فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفته ولی شک نکنید
مالک اشتر علی هنوز کنار رهبره
#قائدنا_قاسم
#علمدار_علی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔳 #اللهم_ارزقنا_شهادت 🔳
#ما_ملت_امام_حسینیم
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
هدایت شده از عصر تکاب
کجایید ای شهیدان خدایی حدادیان.mp3
2.37M
🔊#مداحی #سلحشور
🌹کجائیدای شهیدان خدائی
✔️شهدا را با ذکر #صلوات یاد کنیم
#پیشنهاد_دانلود
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
هدایت شده از عصر تکاب
🌹🕊شهید زین الدین:
هر گاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شما را نزد اباعبدالله (ع) یاد میکنند...
باز آینه و آب و سینی چای و نبات...
باز شب جمعه و یاد شهدا با صلوات
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
هدایت شده از عصر تکاب
شهیدعلمدار،دردودل.mp3
1.83M
💠صوت شهدا| با صدای
🌹شهید سید مجتبی علمدار
🔹یاد شهدا با ذکر صلوات
#پیشنهاد_دانلود
✔️حداقل برای یک نفر ارسال کنید
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
🔻حرف حساب | عزت ...
🔅 شهید محمد علی رجایی:
یک نان را 35 میلیون نفری میخوریم، امام زیر بار حرف زور نمی رویم.
#شهید_رجایی 🌷
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
🌹یک خاطره از شهید خلبان عباس بابایی🌹
من نوکر بسیجی ها هستم
راوی:«کارمند عبدالرضا صالح پور»
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
عصر تکاب
🌹یک خاطره از شهید خلبان عباس بابایی🌹 من نوکر بسیجی ها هستم راوی:«کارمند عبدالرضا صالح پور» 💢قرار
💠 در قرارگاه رعد یک سالن جهت استراحت برادران بسیجی اختصاص داده بودند، که تا قبل از حرکت و آماده شدن اتوبوسها در آن سالن استراحت کنند و پذیرایی مختصری از آنها به عمل بیاید. شهید بابایی بیشتر وقتها به منظور هماهنگی برای عملیاتهای برون مرزی به قرارگاه می آمد و اگر پرواز داشت تا آماده شدن هواپیما بیکار نمی نشست و از بسیجی ها و مجروحین جنگی پذیرایی و یا به مکانیسینهای هواپیما کمک می کرد. یک روز عده ای از برادران بسیجی با دو فروند هواپیمای C-130 به پایگاه آمده و در سالن مشغول استراحت بودند. من به قصد دیدن یکی از اقوامم می خواستم به داخل سالن بروم که شهید بابایی را با لباس بسیجی و یک سینی پر از چای در دست دیدم. به او سلام کردم و خواستم سینی چای را از دست ایشان بگیرم؛ ولی او گفت: - من نوکر بسیجی ها هستم و افتخار می کنم که در خدمت آنها باشم. وقتی به داخل سالن رفتم، دیدم بسیجی ها با مسئولین خود گرداگرد هم نشسته اند. شهید بابایی سینی چای را در مقابل آنها می چرخاند و بسیجی ها گمان می کردند که او کارگر خدماتی قرارگاه است. استکانهای چای که در سینی بود تمام شد و شهید بابایی دریافت که به یکی از برادران چای تعارف نکرده است؛ به همین خاطر آن شخص که فراموش شده بود برخاست و در حالی که خشمگین به نظر می رسید با تندی به او اعتراض کرد و گفت: - چرا جلوی من چای نگرفتی؟ شهید بابایی با لحن بسیار مؤدبانه دستی به سر او کشید و گفت: - برادرجان! ببخشید متوجه نشدم. همین الان می روم و برایتان چای می اوردم. آن بسیجی که فرد کم حوصله ای بود، شهید بابایی را هل داد؛ در نتیجه تعادل ایشان برهم خورد و چند قدمی به عقب رفت؛ ولی خودش را کنترل کرد و با عذرخواهی، دوباره به طرف آشپزخانه رفت تا چای بیاورد. مسئولین که خود تماشاگر صحنه بودند ظاهراً شهید بابایی را شناختند و بی درنگ آن بسیجی را به بیرون از سالن دعوت کردند و در حالی که صدای اعتراض آنها به گوش می رسید، می گفتند: - برادر؛ شما که به عنوان یک رزمنده و ایثارگر جهت اعزام به منطقه به اینجا آمده ای باید صبر و حوصله ات بیش از اینها باشد.
Eitaa.com/Cybertakab
نباید به خاطر یک استکان چای این گونه معترض شوی. آیا می دانی او چه کسی بود؟ او سرهنگ بابایی معاون عملیاتی نیروی هوایی بود. در همین حین شهید بابایی با سینی چای به داخل سالن آمد. به اطراف نگاه کرد و دریافت که آن بسیجی در داخل سالن نیست. بیرون رفت و وقتی صدای مسئولین را شنید که آن بسیجی را سرزنش می کنند، نزد آنان رفت و گفت: - چرا او را مؤاخذه می کنید؟ اگر او به من توهین کرده هیچ اشکالی ندارد. سپس خیلی محترمانه و در حالی که لبخند بر لب داشت چای را به آن برادر بسیجی تعارف کرد. بسیجی که از برخورد شهید بابایی شرمگین به نظر می رسید، در حالی که سرش به پایین بود، عذرخواهی کرد و گفت: - مرا ببخشید. شما را نشناختم. شهید بابایی دوباره دستی بر سر و روی آن بسیجی کشید و گفت: - برادر هیچ عیبی ندارد. من نوکر شما بسیجی ها هستم.
شادی روح بلندش صلوات
🌹🇮🇷 #ما_ملت_امام_حسینیم
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab