#خدا🙃
ته ته ته همه ناامیدی ها
نداشتن ها
نخواستن ها
نبودن ها
بن بست ها
و نرسیدن ها
تو #خُـღــدا را داری
ڪه آغوشش را
برایت باز ڪرده است
#ناامیدیچرا ؟!
🕌🍃
┏━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┓
⚘|❀📿 @Resule10 📿❀|⚘
┗━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┛
〽️ حکایت ملانصرالدین و روزقیامت
✿ یکی بود ، یکی نبود . در شبی از شبها ملانصرالدین وزنش کنار هم نشسته بودند و از هر دری حرف می زدند همسر ملا پرسید : تو می دانی که در آن دنیا چه خبر است و بعد از مرگ چه بلایی سر آدم می آورند ؟ ملا گفت : من که نمرده ام تا از آن دنیا خبر داشته باشم ولی این که کاری ندارد الان به آن دنیا می روم و صبح زود خبرش را برای تو می آورم . زن ملا خوشحال شد و تشکر کرد . ملا از جا بلند شد و یکراست به طرف گورستان رفت و توی قبری خالی دراز کشید آن قبر از آخرین قبرهای گورستان بود و کنار جاده قرار گرفته بود تا یک نفر از جاده ی کنار گورستان عبور می کرد . ملا فکر می کرد که فرشته ها دارند به سراغش میآیند و سوال و جواب می کنند و از حرفهای آنها می فهمم که در آن دنیا چه خبر است ؟
◇ ساعت ها گذشت ولی خبری نشد کم کم ملا خوابش گرفت صبح که شد کاروانی از آن جا عبور می کرد . شترها هر کدام زنگی به گردان داشتند با شنیدن صدای زنگ ملا از خواب بیدار شد و گمان کرد که وارد دنیای دیگری شده سراسیمه از جا پرید و از قبر بیرون آمد . ساربانی که افسار چند شتر در دستش برد افسارها را از ترسش رها کرد و پا به فرار گذاشت . کالاهایی که پشت شتران بود بر زمینی ریخت . اوضاع شیر تو شیر شد . کاروان به هم ریخت . بزرگ کاروان ساربان فراری با با خشم صدا زد و گفت : چرا بیخودی فریاد کشیدی و شترها را فراری دادی ؟ ساربان ماجرای قبر کنار جاده را تعریف کرد . کاروانیان ملا را به حضور کاروان سالار آوردند . کاروان سالار تا ملا را دید سیلی محکمی به گوشش زد و او را به باد فحش گرفت صاحبان کالا هم هر کدام با چوب و چماق به جان ملا افتادند و او را زخمی کردند .
❗️ ملا فرار کرد و به خانه اش رسید زن بدون توجه به سر و صورت ملا تا در را گشود و گفت : ببینیم از آن دنیا برایم خبر آورده ای ؟ ملا گفت : خبری نبود . همین قدر فهمیدم که اگر قاطر کسی را رم ندهی با تو کاری ندارند . از آن به بعد ، وقتی بخواهند کسی را از عاقبت ظلم و ستم آگاه کنند ، می گویند اگر قاطر کسی را رم ندهی ، کسی با تو کاری ندارند
📚داستانهای آموزنده
🕌🍃
┏━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┓
⚘|❀ @Atre_Naab_Khoda ❀|⚘
┗━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┛
✿ شب اول قبر از زبان دختری که به اصرار
در قبر مادرش خوابید ...
〽️ علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت:
〽️ در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدیها (سنیهای دولت عثمانی) فوت كرد. این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میكرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان
تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند.
◇ هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد، من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد.
◇ سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند،
و فقط روی قبر را با تختهای بپوشانند و دریچهای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
❗️ دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.
پرسیدند چرا این طور شدهای؟
🌀 در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب میداد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است.
❗️ تا این كه پرسیدند: امام تو كیست؟
آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت:
«لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»
🖇 در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه میكشید. من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع كه میبینید كه همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
🖇 مرحوم قاضی میفرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند... (زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق میكرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (ع) بوده اند) و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد.
🕌🍃
┏━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┓
⚘|❀ @Atre_Naab_Khoda ❀|⚘
┗━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┛
#سنگین باش!
#سبک باشی؛
#شیطون زود جابجات میکنه
#گناه ازخواهشنَفْسشروعمیشه
میل به گناه ؛ نسیان ؛ غفلت ...
#شیطان ؛
منتظرهتامابریمبهطرف #غیرخدا
إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی ...
#راه گریزی نیست
مگر #خدا بهانسانرحمکند!♥️】°
•~... وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ ...~•
(یوسف/۵۳)
┏━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┓
⚘|❀ @Atre_Naab_Khoda ❀|⚘
┗━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┛
💕💕
💕 این متن تقدیم میکنم به. دوستانیکه از زندگیشون نا امیدن
گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟
گفت به نام من
گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟
گفت به یادمن
گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟
گفت تنهاترازمن؟
گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟
گفت به جزمن
گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم
گفت حتی ازمن؟
گفتم خدایاقلبم خالیست
گفت پرکن ازعشق من
گفتم دست نیازدارم
گفت بگیردست من
گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟
گفت توکل کن به من
گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم
گفت نه،نزدیکترین به تو ،من
گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟
گفت تلاش،به امید من.
┏━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┓
⚘|❀📿 @Resule10 📿❀|⚘
┗━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┛
#چمثلچادر♥️
حیف که زبان عربی "چ" ندارد ،
و گرنه قطعأ سوره ای داشتیم به نام...،
"چادر"
که مدنی هم بود احتمالا!
با ۱۸ آیه . . .
و البته با سجده" واجب"
بانو!
هربار که از خانه پا به بيرون ميگذاري
گوشهی چادرت را محکم در دست بگير و
آرام زير لب بگو؛
"هذه أَمانتک يا فاطمة الزهراء"
این چادر امانت از شماست بی بی جان
"السلام علیک یا فاطمه الزهراء
سیدة نساء العالمین"
┏━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┓
⚘|❀ @Atre_Naab_Khoda ❀|⚘
┗━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┛
جهت #گشایش_و_بازشدن_گره_های_زندگی
دعای زیر را بخوانید:
یا فارِجَ الهَمِّ وَ کاشِفَ الغَمِّ، یا رَحمنَ الدُّنیا والاخِرَةِ وَ رَحیمَهُما، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و الِ مُحَمّدٍ وَ افرُج هَمّی وَاکشِف غَمّی یا واحِدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَن لَم یَلِد وَ لَم یوُلَد وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً اَحَدٌ اِعصِمنی وَ طَهِّرنی وَ اِذهَب بِبَلِیَّتی.
آن گاه ( آیةالکرسی) (آیة 255 سورة بقره) و (سورة فلق و ناس و توحید را بخوانید)،سپس حاجت خود را بیان کنید
┏━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┓
⚘|❀ @Atre_Naab_Khoda ❀|⚘
┗━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┛
✿ 5 اصطلاح غلط که رایج شده و زیاد بکار میرود:
1⃣ خدا بد نده!
این کلام اهانت به پروردگار است،زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده:هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه ی خدا و هیچ بدی بشما نمیرسد مگر از ناحیه ی خود شما(و بخاطر اعمال خودتان است)
2⃣ جوان ناکام!
این اصطلاح عامیانه برای جوانهایی که قبل از ازدواج از دنیا میروند بکار میرود ،درحالیکه ازدواج کام حقیقی یک انسان نیست که اگر ازدواج نکرد به او بگویند ناکام ،بلکه کام حقیقی انسان رسیدن به مقام بندگی خداست و استفاده ی خوب کردن از عمر و فرصتی که خدا به او داده است.
3⃣ عیسی به دین خود، موسی به دین خود!
این جمله معنای صحیحی ندارد، زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همه ی آنها مردم را به توحید و یکتا پرستی دعوت میکردند و
عقیده ی یکسانی داشتند.
4⃣ ولش کردی به امان خدا!
این حرف کفر آمیز است ،زیرا اگر کسی مال یا فرزند خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست بهتر است بجای این کلام گفته شود:
"ولش کردی به حال خودش " پس بدبخت شد رفت
5⃣ انسان جایز الخطاست!
این حرف نیز غلط است ،زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست . بهتر است بگوییم انسان ممکن الخطاست، یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان توبه کنندگان هستند
🕌🍃
┏━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┓
⚘|❀📿 @Resule10 📿❀|⚘
┗━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┛
مهربان خدای من...
این دست های خالی به سوی تو بلند میشود
تو خود ای خزانه دار بخشش ها ،
بهترین ها را برای ما و دوستانمان محقق کن!
اگر قابل بدانی
دعا میکنم هیچ بنده ای از بندگانت، عمر به بیماری نگذراند
و اسیر درد و رنج نگردد…
دعا میکنم شفا دهی تمام دردمندان را...
سلامت بدار تمام عزیزانمان را
عاقبتمان را بخیر کن خصوصا جوانها به حرمت امروز
به راستی که تو مهربانترین مهربانانی
┏━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┓
⚘|❀ @Atre_Naab_Khoda ❀|⚘
┗━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┛
#خدا🙃
ته ته ته همه ناامیدی ها
نداشتن ها
نخواستن ها
نبودن ها
بن بست ها
و نرسیدن ها
تو #خُـღــدا را داری
ڪه آغوشش را
برایت باز ڪرده است
#ناامیدیچرا ؟!
