eitaa logo
عصر تکاب
896 دنبال‌کننده
23هزار عکس
11.8هزار ویدیو
97 فایل
---عصر تکاب--- https://eitaa.com/AsreTakab
مشاهده در ایتا
دانلود
در تحلیل اسناد جنگی مهارت بسزایی داشت و همیشه میگفت ، دشمنان چون ایمان محکمی ندارند بسیار ترسو هستند ، پس با یک حرکت رزمندگان ما از بین می روند ! در طول مدت حضورش در لشگر 10 سبب دلگرمی همه بود و آنها به انتخاب راهکارها و شناسایی او ایمان داشتند. ایمان به خدا و اخلاص در عمل آمیخته با جانش بود و در دشوارترین شرایط جنگ احساس ضعف و یأس نمی کرد . در عملیات مهران که فقط یک شب فرصت داشت با توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به قلب دشمن زد و با شناسایی دقیق خود ، ضامن پیروزی عملیات شد و نام راهکار خود را راهکار فاطمه زهرا سلام الله علیها گذاشت...... فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا 📕 پلاک 10 💢به کانال قرارگاه سایبری شهید چمران بپیوندید👇 📲 sapp.ir/Cybertakab 📲 eitaa.com/Cybertakab
🔻روز اول دانشگاه 🔅 روز اول بود که همه ورودی های دانشگاه امام حسین(ع) دور هم جمع شده بودیم ، دوری از خانواده و محیط جدید باعث شده بود اضطراب و استرس تو چشمای اکثر بچه ها نمایان بشه. نگاهم که به چشمای حسین افتاد یه آرامش خاصی دیدم. هیچ استرسی نداشت. از همون روز اول قدمشو محکم برداشته بود. بعد از اتمام مراسمات که لباس سبز پاسداری رو به همه دانشجوها تقدیم کردن ؛ حسین سریع سمت چپ لباس ، روی سینه اش پارچه ی کوچیکی نصب کرد ، روش نوشته بود (السلام علیک یا شبیب الخضیب). دائم ذکر میگفت ؛ آرامشی که داشت فراموش نشدنی بود.... 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
ماه رمضان بود و ما در سوریه بودیم که یکی از افسرهای ارشد سوری ما را به ضیافت افطار دعوت کرد ؛ با تعدادی از رزمندگان از جمله ، بیضائی به میهمانی رفتیم و خیلی هم تشنه بودیم ؛ دو سه دقیقه بیشتر تا افطار نمانده بود و می خواستیم وارد سالن غذا خوری شویم اما محمود رضا منصرف شد و گفت من بر می گردم ؛ رزمندگان لبنانی اصرار داشتند که با آنها به افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل برگشتنش را بدانم ، بیضائی به من گفت شما ماشین را به من بده که برگردم و شما بروید و افطارتان را بخورید ، من هم بعد از افطار که بر گشتید دلیلش را برایتان می گویم . بعد از افطار علت انصرافش از میهمانی را پرسیدم و او در جوابم گفت: اگر خاطرت باشد این افسر قبلا نیز یکبار ما را به میهمانی ناهار دعوت کرده بود ؛ آن روز بعد از ناهار دیدم که ته مانده ی غذای ما را به سربازانشان داده اند و آنها نیز از فرط گرسنگی با ولع غذای ته مانده را می خورند ، امروز که داشتم وارد سالن می شدم فکر کردم اگر قرار است ته مانده ی غذای افطاری مرا به این سربازها بدهند ، من آن افطار را نمی خورم... 👈 نقل از سرهنگ پاسدار محمدی جانشین تیپ امام زمان (عج) سپاه عاشورا مدافع حرم « اللهم عجل لولیک الفرج » 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
6 🔵شهید دکتر مصطفی چمران 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
7 🔵 شهید مهندس محسن وزوایی 🙏حداقل برای یک نفر ارسال کنید 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
8 🔵 شهید خلبان احمد کشوری 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
مجموعه طراحی های اختصاصی 9 خاطره ای از 🌹شهید مدافع حرم جواد الله‌کرم ☑️نشر دهید 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
هدایت شده از عصر تکاب
6 🔵شهید دکتر مصطفی چمران 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
بچه که بود فلج شد نذر حضرت زینب(س) کردمش نذرم قبول شد فرزندم خوب شد... خوبِ خوب آنقدر خوب که مهر نوکری عمه ی سادات روی قلبش حک شد عاقبت هم فدائی بی بی شد.. 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
عصر تکاب
در روزهای آخر از هرچیزی که تعلق خاطر به دنیا و پست و مقام بود پرهیز مینمود، یعنی مثل دیگران بیل دست
💠 به کسانی که دوربین مخصوص داشتند گفت هرکسی را دیدید، اختیار آتش دارید. بالاخره عملیات آغاز شد. خودشان در کوه نیروها را پخش نمود و مدام فریاد میزد که یا حسین و یازهرا بگویید و بالا بروید. ایشان به سمت یک سنگر پژاک می روند که متاسفانه آن سنگر با مواد منفجره و ریموت مجهز شده بود و ناگهان با یک انفجار ایشان از ناحیه پا مجروح می شوند. 💠شهید خودشان را در سنگر میکشند و پاهای خودشان را برای اینکه موجب تضعیف روحیه بچه ها نشود زیر خودشان جمع می کنند(مثل دو زانو نشستن) بعد به بچه اشاره می کنند و می گویند : (آماشالله بیا بالا، برید جلو داد بزنید یا حسین (ع) و یازهرا (ع) بگوید و ضمن اینکه تیراندازی می کردند بچه ها را به جلو رفتن تشویق می کردند. 💠یکی از امداد گرها که بالای سر جعفرخان می رسد و می فهمد زخمی شده می گوید : بیایید برویم پائین ... جعفرخان میگوید : نه من چیزیم نیست برو بالا تا بالای ارتفاع ۳ متر بیشتر نمونده برو بالا. این امدادگر می گوید بالای ارتفاع که رفتم شنیدم شهید علی بریهی با حالت گریه و ناله و ناراحتی میگوید: جعفرخان... بیا خودم میبرمت پائین... تورو خدا جعفر خان ... 💠ناگهان با یک خمپاره صدای جعفرخان و شهید بریهی با هم ساکت میشوند. جعفر خان حدود ساعت ۴:۴۵ تا ۵ صبح ۲متر پائین تر از کانال و غار کوه جاسوسان به آرزوی خودشان می رسند و به درجه رفیع شهادت نائل می شوند. 💠جعفر خان شهیدی است که در سه متری!! تونل تروریست‌ها به شهادت رسید، تروریست‌هایی که به لحاظ تجهیزات و دستگاه‌های ارتباطی از سوی آمریکا مجهز شده‌اند. 📎فرماندهٔ یگان صـابـرین 🌷(جعفرخان) ولادت : ۱۳۴۴/۷/۱۲بوئین زهرا ، قزوین شهادت : ۱۳۹۰/۶/۱۳ ارتفاعات جاسوسان ، درگیری با پژاک 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
🔻 | 🔅 سعید همیشه دائم الوضو بود و همیشه نمازهایش را سر وقت میخواند وقتی نماز میخواندم به من میگفت: "بابا! دعا کن من شهید شوم"... 💬 به نقل از پدر شهید سعید کمالی ❤️ 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
🔻 | 🔅روضه های الشام داغی بر دلش گذاشته بود که تا ابد، به بازار شام حتی نگاهی هم نکرد! 📍روح‌الله هر بار که به سوریه می‌رفت سوغاتی نمی‌آورد. می‌گفت: من از بازار شام خرید نمی‌کنم. بازاری که حضرت زینب(س) رو به اسیری بردند، خرید کردن نداره!!! 💬 به نقل از همسر شهید ❤️ 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab