eitaa logo
{آواے عـشق₃₁₃}
758 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
122 ویدیو
14 فایل
به نام خداوندِجانُ‌خرد🌼 سر انجام به ادبیات روی آوردم ؛ که پیوسته پناهگاه کسانی هست که نمی دانند سرِ پر شور خود را کجا بر روی زمین بگذارند.📚🌱 #زندگی زیباست🐿 به قلم#الهه_بهرامی۱۳۸۰ https://harfeto.timefriend.net/17382744096469 @shohadasharmandeimm
مشاهده در ایتا
دانلود
59.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل فـروشی مــیکـنی گویا گمان کردی که باز با غرورم می‌خرم آن را ، در این بازار ، نه! 🌸🍃 @Avaye_eshgh_313
فرخا از تو دلم ساخته با یاد هنوز خبر از کوی تو می آوردم باد هنوز در جوانی همه با یاد تو دلخوش بودم پیرم و از تو همان ساخته با یاد هنوز 🌸🍃 @Avaye_eshgh_313
در انتظارِ تو چشمم ، سپید گشت و غمی نیست ! اگر قبـول تو اُفتَد ، فــدای چشــمِ سیاهت ... 🌸🍃 @Avaye_eshgh_313
کجا یار و دیاری ماند از بی مهری ایام... 🌱 @Avaye_eshgh_313
گفته بودی كه چرا خوب به پايان نرسيد راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسيد 🌸🍃 @Avaye_eshgh_313
چه اصراری که اسرارم بدانی اگر سِرّ است پرسیدن ندارد مرا بگذار و شعرم خوان که شاعر شنیدن دارد و دیدن ندارد َ🌻 @Avaye_eshgh_313
یک شمع تو روشن کن،پروانه شدن با من مِی از من و ساقی تو،پیمانه شدن با من صد دانه ی این تسبیح، یک جمله به من میگفت: یک بار تو عاشق شو، یکدانه شدن با من… @Avaye_eshgh_313
زندانی تو بودم و مهتاب من چرا باز امشب از دریچه زندان نیامدی با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی 🍃 @Avaye_eshgh_313
🐇 آزرده‌دل از کوی تو رفتیم و نگفتی کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست؟ ☁️... @Avaye_eshgh_313
چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل آن نگارین همه رنگ و همه بو می‌بینم @Avaye_eshgh_313
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا نوش‌داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار این‌همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمی‌کردی سفر این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا 🌱 @Avaye_eshgh_313
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟ راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید گر چه گفتند بهاران برسد مال منی قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید کلِ این دهکده فهمید که عاشق شده ام خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسید در دل مزرعه بغضم سله بسته است قبول! گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید… نان عاشق شدنم را پسر خان می خورد لقمه ای هم به منِ بچه ی دهقان نرسید تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید