#آیت_الله_بهجت❣
با خدا بساز خدا کارهایت را درست می کند ✅
زیرا در #قران آمده است هر که از خدا پروا کند ،خدا برای او راه بیرون شدن از #مشکلات را برایش قرار می دهد و او را از جایی که #گمان نمیبرد #روزی می دهد😊
━⊱✨⊰๑📖๑⊱✨⊰─
@Aterkhoda
━⊱✨⊰๑📖๑⊱✨⊰━
🌸🍃﷽🍃🌸
🔻خالص برای خدا🔻
✍ قرآن کریم میفرماید: #دین و #عبادات باید خالصانه برای #خدا باشه:
🕋 فَاعْبُدِ اللهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ، أَلَا لِلهِ الدِّينُ الْخَالِصُ (زمر/۲و۳)
💢 #ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻛﻦ، ﻭ #ﺩﻳﻦِ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ #ﺧﺎﻟﺺ ﮔﺮﺩﺍﻥ.
💢 ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ که #ﺩﻳﻦ_ﺧﺎﻟﺺ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ.
👌 خداوند فقط #دین_خالص رو میپذیره.
👌 اصلاً ﺍﺭﺯﺵِ #ﺩﻳﻦ، و ارزشِ #عبادات، ﺑﻪ #ﺧﺎﻟﺺ ﺑﻮﺩنش هست.
📣📣... نه تنها دین و عبادات، که همهی وجودمون باید #خالص برای خدا باشه. حتّی مرگ⚰ و زندگیمون🚶 هم باید برای #خدا باشه:
🕋 قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. (انعام/۱۶۲)
💢 ﺑﮕﻮ: #ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺗﻤﺎمِ #ﻋﺒﺎﺩﺍﺕِ ﻣﻦ،
💢 ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻭ ﻣﺮﮒِ ﻣﻦ،
💢 ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
یعنی:
❣↶ برای خدا زندگی کنیم..
❣↶ برای خدا بخوابیم..
❣↶ برای خدا نفس بکشیم..
❣↶ برای خدا صبر کنیم..
❣↶ برای خدا درس بخونیم..
❣↶ برای خدا آشپزی کنیم..
❣↶ برای خدا..
❣↶ و آخر سر هم برای خدا بمیریم..
⭕️🔴 این ایدئولوژی، کاملاً دید ما رو به زندگی عوض میکنه.😊
👈 اینطوری تمام زندگیمون رو جهتدار میکنیم، و همهی کارهای ما میشه #عبادت، اونم #عبادتِ خالصانه👉
💯این رو میگن #سبک_زندگی قرآنی.
👏👏👏👏
─━━⊱🍂⊰๑🕊๑⊱🍂⊰━━─
@Aterkhoda
─━━⊱🍂⊰๑🕊๑⊱🍂⊰━━─
❤️نماز روز #یكشنبه👇
🌺🍃 ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آورد و در هر رکعتی حمد و ملک بخواند، خداوند او را در بهشت در هر جا که بخواهد ساکن میکند.(منبع مفاتیح الجنان)
💟💟💟💟
نقل شده است روز یكشنبه وقت چاشتگاه كه آفتاب بالا آمده باشد، دو ركعت نماز می خوانی. در ركعت اول بعد از حمد سه مرتبه سوره كوثر را می خوانی و در ركعت دوم بعد از حمد سه مرتبه سوره توحید را. كسی كه این نماز را بخواند آزاد می شود از آتش و پاك می شود از نفاق و ایمن می شود از عذاب. پس ذكر كرده اند ثوابهای زیادی برای خواننده این نماز.
@Aterkhoda
🌼🌟🌼🌟🌼🌟
جهاد با نفس 36.MP3
1.9M
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🔺 سلسله جلسات
#جهاد_با_نفس ۳۶
▫️جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
▫️ تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🔺 سلسله جلسات
#جهاد_با_نفس ۳۷
▫️جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
▫️ تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
AUD-20210511-WA0096.mp3
8.78M
•°🌱
حرم نداری امامحسن😢...
کربلایی محمد حسین پویانفر 🎙
《سه مرتبه سوره توحید》 تقدیم
امام غریبمون امام حسن علیه السلام
هدیه کنید🙏🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ندارم آروم که اربعین شد
💔خبر داری که عاشقت خونه نشین شد؟
پروردگارا.....🦋
مادر مسیر ((به سوی تو امدن))🦋
تنهاتر از انیم که گفتنی باشد! 🦋
خدایا! 🦋
از تو میخواهیم 🦋امروز
دست ما را🦋, که مشتری گاه وبیگاه
بازار مهر تو هستیم, بگیری🦋
وبه حال خودمان رهایمان نکنی🦋
امین یا رب العالمین🤲
☘☘☘🌷
☘☘🌷
☘🌷
🌷
✅ زیارت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
در روز یکشنبه :👇👇
🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ
🌹 امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ
🌹 لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً
🌹 أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَىٰ مَا أَتى
🌹 بِهِ أَبُوكِ وَوَصِيُّهُ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِما
🌹 وَأَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ
🌹 إِلّا أَلْحَقْتِنِى بِتَصْدِيقِى لَهُمَا
🌹 لِتُسَرَّ نَفْسِى ، فَاشْهَدِى أَنِّى ظاهِرٌ
🌹 بِوَلَايَتِكِ وَوَِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ
🌹 اللّٰهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
🌷
☘🌷
☘☘🌷
☘☘☘🌷
⛔ *خانم هایی که از ظاهر زیبا برخوردارند یا با ظاهری زیبا (و آرایش و کم حجاب⛔)به خیابان می آیند,این داستان عجیب را حتماً بخوانند و برای دیگران بفرستند*
👇👇👇
⭕ *هنوز جای تاوَلها روی مچ دستم باقیست*❗
🛑خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت
✔️(این خاطره، در ویرایشِ جدید به کتاب اضافه شده است)
📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته .
✍️ *اصل داستان*
يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم .
يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد.
✴️بي مقدمه سلام كرد و گفت:ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟
گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود.
اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟
گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد.
تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم .
خيلي تشكر كرد و پياده شد .
✴️من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ...
چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم .
✳️همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد!
توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهرًا او خوب مرا ميشناخت!
شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير.
گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم.
گفتم: بله، حال شما خوبه؟
رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبودكه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود .
✴️ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم.
گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد .
گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم.
✳️گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم.
گفتم: با من چه كار داريد؟
گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟!
درسته که مسائل ديني رو رعايت نميكردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده ام.
يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم .
❇️من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشته ام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم!
من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيباييها را نديدم!
✴️دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله ور بود.
اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم.
✴️يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟
گفتم: من با تمام بديها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم .
حتي در محل كار، بيشتر ميماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و...
❇️آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي،
اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي!
🩸وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟!
❇️با لباسهاي تنگ و نامناسب⛔
آرايش و موهاي رنگ شده⛔
و بدون حجاب⛔
صحيح از خانه بيرون
ميآمدي، اين تعداد از مردا