اسناد المصائب
6⃣0⃣1⃣دفن شهدای کربلا! ✅بعد از شهادت امام حسین(ع) و اهل بیت و اصحاب و یاران ایشان در دهم محرم، بدن
7⃣0⃣1⃣روز سیزدهم محرم سال۶۱ هجری سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه!👇
✅عبیدالله بن زیاد برای زهر چشم نشان دادن به مخالفان و اظهار پیروزی و شادمانی در شهادت امام حسین(ع) و یارانش، در مسجد کوفه برای مردم سخنرانی کرد.
عبیدالله در این مجلس به مقام شامخ حضرت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) اسائه ی ادب و بیحرمتی کرد و گفت :
📋《اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي أَظْهَرَ اَلْحَقَّ وَ أَهْلَهُ، وَ نَصَرَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ وَ حِزْبَهُ وَ قَتَلَ اَلْكَذَّابَ اِبْنَ اَلْكَذَّابِ: اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ شِيعَتَهُ!》
♦️خدای را سپاس که حق و اهلش را ظاهر کرد، امیرالمومنین یزید بن معاویه و حزبش را یاری کرد و دروغگو پسر دروغگو حسین بن علی(ع) و پیروانش را کشت.(۱)
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_کوفه
📚منبع :
۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹
@AsnadolMasaeb
8⃣0⃣1⃣عبدالله بن عفیف ازدی پاسخ عبیدالله را می دهد و سرانجام به شهادت می رسد!👇
#عبدالله_بن_عفیف_ازدی_رحمه_الله
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_کوفه
@AsnadolMasaeb
✅عبدالله بن عفیف اهل کوفه و از قبیله ازد و از اصحاب امام علی(ع) بود و در جنگهای جمل و صفین حضور داشت.
بلاذری می نویسد :
📋《وَ كَانَت عَينُهُ اليُسرَى ذَهَبَت يَومَ الجَمَلِ وَ اليُمنَى يَومَ صَفَّينِ وَ كَانَ لَايُفَارِقُ المَسجِدَ الأَعظَمِ》
♦️او در جنگ جمل چشم چپ و در جنگ صفین چشم راست خود را در رکاب امام علی(ع) از دست داد.(۱)
عبدالله از خصیصین و هواداران جدّی امیرالمومنین(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود.
بعد از شهادت امام علی(ع) از یاران امام حسن مجتبی(ع) بود و در زمان امام حسین(ع) در قیام مسلم بن عقیل(ع) از حامیان مسلم به شمار میرفت.
او همچنین از عبّاد زمان خویش بوده که مورخان در احوالات او نوشته اند :
📋《كَانَ لاَ يَكَادُ يُفَارِقُ اَلْمَسْجِدَ اَلْأَعْظَمَ يُصَلِّي فِيهِ إِلَى اَللَّيْلِ》
♦️عبدالله هیچ گاه از مسجد اعظم کوفه جدا نمىشد و تا شب در آن نماز مىخواند.(۲)
عبدالله در کربلا حضور نداشت و به خاطر سالخوردگی و نابینایی، توفیق یاری امام حسین(ع) را نیافت.
اما روزی که برای عبادت همیشگی خود به مسجد کوفه رفته بود، متوجه شد که سرهای شهدای کربلا را به همراه اسیران اهل بیت(ع) وارد کوفه کرده اند و عبیدالله بن زیاد نیز این سخنان را بر منبر کوفه به زبان می آورد.
این حرف با عکس العمل شدید عبدالله بن عفیف مواجه شد و هنوز سخن ابن زیاد تمام نشده بود که عبدالله بن عفیف ایستاد و اعتراض کرد و گفت :
📋《إِنَّ اَلْكَذَّابَ اِبْنَ اَلْكَذَّابِ أَنْتَ وَ أَبُوكَ وَ اَلَّذِي وَلاَّكَ وَ أَبُوهُ! يَا اِبْنَ مَرْجَانَةَ! أَ تَقْتُلُونَ أَبْنَاءَ اَلنَّبِيِّينَ وَ تَتَكَلَّمُونَ بِكَلاَمِ اَلصِّدِّيقِينَ!؟!!》
♦️ای پسر مرجانه! دروغگو پسر دروغگو تویی و پدرت و آن کسی که تو را والی کوفه کرد.
ای پسر مرجانه! آیا فرزندان پیامبر اکرم(ص) را میکُشی و در مقام صدیقان قرار میگیری و سخن میگویی؟!!
در این هنگام؛ ابن زیاد خشمگین شد و دستور داد که او را دستگیر کرده و نزدش ببرند.
پس؛
📋《فَنَادَى بِشِعَارِ اَلْأَزْدِ : يَا مَبْرُورُ!》
♦️پس عبدالله با سردادن شعاری، طایفهاش ازد را به کمک فراخواند و گفت : ای مبرور! [آى نيكو رفتار!]
📋《فَوَثَبَ إِلَيْهِ فِتْيَةٌ مِنَ اَلْأَزْدِ فَانْتَزَعُوهُ فَأَتَوْا بِهِ أَهْلَهُ》
♦️ناگهان جوانان قبيله أزد آمدند و او را [از چنگ مأمورين ابن زياد] رها ساختند و به خانهاش بردند.
ابن زیاد که از این حادثه خشمگین شده بود، بعد از اینکه از مسجد روانه دارالعماره شد، فرمان داد که بروید این نابینای ازدی را، که خداوند دلش را همانند چشمش کور گرداند، نزد من بیاورید.
شب هنگام اطرافیان ابن زیاد خانهاش را محاصره کردند.
آنها به زور وارد خانه شدند و عبدالله با اینکه نابینا بود با آنها جنگید و دخترش صفیه او را به جنگ با آنان راهنمایی میکرد.
سپس او را دستگیر کرده و نزد عبیدالله بن زیاد بردند و گفتگویی بینشان صورت گرفت.
عبدالله در آخر گفت که پیش از آنکه تو از مادر متولد شوی من از خداوند درخواست شهادت را به دست ملعون ترین و مغضوب ترین افراد مینمودم، ولی آن وقت که چشمم را از دست دادم نومید گردیدم و اینک سپاس میگویم خداوندی را که پس از نومیدی مرا به مقصودم رساند و به من نشان داد که دعای گذشتهام به اجابت رسیده است.
ابن زیاد که بسیار خشمگین شده بود، دستور قتل عبدالله را داد.
📋《فَقَتَلَهُ وَ أَمَرَ بِصَلْبِهِ فِي اَلسَّبَخَةِ، فَصُلِبَ هُنَالِكَ》
♦️پس عبدالله به شهادت رسید و عبیدالله دستور داد که بدنش را در کنّاسه کوفه در جایی به نام سبخه، به دار آویختند.(۳)
📚منابع :
۱)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۲۱۰
۲)وقعة الطّف یوسفی غروی، ص۲۶۵
۳)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۹
@AsnadolMasaeb
✅وقتی امام حسین(ع) از دنیا رفت، در عالم هستی به خاطر این مصیبت، اتفاقاتی رخ داد که نشانگر عظمت این مصیبت بوده است.
1⃣بارش باران خون!👇
علامه مجلسی در طی روایتی می نویسد :
📋《مُطِرْنَا ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ دَماً عَبِيطاً》
♦️در روز عاشورا تا سه روز از آسمان خون تازه باریده می شد.(۱)
2⃣جاری شدن خون از زیر سنگهای بیت المقدس!👇
ابن قولویه قمی می نویسد :
📋《لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) لَمْ يَبْقَ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ حَصَاةٌ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهَا دَمٌ عَبِيطٌ》
♦️هنگامى كه حسين بن على(ع) شهيد شد در بيت المقدّس ريگى باقى نماند مگر زير آن خون تازه بود.(۲)
3⃣گریستن آسمان و زمین!👇
ابن قولویه قمی در طی روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند که ایشان فرمودند :
📋《لَمَّا مَضَى بَكَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ》
♦️هنگامی که امام حسین(ع) شهید شد، آسمان و زمین هفتگانه بر حسين بن على(ع) گریستند.(۳)
4⃣جاری شدنِ اشکِ حیوانات!👇
ابن قولویه قمی می نویسد :
امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید :
📋《بَكَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الطَّيْرُ وَ الْوَحْشُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(عليهما السلام) حَتَّى ذَرَفَتْ دُمُوعُهَا》
♦️انسیان و جنیان و پرندگان و حیوانات وحشی بر امام حسین(علیه السلام) گریه می کردند، تا جایی که اشک آنان سرازیر بود.(۴)
و همچنین خوارزمی می نویسد :
روای می گوید : در روز عاشورا بعد از شهادت امام حسین(ع)؛
📋《رَأیَنا دُمُوعَ الخَیلِ یَنحَدِرُ عَلَی حَوافِرِهَا》
♦️ما قطرات اشكهاى اسبان را دیدیم که بر روى سم هايشان مى ريخت.(۵)
5⃣گریه همه عوالم و موجودات و اهل زمین و آسمان!👇
📋《فَلَقَدْ بَكَتِ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِقَتْلِهِ وَ بَكَتِ الْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا وَ السَّمَاوَاتُ بِأَرْكَانِهَا وَ الْأَرْضُ بِأَرْجَائِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَغْصَانِهَا وَ الْحِيتَانُ وَ لُجَجُ الْبِحَارِ وَ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ أَجْمَعُونَ》
♦️در صورتی که هفت آسمان بر او گریستند و ارکان آسمانها به خروش آمد، زمین نالید و درختان و ماهیان و امواج دریاها و فرشتگان مقرب و همه اهل آسمانها در این مصیبت عزادار شدند.(۶)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۰۴
۲)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۷۷
۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۸۰
۴)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۸۲
۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹
۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴
@AsnadolMasaeb
0⃣1⃣1⃣فرستادن سرهای مطهر شهدای کربلا به شام توسط عبیدالله بن زیاد!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_کوفه
@AsnadolMasaeb
✅در منابع در مورد روز دقیق فرستادن سرهای شهدای کربلا به شام توسط عبیدالله بن زیاد اشاره ای نشده است.
مسلما این واقعه در این ایام اتفاق افتاده است.
در مجلسی که عبیدالله آن را ترتیب داده بود، انس بن مالک صحابی رسول اکرم(ص) نیز همانند زید بن ارقم در مجلس لب به اعتراض گشود.
در منابع به نقل از خود انس بن مالک آمده است؛
📋《شَهِدْتُ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ هُوَ يَنْكُتُ بِقَضِيبٍ عَلَى أَسْنَانِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ يَقُولُ : إِنَّهُ كَانَ حَسَنَ الثَّغْرِ!
فَقُلْتُ : أَمَ وَ اللَّهِ لَأَسُوأَنَّكَ لَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يُقَبِّلُ مَوْضِعَ قَضِيبِكَ مِنْ فِيهِ》
♦️من شاهد بودم که عبیدالله با چوبى كه در دست داشت به لب و دندانهاى آن حضرت(ع) می زد و آنگاه دندانهاى مطهّر آن حضرت(ع) را توصيف می كرد.
من گفتم : كه خدا تو را به بيچارگى گرفتار سازد.
من خود شاهد عينى جريان بودم كه رسول خدا(ص) جائى را كه اكنون چوب می زنى، می بوسيد.(۱)
شیخ مفید می نویسد :
📋《وَ لَمَّا فَرَغَ اَلْقَوْمُ مِنَ اَلتِّطْوَافِ بِهِ بِالْكُوفَةِ رَدُّوهُ إِلَى بَابِ اَلْقَصْرِ فَدَفَعَهُ اِبْنُ زِيَادٍ إِلَى زَحْرِ بْنِ قَيْسٍ وَ دَفَعَ إِلَيْهِ رُءُوسَ أَصْحَابِهِ وَ سَرَّحَهُ إِلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ لَعَائِنُ اَللَّهِ وَ لَعْنَةُ اَللاَّعِنِينَ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِينَ وَ أَنْفَذَ مَعَهُ أَبَا بُرْدَةَ بْنَ عَوْفٍ اَلْأَزْدِيَّ وَ طَارِقَ بْنَ أَبِي ظَبْيَانَ فِي جَمَاعَةٍ مِنْ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ حَتَّى وَرَدُوا بِهَا عَلَى يَزِيدَ بِدِمَشْقَ》
♦️هنگامی که آن ابن زیاد لعین از گردش دادن سر مبارک امام حسین(ع) در شهر كوفه فارغ شد، آن را به در قصر آوردند، و ابن زياد آن سر را به حر بن قيس داد و سرهاى ياران آن حضرت(ع) را نيز به همراه او سپرده و او را به نزد يزيد بن معاويه فرستاد و ابا بردة پسر عوف ازدى و طارق پسر أبى ظبيان را با گروهى از مردم كوفه نيز همراه او روان كرد و آنان به دمشق رسیدند و آن سر را بر يزيد لعین وارد كردند.(۲)(۳)
ابن کثیر دمشقی نیز می نویسد :
📋《ثُمَّ بَعَثَ بِالرُءُوسِ اِبنُ زِیَادِِ إِلَى الشَّامِ عِندَ یَزِیدَ بنَ مُعَاوِیَةِ》
♦️سپس ابن زیاد سرها را به سوی شام نزد یزید بن معاویه فرستاد.(۴)
📚منابع :
۱)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۹۲
۲)الإرشاد شيخ مفید، ج۲، ص۱۱۳
۳)امالی شيخ صدوق، ص۲۳۰
۴)البدایة والنهایة ابن اثیر، ج۸، ص۱۹۰
@AsnadolMasaeb
1⃣1⃣1⃣خروج کاروان اسرای کربلا از کوفه به سمت شام به دستور عبیدالله بن زیاد!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅درباره زمان دقیق خروج اسرای کربلا از کوفه، گزارش صریحی در منابع تاریخی نیامده است.
و مسیر دقیق حرکت اسیران از کوفه تا شام هم مشخص نیست.
👤سماوی می نویسد :
«زن های غیر هاشمیّه از انصار امام حسین(ع) که در کربلا اسیر شدند، با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زن های هاشمیّات برای اسارت به شام برده شدند.»(۱)
و در مورد اینکه سرهای شهداء به همراه اسرای کربلا در یک کاروان به شام رفتند یا اینکه ابتدا سرها به شام رفتند و سپس اهل بیت امام حسین(ع)، اختلاف است.
👤شیخ مفید در نقل خود، اسمی از اسرای کربلا نمی آورد و می نویسد :
📋《وَ لَمَّا فَرَغَ اَلْقَوْمُ مِنَ اَلتِّطْوَافِ بِهِ بِالْكُوفَةِ رَدُّوهُ إِلَى بَابِ اَلْقَصْرِ فَدَفَعَهُ اِبْنُ زِيَادٍ إِلَى زَحْرِ بْنِ قَيْسٍ وَ دَفَعَ إِلَيْهِ رُءُوسَ أَصْحَابِهِ وَ سَرَّحَهُ إِلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ لَعَائِنُ اَللَّهِ وَ لَعْنَةُ اَللاَّعِنِينَ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِينَ وَ أَنْفَذَ مَعَهُ أَبَا بُرْدَةَ بْنَ عَوْفٍ اَلْأَزْدِيَّ وَ طَارِقَ بْنَ أَبِي ظَبْيَانَ فِي جَمَاعَةٍ مِنْ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ حَتَّى وَرَدُوا بِهَا عَلَى يَزِيدَ بِدِمَشْقَ》
♦️هنگامی که آن ابن زیاد لعین از گردش دادن سر مبارک امام حسین(ع) در شهر كوفه فارغ شد، آن را به در قصر آوردند، و ابن زياد آن سر را به حر بن قيس داد و سرهاى ياران آن حضرت(ع) را نيز به همراه او سپرده و او را به نزد يزيد بن معاويه فرستاد و ابا بردة پسر عوف ازدى و طارق پسر أبى ظبيان را با گروهى از مردم كوفه نيز همراه او روان كرد و آنان به دمشق رسیدند و آن سر را بر يزيد لعین وارد كردند.(۲)
بر عکس؛ طبری اسرای کربلا را در نقل خود می آورد، ولی از سرهای شهدا سخنی به میان نمی آورد و می نویسد :
📋《إِنَّ عُبَيدَ اللهِ أَمَرَ بِنِسَاءِ الحُسَينِ(ع) وَ صِبيَانِهِ فَجَهَزنَ وَ أَمَرَ بِعَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ، ثُمَّ سَرَّحَ بِهِم مَعَ مُجفِرِ بنِ ثَعلَبَةَ العِائِذِيِّ وَ شِمرِ بنِ ذِي الجَوشَنِ》
♦️عبيد اللّه بن زياد، دستور داد كه زنان و كودكانِ امام حسین(ع) را آماده كنند و فرمان داد تا على بن حسين(ع) را تا گردن در غل و زنجیر كنند.
آن گاه، آنان را با مُجفِر بن ثَعلَبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن، به شام روانه كرد.(۳)
اما در نقل بلاذری، اسرای کربلا به همراه سرهای شهداء در یک کاروان به شام رفتند.
👤بلاذری می نویسد :
📋《ثُمَّ دَعَا زَحْرِ بْنِ قَيْسٍ الْجُعْفِيّ فَسَرَّحَ مَعَهُ بِرَأسِ الْحُسَيْن(ع) وَ رُءُوسِ أَصحَابِهِ وَ أَهلِ بَيتِهِ إِلَى يَزِيدَ بْن مُعَاوِيَة》
♦️عبیدالله بن زیاد زحر بن قیس جعفی را فرا خواند، و همراه او سر مبارک امام حسین(ع) و سر اصحاب حضرت(ع) و اهل بیت(ع) و اسرای کربلا به دربار یزید در شام فرستاد.(۴)
البته در نقلهای دیگر نام شمر بن ذی الجوشن(۵) و طارق بن مُحَفِّز(۶) نیز به چشم می خورد.
سماوی نیز قائل است سرهای شهدای کربلا به همراه اسرای کربلا به شام برده شده اند.
📋《..وَ ذَهَبُوا بِالرُّؤُوسِ وَ السَّبَايَا إِلَى الشَّامِ》
♦️آنان سرهای شهدای کربلا را به همراه اسرای کربلا به شام بردند.(۷)
📚منابع :
۱)ابصار العین سماوی، ص۱۳۳
۲)الإرشاد شيخ مفید، ج۲، ص۱۱۳
۳)تاريخ الطبری، ج۴، ص۳۵۲
۴)أنساب الأشراف بلاذری، ج۳، ص۲۱۲
۵)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ص۹۷
۶)اخبارالطوال دینوری، ص۳۸۴
۷)ابصار العین سماوی، ص۳۷
@AsnadolMasaeb
✍بنابر درخواست برخی از اعضای محترم کانال «تاملی در تاریخ اسلام» اجمالا برخی از قاتلان اصلی #امام_حسین_علیه_السلام را معرفی کرده ایم.
🌐از طریق هشتکهای مخصوص، مطالب را دنبال فرمایید :👇
#معرفی_شخصیت_تاریخی
1⃣ #یزید_بن_معاویه_لعنه_الله
2⃣ #عبیدالله_بن_زیاد_لعنه_الله
3⃣ #عمر_بن_سعد_لعنه_الله
4⃣ #شمر_بن_ذی_الجوشن_لعنه_الله
5⃣ #شبث_بن_ربعی_لعنه_الله
6⃣ #حصین_بن_نمیر_لعنه_الله
7⃣ #خولی_بن_یزید_لعنه_الله
8⃣ #سنان_بن_انس_لعنه_الله
9⃣ #حرمله_بن_کاهل_لعنه_الله
🔟 #عمرو_بن_حجاج_لعنه_الله
#اشقیاء
«أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِینَ»
@AsnadolMasaeb
🗿🔥🗿🔥🗿🔥🗿🔥🗿🔥🗿
💀معرفی قَتَله #امام_حسین_علیه_السلام
1⃣ #یزید_بن_معاویه_لعنه_الله
#اشقیاء
@AsnadolMasaeb
✅طبق منابع تاریخی، یزید بن معاویه در سال ۲۶ قمری به دنیا آمد که پدر او «معاویه» فرزند ابوسفیان و مادرش «میسون بنت بجدل کلبی» است.
میسون پس از ازدواج با معاویه، نتوانست زندگی در دمشق را تحمل کند و پس از جدایی از معاویه به همراه یزید که بنابر احتمال تاریخی شیرخوار بوده، به صحرا بازگشت.
پس بدین ترتیب یزید کودکی خود را در قبیله میسون و در کنار مادرش گذراند که مردمان آن قبیله از قبایل «حُوّارین»(در منطقه حمص شام) با پیشینیه مسیحیت، در زمان پیش از اسلام که بعد از اسلام نیز تمامی قبیله او مسلمان نشدند.
افزون بر اخلاق ظاهری بادیه نشین و صحراگزینی در یزید همچون علاقه به شکار، اسب سواری، تربیت حیوانات و بازی با سگ و میمون، از تربیت خاصّ مسیحیان تأثیر پذیرفت و از این رو شراب خواری، رقص، غنا، سگ بازی و خوش گذرانی جزء طبیعت وجودی یزید شد.
🔷️خلافت «یزید بن معاویه» :
قاضى نعمان مى نويسد :
روزى حضرت رسول اکرم(ص) به معاویه فرمود :
📋《أَىُّ يَوْمٍ لِأُمَّتِي مِنْكَ؟ وَ أَىُّ يَوْمِ سُوءٍ لِذُرِّيَّتِي مِنْكَ مِنْ جَرْوٍ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِكَ؟ يَتَّخِذُ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ يَسْتَحِلُّ مِنْ حُرْمَتِي مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ!》
♦️امّت من چه روز سختى از تو خواهند داشت؟ و خاندان من از فرزندى كه از صلب تو خارج مى شود، روز بدى را در پيش دارد. همان فرزندى كه آيات خدا را به استهزا مىگيرد و آن چه را كه خداوند از حريم من حرام كرده، وى حلال مىشمارد.(۱)
در تاریخ خلفاء هیچ نامی از نام یزید شومتر و نفرت انگیزتر نیست.
خلافت کوتاه او بعد از مرگ معاویه در ۱۵ رجب سال ۶۰ قمری، که فقط سه سال و نیم طول کشید که از نظر مسلمانان چیزی جز یک سلسله فجایع مستمر نبود.
سال ۶۱ هجری امام حسین(ع) را به شهادت رساند، سال ۶۳ هجری «واقعه حرّه» را رقم زد و مدینه را غارت کرد و سال ۶۴ هجری هم کعبه را به سنگ و آتش و منجنیق بست.
هر یک از این سه واقعه می توانست یک خلیفه و یک خاندان را ننگین کند.
پس از مرگ معاویه، یزید به حکومت رسید و او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، به انتصاب پدرش و به صورت موروثی حاکم شد.
یزید در روز نخست، نامهای به حاکم مدینه نوشت و او را از مرگ معاویه مطلع ساخت و به او دستور داد که از حسین بن علی(ع) و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر و عبدالله بن زبیر به زور بیعت بگیرد و هر کس نپذیرفت گردنش را بزند.
امام حسین(ع) با شناختی که از یزید داشتند؛ فرمودند:
📋《هَيْهاتِ مِنَّا الذِلَّةُ..وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ اَلْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي يَقُولُ : اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ سُفْيَانَ!》
♦️ما تن به ذلت نمی دهیم، زمانی که امت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزید شود، باید با اسلام خداحافظی کرد، و همانند من با چنین فردی بیعت نمی کند.
شنیدم از جدم رسول خدا(ص) که می فرمود : خلافت بر آل ابی سفیان حرام است.(۲)
بعد از امتناع امام حسین(ع) از بیعت با یزید، واقعه کربلا رخ داد و امام حسین(ع) مظلومانه به شهادت رسید و واقعه کربلا موجب شد یزید به یکی از منفورترین شخصیت ها نزد شیعیان تبدیل شود.
شیعیان یزید را مستحق لعن دانسته و بیزاری جستن از او را از ضروریات مکتب خود می دانند.
در منابع روایی شیعه، روایاتی از حضرت رسول اکرم(ص) و اهل بیت(علیهم السلام) در لعن یزید و قاتلان امام حسین(ع) نقل شده است.
در زیارت عاشورا عبارتی در لعن همه خلفای بنیامیه وجود دارد.
افزون بر این، در نسخه مشهور زیارت عاشورا، با عبارتِ؛ «اللهُمَّ الْعَنْ یزِیدَ خَامِساً» به لعن یزید تصریح شده است.
یزید پس از سه سال و هشت ماه حکومت، در سال ۶۴ قمری در ۳۸ سالگی به درک واصل شد.
💀علت مرگ یزید در تاریخ :
۱)گروهی سبب مرگ یزید را مستی بیش از حد ذکر کردهاند.(۳)
۲)برخی دیگر گفتهاند که روزی در حالت مستی، میمون خود را بر الاغی وحشی سوار کرده بود و در پی او می تاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و مُرد.(۴)
۳)برخی نیز میگویند بر اثر بیماری ذات الجنب(عفونت ریه) مُرد.(۵)
به هر ترتیب او را در دمشق دفن کردند و نقل شده است که وقتی عباسیان بر دمشق مسلط شدند، قبر وی را نبش کرده و آتش زدند.
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇
💀نمونه هایی از روحیات پلید و خبیث یزید :
1⃣میمون باز و سگ باز:
یزید به رسم بادیه نشینان به حیوانات خود لقب و کنیه می داد و بر آنها لباس ابریشم و حریر و زیبا و زربافت می پوشاند و بر صدر مجلس و بعضا در کنار خود بر روی منبر جای می داد و حتی با آنان بر سر سفره طعام می نشست.
نقل است که او ؛
📋《[کَانَ] يَلْعَبُ بِالْكِلَابِ [وَ الْقُرُودِ]》
♦️او همواره با سگان و میمونها هم بازی می شد.(۲)(۳)
یزید علاوه بر آن با بوزینگان نیز مانوس بود و او میمونی داشت که به او لقب «اباقیس» داده بود و او را در مسابقات اسب سواری شرکت می داد.
اباقیس در یکی از این مسابقات از مرکب سقوط کرد و مُرد!
یزید بسیار اندوهگین شد و دستور داد، همه سران مملکت را جمع کنند.
یزید خود بوزینه اش را در طی مراسمی کفن و کفن کرد و بر آن نماز خواند، و مراسم ترحیمی برای آن حیوان گرفت!(۴)
2⃣زنا کار و هوس ران:
یزید معشوقه ای به نام «هند دختر عبدالله بن عامر» که کنیه اش «ام کلثوم» بود، داشت که همواره با او در حال هوسرانی علنی بود، تا جایی که در اشعار یزید ذکر شده است :
📋《مَا إِنْ أُبَالِي بِمَا..
إِذَا اتَّكَأْتُ عَلَى الْأنمَاطِ فِي غُرَفٍ
بِدَيرِ مُرَّانَ عِنْدِي أُمِّ كُلْثُومٍ!》
♦️من باكى ندارم زیرا كه من در «دير مرّان» در ميان غرفه ها بر بالشها تكيه زدهام و امّ كلثوم را در كنار خود دارم!(۵)
«عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه» در سفر خود از مدینه به شام و بعد از ديدار با يزيد گفت:
📋《اِنَّهُ رَجُلٌ یَنْکِحُ الاُمُّهَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَالاَخَوَاتِ》
♦️او شخصي است كه در زناشويی حريم شرع را رعايت نمی كند و با مادران و دختران و خواهران زنا می کند.(۶)
3⃣شارب الخمر:
يزيد از كودكی اهل شُرب خمر بود و در شهر مدينه و در ملاء عام شرابخواری می كرد.
او در مجالس علنی شراب می خورد و مست لايعقل، به ياوه گويی می پرداخت!
او همواره به باده به دستان می گفت :
📋《إِسْقِنِي شَرْبَةً تَروِّي مُشَاشِي..》
♦️اى ساقى! به من شرابى بنوشان كه جان مرا سيراب كند!(۷)
عبدالله بن حنظله بعد از ديدارش با يزيد می گوید:
📋《قَدِمْنَا مِنْ عِنْدِ رَجُلٍ لَيْسَ لَهُ دِينٌ، يَشْرِبُ الْخَمْرَ》
♦️ما از نزد مردى آمديم كه دين ندارد، او شراب مى نوشد.(۸)
يزيد به هنگامى كه مىخواست شراب بنوشد چنين مىسرود :
📋《وَ إِنْ حَرُمَتْ يَوْماً عَلَى دِينِ أَحْمَدَ
فَخُذْهَا عَلَى دِينِ الْمَسِيحِ بْنِ مَرْيَمَ》
♦️اگر نوشيدن شراب در دين اسلام حرام است؛ آن را مطابق دين مسيح بنوش!(۹)
4⃣تارک الصلاه:
عبدالله بن حنظله نیز می گوید:
📋《یَزِیدُ رَجُلٌ یَدَعُ الصَّلَاةَ..》
♦️یزید نماز را رها کرده بود.(۱۰)
نقل شده است كه روزی يزيد مجلس بزم و شرابی مهيا ساخت كه صداي اذان به گوشش رسيد، به او گفتند وقت نماز است، يزيد پاسخ داد اين مجلس شراب بهتر از نماز است و من جريان بهشت را به ته پيالهها خريدهام.
5⃣مطربی و اهل غناء و شاعر اشعار کفرآمیز:
مسعودی می گوید:
در دوران حكومت كوتاه وى، حتّى در محيط مقدّسى همچون مكّه و مدينه جمعى به نوازندگى و استعمال آلات لهو و لعب مىپرداختند و يزيد خود اهل طرب و موسیقی و خنیاگری و عياشی بود که همواره زنان و کنیزان زیبا روی کاخ، در حال رقص و آواز در کنار یزید دیده می شدند.(۱۱)
نقل است که؛
📋《يَضْرِبُ بِالطَّنَابِيرِ وَ يُعْزَفُ عِنْدَهُ الْقِيَانُ》
♦️او طنبور مىنواخت و نوازندگان در نزد وى به لهو و لعب مشغول بودند.(۱۲)
حتی اشعاری در انکار مقام نبوت و وحی از خود و دیگران می سرود:
📋《لَعِبَت هَاشِمُ بِالمُلكِ فَلَا، خَبَرُ جَاءَ وَ لَاوَحيٌ نَزَلَ!》
♦️بنی هاشم با حكومت بازى کردند وگرنه، نه خبرى آمده بود و نه وحى ای نازل شده بود.(۱۳)
6⃣قمار باز:
یزید با ندیمان خود همواره در حال قمار بود.
امام حسین(ع) دلیل عدم بیعتش را با یزید اینگونه می فرماید :
📋《..غُلَامٌ مِنَ الْغِلْمَانِ، يَشْرِبُ الشَّرَابَ، وَ يَلْعَبُ بِالْكِعَابِ》
♦️پسرک جوانی که شراب می خورد و قمار بازى مىكند(۱۴)
«أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِینَ»
📚منابع:
۱)المناقب و المثالب قاضی نعمان، ص۷۱
۲)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ص۲۵
۳)الثقات ابن حبان، ص۱۶۲
۴)انساب الأشراف بلاذری، ج۵، ص۲۸۷
۵)تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر، ج۶۵، ص۳۹۷
۶)البداية و النهاية ابن کثیر، ج۸، ص۲۳۹
۷_۱۰_۱۲_۱۴_۱۶)الكامل فی التاریخ ابن اثير، ج۴، ص۱۰۳
۸)البداية و النهاية ابن کثیر، ج۸، ص۲۳۹
۹_۱۱_۱۳_۱۵)مروج الذهب مسعودی، ج۳، صص۶۸_۶۶
۱۷)البداية و النهاية ابن کثیر، ج۸، ص۲۴۶
۱۸)الاحتجاج طبرسى، ج۲، ص۹۲
@AsnadolMasaeb
✅«عُبیدالله بن زیاد» با کنیه «ابوحفص» از کنیزی به نام «مرجانه» زاده شد.
برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش «ابن مرجانه» منسوب می کردند که اشاره به ناپاکی تولد او دارد.
در زیارت عاشورا نیز با اسم «مرجانه» به او لعن شده است.
«وَ لَعَنَ اللهُ ابنَ مَرجَانَةَ»
پدرش زیاد بن ابیه، در دوران امام علی(ع) کارگزار ایشان در شهر «استخر فارس» بود که بعد از شهادت امام علی(ع) معاویه، زیاد را با استناد به صحبتی از پدرش ابوسفیان که زیاد را حاصل زنای خود با «سمیه»(مادر زیاد) می دانست، بدین رو معاویه، زیاد را برادر خویش میخواند و وی را «زیاد بن ابی سفیان» خطاب می کرد که حتی معاویه در مکاتبات خود به زیاد او را این چنین خطاب می کرد :
«مِن أَمِيرِالمُؤمِنينَ مُعَاوِيةَ بنَ أَبِي سُفيَانَ إِلَى زِيَادِ بنِ أَبِي سُفيَانَ»(۱)
اما در نسَب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست، از این رو، وی را ابن ابیه یعنی پسرِ پدرش خوانده اند.
معاویه، زیاد را در دوران حکومت خود به حکومت بصره و کوفه گمارد که بعدها از سرداران و حکمرانان نامی اموی شد که در سرکوب شورشها در مناطق اسلامی، به قساوت و بی رحمی شهرت یافت.
عُبیدالله در قلمرو حکومتی پدرش زیاد بن ابیه که والی کوفه و بصره بود، از امور حکومتی دور نبوده است.
معاویه پس از مرگ زیاد، عُبیدالله را به حکومت خراسان منصوب و در سال ۵۵ قمری او را از ولایت خراسان برداشت و به امارت بصره منصوب کرد.
عبیدالله در حکومت بصره موفق عمل کرد و نا آرامیهایی که از سوی خوارج ایجاد شده بود را با سرکوبشان آرام کرد.
یزید پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ قمری قصد داشت عبیدالله را از حکومت بصره بردارد ولی گویا اوضاع وخیم سیاسی بصره و کوفه اجازه این کار را به او نداد.
🔷عمده فعالیت های عبیدالله درباره واقعه کربلا :
1⃣سرکوب قیام مسلم بن عقیل و شهادت او :
وقتی خبر آغاز قیام امام حسین(ع) و اعزام مسلم بن عقیل به کوفه، و بیعت کوفیان با مسلم به یزید رسید، یزید بلافاصله «نعمان بن بشیر» را عزل و عُبیدالله را که به خشونت در سرکوب شورشها و جنبشها مشهور بود، در سال ۶۰ قمری با حفظ سمت به ولایت کوفه منصوب کرد.
یزید در نامه به عبیدالله بن زیاد نوشت :
📋《قَد بَلَغَنِي أَنَّ أَهلَ الكُوفَةِ قَد كَتَبُوا إلَى الحُسَينِ(ع) فِي القُدُومِ عَلَيهِم، وَ أنَّهُ قَد خَرِجَ مِن مَكَّةَ مُتَوَجِّهَاً نَحوَهُم، وَ قَد بَلَي بِهِ بَلدَكَ مِن بَينَ البُلدَانِ، وَ أَيَّامَكَ مِن بَينِ الأيَّامِ، فَإِن قَتَلتَهُ، وَ إلّا رَجَعتَ إلَى نَسَبِكَ وَ إلَى أَبِيكَ عُبَيد، فَاحذِر أَن يَفُوتَكَ》
♦️خبر یافتهام که مردم کوفه به حسین بن علی(ع) نامه نوشتهاند تا نزد ایشان بیاید و او هم از مکه بیرون آمده، به سوی ایشان رهسپار گشته است و اکنون از میان همه شهرها شهر تو و از میان همه زمانها زمان تو است که بدین آزمایش گرفتار آمده، حال اگر او را کشتی که هیچ، و گر نه به نسب و پدر خویش «عبید» بازگردی، پس مبادا که از دستت رها شود.(۲)
کوفیان در سال۶۰ قمری، برای بیعت با امام حسین(ع) اعلام موافقت کردند و در انتظار ورود او به کوفه بودند که ابن زیاد با روی پوشیده وارد شهر شد.
📋《ثُمَّ دَخَلَها لَيلاً فَظَنَّ أهلُها أنَّهُ الحُسَينُ(ع) فَتَبَاشَرُوا بِقُدُومِهِ وَ دَنَوا مِنهُ فَلَمَّا عَرَفُوا أَنَّهُ ابْنُ زِيَادٍ تَفَرَّقُوا عَنْهُ》
♦️عبیدالله شب وارد کوفه شد و مردم گمان کردند که او امام حسین(ع) است و از او استقبال کردند، ولی بعدها دریافتند که عبیدالله بوده، از اطراف او پراکنده شدند.(۳)
ابن زیاد به محض ورود به کوفه، در یک خطابه، مخالفان حکومت یزید را به سختی تهدید کرد و نخستین اقدام عبیدالله جستجو برای یافتن مسلم بن عقیل بود که در مدت کوتاه توانست مسلم و دیگر مخالفین از جمله «هانی بن عروه» و «مختار ثقفی» و «میثم تمّار» را دستگیر کند.
2⃣اعزام لشکر به سوی امام حسین(ع) :
عبیدالله پس از تهدید و تطمیع کوفیان، حرّ بن یزید را با سپاهی هزار نفره به سوی امام حسین(ع) فرستاد و به او دستور داد تا جلوی حسین(ع) را بگیرد و نیز اجازه ندهد در محلی که دارای آب است، اردو بزند.
سپس عمر بن سعد بن ابی وقاص را با لشکری به سوی امام حسین(ع) فرستاد.
3⃣اسیر کردن خاندان امام حسین(ع) :
پس از شهادت امام حسین(ع)، ابن زیاد دستور داد باقی مانده خاندان او را اسیر کنند و به کوفه بیاورند.
طبق دستور عبیدالله، کاروان اسراء وارد دارالعماره کوفه شدند.
هنگامی که اسراء وارد کاخ ابن زیاد شدند، زینب کبری(س) هیچ اعتنایی به عبیدالله نکرد.
عبیدالله پرسید : این زن چه کسی است که از سایر اسراء جدا شده و دور تا دور او را کنیزانش فراگرفته است؟
کسی به او جواب نداد و سؤالش را تکرار کرد و باز هم کسی جواب نداد.
دفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت : این زینب دختر فاطمه(س) دختر رسول اکرم(ص) است.
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