - ۱۰۶
@AsnadolMasaeb
👤مرحوم شیخ عباس قمی(متوفی سال ۱۳۵۹ق) با نقل ماجرای دختر چهارساله، در دو كتاب «نفس المهموم و منتهی الآمال» خود، از كتاب كامل بهائی، می نويسد :
«امام حسین(ع) را دو دختر بوده، چنانچه در کتب معتبره ذکر شده، یکی سکینه که شیخ طبرسی فرمود : سیدالشهداء(ع) او را تزویج عبدالله کرده بود و پیش از آنکه زفاف حاصل شود، عبدالله شهید شد و دیگر فاطمه که زوجه حسن مثنی بوده که در کربلا حاضر بود.»(۱۲)
با توجه به عبارات شيخ عباس قمی معلوم می شود که ایشان فقط دو دختر را برای امام حسين(ع) قبول دارد.
فاطمه(س) و سكينه(س) كه هر دو متأهل بوده اند.
👤 #شهید_مطهری داستان حضرت رقیه(س) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته و در یادداشت های خود نوشته است :
«از طفل امام حسین(ع) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.»(۱۳)
👤«علامه سید جعفر مرتضی عاملی» نیز احتمال داده اند که این دختر برای یکی از شهدای کربلا بوده باشد.(۱۴)
گزارشهای مربوط به درگذشت دختری منسوب به امام حسین(ع) در شام ناهماهنگیها و اختلاف هایی دیده میشود.
به هر ترتیب این گزارشها نسبت به نام، زمان و مکان وفات و همچنین سن رقیّه(س) اختلاف دارند.
ناهماهنگی این گزارشها و همچنین عدم ذکر نام ایشان در بیشتر منابع تاریخی سبب تردید جدی از سوی برخی محققان در انتساب ایشان به امام حسین(ع) شده است.
در نهایت می توان به کلام «آیت الله مرعشی نجفی» تمسّک کرد که؛
اگر چه مدارك معتبر از وجود چنین دختری ساكت است، لكن با وجود این شهرت تاریخی نمی شود وجود ایشان را انكار كرد.(۱۵)
هم اکنون در شهر دمشق بارگاهی به حضرت رقیه(س) منسوب است که این دومین زیارتگاه شیعیان در این شهر است.
👤مرحوم «آیت الله العظمی میرزا جوادآقا تبریزی» درباره حضرت رقیه(س) می گوید :
«دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته شده بر ایشان دارد.
مزار کنونى حضرت رقیه بنت الحسین(ع) در شام، از اول مشهور بوده، گویا حضرت امام حسین(ع) نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت(ع) و حوادث آن بپردازند. این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران، حتى دختران خردسال نیز بودهاند، ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه(س) در این مکان شهرت قائم است.
حضرت(ع) در این مکان جان سپرده و دفن شده است و ما به زیارتش شتافتیم، و باید احترام او را پاس داشت.
دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمى که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسین(ع) را بر آدم خواند، از این رو احترام این مکان لازم است.(۱۶)
📜پس؛
🔹اولین کتاب موجودی که قضیه شهادت دختر خردسال امام(ع) را در شام مطرح کرده، کتاب «کامل بهایی» نوشته «عمادالدین طبری» است.
🔹اولین کتاب موجودی که نام رقیه(س) را در بین دختران امام حسین(ع) آورده است، کتاب «لب الانساب ابن فُندُق بیهقی» است.
🔹شاید برخی این گونه استدلال کنند که چرا منابع متقدم، از قبیل الکافی مرحوم کلینی و الارشاد شیخ مفید و ..به این جریان اشاره ای نکردند؟
چرا باید اولین نقل از شهادت این دختر، در قرن هفتم آمده باشد؟ و این در حالی است که جریان شهادت در شام در هیچ کتابی قبل از کامل بهائی دیده نشده است!
پس چگونه میشود قضیهای به این عظمت و قصهای چنین آشکار مضبوط و اتفاق افتاده باشد، ولی به نظر متقدمین نرسیده باشد؟!
عدم ذکر اگر چه قرینه ای است برای نبود آن اتفاق، ولی معارض ذکر توسط دیگران نیست!
بالاخره، در طی این مدت کتابهای فراوانی توسط قوم مغول و تاتار از بین رفت و گنجینه هایی از آن در آتش سوخت.
علاوه بر این، بیهقی که خود در علم نسب شناسی چیره روزگار بود، نام «رقیه» را صریحا جزء دختران امام حسین(ع) نام برده است، که ذکر شد.
🔹و همچنین، قول علمائی همچون مرحوم آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله میرزا جوادآقا تبریزی، که ماجرای حضرت رقیه(س) را شهرت تاریخی می دانند، در نوع خود قابل قبول است.
یعنی این جریان دارای اشتهار تاریخی و ناقلان زیادی در طول تاریخ داشته و دارد.
📚منابع:
۱)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
۲)وقایع الشهور و الاعوام بیرجندی، ج۱، ص۵۴
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۵
۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۳۱
۵)المنتخب طریحی، ج۲، ص۴۳۶
۶)لباب الانساب ابن فُندق، ص۳۵۰
۷)مطالب السئول شافعی، ج۱، ص۲۵۷
۸)رقیه بنت الحسین(ع) طبسی، ص۹
۹)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۱
۱۰)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۹
۱۱)موسوعة التاریخ الاسلامی غروی، ج۶، ص۲۱۰
۱۲)منتهی الآمال محدث قمی، ج۱، ص۴۵۸
۱۳)مجموعه آثار مطهّری، ج۱۷، ص۵۸۶
۱۴)تحریف شناسی عاشورا مرتضی عاملی، ص۶۰
۱۵)شخصيت حسين قبل از عاشورا مدرسی، ص۴۵۷
۱۶)سايت اطلاع رسانی مرحوم آيت الله تبريزی
@AsnadolMasaeb
#پرسش_و_پاسخ
سوال0⃣2⃣ : آیا استاد #شهید_مطهری وجود #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها را در کتاب «حماسه حسینی» انکار می کند؟👇
✍مرحوم شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی داستان حضرت رقیه(سلام الله علیها) و وجود او را از تحریفات عاشورا دانسته است و در یادداشتهای خود نوشته است :
«از طفل امام حسین(علیه السلام) به نام رقیه که در شام مرده و بعد برایش ضریح ساخته اند اخیراً به هم بافته اند.»(۱)
ایشان در کتاب «حماسه حسینی» نیز در بیان تحریفات عاشورا می نویسند :
«داستان طفلی از ابی عبدالله که در شام از دنیا رفت و بهانه پدر می گرفت و سر پدر را آوردند و همان جا وفات کرد.»(۲)
📚منابع :
۱)کتاب یادداشتها، ج۲، ص۸۰
۲)حماسه حسینی، ج۲، ص۵۸۵
👤اما پاسخ به این سوال را از «حجت الاسلام دکتر حسینی یمین» مدرس کتب شهید مطهری بشنویم :👇
@AsnadolMasaeb