هدایت شده از تبلیغات عجایب
پسر عاشق دختری بود که او را اذیت میکرد و همواره به او زخم زبان میزد.
#اگه_توانشو_داری_بخون
یک روز دختر به پسر گفت: دیگر نمیخواهم ببینمت.
پسر ناراحت شد. به دختر التماس کرد و گفت که عاشق اوست. اما دختر به حرفهای پسر توجهی ننمود و با بیاعتنایی او را ترک کرد.
چند ماه بعد دختر تغییری در قلبش احساس کرد.
پس یک دسته گل زیبا خرید، به دیدن پسر رفت و به او گفت: فقط یک شانس دیگر به من بده. من تو را دوست دارم و به عشق تو نیازمندم.
اما پسر فقط خندید و گفت😏…ادامه👇🏿
https://eitaa.com/joinchat/304611538Ca48ad8ae49