🕌🍃
┏━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┓
⚘|❀📿 @Resule10 📿❀|⚘
┗━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┛
❓حکم تماس بدن با اسماء جلاله، بدون وضو چگونه است؟
🌳مس اسماء خداوند به هر زبان و کیفیتى که نوشته شده باشد، بدون وضو جایز نیست.
🌳آیات عظام تبریزى، سیستانى، مکارم و وحیدخراسانی: مس اسماء خداوند به هر زبان و کیفیتى که نوشته شده باشد، بنابر احتیاط واجب، بدون وضو جایز نیست.
┏━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┓
⚘|❀📿 @Resule10 📿❀|⚘
┗━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┛
✨﷽✨
❒پیر مرد دانایی به نوه اش گفت : فرزندم تا حالا دانسته ای که بهشت مجانی است و دوزخ را باید با پول خرید
❒نوه اش گفت : پدربزرگ چگونه بهشت مجانی است اما دوزخ رو باید با پول خرید ؟؟؟؟ پیرمرد گفت؟؟؟
❒پسرم نماز و روزه و کارهای نیک ، بابتشان هیچ پولی پرداخت نمیکنی و بهشت مجانی به دست می آید ؛ اما شراب و زنا و قمار و ربا بابتشان پول پرداخت میکنی پس جهنم را باید با پول خرید
✨قضاوت با شما؛: کدام بهتر است؛
♥️•☜بهشت ؟؟ ((مجانی ))
♥️•☜جهنم ؟؟ ((پولی))
┏━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┓
⚘|❀📿 @Resule10 📿❀|⚘
┗━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┛
هدایت شده از عطرناب خدا حسین
سپاس به خداوندی که ما را لایق زمین
دانست .......
و سلام به مهری که در دلهامان جاریست
سلام به امید ، آینده ، امروز ، دیروز ، فردا
سلام به تو که از روح خدایی و برای
بهشتی زیستن به این زمین آمدی
سلام به عشق ،
سلام به صفا و صداقت ،
به بی ریایی و به هر آدم خوبی
که ترجمه و تعریف دوستی را به نیکی ، به
زیبایی به خدای گونهگی در زندگی رسم کرده
سلام به زندگی. و سلام به دوستان عزیز ...
🌺🍃
┏━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┓
⚘|❀ @Atre_Naab_Khoda ❀|⚘
┗━━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━━┛
🖇 فراهم شدن امر ازدواج بصورت معجزه آسا بدست امام زمان 【عج】
〽️ اسمش حسن بود، در شهر نجف اشرف زندگی میکرد، دانشجو بود، اوضاع و احوال روبراهی نداشت، با خودش گفت بار و بندیلم را جمع میکنم و به کربلا می روم، دعایی می کنم برای گشایش رزق و ازدواجم...
〽️ رسید کربلا، شب را خوابید ، هنوز به حرم مشرف نشده بود، در عالم رویا به خدمت مولا جانمان رسید، آقا فرمودند به او: فلانی دعا کن، پاسخ داد: ای مولای من ، بهقصد دعا مشرف شدم...
✿ آقا فرمود: [همین جا بالای سر است، همین جا دعا کن]،دست به دعا برداشت و به حالت تضرع دعا کرد، آقا فرمود: نشد، برای بار دوم در حالیکه فکر می کرد بهتر از بار اول است دعا کرد، مولا باز فرمودند: نشد، برای بار سوم با تضرع و خشوع بیشتر دعا کرد، بازهم مولا فرمودند: [ نشد]
◇ دیگر عاجز شده بود، به امامش گفت: سیدی! آیا دعا کردن وکالت بردار هست ؟ آقا فرمودند: آری، گفت: من شما را وکیل کردم که برایم دعا کنید...
آقا قبول کردند و برایش دعا کردند...
❗️ دعای مولا برایش کافی بود، زندگی اش را از این رو به آن رو کرد، شخص تاجر همدانی که ساکن تهران بود به عتبات مشرف شد، آنجا به پیشنهاد و اصرار یکی از علما حسن را به دامادی پذیرفت، خلاصه اینکه صاحب زندگی شد و رزق و روزی اش گسترش پیدا کرد...
❗️ می دانی این روزها که اجابت دعایم به تاخیر افتاده با خودم می گویم باید دست به دامن آقا بشومو از حضرتش بخواهم حال مرا هم مثل شیخ حسن زیر و رو کند، اما قبل از آن، دلم می خواهد، شبی برسد، سفره ی افطاری پهن کنم و آقا را مهمان نان و خرمایی کنم، دلم میخواهد، سر به شانه های زهرایی اش بگذارم و یک دل سیر گریه کنم...در این تلاطم دنیا ساحل آرامشش را میخواهم ...
کنارِ نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که نام تو آرامشی ست طوفانی...
📚برداشتی آزاد از کتاب مستدرک البحاره
🕌🍃
┏━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┓
⚘|❀📿 @Resule10 📿❀|⚘
┗━━•✵•┈•✾❣✾•┈•✵•━━┛