eitaa logo
•نوڪࢪ‌آقا•
312 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2هزار ویدیو
12 فایل
یاحیدر″ فوروارد های مفید +چندتا پست دلی:)
مشاهده در ایتا
دانلود
بنظرت یه آدم عادی می‌تونه خوب بشه و به مقام یار امام زمان برسه راسی بنظرت چطور میشه خوب شد ؟؟؟؟ یعنی رفتار قبلنتو ترک کرد . رفقا ما یه‌درسی‌داریم‌میخونیم‌به‌اسم‌اصول‌عقاید اینجا‌خیلی‌چیزارو‌به‌ما‌میفهمونه یجاش‌گفته‌ک‌اگر‌میخوای‌خداتو‌بشناسی‌آول‌باید‌خودتو‌بشناسی هرچقدر‌خودتو‌بهتر‌بشناسی‌خدای‌خودتم‌بهتر‌میشناسی سعی‌کنید‌ببنید‌ک‌چ‌کارا‌بهتون‌اسیب‌میزنه‌رو‌ترک‌مثل‌موسیقی‌گوش‌دادن و...... تا‌بتونیم‌به‌اون‌درجه‌کمال‌برسیم بسم‌الله‌بگیدشروع‌کنید‌خدا‌همراهتون...🍁❤️
واسه‌ای‌امشب‌بسه‌ شبتون‌بخیر‌....
مبایل:)) ! بنظرتون بهش بگیم اسمش مجیدرضا بوده یا زوده؟
موافقید؟ 😂
ای‌گشایش‌دهنده‌هر‌دلتنگ‌اندوهگین:)
بچہ کہ بودیم وقتے مےرفٺیم خونہ دوسٺمون مےگفٺند: مامانٺ میدونہ اینجایے!؟ نگرآنٺ نشہ؟! حالا ٺو چندسالہ اینجایے! مامانٺ خبر داره؟ نگرآنٺ شدہ ها...!
بشیم ‌580‌ تا؟!
هدایت شده از پ
یاد ِ هوای دم صبح ِ بین الحرمین . .
_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ جا روسری نمی‌پوشیدم، خیلی طرفدار مسیح علی‌نژاد بودم، اکیپ‌های دختر پسری باهم دوست بودیم!
⊰•💛✨•⊱ راست میگید ما با شما فرق داریم! شما ننگ انگلیس رو پاک می‌کنید ما درد مردم🙂 ⊰•💛•⊱¦⇢ ⊰•✨•⊱¦⇢
میگفت : قبل از اینکه دیگران واسه شادی روحِت صلوات بفرستن خودت این زحمت رو بکش‌تا اون روز نیازی به صلوات های دیگران نداشته باشی ..
سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خشگلم شالت افتاده پایین ها!!! دختر خیلی سرد گفت میدونم گفتم خب نمیخوای درستش کنی؟ فورا گفت نه گفتم خب موهاتو گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوون چشماشونو ازتو برنمیدارن دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن، هم تو هم اونا دارین گناه میکنین فدات شم! هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها!!! دختر برگشت به من نگاه کرد منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تاشب دوشیفت مثل سگ کار میکنم نمیتونم زندگی کنم پدرو مادرم هر دوتا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن منه بدبخت! نه خواهر دارم نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم. ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ‏به دختر گفتم عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن برو پیش امام رضا ع بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته ی منو برآورده کن. دختر گفت به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم ولی آخرماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره واقعاً خسته شدم. گفتم با امام رضا معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت آره. همینجا جلوی شما به امام رضا ع قول میدم حجابمو درست کنم ایشونم به زندگی سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت. شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه گفت عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار. دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم بامن کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت ولی منکه بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا ع دمت گرم. همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال. من یک کیسه پلاستیکی دستم بود دادم بهش گفت این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست. ‏من خادمم و این ناهار امروزم بود هرهفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه ولی از خوشحالی بود نمیدونست چی بگه فقط تشکر میکرد منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی باهم بگیریم؟ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید💔 خاطره زیبایِ یکی از خادمان حرم امام رضا ع در تاریخ ۹ آذر۱۴۰۱