دروغ گفتن یا از ترس است یا از طمع. ترس و طمع منشاشان چیست؟ ضعف و حقارت روحی است. آدم ضعیف میترسد و آدم فقیر طمع دارد. آدمی که تواناست نمیترسد، آدمی که احساس قدرت روحی دارد، طمع ندارد. پس اگر توانستی ضعف و حقارت روحی یک نفر را از بین ببری، دیگر دروغ هم نخواهد گفت. پس چرا ما دروغ میگوییم؟ چون کوچکیم، بیچارهایم. چرا طمع داریم؟ چون احساس فقر میکنیم، هر چند میلیونها ثروت داشته باشیم. چرا من حرص میزنم؟ برای اینکه قلبم فقیر است.
#کتاب انسانِ آسمان | نوشتهی🍃
#امام_موسی_صدر🍃
@Avaye_eshgh_313
هدایت شده از شٌهَـــدا شَرمَــندهـــ ایمــ🍁
سلام بر تو ای زینب!🌱
که صبر و شکیبایی با تو معنا شد.
#کتاب
#من_زنده_ام🌻
《صفحه۲۹۶》🍃
@Shohadasharmandeimm
#کتاب🍊
بزرگ ترین اتاق خانه ی ما- که همه توی آن جمع می شدیم- هفت پنجره داشت. قرار شد که شیشه های پنجره های اتاق بزرگ را رنگ کنیم.
خواهرم گفت:«من تابستان را دوست دارم» و شیشه ی اولین پنجره را رنگ سبز زد؛ سبز پر رنگ.
برادرم گفت: «من دریا را دوست دارم.» و شیشه پنجره ی دوم را رنگ آبی زد.
مادرم گفت: «من پاییز را دوست دارم.» و شیشه پنجره ی سوم را رنگ زرد زد.
پدرم گفت: «من صبح زود را در فصل زمستان دوست دارم.» و شیشه ی پنجره ی چهارم را رنگ خاکستری زد.
مادربزرگم گفت: «من شب را دوست دارم.» و شیشه ی پنجره ی پنجم را رنگ سیاه زد.
من گفتم: «من، تابستان، پاییز، زمستان، دریا و شب را دوست دارم.» و شیشه ی پنجره را پنج قسمت کردم و باقی مانده ی رنگ های سبز، زرد، آبی، خاکستری و سیاه را به پنج قسمت شیشه ی پنجره ام زدم.
پدربزرگ، شیشه ی پنجره هفتم را که گرد و خاک گرفته بود، با دستمال تمیز و مرطوب، خوب پاک کرد و گفت: «من نور را دوست دارم.»
#احمدرضا_احمدی🌼
@Avaye_eshgh_313
بی عشق، سخن نیست و سخن که نبود، فریاد و دعوا نیست،خنده و شوخی نیست،
زبان و دل کهنه میشود...
📚 از #کتاب جای خالی سلوچ | نوشتهی #محمود_دولتآبادی
🌸🍃@Avaye_eshgh_313
عادتها لازمهی پیشرفت شخصیتیاَند. همانگونه که با افزایش سود، پول چند برابر میشود، با تکرار عادتها نیز تأثیر آنها چند برابر خواهد شد.
شاید تأثیر روزانهی آنها ناچیز بهنظر برسد؛ امّا با گذشت ماهها و سالها چشمگیر خواهد شد. زمانی که دو، پنج یا شاید ده سال بعد به عقب نگاه کنید، ارزش عادتهای خوب و بهای عادتهای بد آشکار خواهد شد.
📚 از #کتاب خرده عادتها | نوشتهی
#جیمز_کلییر
#آوای_عشق
@Avaye_eshgh_313
[ پرهیز پر ِ پرواز او بود.
با خود عهد کرده بود مذاقش را
با طعمِ چیزی که
برای زنده ماندنش
ضرورتی نداشت،
آشنا نکند.
با هر چشیدنِ جدیدی
خواهش ِجدیدی متولد میشد
و در هر خواهش جدیدی،
ذلت جدیدی نهفته بود!🌻]
#کتاب: نخل و نارنج📚
@Avaye_eshgh_313