eitaa logo
عصر تکاب
746 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
5.4هزار ویدیو
88 فایل
---عصر تکاب--- https://eitaa.com/AsreTakab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 🔅 با خودم كنار آمدم خانواده هایی هستند که سه شهید و چهار شهید دارند من یکی از پسرانم را می خواهم فدای اسلام کنم. و توانستم راضي شوم ميلاد به سوريه برود و گفتم مادر برو به سلامت. هرچه خدا خواست همان مي‌شود و اگر قسمت من باشي برمي‌گردي و اگر قسمتت شهادت است مباركت باشد و اين آخرين كلام من و پسرم در لحظه جدا شدن از يكديگر بود و ميلاد با خوشحالي رفت. 🔅 18 روز بيشتر از رفتن ميلاد به سوريه نگذشته بود كه روز اربعين حسيني خبر شهادتش پخش شد. ملبس شدنش به لباس روحانيت همراه با شهادتش رقم خورد و حتي روي سنگ قبرش در كنار اسمش حجت‌الاسلام والمسلمين را قيد كرده‌اند. 🔅 موقعي كه از ميلاد جدا شدم می‌دانستم براي هميشه از پيش من رفت و موقعي كه ميلاد در سوريه بود دعا مي‌كردم خدا آبروی من را پيش حضرت زينب(س) حفظ كند تا موقع شنيدن خبر شهادت ميلاد حرف بی‌جا نزنم و همين‌طور هم شد و وقتی كه پيكر ميلاد آمد، روحيه و صبرم خيلي بالا بود. با اينكه لحظه‌ای از فكر ميلاد نمی‌توانم جدا شوم و نبودش برايم خيلی سخت است، ولی خوشحال هستم كه با رضايت خودم توانستم دل ميلاد را شاد كنم.   🌷 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
🔻 ✍🏼 محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیئت برود .در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد. یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم.استاد پناهیان آن شب از اخلاص میگفت 🔅بعد از اتمام هیات ، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی به یادت بودیم. انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم. گفتم: "محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید خالص بشی" آخرین تماسش با مادرش، سپرد که دعا کن شهید شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید اخلاص داشته باشی . 🔅محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود: "این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبار سبکبارم"تخففوا تلحقوا...سبکبار شوید، تا برسید...شرط شهادت، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام،سبکبار شدن... خالص شدن... و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند ... 🌷 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
یک روز صبح که طبق معمول عازم منطقه جنگی بود، پرسیدم: ((شب برای شام هستی؟)) گفت: ((باخداست، کاری نداشتم حتما می آیم.)) برای اولین بار گفتم: ((آمدی نان هم بگیر.)) با لبخندی گفت: ((اگر یادم ماند، چشم.)) تا ساعت 12شب منتظر ماندم بالاخره آمد. با دو، سه تا نان سرد. گفتم: ((این ها را از کجا گرفتی؟)) گفت: ((جلسه طول کشید و این نان ها را از سپاه آورده ام، یادت باشد به جای آن ها نان ببرم.)) به شوخی گفتم: ((با این دو سه تا نان که سپاه ورشکست نمی شود.)) گفت: ((موضوع این نیست. موضوع بیت المال مسلمین است که باید رعایت شود . 🌷 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab
روزهای اول پیروزی انقلاب ؛ هرکس چیزی داشت مثل طلا و پول .. برای جبهه می‌داد، من به علی گفتم : پســرم من چیزی ندارم بدهم، فورا گفت: من را که داری، مرا بده... ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab