eitaa logo
عصر تکاب
740 دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
88 فایل
---عصر تکاب--- https://eitaa.com/AsreTakab
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ برگی از خاطرات پرده را عقب زد که مهدی را در کت و شلوار دامادی ببیند مهدی سرش را خم کرد و از زیر درخت انار که غرق گل بود، رد شد قدش از مرد دیگری که مثل ساق دوش همراهش می آمد، بلندتر بود. کنار درخت آلو مکث کرد، اولین بار بود که صورت مهدی را از روبه رو میدید صفیه آهسته گفت: این هم آقای_داماد؛ زن ها سرشان را اوردند نزدیک سر صفیه. مادر بزرگ پرسید: کدام یکی داماد است؟ صفیه مهدی را نشان داد "همون که اورکت پوشیده" ولباس سبز سپاه که شلوارش بالای پوتین نیم دار گِتر شده و زانو انداخته بود... 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertakab