ببخشيد، یک سكه دوزاری داريد؟
میخواهم به گذشته ها, زنگ بزنم!
به آن روزهاي دور...
به دل های بزرگ،
به محل كار پدرم،
به جوانی مادرم،
به کوچه هاى كودكى،
به هم بازيهاى بچگى.
میخواهم زنگ بزنم به دوچرخۀ خسته ام،
به مسیر مدرسه ام که خنده های مرا فراموش کرده،
به نیمکت های پر از یادگاری،
به زنگ هاى تفريح مدرسه،
به زمستانی که با زمین قهر نبود،
به بخارى نفتى که همۀ ما رابا عشق دور هم جمع میکرد،
میدانم آن خاطره ها کوچ کرده اند...
می دانم...
آري ميدانم كه تو هم، دنبال سكه ميگردى!!
افسوس... هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی،
دیگر ما را به آن روزها وصل نخواهد کرد...
حيف...
صد افسوس که دوزاری مان بموقع نیفتاد!
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه مسابقه محله عجب شعر خونی
#نوستالژی
#شعر
شد شمع دلت به پایِ ما آب
تو گوهری و ، طلایِ نایاب
قربانِ نجابتت که هر سال
لبخند زدی به رویِ جوراب
🌺 میلاد امام علی علیهالسلام و روز پدر مبارک
اون وقتا که ماشین لباسشویی نبود تو هر خونه ای یه تشت قرمز پیدا میشد که مادرامون رخت ها رو توش میشستن... چه تو سرما و چه تو گرما....
#نوستالژی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•