🔻#خاطرات_شهید
✍🏼 محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود مهم ترین نگرانی اش این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیئت برود .در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد.
یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم.استاد پناهیان آن شب از اخلاص میگفت
🔅بعد از اتمام هیات ، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی به یادت بودیم. انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم.
گفتم: "محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید خالص بشی"
آخرین تماسش با مادرش، سپرد که دعا کن شهید شوم و مادر هم به او گفته بود برای شهید شدن باید اخلاص داشته باشی .
🔅محمد رضا در جواب به مادرش گفته بود:
"این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبار سبکبارم"تخففوا تلحقوا...سبکبار شوید، تا برسید...شرط شهادت، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام،سبکبار شدن... خالص شدن...
و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند ...
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
#سالروز_ولادت
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۱۹۸
🌸 وقتی اینگونه شدیم، انقلابیِ واقعی خواهیم بود...
#شهیدبهشتی #تهمت #گناه #مبارزه
#صداقت
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
برشی از کتاب عمار حلب📚
🔹یک بار هم روز عاشورا شنیده بوده حرم #حضرت_زینب(س) خالی است و عزادار ندارد🖤
🔸می گفت:توی اوج جنگ، هیچ پروازی✈️ نبود. فقط یه هواپیمای کوچیک می رفت #دمشق که پای باند پرواز رفتم بالا.
رفته بود داخل حرم حضرت زینب(س)، تک و تنها👤
🔹می گفت: تک و توک خمپاره💥 می افتاد داخل حیاط و گاهی می خورد به دیوارهای #صحن. شروع کردم به عزاداری و سروصدا کردن کم کم چند نفری👥 رو دیدم.
🔸بعد هم یه دسته #عزاداری اعراب وارد حرم شدند و حرم حضرت زینب(س) #عاشورا شد.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
🔹ساعت ۸ شب خبر اعزام نیروها جهت دفاع از #حرم_عمه جان سادات دادند. قرار شد با افراد تماس☎️ بگیریم و برای حرکت ۷ صبح اطلاع رسانی کنیم تا ساعت ۲۲ مشغول تماس بودیم بجز چند نفر که شماره ما برای آنها نا آشنا بود همه پاسخ دادند حالا نوبت تکمیل کردن لیست #اعزام شد و جایگزین کردن افراد
🔸قسمت که باشه، قسمت #محمد_قنبریان بود. آخه در اولین برخورد ما، یقه ما را چسبیده بود و گفته بود اگر مرا نبرید قیامت جلوی حضرت زهرا(س)♥️ دامن شما را میگیرم. ما کاره ای نبودیم انتخاب خود خانم بود که اسم #محمد در لیست اضافه شد.
🔹به محض تماس با ایشان آنقدر خوشحال شد که به شکرانه انتخابش تا صبح در امامزاده یحیی🕌 سمنان مشغول #تشکر با خالق خود بود و صبح و اعزام.
پیکر #شهید_محمد_قنبریان پس از حدود سه سال از شهادت ایشان به میهن بازگشت. محل شهادت خناصر جنوب حلب
#شهید_محمد_قنبریان
#شهید_محمدحسین_حمزه
#سالروز_شهادت🌷
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
#چراغ_راه ۶۶
.
🌺 بخشی از وصیتنامه شهید محسن قاجار:
بافت درونی انسان طوری است که میل دارد گاهی اوقات بنشیند و دردِ دل کند و خواسته ها و معصیت های درونی خویش را با معشوق خود بیان کند. حال اگر این معشوق خدا باشد و او را به عنوان محرم انتخاب کند، مطمئن باشد نجات خواهد یافت...
.
#خودسازى #دعا #مناجات #خاکریزخاطرات #شهیدمحسن_قاجار #عشق #معشوق #خدا
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
بسم رب الشهدا و الصدیقین
عبدالمهدي گفت: «من قبل از ازدواج، زماني كه درس طلبگي ميخواندم، خواب عجيبي ديدم. رفتم خدمت آيتالله ناصري و خواب را براي ايشان تعريف كردم. ايشان از من خواستند كه در محضر آيتالله بهجت حاضر شوم و خواب را براي وي تعريف كنم. وقتي به حضور آيتالله بهجت رسيدم، نويد شهادتم را از ايشان گرفتم.»
زندگینامه زمینه ساز ظهور #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
حتما دنبال کنید،پشیمون نمیشید...😉
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
#ما_قوی_هستیم
📲 #تصویر_سازی| شهید سرتیپ ایرج نصرت زاد
به مناسبت روز ارتش جمهوری اسلامی و نیروی زمینی
شهادت: 31 فروردین ماه
🔸وقتی به دست دشمن اسیر شد و از او خواستند که با بی سیم دستور تخلیه و واگذاری پادگان سنندج را صادر نماید، این چنین با شجاعت تمام از طریق بی سیم نیروهایش را خطاب قرار داد:
من سرهنگ ستاد ایرج نصرت زاد، جانم فدای ایران، درود بر رهبر انقلاب، زنده باد ارتش جمهوری اسلامی ایران، زنده باد فرماندهان گردان تیپ یکم... خدا حافظتان، نصرت زاد...
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
🔻#آشپزخانه_پادگان_ماه_مبارک_رمضان
#شهید_همت
🔹خيلي عصباني بود. سرباز بود و مسئول آشپزخانه كرده بودندش. ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحري به ش مي رساند. ولي يك هفته نشده، خبر سحري دادن ها به گوش سرلشكر ناجي رسيده بود. او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه ي سربازها به خط شوند و بعد، يكي يك ليوان آب به خوردشان داده بود كه «...سربازها را چه به روزه گرفتن!»
و حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه.
🔅 ابراهيم با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييك ها را برق انداختند و منتظر شدند. براي اولين بار خدا خدا مي كردند سرلشكر ناجي سر برسد.
🔅 ناجي در درگاه آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكي به اطراف كرد و وارد شد. ولي اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد. پاي سرلشكر شكسته بود و مي بايست چند صباحي توي بيمارستان بماند. تا آخر ماه رمضان، بچه ها با خيال راحت روزه گرفتند.
📚يادگاران، جلد ۲ كتاب شهيد محمد ابراهيم همت ، ص ۱۱
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab